صفات ثبوتی امام در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←عصمت داشتن
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در این باره مرحوم [[علامه طباطبایی]] در کتاب تفسیرش از استادش، چگونگی [[اثبات عصمت]] از [[آیه شریفه]] را بیان میکند: "از بعضی استادانمان سؤال از نحوه دلالت [[آیه شریفه]] بر [[عصمت امام]]، شد؟ در جواب فرمود: اینکه [[مردم]] به حسب تقسیمبندی [[عقلی]] چهار قِسم میشوند: | در این باره مرحوم [[علامه طباطبایی]] در کتاب تفسیرش از استادش، چگونگی [[اثبات عصمت]] از [[آیه شریفه]] را بیان میکند: "از بعضی استادانمان سؤال از نحوه دلالت [[آیه شریفه]] بر [[عصمت امام]]، شد؟ در جواب فرمود: اینکه [[مردم]] به حسب تقسیمبندی [[عقلی]] چهار قِسم میشوند: | ||
# کسی که در همه عمرش [[ظالم]] است؛ | # کسی که در همه عمرش [[ظالم]] است؛ | ||
# کسی که در همه عمرش | # کسی که در همه عمرش ظالم نیست؛ | ||
# کسی که ابتدای عمرش | # کسی که ابتدای عمرش ظالم بوده و در آخر آن، ظالم نبوده؛ | ||
# بر عکس سومی، یعنی در اول عمرش | # بر عکس سومی، یعنی در اول عمرش ظالم نبوده و در پایان عمرش ظالم بوده. | ||
منزلت [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} اجَل بوده که برای قِسم اولی و چهارمی درخواست [[امامت]] کند، پس دو قِسم دیگر میماند که [[خدای متعال]] یکی از آن دو را که [[ظلم]] در اول [[عمر]] و [[بندگی]] و [[توبه]] از آن در آخر [[عمر]] را [[نفی]] میکند، پس یک قِسم میماند و آن عدم | منزلت [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} اجَل بوده که برای قِسم اولی و چهارمی درخواست [[امامت]] کند، پس دو قِسم دیگر میماند که [[خدای متعال]] یکی از آن دو را که [[ظلم]] در اول [[عمر]] و [[بندگی]] و [[توبه]] از آن در آخر [[عمر]] را [[نفی]] میکند، پس یک قِسم میماند و آن عدم ظلم ([[شرک]] و [[گناه]]) در همه [[عمر]] است"<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. | ||
[[آیه]] دیگر بر [[عصمت]]: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.</ref>، {{متن قرآن|الْأَخْيَارِ}}، در [[آیات]] مطلق و خیر همهجانبه است، و [[پاک]] بودن از هرگونه شرّی اعم از [[شرک]] و [[گناه]] [[باطنی]] و ظاهری، [[فکری]] و عملی است. | [[آیه]] دیگر بر [[عصمت]]: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.</ref>، {{متن قرآن|الْأَخْيَارِ}}، در [[آیات]] مطلق و خیر همهجانبه است، و [[پاک]] بودن از هرگونه شرّی اعم از [[شرک]] و [[گناه]] [[باطنی]] و ظاهری، [[فکری]] و عملی است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
مفسرین ذیل [[آیات شریفه]] مینویسند: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۷.</ref> {{عربی|لأنهم أسلموا كل حياتهم للّه، و أخلصوا له، فكانوا محلا للاصطفاء، و لأنهم عاشوا للخير كله في حياة الناس المستضعفين ليهدوهم إلى مواقعه، و ليحركوا خطواتهم في طريقه، و التزموه منهج حياة، و خط فكر و حركة موقف، فكانوا الأخيار بنفوسهم و قلوبهم و دعوتهم و حركتهم في الحياة}}<ref>من وحی القرآن، ج۱۹، ص۲۷۵.</ref>؛ "و بعضی [[مفسران]] [[اهل تسنن]] از این تعبیر که [[خداوند حکیم]] بدون هیچ قید و شرطی، آنان را متّصف به [[اخیار]] کرده، استفاده [[مقام عصمت]] برای [[خلفای الهی]] کردهاند؛ زیرا هر گاه [[انسانی]] خیر مطلق باشد، حتماً [[معصوم]] نیز هست"<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۱۷.</ref>. | مفسرین ذیل [[آیات شریفه]] مینویسند: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۷.</ref> {{عربی|لأنهم أسلموا كل حياتهم للّه، و أخلصوا له، فكانوا محلا للاصطفاء، و لأنهم عاشوا للخير كله في حياة الناس المستضعفين ليهدوهم إلى مواقعه، و ليحركوا خطواتهم في طريقه، و التزموه منهج حياة، و خط فكر و حركة موقف، فكانوا الأخيار بنفوسهم و قلوبهم و دعوتهم و حركتهم في الحياة}}<ref>من وحی القرآن، ج۱۹، ص۲۷۵.</ref>؛ "و بعضی [[مفسران]] [[اهل تسنن]] از این تعبیر که [[خداوند حکیم]] بدون هیچ قید و شرطی، آنان را متّصف به [[اخیار]] کرده، استفاده [[مقام عصمت]] برای [[خلفای الهی]] کردهاند؛ زیرا هر گاه [[انسانی]] خیر مطلق باشد، حتماً [[معصوم]] نیز هست"<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۱۷.</ref>. | ||
یکی دیگر از صفات [[خلفای الهی]] این است، که از [[بندگان]] مخلَص [[خدای متعال]] هستند و برای آن، امتیازهای ویژهای ذکر شده است که از وسوسههای اغواگرانه [[شیطان]] مصون و محفوظاند با توجه به اینکه منشأ اکثر [[لغزشها]] و [[گناهان]]، وسوسههای [[شیطان]] بوده و خود او، برخی را از وسوسههایش استثنا کرده که قادر بر ایجاد [[لغزش]] در آنان نیست: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. چرا: "چون دارای [[عقل]] | یکی دیگر از صفات [[خلفای الهی]] این است، که از [[بندگان]] مخلَص [[خدای متعال]] هستند و برای آن، امتیازهای ویژهای ذکر شده است که از وسوسههای اغواگرانه [[شیطان]] مصون و محفوظاند با توجه به اینکه منشأ اکثر [[لغزشها]] و [[گناهان]]، وسوسههای [[شیطان]] بوده و خود او، برخی را از وسوسههایش استثنا کرده که قادر بر ایجاد [[لغزش]] در آنان نیست: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. چرا: "چون دارای [[عقل]] ناب هستند و [[عقل]] کامل که دارای تجرد صرف است و [[شیطان]] از تجرد محض و صِرف سهمی ندارد، پس نمیتواند در نشئه [[عقل]] تام و تجرد تام، راه پیدا کند"<ref>تفسیر موضوعی، ج۶، ص۲۳۳.</ref>. | ||
در [[آیه]] دیگر [[حضرت موسی]] {{ع}} را که یکی از [[خلفای الهی]] است، از [[بندگان]] مخلَص معرفی میکند:{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>؛ یا آیهای [[حضرت یوسف]] {{ع}} را از [[بندگان]] مخلَص برمیشمارد: {{متن قرآن|إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۹۷-۱۰۰.</ref> | در [[آیه]] دیگر [[حضرت موسی]] {{ع}} را که یکی از [[خلفای الهی]] است، از [[بندگان]] مخلَص معرفی میکند:{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>؛ یا آیهای [[حضرت یوسف]] {{ع}} را از [[بندگان]] مخلَص برمیشمارد: {{متن قرآن|إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۹۷-۱۰۰.</ref> |