پرش به محتوا

آیا انکار سهوالنبی لازمه‌اش غلو است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:


== پاسخ جامع اجمالی ==
== پاسخ جامع اجمالی ==
«[[غلو]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه طاهرین]] {{عم}} به چند معناست:
«[[غلو]] درباره [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}} به چند معناست:
# کسی قائل به خدایی آنان شود؛
# کسی قائل به خدایی آنان شود؛
# آنان را در معبودیت و [[آفرینش]] و روزی دادن، [[شریک]] [[خدا]] قرار دهد؛
# آنان را در معبودیت و [[آفرینش]] و [[روزی دادن]]، [[شریک]] [[خدا]] قرار دهد؛
# معتقد باشد که خدا در آنان [[حلول]] کرده یا با آنان [[اتحاد]] پیدا کرده است؛
# [[معتقد]] باشد که خدا در آنان [[حلول]] کرده یا با آنان [[اتحاد]] پیدا کرده است؛
# بر این باور باشد که آنان بدون [[وحی]] با [[الهام]] از سوی [[خداوند]] [[غیب]] می‌دانند؛
# بر این [[باور]] باشد که آنان بدون [[وحی]] با [[الهام]] از سوی [[خداوند]] [[غیب]] می‌دانند؛
# چنین بگوید که [[معرفت]] و [[شناخت]]، آنان را از تمام [[طاعات]] بی‌نیاز می‌کند و با وجود آنان، به [[ترک معاصی]] نیاز نیست<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.</ref>.
# چنین بگوید که [[معرفت]] و [[شناخت]]، آنان را از تمام [[طاعات]] [[بی‌نیاز]] می‌کند و با وجود آنان، به [[ترک معاصی]] نیاز نیست<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.</ref>.


اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در [[منابع روایی]] ما، از [[ائمه معصومین]] {{عم}} [[روایات]] فراوان آمده است که در مرتبه [[بندگی]] و [[پایین‌تر]] از [[مقام]] [[پیامبری]]، به هر صفتی که می‌خواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در [[منابع روایی]] ما، از [[ائمه معصومین]]{{عم}} [[روایات]] فراوان آمده است که در مرتبه [[بندگی]] و [[پایین‌تر]] از [[مقام پیامبری]]، به هر صفتی که می‌خواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
# [[امام علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنَ الْغَالِينَ}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.</ref>؛ ما را از مقام بندگی بالاتر نبرید؛ سپس هر چه می‌خواهید در وصف ما بگویید و هرگز نمی‌توانید ما را [آن‌گونه که شایسته مقام ماست] وصف کنید. مبادا مانند [[نصارا]] در مورد ما غلو نموده و ما را خدا بدانید؛ زیرا من از غلو کنندگان بیزارم.
# [[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنَ الْغَالِينَ}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.</ref>؛ ما را از [[مقام]] بندگی بالاتر نبرید؛ سپس هر چه می‌خواهید در وصف ما بگویید و هرگز نمی‌توانید ما را [آن‌گونه که شایسته مقام ماست] وصف کنید. مبادا مانند [[نصارا]] در مورد ما غلو نموده و ما را خدا بدانید؛ زیرا من از غلو کنندگان بیزارم.
# در بیان دیگر آمده است که ما را [[بنده]] مخلوق خدا بدانید و در وصف ما، غیر از [[نبوت]]، هر چه می‌خواهید بگویید<ref>قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.</ref>. بنابراین غلو درباره ائمه معصومین {{عم}} هنگامی صادق است که کسی ائمه معصومین {{عم}} را تا [[مقام نبوت]] یا خدایی بالا ببرد.
# در بیان دیگر آمده است که ما را [[بنده]] مخلوق خدا بدانید و در وصف ما، غیر از [[نبوت]]، هر چه می‌خواهید بگویید<ref>قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.</ref>. بنابراین [[غلو درباره ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} هنگامی صادق است که کسی ائمه معصومین{{عم}} را تا [[مقام نبوت]] یا خدایی بالا ببرد.
# نیز آمده است که از غلو کردن درباره ما جداً بر [[حذر]] باشید. بگویید ما [[بندگان]] پرورش‌یافته خدا هستیم و در [[فضیلت]] ما هر چه دلتان می‌خواهد بگویید<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.</ref>.
# نیز آمده است که از غلو کردن درباره ما جداً بر [[حذر]] باشید. بگویید ما [[بندگان]] پرورش‌یافته خدا هستیم و در [[فضیلت]] ما هر چه دلتان می‌خواهد بگویید<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.</ref>.
# علی {{ع}} خطاب به [[اباذر]] می‌فرماید: بدان که من بنده و [[خلیفه خدا]] بر بندگان او هستم. ما را [[خدا]] ندانید، و در [[فضیلت]] ما هر چه می‌خواهید بگویید؛ زیرا شما به [[حقیقت]] و نهایت [[فضایل]] ما نمی‌توانید برسید؛ چون آنچه [[خداوند]] به ما [[عنایت]] فرموده، بزرگ‌تر و عظیم‌تر از آن است که در [[قلب]] شما خطور می‌کند<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.</ref>.
# علی{{ع}} خطاب به [[اباذر]] می‌فرماید: بدان که من [[بنده]] و [[خلیفه خدا]] بر [[بندگان]] او هستم. ما را [[خدا]] ندانید، و در [[فضیلت]] ما هر چه می‌خواهید بگویید؛ زیرا شما به [[حقیقت]] و نهایت [[فضایل]] ما نمی‌توانید برسید؛ چون آنچه [[خداوند]] به ما [[عنایت]] فرموده، بزرگ‌تر و عظیم‌تر از آن است که در [[قلب]] شما خطور می‌کند<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.</ref>.


از گفته‌های [[حضرت علی]] {{ع}} به خوبی استفاده می‌شود که [[غلو]] انحصاراً به این معناست که کسی، [[ائمه معصومین]] {{عم}} را [[پیامبر]] یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین {{عم}}، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان [[نورانی]] آنان، ما قادر به بیان حقیقت و نهایت آنها نیستیم.
از گفته‌های [[حضرت علی]]{{ع}} به خوبی استفاده می‌شود که [[غلو]] انحصاراً به این معناست که کسی، [[ائمه معصومین]]{{عم}} را [[پیامبر]] یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین{{عم}}، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان [[نورانی]] آنان، ما [[قادر]] به [[بیان حقیقت]] و نهایت آنها نیستیم.


از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۱۱۶.</ref>.
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]]{{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن حضرت، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که شایسته [[مقام]] وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص۱۱۶.</ref>.


علاوه بر اینها یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، [[شهرت]] آن در میان علمای بزرگ [[امامیه]] است.به عنوان نمونه:
علاوه بر اینها یکی از [[ادله]] عدم ارتکاب سهو توسط [[نبی]]، [[شهرت]] آن در میان علمای بزرگ [[امامیه]] است.به عنوان نمونه:


[[شیخ مفید]] (م۴۱۳): «[[حدیثی]] که [[ناصبی‌ها]] و [[شیعیان]] مقلّد درباره [[سهو پیامبر]] در [[نماز]] مطرح می‌کنند [[خبر واحد]] است که نتیجه [[علمی]] ندارد و قابل عمل کردن نیست»<ref>ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.
[[شیخ مفید]] (م۴۱۳): «[[حدیثی]] که [[ناصبی‌ها]] و [[شیعیان]] مقلّد درباره [[سهو پیامبر]] در [[نماز]] مطرح می‌کنند [[خبر واحد]] است که نتیجه [[علمی]] ندارد و قابل عمل کردن نیست»<ref>ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.


[[شیخ طوسی]] (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا [[روایت]] داریم که [[پیامبر]] هیچ‌گاه [[سجده]] سهو به‌جا نیاورد»<ref>تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. مراد ایشان این روایت می‌باشد: ابن‌بکیر از [[زراره]] نقل کرده: از [[امام محمد باقر]]{{ع}} سؤال کردم که آیا [[حضرت رسول الله]]{{صل}}[[ سجده]] سهو کردند؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»<ref>لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.</ref>.
[[شیخ طوسی]] (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا [[روایت]] داریم که پیامبر هیچ‌گاه [[سجده]] سهو به‌جا نیاورد»<ref>تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. مراد ایشان این روایت می‌باشد: ابن‌بکیر از [[زراره]] نقل کرده: از [[امام محمد باقر]]{{ع}} سؤال کردم که آیا [[حضرت رسول الله]]{{صل}} [[سجده]] [[سهو]] کردند؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «آن حضرت [[سجده]] سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»<ref>لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.</ref>.


جناب [[میرداماد]] گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب [[عقل]] و [[مذهب]] [[برهان]] اولین درجه در [[انکار]] [[حق پیامبر]] نسبت دادن [[حکم]] سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این [[عصمت]] با [[اذن خداوند]] و فضل و [[توفیق]] او می‌باشد»<ref>الرواشح السماویة، ۸۴.</ref>.
جناب [[میرداماد]] گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب [[عقل]] و [[مذهب]] [[برهان]] اولین درجه در [[انکار]] [[حق پیامبر]] نسبت دادن [[حکم]] سهو به [[پیامبر]] است، و هیچ غلوی در [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این [[عصمت]] با [[اذن خداوند]] و فضل و [[توفیق]] او می‌باشد»<ref>الرواشح السماویة، ۸۴.</ref>.


[[ملاصالح مازندرانی]] بعد نقل [[کلام]] میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از [[اهل سنت]][[ دست]] بلندی در [[جعل حدیث]] دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار [[ذوالیدین]] هستند»<ref>شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: {{عربی|و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید}}.»</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۷۱.</ref>.
[[ملاصالح مازندرانی]] بعد نقل [[کلام]] میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از [[اهل سنت]] [[دست]] بلندی در [[جعل حدیث]] دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار [[ذوالیدین]] هستند»<ref>شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: {{عربی|و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید}}».</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۷۱.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش