←راستگویی و راستکرداری در سیره سیاسی
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== راستگویی و راستکرداری در سیره سیاسی == | == راستگویی و راستکرداری در سیره سیاسی == | ||
{{همچنین|سیره سیاسی امام علی}} | {{همچنین|سیره سیاسی امام علی}} | ||
بسیاری از [[سیاستمداران]] برای رسیدن به [[حکومت]] و [[قدرت]]، به [[مردم]] وعدههای [[دروغ]] میدهند و از این راه مردم را میفریبند و به قدرت میرسند. این افراد در [[تاریخ]] [[بشر]] و | بسیاری از [[سیاستمداران]] برای رسیدن به [[حکومت]] و [[قدرت]]، به [[مردم]] وعدههای [[دروغ]] میدهند و از این راه مردم را میفریبند و به قدرت میرسند. این افراد در [[تاریخ]] [[بشر]] و تاریخ اسلام فراوانند؛ کسانی مانند [[عثمان]] که در [[شورای شش نفره]]، [[وعده]] میدهد به [[سنت پیامبر]] و [[سیره]] [[شیخین]] عمل کند، اما بعد که به [[خلافت]] رسید، همه وعدههای خویش را زیر پا میگذارد. او نه تنها به سنت پیامبر عمل نکرد که به سیره [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز [[وفادار]] نماند؛ ولی امام علی{{ع}} هیچگاه و عدههای دروغ نداد و حتی در همان شورای شش نفره، با [[قاطعیت]] گفت: من به سنت پیامبر و سیره خود عمل میکنم. او نیز چون عثمان میتوانست چنین وعدهای دهد و بعد عمل نکند؛ ولی چنین نکرد. حتی در [[زمان]] بیعت مردم با او نیز با صراحت بیان داشت که برای رسیدن به خلافت دروغ نخواهد گفت و از جاده [[حق]] [[منحرف]] نخواهد شد. در همان روزی که قرار بود با وی بیعت کنند، فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! به اندازه سر سوزنی [[حقیقت]] را پنهان نکردم و هیچ نوع دروغی نگفتم. حضرت با [[شجاعت]] تمام، همه اموری را که به قطع، مخالفتهای بسیاری را بر میانگیخت، در همان آغاز بیعت مردم با خود، بیان داشت و برای رسیدن به خلافت و به دست آوردن [[دل]] مخالفان خویش، حتی دروغ مصلحتآمیز نگفت. | ||
علی{{ع}} که در کوره حوادث و [[جنگها]] پخته شده بود، به خوبی میدانست اگر به [[نیرنگ]] [[متوسل]] شود، به ظاهر میتواند [[جهان اسلام]] را [[مطیع]] خویش سازد و با سابقهای که داشت، هیچ مخالفی نمیتوانست در برابرش قد [[علم]] کند؛ اما به این کار تن نداد و میفرمود: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۴.</ref>؛ «اگر [[تقوای الهی]] مانعم نبود، از همه [[اعراب]]، زیرکتر و سیاستمدارتر بودم». یا میفرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ كُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۳۸.</ref>؛ «ای [[مردم]]، اگر [[زشتی]] [[نیرنگ]] نبود، من از همه مردم زیرکتر بودم» و درباره تفاوت خود با [[معاویه]] میفرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! معاویه زیرکتر از من نیست؛ اما او [[فریبکاری]] و زشتکاری میکند و اگر زشتی [[مکر]] و نیرنگ نبود، من از همه مردم زیرکتر بودم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰؛ اسکافی، ابوجعفر، المعیار و الموازنه، ص۱۶۶.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۵۵.</ref> | علی{{ع}} که در کوره حوادث و [[جنگها]] پخته شده بود، به خوبی میدانست اگر به [[نیرنگ]] [[متوسل]] شود، به ظاهر میتواند [[جهان اسلام]] را [[مطیع]] خویش سازد و با سابقهای که داشت، هیچ مخالفی نمیتوانست در برابرش قد [[علم]] کند؛ اما به این کار تن نداد و میفرمود: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۴.</ref>؛ «اگر [[تقوای الهی]] مانعم نبود، از همه [[اعراب]]، زیرکتر و سیاستمدارتر بودم». یا میفرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ كُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۳۸.</ref>؛ «ای [[مردم]]، اگر [[زشتی]] [[نیرنگ]] نبود، من از همه مردم زیرکتر بودم» و درباره تفاوت خود با [[معاویه]] میفرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! معاویه زیرکتر از من نیست؛ اما او [[فریبکاری]] و زشتکاری میکند و اگر زشتی [[مکر]] و نیرنگ نبود، من از همه مردم زیرکتر بودم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰؛ اسکافی، ابوجعفر، المعیار و الموازنه، ص۱۶۶.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۵۵.</ref> |