پرش به محتوا

مشک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
ظرف نگهداری آب در قدیم. پوست گوسفندی که درست و بدون شکافتن از وسط، [[کنده]] باشند و در آن ماست، دوغ، آب و غیره ریزند، خیک بی‌موی، به آن”قربه”، “راویه”، و “رکوه” هم گویند. در [[نبرد]] [[عاشورا]] نیز همچون همۀ جنگ‌های قدیم، از [[مشک]] بعنوان ظرفی برای برداشتن و نگهداشتن آب در [[سفر]] و اردوگاه استفاده شد. در [[فرهنگ]] [[عاطفی]] عاشورا، “مشک” [[مظهر]] [[سقایی]] [[ابا الفضل]]{{ع}} است،؛ چراکه او آبرسان خیمه‌ها و سقای اطفال [[امام حسین]]{{ع}} بود. به همین خاطر، به آن حضرت “ابو القربه” هم گویند، کنایه از سقایی او با مشک. [[روز عاشورا]] هم مشک خالی به دوش گرفت و به [[فرات]] رفت و آن را پر از آب کرد و در راه آوردن آب به خیمه‌ها، راه را بر او بستند. دستانش قطع شد و مشک آب سوراخ گشت و عباس{{ع}} هم به [[شهادت]] رسید، پیش از آنکه آب به خیمه‌ها برسد. این موضوع، با [[حسرت]] و [[اندوه]] یاد می‌شود که نشان وفای عباس{{ع}} و [[عطش]] اطفال است.
ظرف نگهداری آب در قدیم. پوست گوسفندی که درست و بدون شکافتن از وسط، [[کنده]] باشند و در آن ماست، دوغ، آب و غیره ریزند، خیک بی‌موی، به آن ”قربه”، “راویه”، و “رکوه” هم گویند. در [[نبرد]] [[عاشورا]] نیز همچون همۀ جنگ‌های قدیم، از مشک بعنوان ظرفی برای برداشتن و نگهداشتن آب در [[سفر]] و اردوگاه استفاده شد. در [[فرهنگ]] [[عاطفی]] عاشورا، “مشک” مظهر [[سقایی]] اباالفضل{{ع}} است،؛ چراکه او آبرسان خیمه‌ها و سقای اطفال [[امام حسین]]{{ع}} بود. به همین خاطر، به آن حضرت “ابو القربه” هم گویند، کنایه از سقایی او با مشک. [[روز عاشورا]] هم مشک خالی به دوش گرفت و به [[فرات]] رفت و آن را پر از آب کرد و در راه آوردن آب به خیمه‌ها، راه را بر او بستند. دستانش قطع شد و مشک آب سوراخ گشت و عباس{{ع}} هم به [[شهادت]] رسید، پیش از آنکه آب به خیمه‌ها برسد. این موضوع، با [[حسرت]] و [[اندوه]] یاد می‌شود که نشان وفای عباس{{ع}} و [[عطش]] اطفال است.


پیش از عاشورا نیز مشک، ایفای نقش کرده است. در مسیر راه، وقتی [[کاروان امام حسین]]{{ع}} به منزلگاه “شراف” رسیدند، [[جوانان]] به [[فرمان امام]]، آب بسیاری در مشک‌ها برداشتند و در گرمای نیمروز فردا، با [[سپاه]] هزار نفری [[حرّ]] برخوردند که [[تشنه]] بودند. [[دهان]] مشک‌ها به روی آن سپاه گشوده شد، حتی اسب‌هایشان [[سیراب]] شدند<ref>تاریخ طبری، ج۴، (چاپ قاهره)، ص۳۰۲.</ref>. در [[کربلا]] نیز از سه [[روز]] مانده به عاشورا، نیرو‌های [[عمر سعد]] بر فرات مسلّط شدند و مانع بردن آب گشتند.
پیش از عاشورا نیز مشک، ایفای نقش کرده است. در مسیر راه، وقتی کاروان امام حسین{{ع}} به منزلگاه “شراف” رسیدند، [[جوانان]] به فرمان امام، آب بسیاری در مشک‌ها برداشتند و در گرمای نیمروز فردا، با [[سپاه]] هزار نفری حرّ برخوردند که [[تشنه]] بودند. [[دهان]] مشک‌ها به روی آن سپاه گشوده شد، حتی اسب‌هایشان سیراب شدند<ref>تاریخ طبری، ج۴، (چاپ قاهره)، ص۳۰۲.</ref>. در [[کربلا]] نیز از سه [[روز]] مانده به عاشورا، نیرو‌های [[عمر سعد]] بر فرات مسلّط شدند و مانع بردن آب گشتند.


وقتی عطش بر حسین{{ع}} و یارانش زیاد شد، برادرش عباس{{ع}} را [[مأمور]] تهیّه آب کرد. وی با ۲۰ نفر همراه مشک و به اتفاق ۳۰ نفر سواره نزدیک [[شریعه]] شدند و نبردی کرده، مشک‌ها را پر از آب کرده برگشتند<ref>کامل، ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۶.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۵۶.</ref>
وقتی عطش بر حسین{{ع}} و یارانش زیاد شد، برادرش عباس{{ع}} را [[مأمور]] تهیّه آب کرد. وی با ۲۰ نفر همراه مشک و به اتفاق ۳۰ نفر سواره نزدیک [[شریعه]] شدند و نبردی کرده، مشک‌ها را پر از آب کرده برگشتند<ref>کامل، ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۶.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۵۶.</ref>
۱۰۸٬۴۶۶

ویرایش