مباهله در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== حضرت فاطمه محور مباهله == | == حضرت فاطمه محور مباهله == | ||
از صحنههای مهم [[اجتماعی]] که [[حضرت فاطمه]] {{س}} در آن حضور داشته، | از صحنههای مهم [[اجتماعی]] که [[حضرت فاطمه]] {{س}} در آن حضور داشته، مراسم «[[مباهله]]» است که در سال نهم واقع شد. خلاصه داستان چنین است: | ||
[[رسول خدا]] همراه با نامههای خود که برای سران دولتهای [[جهان]] و مراکز مذهبی ارسال میداشت، نامهای هم برای «[[اسقف]]» منطقه [[نجران]] - که بین [[حجاز]] و [[یمن]] واقع شده بود و از هفتاد دهکده تشکیل میشد - فرستاد و ساکنان آن منطقه را به آئین [[مقدس]] [[اسلام]] [[دعوت]] نمود<ref>معجم البلدان، شهاب الدین أبی عبدالله یاقوت حموی، ج۵، ص۲۶۷.</ref>. به دنبال این دعوت، یک گروه شصت نفری، به [[سرپرستی]] «اسقف اعظم» به نام [[ابوحارثة بن علقمه]] برای بررسی وضع [[نامه]] و اوضاع [[پیامبر]] به [[مدینه]] آمدند. هیئت [[نمایندگی]] [[مسیحیان]] «نجران» روی موضوع [[حضرت عیسی بن مریم]] که آنان [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] او داشتند، با رسول خدا به بحث و [[مناظره]] پرداختند، ولی به [[دستور خداوند]]، [[پیغمبر]] [[مأمور]] گردید با آنان «مباهله» کند. | [[رسول خدا]] همراه با نامههای خود که برای سران دولتهای [[جهان]] و مراکز مذهبی ارسال میداشت، نامهای هم برای «[[اسقف]]» منطقه [[نجران]] - که بین [[حجاز]] و [[یمن]] واقع شده بود و از هفتاد دهکده تشکیل میشد - فرستاد و ساکنان آن منطقه را به آئین [[مقدس]] [[اسلام]] [[دعوت]] نمود<ref>معجم البلدان، شهاب الدین أبی عبدالله یاقوت حموی، ج۵، ص۲۶۷.</ref>. به دنبال این دعوت، یک گروه شصت نفری، به [[سرپرستی]] «اسقف اعظم» به نام [[ابوحارثة بن علقمه]] برای بررسی وضع [[نامه]] و اوضاع [[پیامبر]] به [[مدینه]] آمدند. هیئت [[نمایندگی]] [[مسیحیان]] «نجران» روی موضوع [[حضرت عیسی بن مریم]] که آنان [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] او داشتند، با رسول خدا به بحث و [[مناظره]] پرداختند، ولی به [[دستور خداوند]]، [[پیغمبر]] [[مأمور]] گردید با آنان «مباهله» کند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
واحدی از [[شعبی]] نقل میکند که گفت: مقصود از پسران با حسن وحسین {{عم}} و [[زنان]] ما فاطمه {{س}} و خود ما {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است. بنابراین روشن است که [[خدای تبارک و تعالی]]، علی {{ع}} را به منزله نفس پیامبر قرار داده است و مقصود از زنان، فاطمه {{س}} و پسران، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} هستند. در اینجا، مباهله برای این انجام گرفت تا در آن [[مخاصمه]]، [[دروغگو]] از [[راستگو]] و صاحب من [[حق]] از طرفدار [[باطل]] شناخته شود. از این رو، رسول خدا عزیزان و خاصان و محبوبترین [[آفریدگان]] نزد خود را برای [[مباهله]] با خویش همراه ساخت. هرچند [[اطمینان]] داشت که دعوای [[خصم]] [[دروغ]] است، اما به [[تنهایی]] به مقابله آنان نرفت. بلکه [[عترت]] مطهرش را نیز همراه خود ساخت؛ تا [[امت]] را به [[عظمت]] [[شأن]] و [[جلالت]] قدر آنها نزد [[خدای تبارک و تعالی]] آشنا کند. از این رو آنان را به امر پروردگارش - در دعای خویش [[شریک]] ساخت»<ref>إقبال الأعمال، ابن طاووس، ص۴۹۶؛ الاختصاص، شیخ مفید، ص۱۰۹؛ الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء {{س}}، عبدالحسین شرف الدین الموسوی، ص۴.</ref>. | واحدی از [[شعبی]] نقل میکند که گفت: مقصود از پسران با حسن وحسین {{عم}} و [[زنان]] ما فاطمه {{س}} و خود ما {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است. بنابراین روشن است که [[خدای تبارک و تعالی]]، علی {{ع}} را به منزله نفس پیامبر قرار داده است و مقصود از زنان، فاطمه {{س}} و پسران، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} هستند. در اینجا، مباهله برای این انجام گرفت تا در آن [[مخاصمه]]، [[دروغگو]] از [[راستگو]] و صاحب من [[حق]] از طرفدار [[باطل]] شناخته شود. از این رو، رسول خدا عزیزان و خاصان و محبوبترین [[آفریدگان]] نزد خود را برای [[مباهله]] با خویش همراه ساخت. هرچند [[اطمینان]] داشت که دعوای [[خصم]] [[دروغ]] است، اما به [[تنهایی]] به مقابله آنان نرفت. بلکه [[عترت]] مطهرش را نیز همراه خود ساخت؛ تا [[امت]] را به [[عظمت]] [[شأن]] و [[جلالت]] قدر آنها نزد [[خدای تبارک و تعالی]] آشنا کند. از این رو آنان را به امر پروردگارش - در دعای خویش [[شریک]] ساخت»<ref>إقبال الأعمال، ابن طاووس، ص۴۹۶؛ الاختصاص، شیخ مفید، ص۱۰۹؛ الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء {{س}}، عبدالحسین شرف الدین الموسوی، ص۴.</ref>. | ||
[[ابن جریر طبری]] در رابطه با [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[امتناع]] [[نصاری]] از مباهله [[روایت]] کرده است که [[راوی]] گفت: «[[پیامبر]] دست حسن و حسین {{عم}} را گرفت و به علی {{ع}} فرمود: در پی با بیا. پس پیامبر با آنها بیرون آمد و نصاری حضور پیدا نکردند و گفتند ما میترسیم که او پیامبر باشد و [[دعای پیامبر]] مثل دیگران نیست و از مباهله در آن [[روز]] امتناع کردند. پیامبر فرمود: اگر بیرون میآمدند و مباهله میکردند، میسوختند»<ref>فضائل الخمسة من الصحاح الستة. سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۱، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، | [[ابن جریر طبری]] در رابطه با [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[امتناع]] [[نصاری]] از مباهله [[روایت]] کرده است که [[راوی]] گفت: «[[پیامبر]] دست حسن و حسین {{عم}} را گرفت و به علی {{ع}} فرمود: در پی با بیا. پس پیامبر با آنها بیرون آمد و نصاری حضور پیدا نکردند و گفتند ما میترسیم که او پیامبر باشد و [[دعای پیامبر]] مثل دیگران نیست و از مباهله در آن [[روز]] امتناع کردند. پیامبر فرمود: اگر بیرون میآمدند و مباهله میکردند، میسوختند»<ref>فضائل الخمسة من الصحاح الستة. سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۱، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۱]]، ص ۳۵۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |