اثبات نصب الهی امام در حدیث: تفاوت میان نسخهها
←چهارم: خلافت الهی و نصب
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
برای پاسخ به این سؤال که «خلیفةالله” در [[روایات]]، کدام [[شأن]] از [[شئون امامت]] را در بر میگیرد، در [[کلام]] خود [[ائمه]] پاسخ روشن و قابل استنادی یافت نشد. البته با توجه به کاربرد قرآنی «خلیفه” که به [[پیامبران]] اطلاق شده است، همچنین معنای لغوی «خلیفهالله” که متصدی کار خداست، شاید بتوان از این واژه، [[شأن مرجعیت دینی]] را دریافت. | برای پاسخ به این سؤال که «خلیفةالله” در [[روایات]]، کدام [[شأن]] از [[شئون امامت]] را در بر میگیرد، در [[کلام]] خود [[ائمه]] پاسخ روشن و قابل استنادی یافت نشد. البته با توجه به کاربرد قرآنی «خلیفه” که به [[پیامبران]] اطلاق شده است، همچنین معنای لغوی «خلیفهالله” که متصدی کار خداست، شاید بتوان از این واژه، [[شأن مرجعیت دینی]] را دریافت. | ||
میتوان با مراجعه به منابع تاریخی، نکات مفیدی را در این موضوع دریافت. از بررسی منابع به دست میآید که بعد از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، مردم، [[حاکمان]] و خلفای [[زمان]] خود را «خلیفةالله” مینامیدند<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۱۰؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۲، ص۹۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۰۹؛ عبدالله بن مسلم ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۳۸.</ref>. هر چند برخی [[خلفا]] این عنوان را برای خود نمیپسندیدند و خود را [[خلیفه]] [[رسولالله]]{{صل}} معرفی میکردند<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۷؛ ابن ابیشیبه الکوفی، المصنف، ج۸، ص۵۷۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۷۲؛ سیدعلی بن موسی ابن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۰۴.</ref>. به هر حال، مراد آنها از این عناوین، [[مرجعیت]] و | میتوان با مراجعه به منابع تاریخی، نکات مفیدی را در این موضوع دریافت. از بررسی منابع به دست میآید که بعد از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، مردم، [[حاکمان]] و خلفای [[زمان]] خود را «خلیفةالله” مینامیدند<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۱۰؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۲، ص۹۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۰۹؛ عبدالله بن مسلم ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۳۸.</ref>. هر چند برخی [[خلفا]] این عنوان را برای خود نمیپسندیدند و خود را [[خلیفه]] [[رسولالله]]{{صل}} معرفی میکردند<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۷؛ ابن ابیشیبه الکوفی، المصنف، ج۸، ص۵۷۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۷۲؛ سیدعلی بن موسی ابن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۰۴.</ref>. به هر حال، مراد آنها از این عناوین، [[مرجعیت]] و امامت دینی آنها نبود، بلکه آنان از این عنوان، تنها [[جانشینی]] خلفا در [[حاکمیت]] و [[رهبری جامعه اسلامی]] را در نظر داشتند؛ چراکه افرادی مانند [[خلیفه دوم]]<ref>چنانکه خلیفه دوم در خطبهای چنین گفته است: «ای مردم! هر کس میخواهد درباره قرآن چیزی بپرسد، برود پیش «ابی بن کعب» و کسی که میخواهد از فرائض و احکام مربوط به ارث چیزی بپرسد، برود پیش «زید بن ثابت» و کسی که میخواهد از حلال و حرام چیزی بپرسد، برود پیش «معاذ بن جبل»، (حاکم نیسابوری، المستدرک، ج۳، ص۲۷۱).</ref> و سوم و [[حاکمان اموی]] و عباسی که از جهت [[علمی]] در مقابل [[اهل بیت]]{{عم}} و دیگر [[دانشمندان دینی]] ادعایی نداشتند نیز [[خلیفه خدا]] یا [[خلیفة رسولالله]]{{صل}} خوانده میشدند. بنابراین در اصطلاحِ [[مسلمانان]]، «خلیفةالله” عنوانی بود که آنان پس از [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}} به [[حاکمان]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]] میدادند. | ||
در مجموع میتوان گفت در کاربرد [[روایی]]، مصداق «خلیفةالله” و [[امامان]] [[منصوب]] از سوی [[خدا]] هستند و بر [[شأن]] [[حاکمیت]] و امامت سیاسی و همچنین [[مرجعیت دینی]] آنها دلالت دارد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۵۵.</ref>. | در مجموع میتوان گفت در کاربرد [[روایی]]، مصداق «خلیفةالله” و [[امامان]] [[منصوب]] از سوی [[خدا]] هستند و بر [[شأن]] [[حاکمیت]] و امامت سیاسی و همچنین [[مرجعیت دینی]] آنها دلالت دارد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۵۵.</ref>. |