پرش به محتوا

استخاره در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[استخاره]] از ریشه "خ ـ ی ـ ر" و از باب استفعال، در لغت به معنای "[[طلب]] خیر در چیزی"<ref>لسان‌العرب، ج ۴، ص ۲۵۹، "خیر".</ref> و در اصطلاح عبارت است از واگذاردن [[انتخاب]] به [[خداوند]] با [[دعا]] و عمل مخصوص، در کاری که [[انسان]] در انجام دادن آن مردّد است. این واژه در [[قرآن]] نیامده است؛ ولی با توجه به اینکه [[مسلمانان]] در مواردی برای [[تصمیم‌گیری]] در کارهایشان از روش استخاره با قرآن استفاده می‌کنند در حوزه مسائل پیرامون قرآن قرار می‌گیرد و از آن [[جهت]] که برخی [[مفسّران]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ}}<ref> سوره مائده، آیه ۳.</ref> را به استخاره [[تفسیر]] کرده‌اند می‌تواند در حوزه [[معارف قرآن]] قرار گیرد. <ref> احکام القرآن، ابن العربی، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵. </ref> واژه استخاره در [[روایات]] فراوانی دیده می‌شود و به گفته [[بحرانی]] در روایات به ۴ معنا به کار رفته است:
[[استخاره]] از ریشه "خ ـ ی ـ ر" و از باب استفعال، در لغت به معنای "طلب خیر در چیزی"<ref>لسان‌العرب، ج ۴، ص ۲۵۹، "خیر".</ref> و در اصطلاح عبارت است از واگذاردن [[انتخاب]] به [[خداوند]] با [[دعا]] و عمل مخصوص، در کاری که [[انسان]] در انجام دادن آن مردّد است. این واژه در [[قرآن]] نیامده است؛ ولی با توجه به اینکه [[مسلمانان]] در مواردی برای تصمیم‌گیری در کارهایشان از روش استخاره با قرآن استفاده می‌کنند در حوزه مسائل پیرامون قرآن قرار می‌گیرد و از آن [[جهت]] که برخی [[مفسّران]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ}}<ref> سوره مائده، آیه ۳.</ref> را به استخاره [[تفسیر]] کرده‌اند می‌تواند در حوزه [[معارف قرآن]] قرار گیرد. <ref> احکام القرآن، ابن العربی، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵. </ref> واژه استخاره در [[روایات]] فراوانی دیده می‌شود و به گفته [[بحرانی]] در روایات به ۴ معنا به کار رفته است:
# طلب ممکن شدن آنچه در آن خیر است،
# طلب ممکن شدن آنچه در آن خیر است،
# طلب [[عزم]] بر آنچه در آن خیر است،
# طلب [[عزم]] بر آنچه در آن خیر است،
خط ۱۳: خط ۱۳:
# طلب [[شناخت]] چیزی که خیر در آن است. <ref>الحدائق، ج ۱۰، ص ۵۲۴ ـ ۵۲۶. </ref> افزون بر این معانی، وجوه دیگری را نیز در معنای استخاره گفته‌اند. <ref>معجم‌المحاسن والمساوی، ص ۴۴؛ المحاسن، ج ۲، ص ۵۹۹ ـ ۶۰۰. </ref> همه معانی یاد شده به دو معنا باز می‌گردد:
# طلب [[شناخت]] چیزی که خیر در آن است. <ref>الحدائق، ج ۱۰، ص ۵۲۴ ـ ۵۲۶. </ref> افزون بر این معانی، وجوه دیگری را نیز در معنای استخاره گفته‌اند. <ref>معجم‌المحاسن والمساوی، ص ۴۴؛ المحاسن، ج ۲، ص ۵۹۹ ـ ۶۰۰. </ref> همه معانی یاد شده به دو معنا باز می‌گردد:
## خیرجویی و درخواست دستیابی به خیر. این معنای استخاره، در همه رفتارهای [[آدمی]] و در مواردی است که انسان در انجام دادن کاری نگران است که مبادا ضرر و شرّی بر انجام دادن آن مترتب شود و نتواند به [[منافع]] فعل مورد نظر دست یابد، ازاین‌رو با [[تضرع]] از خداوند می‌خواهد تا نتیجه خیر بر کارش مترتب کند و ضررهای احتمالی را از آن دفع کند. این معنای استخاره عام است و روایاتی متعدد نیز ناظر به این معناست. <ref>وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۶۳ ـ ۶۸. </ref> در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده که هرکس در کاری بدون [[خیرخواهی]] وارد گردد و گرفتار شود مأجور نخواهد بود. <ref>وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۸۰. </ref>
## خیرجویی و درخواست دستیابی به خیر. این معنای استخاره، در همه رفتارهای [[آدمی]] و در مواردی است که انسان در انجام دادن کاری نگران است که مبادا ضرر و شرّی بر انجام دادن آن مترتب شود و نتواند به [[منافع]] فعل مورد نظر دست یابد، ازاین‌رو با [[تضرع]] از خداوند می‌خواهد تا نتیجه خیر بر کارش مترتب کند و ضررهای احتمالی را از آن دفع کند. این معنای استخاره عام است و روایاتی متعدد نیز ناظر به این معناست. <ref>وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۶۳ ـ ۶۸. </ref> در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده که هرکس در کاری بدون [[خیرخواهی]] وارد گردد و گرفتار شود مأجور نخواهد بود. <ref>وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۸۰. </ref>
## خیرشناسی و [[طلب]] [[شناخت]] [[خیر]]. این نوع از [[استخاره]] که شایع‌تر بوده، بیشتر مورد توجه عموم [[مردم]] است در جایی است که [[انسان]] [[خیر و شرّ]] عملی را حتی با [[مشورت]] نتواند تشخیص دهد.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 44-45.</ref>
## خیرشناسی و [[طلب]] [[شناخت]] [[خیر]]. این نوع از [[استخاره]] که شایع‌تر بوده، بیشتر مورد توجه عموم [[مردم]] است در جایی است که [[انسان]] [[خیر و شرّ]] عملی را حتی با [[مشورت]] نتواند تشخیص دهد<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۴-۴۵.</ref>.


== پیشینه استخاره ==
== پیشینه استخاره ==
تعیین [[تکلیف]] در موارد [[حیرت]] و [[آگاهی]] از [[آینده]] و گذشته همواره از نگرانیهای [[بشر]] بوده است. <ref>تاریخ‌الحضارات، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۳ ـ ۷۴. </ref> [[اقوام]] و [[ملل]] گوناگون برای آگاهی از آینده و تعیین [[نیک]] و بد [[کارها]] از ابزارهای گوناگون چون نگریستن در اجرام آسمانی و دقت در حرکت آنها، پرواز پرندگان، شعله‌آتش و... استفاده می‌کردند. <ref> تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۳؛ تاریخ الحضارات، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ تاریخ ادیان، ج ۱، ص ۱۵۰. </ref>
تعیین [[تکلیف]] در موارد [[حیرت]] و [[آگاهی]] از [[آینده]] و گذشته همواره از نگرانیهای [[بشر]] بوده است. <ref>تاریخ‌الحضارات، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۳ ـ ۷۴. </ref> [[اقوام]] و [[ملل]] گوناگون برای آگاهی از آینده و تعیین [[نیک]] و بد [[کارها]] از ابزارهای گوناگون چون نگریستن در اجرام آسمانی و دقت در حرکت آنها، پرواز پرندگان، شعله‌آتش و... استفاده می‌کردند<ref> تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۳؛ تاریخ الحضارات، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ تاریخ ادیان، ج ۱، ص ۱۵۰. </ref>.


یکی از کارهای رایج در میان [[عرب جاهلی]] استقسام به ازلام و به سه منظور بود:
یکی از کارهای رایج در میان [[عرب جاهلی]] استقسام به ازلام و به سه منظور بود:
خط ۲۲: خط ۲۲:
# یافتن [[راه]] حل مشکل. (قرعه)
# یافتن [[راه]] حل مشکل. (قرعه)
# استخاره و تعیین نیک و بد کارها؛
# استخاره و تعیین نیک و بد کارها؛
آنان برای آگاهی از [[اراده]] [[خدایان]] خود (بتها) در امور گوناگون [[زندگی]] و دانستن نیک و بد کارها و آگاهی از آینده و گذشته چون [[ازدواج]]، [[سفر]]، [[تجارت]]، [[جنگ]] و [[صلح]]، شروع به کار، بهبودی [[بیمار]]، بازگشت مسافر و پیدا شدن گمشده و... از ازلام استفاده می‌کردند. <ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۸؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ الاصنام، ص ۲۸؛ بلوغ الارب، ج ۳، ص ۶۲ ـ ۶۳، ۶۶. </ref> تیرهایی که به این منظور به کار گرفته می‌شد سه عدد بود و بر روی آنها عباراتی مانند "افعل، لاتفعل و غَفْل (پوچ)" یا "اَمَرَنی ربّی، نَهانی ربّی و غَفْل" نوشته شده بود. <ref>جامع‌البیان، مج۴، ج ۶، ص۱۰۱؛ بلوغ‌الارب، ج ۳، ص ۶۶ ـ۶۷. </ref> استقسام در این موارد بدین گونه بود که متصدی یا خود شخص سه تیر را در ظرفی مخصوص قرار می‌داد و رو برمی‌گرداند و آنها را به هم می‌زد. سپس یکی ازتیرها را بیرون می‌آورد. اگر امر یا [[نهی]] بیرون می‌آمد بدان عمل می‌کردند و اگر تیر پوچ بیرون می‌آمد آن را به ظرف بازگردانده کار را ادامه می‌دادند تا وضع روشن شود. (ازلام) <ref>المیسر والقداح، ص ۳۳؛ جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳؛ احکام‌القرآن، جصاص، ج ۲، ص ۴۴۰. </ref> آنان از این عمل به [[استخاره]] تعبیر می‌کردند. <ref>المحبر، ص ۱۹۶؛ المنمق، ص ۱۶۶. </ref> [[اسلام]] با توجه به [[نیاز انسان]] به سببی که با آن در دو راهیهای [[حیرت]] و [[سرگردانی]]، [[تردید]] خود را بزداید، جنبه‌های [[خرافی]] و [[شرک]] آلود این [[سنّت]] [[جاهلی]] را حذف کرده و به استخاره با صبغه‌ای [[الهی]] در مواردی خاصّ [[مشروعیت]] داده است،<ref> مجموعه‌الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۳ ـ ۱۳۴. </ref> ازاین‌رو [[پیامبر]] {{صل}} به [[مسلمانان]] استخاره یاد می‌داد. <ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۶۴؛ ج ۷، ص ۲۰۸؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۴۰؛ سنن نسائی، ج ۶، ص ۸۰. </ref> پس از [[رسول‌خدا]] {{صل}}، [[اهل‌بیت]] {{عم}} در موارد تردید و دودلی به برخی انواع استخاره توصیه می‌کردند. البته استخاره‌ای که در بیشتر [[روایات]] به آن توجه شده غیر از آن چیزی است که اکنون با [[تسبیح]] یا [[قرآن]] رواج دارد و این‌گونه استخاره در روایات کمتر به آن توجه شده است، هرچند در مشروعیت آن در موارد خاص تردیدی نیست. از [[امام باقر]] {{ع}} نقل شده که هرگاه [[پدر]] بزرگوارشان می‌خواستند [[حجّ]]، [[عمره]] یا [[خرید و فروش]] انجام دهند یا برده‌ای را [[آزاد]] کنند [[وضو]] می‌گرفتند و [[نماز]] [[استخاره]] می‌گزاردند<ref>مصباح المتهجد، ص ۵۳۳. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 45-46.</ref>
آنان برای آگاهی از [[اراده]] [[خدایان]] خود (بتها) در امور گوناگون [[زندگی]] و دانستن نیک و بد کارها و آگاهی از آینده و گذشته چون [[ازدواج]]، [[سفر]]، [[تجارت]]، [[جنگ]] و [[صلح]]، شروع به کار، بهبودی [[بیمار]]، بازگشت مسافر و پیدا شدن گمشده و... از ازلام استفاده می‌کردند. <ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۸؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ الاصنام، ص ۲۸؛ بلوغ الارب، ج ۳، ص ۶۲ ـ ۶۳، ۶۶. </ref> تیرهایی که به این منظور به کار گرفته می‌شد سه عدد بود و بر روی آنها عباراتی مانند "افعل، لاتفعل و غَفْل (پوچ)" یا "اَمَرَنی ربّی، نَهانی ربّی و غَفْل" نوشته شده بود. <ref>جامع‌البیان، مج۴، ج ۶، ص۱۰۱؛ بلوغ‌الارب، ج ۳، ص ۶۶ ـ۶۷. </ref> استقسام در این موارد بدین گونه بود که متصدی یا خود شخص سه تیر را در ظرفی مخصوص قرار می‌داد و رو برمی‌گرداند و آنها را به هم می‌زد. سپس یکی ازتیرها را بیرون می‌آورد. اگر امر یا [[نهی]] بیرون می‌آمد بدان عمل می‌کردند و اگر تیر پوچ بیرون می‌آمد آن را به ظرف بازگردانده کار را ادامه می‌دادند تا وضع روشن شود. (ازلام) <ref>المیسر والقداح، ص ۳۳؛ جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳؛ احکام‌القرآن، جصاص، ج ۲، ص ۴۴۰. </ref> آنان از این عمل به [[استخاره]] تعبیر می‌کردند. <ref>المحبر، ص ۱۹۶؛ المنمق، ص ۱۶۶. </ref> [[اسلام]] با توجه به [[نیاز انسان]] به سببی که با آن در دو راهیهای [[حیرت]] و [[سرگردانی]]، [[تردید]] خود را بزداید، جنبه‌های [[خرافی]] و [[شرک]] آلود این [[سنّت]] [[جاهلی]] را حذف کرده و به استخاره با صبغه‌ای [[الهی]] در مواردی خاصّ [[مشروعیت]] داده است،<ref> مجموعه‌الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۳ ـ ۱۳۴. </ref> ازاین‌رو [[پیامبر]] {{صل}} به [[مسلمانان]] استخاره یاد می‌داد. <ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۶۴؛ ج ۷، ص ۲۰۸؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۴۰؛ سنن نسائی، ج ۶، ص ۸۰. </ref> پس از [[رسول‌خدا]] {{صل}}، [[اهل‌بیت]] {{عم}} در موارد تردید و دودلی به برخی انواع استخاره توصیه می‌کردند. البته استخاره‌ای که در بیشتر [[روایات]] به آن توجه شده غیر از آن چیزی است که اکنون با [[تسبیح]] یا [[قرآن]] رواج دارد و این‌گونه استخاره در روایات کمتر به آن توجه شده است، هرچند در مشروعیت آن در موارد خاص تردیدی نیست. از [[امام باقر]] {{ع}} نقل شده که هرگاه [[پدر]] بزرگوارشان می‌خواستند [[حجّ]]، [[عمره]] یا [[خرید و فروش]] انجام دهند یا برده‌ای را [[آزاد]] کنند [[وضو]] می‌گرفتند و [[نماز]] [[استخاره]] می‌گزاردند<ref>مصباح المتهجد، ص ۵۳۳. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۵-۴۶.</ref>


== جایگاه و قلمرو استخاره ==
== جایگاه و قلمرو استخاره ==
استخاره به معنای خیرجویی در همه [[افعال]] و تروک [[انسان]] جاری است؛ ولی استخاره به معنای خیرشناسی [[محدودیت]] دارد و در هنگام تردید اگر شخص‌نتواند با [[عقل]] خود [[خیر و شرّ]] [[کارها]] را بازشناسد و [[دین]] نیز بیانی نداشته باشد <ref>کشف الاسرار، ص ۹۰ ـ ۹۱؛ مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۶. </ref> کاربرد دارد، ازاین‌رو در انجام دادن [[واجبات]] و ترک [[محرمات]]<ref>منهاج الهدایه، ص ۷۹. </ref> و در مواردی که عقل [[حکم]] [[قاطع]] و روشنی در مورد خیر و شرّ فعلی داشته باشد <ref>مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۶. </ref> یا جایی که بتوان با [[مشورت]] دیگران خیر را از [[شرّ]] بازشناخت <ref> مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۳. </ref> جای استخاره نیست. استخاره در انجام دادن [[مکروه]] و ترک [[مستحب]] را برخی جایز شمرده‌اند <ref> مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۳. </ref> و برخی جایز نمی‌دانند<ref> رسالة فی الاستخاره، ص ۶۲. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 46.</ref>
استخاره به معنای خیرجویی در همه [[افعال]] و تروک [[انسان]] جاری است؛ ولی استخاره به معنای خیرشناسی [[محدودیت]] دارد و در هنگام تردید اگر شخص‌نتواند با [[عقل]] خود [[خیر و شرّ]] [[کارها]] را بازشناسد و [[دین]] نیز بیانی نداشته باشد <ref>کشف الاسرار، ص ۹۰ ـ ۹۱؛ مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۶. </ref> کاربرد دارد، ازاین‌رو در انجام دادن [[واجبات]] و ترک [[محرمات]]<ref>منهاج الهدایه، ص ۷۹. </ref> و در مواردی که عقل [[حکم]] [[قاطع]] و روشنی در مورد خیر و شرّ فعلی داشته باشد <ref>مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۶. </ref> یا جایی که بتوان با [[مشورت]] دیگران خیر را از [[شرّ]] بازشناخت <ref> مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۳. </ref> جای استخاره نیست. استخاره در انجام دادن [[مکروه]] و ترک [[مستحب]] را برخی جایز شمرده‌اند <ref> مجموعة الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۳. </ref> و برخی جایز نمی‌دانند<ref> رسالة فی الاستخاره، ص ۶۲. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۶.</ref>


== [[مشروعیت]] استخاره ==
== [[مشروعیت]] استخاره ==
همه [[مذاهب اسلامی]] اصل استخاره را پذیرفته‌اند. <ref>الموسوعه‌الفقهیه، ج ۲، ص ۲۸۱؛ موسوعة الفقه، ج ۶، ص ۱۱۶. </ref> البته بعضی، در برخی روش‌های آن با استناد به {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref> که بر [[حرمت]] استقسام با ازلام تصریح و تأکید دارد تشکیک کرده‌اند. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] استقسام به ازلام که [[قرآن کریم]] آن را [[حرام]] شمرده [[اختلاف]] نظر دارند. جمعی مقصود از آن را استخاره (= [[طلب]] [[شناخت]] خیر و شرّ) به وسیله ازلام<ref> التفسیرالکبیر، ج ۱۱، ص ۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۱۳. </ref> دانسته‌اند. طرفداران این [[رأی]] درباره علّت [[تحریم]] آن گفته‌اند: این عمل نوعی تلاش برای دستیابی به علم‌غیب است که از طرف [[خداوند]] حرام شده است. از نظر این مفسّران ازلام خصوصیتی ندارد و تحریم [[آیه]] هرگونه استقسامی، از جمله استخاره با [[قرآن]] یا [[تسبیح]] را شامل می‌شود؛<ref>احکام القرآن، ابن‌العربی، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵؛ تفسیر المنار، ج ۶، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱. </ref> ولی جمعی با ردّ این ادّعا می‌گویند: استقسام به ازلام هیچ ارتباطی با علم‌ غیب ندارد، بلکه تلاش برای دستیابی به [[گمان]] به وسیله امارات و قراین متعارف است وگرنه باید [[علم]] [[تعبیر خواب]] و امثال آن نیز [[حرام]] و [[کفر]] باشد. <ref>التفسیرالکبیر، ج ۱۱، ص ۱۳۶؛ روح المعانی، مج ۴، ج ۶، ص ۸۸. </ref>
همه [[مذاهب اسلامی]] اصل استخاره را پذیرفته‌اند. <ref>الموسوعه‌الفقهیه، ج ۲، ص ۲۸۱؛ موسوعة الفقه، ج ۶، ص ۱۱۶. </ref> البته بعضی، در برخی روش‌های آن با استناد به {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref> که بر [[حرمت]] استقسام با ازلام تصریح و تأکید دارد تشکیک کرده‌اند. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] استقسام به ازلام که [[قرآن کریم]] آن را [[حرام]] شمرده [[اختلاف]] نظر دارند. جمعی مقصود از آن را استخاره (= [[طلب]] [[شناخت]] خیر و شرّ) به وسیله ازلام<ref> التفسیرالکبیر، ج ۱۱، ص ۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۱۳. </ref> دانسته‌اند. طرفداران این [[رأی]] درباره علّت [[تحریم]] آن گفته‌اند: این عمل نوعی تلاش برای دستیابی به علم‌غیب است که از طرف [[خداوند]] حرام شده است. از نظر این مفسّران ازلام خصوصیتی ندارد و تحریم [[آیه]] هرگونه استقسامی، از جمله استخاره با [[قرآن]] یا [[تسبیح]] را شامل می‌شود؛<ref>احکام القرآن، ابن‌العربی، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵؛ تفسیر المنار، ج ۶، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱. </ref> ولی جمعی با ردّ این ادّعا می‌گویند: استقسام به ازلام هیچ ارتباطی با علم‌ غیب ندارد، بلکه تلاش برای دستیابی به [[گمان]] به وسیله امارات و قراین متعارف است وگرنه باید [[علم]] [[تعبیر خواب]] و امثال آن نیز [[حرام]] و [[کفر]] باشد<ref>التفسیرالکبیر، ج ۱۱، ص ۱۳۶؛ روح المعانی، مج ۴، ج ۶، ص ۸۸. </ref>.


برخی نیز [[حکمت]] [[تحریم]] [[آیه]] را [[نفی]] خرافه‌پرستی و اوهام دانسته، می‌گویند: این معنا مخصوص استقسام به ازلام نیست، بلکه شامل هرگونه استقسام، هر چند با [[تسبیح]] یا [[مصحف]] می‌گردد، ازاین‌رو [[استخاره]] را مورد [[هجوم]] قرار داده، آن را عامل [[عقب‌ماندگی]] و مانع [[پیشرفت]] معرفی می‌کنند. <ref> تفسیر المنار، ج ۶، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱؛ تفسیر مراغی، مج ۲، ج ۶، ص ۵۲ ـ۵۳. </ref> برخی از معاصران با ردّ این سخنان با استناد به [[روایات]] جواز استخاره می‌گویند: استخاره نوعی [[رجوع]] به [[خداوند]] در [[زمان]] [[حیرت]] و [[سرگردانی]] است و با [[اندیشیدن]] و [[تعقل]] منافاتی ندارد،<ref> من وحی القرآن، ج۸، ص۴۲ ـ ۴۳؛ مجموعه‌الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۶. </ref> افزون بر این، جمعی ازمحققان سبب [[حرمت]] استقسام به ازلام را تفکّری [[شرک‌آلود]] دانسته‌اند که در پس این عمل وجود داشته است، زیرا [[مشرکان]] [[عرب]] این عمل را در کنار بتهای خود و به [[فرمان]] آنها دانسته و برای [[یاری]] جستن از آنها در یافتن [[سرنوشت]] خویش انجام می‌دادند و بر اثر همین تلقی شرک‌آلود بوده که [[قرآن‌کریم]] آن را حرام کرده است و گرنه این عمل به خودی خود حرام نیست. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۱۳۶؛ روح‌المعانی، مج ۴، ج ۶، ص۸۸. </ref>
برخی نیز [[حکمت]] [[تحریم]] [[آیه]] را [[نفی]] خرافه‌پرستی و اوهام دانسته، می‌گویند: این معنا مخصوص استقسام به ازلام نیست، بلکه شامل هرگونه استقسام، هر چند با [[تسبیح]] یا [[مصحف]] می‌گردد، ازاین‌رو [[استخاره]] را مورد [[هجوم]] قرار داده، آن را عامل [[عقب‌ماندگی]] و مانع [[پیشرفت]] معرفی می‌کنند. <ref> تفسیر المنار، ج ۶، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱؛ تفسیر مراغی، مج ۲، ج ۶، ص ۵۲ ـ۵۳. </ref> برخی از معاصران با ردّ این سخنان با استناد به [[روایات]] جواز استخاره می‌گویند: استخاره نوعی [[رجوع]] به [[خداوند]] در [[زمان]] [[حیرت]] و [[سرگردانی]] است و با [[اندیشیدن]] و [[تعقل]] منافاتی ندارد،<ref> من وحی القرآن، ج۸، ص۴۲ ـ ۴۳؛ مجموعه‌الرسائل، ج ۱، ص ۱۲۶. </ref> افزون بر این، جمعی ازمحققان سبب [[حرمت]] استقسام به ازلام را تفکّری [[شرک‌آلود]] دانسته‌اند که در پس این عمل وجود داشته است، زیرا [[مشرکان]] [[عرب]] این عمل را در کنار بتهای خود و به [[فرمان]] آنها دانسته و برای [[یاری]] جستن از آنها در یافتن [[سرنوشت]] خویش انجام می‌دادند و بر اثر همین تلقی شرک‌آلود بوده که [[قرآن‌کریم]] آن را حرام کرده است و گرنه این عمل به خودی خود حرام نیست<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۱۳۶؛ روح‌المعانی، مج ۴، ج ۶، ص۸۸. </ref>.


[[علامه طباطبایی]] و برخی دیگر معتقدند با توجه به [[سیاق آیه]] که درباره تحریم برخی خوردنیهاست استقسام به ازلام در تقسیم گوشت به وسیله تیرها که نوعی قمار بود، [[ظهور]] دارد و اساساً شامل [[استخاره]] و موارد مشابه آن مانند قرعه نمی‌شود،<ref> المیزان، ج۵،ص۱۶۶؛ ج۶،ص۱۱۸؛ مواهب‌الرحمن، ج ۱، ص ۳۰۰ ـ ۳۰۱. </ref> به هر روی، [[علما]] در اینکه استخاره در مواردی خاص [[مشروعیت]] دارد و [[تحریم]] [[آیه]] شامل آن نمی‌شود [[اتفاق نظر]] دارند. برای‌مشروعیت و اعتبار استخاره به دلایلی استناد شده است:
[[علامه طباطبایی]] و برخی دیگر معتقدند با توجه به [[سیاق آیه]] که درباره تحریم برخی خوردنیهاست استقسام به ازلام در تقسیم گوشت به وسیله تیرها که نوعی قمار بود، [[ظهور]] دارد و اساساً شامل [[استخاره]] و موارد مشابه آن مانند قرعه نمی‌شود،<ref> المیزان، ج۵،ص۱۶۶؛ ج۶،ص۱۱۸؛ مواهب‌الرحمن، ج ۱، ص ۳۰۰ ـ ۳۰۱. </ref> به هر روی، [[علما]] در اینکه استخاره در مواردی خاص [[مشروعیت]] دارد و [[تحریم]] [[آیه]] شامل آن نمی‌شود [[اتفاق نظر]] دارند. برای‌مشروعیت و اعتبار استخاره به دلایلی استناد شده است:
# هر دو معنای استخاره (خیرجویی و خیرشناسی) نوعی [[دعا]] و درخواست از [[خداوند]] است که فرد متحیّر عاجزانه از خدای عالِم و [[قادر]] می‌خواهد تا نتیجه خیر بر [[اعمال]] او مترتب کند یا خیر را در کوره راههای [[زندگی]] به او بشناساند، ازاین‌رو عموم آیه {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref> شامل آن می‌شود.
# هر دو معنای استخاره (خیرجویی و خیرشناسی) نوعی [[دعا]] و درخواست از [[خداوند]] است که فرد متحیّر عاجزانه از خدای عالِم و [[قادر]] می‌خواهد تا نتیجه خیر بر [[اعمال]] او مترتب کند یا خیر را در کوره راههای [[زندگی]] به او بشناساند، ازاین‌رو عموم آیه {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref> شامل آن می‌شود.
# روایاتی فراوان در منابع [[شیعی]] و [[سنی]] بر مشروعیت استخاره دلالت می‌کند؛ مانند آنچه از [[جابر بن عبداللّه]] نقل شده و نزد همه [[مذاهب اسلامی]] پذیرفته است. او می‌گوید: [[پیامبر]] {{صل}} به ما استخاره می‌آموخت، چنان که [[سوره‌های قرآن]] را [[آموزش]] می‌داد<ref>بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۲۴؛ سنن ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۴۴۰. </ref> در روایتی دیگر [[فضیل]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده که هیچ مؤمنی استخاره نکند، مگر آنکه خداوند، برای او خیر مقدر فرماید، حتی اگر حوادث [[ناگواری]] برای او پیش آید. <ref>فتح الابواب، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 46-48.</ref>
# روایاتی فراوان در منابع [[شیعی]] و [[سنی]] بر مشروعیت استخاره دلالت می‌کند؛ مانند آنچه از [[جابر بن عبداللّه]] نقل شده و نزد همه [[مذاهب اسلامی]] پذیرفته است. او می‌گوید: [[پیامبر]] {{صل}} به ما استخاره می‌آموخت، چنان که [[سوره‌های قرآن]] را [[آموزش]] می‌داد<ref>بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۲۴؛ سنن ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۴۴۰. </ref> در روایتی دیگر [[فضیل]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده که هیچ مؤمنی استخاره نکند، مگر آنکه خداوند، برای او خیر مقدر فرماید، حتی اگر حوادث [[ناگواری]] برای او پیش آید<ref>فتح الابواب، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۶-۴۸.</ref>


== روش‌های استخاره ==
== روش‌های استخاره ==
خط ۴۴: خط ۴۴:
#استخاره با [[تسبیح]]: این روش نیز اقسامی دارد که به دو مورد آنکه منسوب به [[امام زمان]] است اشاره می‌شود:  
#استخاره با [[تسبیح]]: این روش نیز اقسامی دارد که به دو مورد آنکه منسوب به [[امام زمان]] است اشاره می‌شود:  
##استخاره کننده تسبیح را گرفته پس از سه بار [[صلوات بر پیامبر و آل او]] مقداری از تسبیح را جدا می‌کند و دو تا دو تا می‌شمارد، چنانچه یک دانه ماند نشان امر به آن عمل و اگر دو تا باقی ماند نشان نهی از آن است. <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۵۰. </ref>
##استخاره کننده تسبیح را گرفته پس از سه بار [[صلوات بر پیامبر و آل او]] مقداری از تسبیح را جدا می‌کند و دو تا دو تا می‌شمارد، چنانچه یک دانه ماند نشان امر به آن عمل و اگر دو تا باقی ماند نشان نهی از آن است. <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۵۰. </ref>
##پس از قرائت [[دعا]] قبضه‌ای از تسبیح را بگیرد و هشت هشت جدا کند، پس اگر یکی بماند به‌طور کلی خوب است و اگر دو تا بماند یک نهی دارد و اگر سه تا بماند فعل و ترکش یکسان است و اگر ۴ تا بماند دو نهی دارد و اگر ۵ تا بماند بعضی گفته‌اند که تعب و [[رنج]] دارد و بعضی گفته‌اند: در آن ملامت است و اگر ۶ تا بماند نهایت خوبی را دارد و باید [[شتاب]] کرد و اگر ۷ تا بماند حکمش مانند ۵ تاست و اگر ۸ تا ماند ۴ [[نهی]] دارد. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۲، ص ۱۷۲ ـ ۱۷۳. </ref> شایان ذکر است که روایاتِ برخی انواع [[استخاره]] نظیر استخاره با [[تسبیح]] [[ضعیف]] است؛<ref>مصطلحات الفقه، ص ۶۶. </ref> ولی بر پایه [[روایات]] [[تسامح]] در ادلّه [[سنن]] عمل به آن جایز دانسته شده <ref> جواهرالکلام، ج ۱۲، ص ۱۷۴؛ العروة الوثقی، ج ۲، ص ۲۲۳. </ref> و حتّی برخی ادعای [[اجماع]] برآن کرده و آن را از [[شعائر]] [[امامیه]] دانسته‌اند<ref>الاستخاره من‌القرآن، ص ۶. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 48-50.</ref>
##پس از قرائت [[دعا]] قبضه‌ای از تسبیح را بگیرد و هشت هشت جدا کند، پس اگر یکی بماند به‌طور کلی خوب است و اگر دو تا بماند یک نهی دارد و اگر سه تا بماند فعل و ترکش یکسان است و اگر ۴ تا بماند دو نهی دارد و اگر ۵ تا بماند بعضی گفته‌اند که تعب و [[رنج]] دارد و بعضی گفته‌اند: در آن ملامت است و اگر ۶ تا بماند نهایت خوبی را دارد و باید [[شتاب]] کرد و اگر ۷ تا بماند حکمش مانند ۵ تاست و اگر ۸ تا ماند ۴ [[نهی]] دارد. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۲، ص ۱۷۲ ـ ۱۷۳. </ref> شایان ذکر است که روایاتِ برخی انواع [[استخاره]] نظیر استخاره با [[تسبیح]] [[ضعیف]] است؛<ref>مصطلحات الفقه، ص ۶۶. </ref> ولی بر پایه [[روایات]] [[تسامح]] در ادلّه [[سنن]] عمل به آن جایز دانسته شده <ref> جواهرالکلام، ج ۱۲، ص ۱۷۴؛ العروة الوثقی، ج ۲، ص ۲۲۳. </ref> و حتّی برخی ادعای [[اجماع]] برآن کرده و آن را از [[شعائر]] [[امامیه]] دانسته‌اند<ref>الاستخاره من‌القرآن، ص ۶. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۸-۵۰.</ref>


== [[آداب]] استخاره ==
== [[آداب]] استخاره ==
خط ۵۱: خط ۵۱:
# [[صدقه دادن]]. [[امام موسی بن جعفر]] {{ع}} می‌فرمایند: هرگاه امر بزرگی بر تو سنگینی کرد در همان [[روز]] به ۶۰ [[مسکین]] به هر کدام نصف صاع خرما یا گندم یا جو [[صدقه]] بده. سپس می‌گویی: خدایا با [[علم]] تو استخاره می‌کنم. آنگاه [[خدا]] را به هر یک از نامهایش که می‌خواهی بخوان. <ref>مکارم الاخلاق، ص ۳۲۶. </ref>
# [[صدقه دادن]]. [[امام موسی بن جعفر]] {{ع}} می‌فرمایند: هرگاه امر بزرگی بر تو سنگینی کرد در همان [[روز]] به ۶۰ [[مسکین]] به هر کدام نصف صاع خرما یا گندم یا جو [[صدقه]] بده. سپس می‌گویی: خدایا با [[علم]] تو استخاره می‌کنم. آنگاه [[خدا]] را به هر یک از نامهایش که می‌خواهی بخوان. <ref>مکارم الاخلاق، ص ۳۲۶. </ref>
# استخاره [[زمان]] ویژه‌ای ندارد؛ اما در روایات برخی زمانها زمان [[فضیلت]] استخاره دانسته شده است؛ از جمله پس از [[نمازهای مستحب]] و [[واجب]]،<ref>مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۲۵۴؛ فتح الابواب، ص ۲۳۸. </ref>[[نماز صبح]]<ref>بحارالانوار، ج ۸۸، ص۲۵۸؛ فتح‌الابواب، ص۲۳۴. </ref> در آخرین [[سجده]] آن،<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۶۳. </ref> آخرین رکعت [[نماز شب]] <ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۶۳. </ref> و هنگام زوال [[خورشید]]. <ref>وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص ۸۳؛ فتح‌الابواب، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۱. </ref>
# استخاره [[زمان]] ویژه‌ای ندارد؛ اما در روایات برخی زمانها زمان [[فضیلت]] استخاره دانسته شده است؛ از جمله پس از [[نمازهای مستحب]] و [[واجب]]،<ref>مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۲۵۴؛ فتح الابواب، ص ۲۳۸. </ref>[[نماز صبح]]<ref>بحارالانوار، ج ۸۸، ص۲۵۸؛ فتح‌الابواب، ص۲۳۴. </ref> در آخرین [[سجده]] آن،<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۶۳. </ref> آخرین رکعت [[نماز شب]] <ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۶۳. </ref> و هنگام زوال [[خورشید]]. <ref>وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص ۸۳؛ فتح‌الابواب، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۱. </ref>
# در روایات به استخاره در [[مرقد]] [[امام حسین]] {{ع}} و [[مسجد پیامبر]] {{صل}}<ref>فتح الابواب، ص ۲۴۰؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۸۶. </ref> توصیه شده است.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 50.</ref>
# در روایات به استخاره در [[مرقد]] [[امام حسین]] {{ع}} و [[مسجد پیامبر]] {{صل}}<ref>فتح الابواب، ص ۲۴۰؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۸۶. </ref> توصیه شده است<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۰.</ref>.


== مباحث [[فقهی]] [[استخاره]] ==
== مباحث [[فقهی]] [[استخاره]] ==
خط ۵۷: خط ۵۷:
# [[اوامر و نواهی]] در باب استخاره اقتضای [[وجوب]] موافقت و [[حرمت مخالفت]] دارد.
# [[اوامر و نواهی]] در باب استخاره اقتضای [[وجوب]] موافقت و [[حرمت مخالفت]] دارد.
# اوامر و نواهی در این باب حداکثر بر [[استحباب]] موافقت و [[کراهت]] [[مخالفت]] دلالت دارد.
# اوامر و نواهی در این باب حداکثر بر [[استحباب]] موافقت و [[کراهت]] [[مخالفت]] دلالت دارد.
# این گونه [[اوامر]] ونواهی برای [[ارشاد]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] است و بر [[الزام]] دلالت ندارد. <ref>کشف‌ الغطاء، ج ۱، ص ۲۶۲؛ رسالة فی الاستخاره، ص ۶۴؛ منهاج الهدایه، ص ۷۹.</ref>
# این گونه [[اوامر]] ونواهی برای [[ارشاد]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] است و بر [[الزام]] دلالت ندارد<ref>کشف‌ الغطاء، ج ۱، ص ۲۶۲؛ رسالة فی الاستخاره، ص ۶۴؛ منهاج الهدایه، ص ۷۹.</ref>.


مطابق برخی [[روایات]] نباید به نتیجه استخاره بدبین بود و باید به [[قضای الهی]] [[راضی]] بود،<ref> وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۷۹ ـ ۸۱.</ref> ازاین‌رو موافقت با استخاره امری مطلوب تلقی می‌شود. درباره تکرار استخاره گفته‌اند: در صورتی که با مراعات شرایط، استخاره شود دلیلی برای تکرار آن نیست <ref>منهاج الهدایه، ص ۷۹؛ صراط النجاه، ج ۲، ص ۴۱۹.</ref> و در صورت تکرار به اولین استخاره عمل شود، مگر آنکه اوضاع و شرایط [[تغییر]] کرده باشد. <ref>رسالة فی الاستخاره، ص ۲۹.</ref> نکته پایانی اینکه دلیلی بر [[وکالت]] در استخاره وجود ندارد، زیرا در [[زمان ائمه]] {{عم}} معمول نبوده است که یارانشان برای استخاره گرفتن به آنان مراجعه کنند<ref>فتح الابواب، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۸۵.</ref> و در روایات استخاره نیز به استخاره خود افراد توصیه شده است؛<ref>الحدائق، ج ۱۰، ص ۵۳۲.</ref> ولی [[احادیث]] فراوانی درباره [[دعا]] برای [[مؤمنان]] و برآوردن حاجاتشان‌ وارد شده که پذیرش [[نیابت]] در استخاره برای مؤمنان می‌تواند از مصادیق آن باشد<ref>فتح الابواب، ص ۲۸۱.</ref><ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 50-51.</ref>
مطابق برخی [[روایات]] نباید به نتیجه استخاره بدبین بود و باید به [[قضای الهی]] [[راضی]] بود،<ref> وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۷۹ ـ ۸۱.</ref> ازاین‌رو موافقت با استخاره امری مطلوب تلقی می‌شود. درباره تکرار استخاره گفته‌اند: در صورتی که با مراعات شرایط، استخاره شود دلیلی برای تکرار آن نیست <ref>منهاج الهدایه، ص ۷۹؛ صراط النجاه، ج ۲، ص ۴۱۹.</ref> و در صورت تکرار به اولین استخاره عمل شود، مگر آنکه اوضاع و شرایط [[تغییر]] کرده باشد. <ref>رسالة فی الاستخاره، ص ۲۹.</ref> نکته پایانی اینکه دلیلی بر [[وکالت]] در استخاره وجود ندارد، زیرا در [[زمان ائمه]] {{عم}} معمول نبوده است که یارانشان برای استخاره گرفتن به آنان مراجعه کنند<ref>فتح الابواب، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۸۵.</ref> و در روایات استخاره نیز به استخاره خود افراد توصیه شده است؛<ref>الحدائق، ج ۱۰، ص ۵۳۲.</ref> ولی [[احادیث]] فراوانی درباره [[دعا]] برای [[مؤمنان]] و برآوردن حاجاتشان‌ وارد شده که پذیرش [[نیابت]] در استخاره برای مؤمنان می‌تواند از مصادیق آن باشد<ref>فتح الابواب، ص ۲۸۱.</ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد تقی ضمیری|ضمیری]]، [[استخاره (مقاله)|مقاله «استخاره»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۰-۵۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۰۷٬۱۸۸

ویرایش