گزینش الهی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
واژه [[قرآنی]] که در [[قرآن کریم]] برای | واژه [[قرآنی]] که در [[قرآن کریم]] برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در [[خدای متعال]] به کار رفته است، واژه "[[اختیار]]" است. | ||
در | در قرآن کریم، برخی از مشتقات واژه "اختیار" نظیر: "یختار" یا "الخیره" در دلالت بر حصر حاکمیت در [[خداوند]] بهکار رفته است. | ||
آیاتی که در آنها مشتقات واژه | آیاتی که در آنها مشتقات واژه اختیار در دلالت بر حصر حاکمیت در خداوند به کار رفته است، دو [[آیه]] است: | ||
''' | '''آیه اول:''' | ||
{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«تنها پروردگار توست که میآفریند و برمیگیزیند، آنان را حقی در گزینش نیست خداوند منزه و برتر از آن است که آنان شرک میورزند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. | {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«تنها پروردگار توست که میآفریند و برمیگیزیند، آنان را حقی در گزینش نیست خداوند منزه و برتر از آن است که آنان شرک میورزند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. | ||
پس از این | پس از این آیه، خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ * وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و خدای تو میداند آنچه آنان در سینه پنهان دارند و آنچه را آشکار میکنند * و اوست خداوند و خدایی جز او نیست، ستایش مخصوص اوست در دنیا و آخرت، و حکم مخصوص اوست و به او بازخواهید گشت» سوره قصص، آیه ۶۹-۷۰.</ref>. | ||
کلمه {{متن قرآن|يَخْتَارُ}} در | کلمه {{متن قرآن|يَخْتَارُ}} در آیه نخست به معنای [[گزینش]] است و گزینش به معنای تعیین بهترین از میان هر دو چیز یا بیش از آن است. [[ابوهلال عسکری]]، لغتدان معروف [[عرب]] میگوید: اختیار: خواستن چیزی است به جای چیزهای دیگر <ref>{{عربی|الاختيار: ارادة الشيء بدلا من غيره...}}</ref>- تا آنجا که میگوید: - و ریشه اختیار: [[خیر]] است، پس مختار کسی است که از بین دو شیء بهترین آنها را در [[حقیقت]] یا نزد خود میخواهد بدون [[اجبار]] و [[اضطرار]]<ref>{{عربی|و أصل الاختيار: الخير، فالمختار هو المريد لخير الشيئين في الحقيقة أو خير الشيئين عند نفسه من غير إلجاء و اضطرار}}؛ ابوهلال عسکری، الفروق اللغویه، ص۱۰۱.</ref>. | ||
نزدیک به همین تعریف را راغب اصفهانی در المفردات بیان | نزدیک به همین تعریف را [[راغب]] [[اصفهانی]] در [[المفردات]] بیان میکند و میگوید: "و اختیار: خواستن و انجام دادن بهترین است، و گاه به آنچه [[انسان]] آن را بهترین میپندارد خیر میگویند اگرچه در واقع خیر نباشد"<ref>{{عربی|و الِاخْتِيَارُ: طلب ما هو خير و فعله، و قد يقال لما يراه الإنسان خيرا، و إن لم يكن خيرا}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۳۰۱.</ref>. | ||
ابن منظور نیز در لسان العرب نزدیک به همین بیان را در [[تفسیر]] معنای [[اختیار]] آورده و میگوید:اختیار: [[برگزیدن]] است و همچنین است تخیّر<ref>{{عربی|الاختيار: الاصطفاء، و كذلك التَّخَيُّرُ...}}</ref> - تا آنجا که میگوید: - و خیار اسم از ریشه اختیار که به معنای خواستن بهترین از میان دو چیز است<ref>{{عربی|الخيارُ: الاسم من الاختيار، و هو طلب خَيْرِ الأَمرين}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۶۷، ماده «خیر».</ref>. | |||
و کلمه {{متن قرآن|الْخِيَرَةُ}} در جمله {{متن قرآن|مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} به معنای [[گزینش]] است، لکن " | و کلمه {{متن قرآن|الْخِيَرَةُ}} در جمله {{متن قرآن|مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} به معنای [[گزینش]] است، لکن "اختیار" مصدر است و "[[خیره]]" اسم مصدر است. | ||
ابن منظور در لسان العرب میگوید: تخیر الشیء: یعنی آن را برگزید، و اسم آن: خیره است، و خِیَره مثل عِنَبَه است و دومی معروفتر است<ref>{{عربی|و تَخَيَّر الشيءَ: اختاره، و الاسم الخِيرَة و الخِيَرَة كالعنبة، و الأَخيرة أَعرف}}</ref> - تا آنجا که میگوید: - فرّاء درباره فرموده [[خدای متعال]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} گفت: [[حق]] ندارند برخلاف گزینش [[خدا]] چیزی برگزینند<ref>{{عربی|و قال الفرّاء في قوله تعالى:}} {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} {{عربی|أَي ليس لهم أَن يختاروا على الله}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۶۷، ماده «خیر».</ref>. | |||
بنابر آنچه در | بنابر آنچه در تفسیر [[اهل لغت]] از معنای واژه "اختیار" و "خیره" بیان شد، معنای [[آیه]] فوق الذکر چنین است: "تنها [[پروردگار]] توست که میآفریند و برمی گزیند، گزینش از آنِ آنان نیست، [[منزه]] و [[برتر]] است پروردگار تو از آنچه آنان [[شرک]] میورزند". | ||
مطالبی را که در این | مطالبی را که در این آیه به آن به صراحت پرداخته شده و بیان گردیده است، میتوان در چند چیز خلاصه نمود: | ||
'''مطلب اول:''' [[آفرینش]] و | '''مطلب اول:'''[[آفرینش]] و گزینش مخصوص خدای متعال است {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ}}، تنها خداست که آنچه بخواهد میآفریند و آنچه بخواهد بر میگزیند. | ||
از این بخش از [[آیه]] استفاده | از این بخش از [[آیه]] استفاده میشود، همانگونه که [[خدا]] را در آفرینندگی شریکی نیست، او را در [[گزینش]] نیز شریکی نیست. این مطلب همان است که در آیه پنجاه و چهارم [[سوره اعراف]] نیز به صراحت آمده بود که: {{متن قرآن|أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ}}. | ||
معنای [[حصر]] | معنای [[حصر]] گزینش در [[ذات اقدس حق تعالی]] این است که [[مردم]] در هر [[رفتار]] اختیاری باید از گزینش خدا [[تبعیت]] کنند بنابراین هر گزینشی خواه در رابطه با [[قانون]] و تعیین [[تکلیف]] رفتار اختیاری مردم و اینکه چه [[رفتاری]] را "باید" انجام دهند و چه رفتاری را "نباید" انجام دهند، و خواه در رابطه با [[مجری قانون]] و اینکه چه کسی باید عهده دار [[اجرای قانون]] شود و برای [[اجرای عدالت]] [[زمامدار]] [[جامعه]] شود، همه و همه تنها در [[اختیار]] [[خداوند]] است. خداوند است که تنها آفریننده است و هم او تنها کسی است که برای مردم بهترین را معین و گزینش میکند. | ||
به عبارتی دیگر، در هر جا که [[بشر]] را از نظر [[تکوینی]] [[قدرت]] | به عبارتی دیگر، در هر جا که [[بشر]] را از نظر [[تکوینی]] [[قدرت]] گزینش هست، باید گزینش خدا ملاک و پایه گزینش مردم شود و گزینش مردم باید تابع محض گزینش خدا باشد. | ||
بنابراین، | بنابراین، مردم در کلیه رفتارهای اختیاری خود - که قانون محدوده آن را معین میکند - باید تابع گزینش خداوند باشند و باید گزینش خود را بر اساس گزینش خداوند انجام دهند. | ||
این به معنای آن است که قانونی که در [[جامعه بشر]] | این به معنای آن است که قانونی که در [[جامعه بشر]] گزینش رفتاری [[انسانها]] را معین و مشخص میکند، باید به وسیله خدا معین و مشخص گردد. همچنین مجری قانون نیز که در عمل، گزینش انسانها را طبق قانون شکل داده و جهت میدهد، باید به وسیله خداوند گزینش شود و اینکه واگذاری گزینش در این حوزه به عهده مردم به معنای دخالت دادن مردم در حوزه [[ربوبیت الهی]] و برای خدا [[شریک]] و انباز در [[ربوبیت]] قائل شدن است: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}. | ||
آنچه | آنچه دلالت [[آیه]] فوق را بر [[حصر حاکمیت]] - یعنی تقنین، [[تشریع]] و [[اجرا]] - روشنتر نموده و مورد تأکید قرار میدهد، عبارت است از: | ||
# تقدیم فاعل بر فعل که از مصادیق تقدیم ما حقه التأخیر است که در | # تقدیم فاعل بر فعل که از مصادیق تقدیم ما حقه التأخیر است که در [[زبان عرب]] افاده [[حصر]] میکند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ}}. | ||
# عطف "[[اختیار]]" است بر "[[خلق]]". | # عطف "[[اختیار]]" است بر "[[خلق]]". حصر [[خالقیت]] در [[خداوند]] معلوم است و از بدیهیات [[مفاهیم قرآنی]] است. بنابراین، عطف اختیار بر خلق نشانه اشتراک آنها در [[حکم]] است که نتیجه آن حصر اختیار در خداوند است؛ همانگونه که "خلق" و ایجاد از عدم، مخصوص [[ذات اقدس]] باری تعالی است. | ||
# اطلاق در | # اطلاق در خلق و اختیار، اقتضای حصر خلق و اختیار در [[ذات اقدس حق]] دارد؛ زیرا اطلاق خلق و اختیار در [[آیه کریمه]] بر آن دلالت دارد که همه "خلق" و نیز همه "اختیار" از آنِ خداوند است و کسی جز او را بهره ای از خلق و اختیار نیست. | ||
# | # آیه بعد از این آیه، {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ}} اشاره به جریانی است در [[جامعه اسلامی]] آنروز که به شیوه ای پنهان، در [[اندیشه]] ممانعت از إعمال [[حاکمیت خداوند]] و نقل [[حاکمیت]] از خداوند به دست شریکانی بود که خود را در حاکمیت، [[شریک خداوند]] میدانستند. [[آیات]] پیش از این آیه مؤید این مدّعاست: {{متن قرآن|وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ * وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ * فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ}}<ref>«و (به آن عبادتکنندگان) گفته مىشود: "معبودهایتان را که همتاى خدا مىپنداشتید بخوانید (تا شما را یارى کنند)!" معبودهایشان را مىخوانند، ولى جوابى به آنان نمىدهند. و (در این هنگام) عذاب الهى را (با چشم خود) مىبینند، و آرزو مىکنند اى کاش هدایت یافته بودند! * (به خاطر آورید) روزى را که خداوند آنان را ندا مىدهد و مىگوید: "چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید؟!" * در آن روز، همه اخبار بر آنان پوشیده مىماند، (حتّى) نمىتوانند از یکدیگر سؤالى کنند» سوره قصص، آیه ۶۴-۶۶.</ref>. | ||
در گذشته گفتیم بنابر آنچه [[قرآن کریم]] به صراحت بیان | در گذشته گفتیم بنابر آنچه [[قرآن کریم]] به صراحت بیان میکند، [[پیام]] [[انبیاء]] و فراخوانی [[مردم]] توسط آنها به سوی [[حاکمیت خداوند]] بوده که با [[اطاعت]] از [[فرمانروایی]] آنان تحقق مییابد. | ||
و لذا در [[سوره شعراء]] تنها [[پیام]] و فراخوانی | و لذا در [[سوره شعراء]] تنها [[پیام]] و فراخوانی مردم توسط انبیاء با این جمله اعلام گردیده است:{{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}<ref>«تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سوره شعراء، آیه ۱۰۸، ۱۲۶، ۱۴۴، ۱۵۰، ۱۶۳، ۱۷۹.</ref>. | ||
و نیز در جای دیگر، [[خداوند]] | و نیز در جای دیگر، [[خداوند]] پیام انبیاء و جایگاه آنان را در میان مردم به صراحت اعلام داشته است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | ||
و در جای دیگر، به صراحت بیان فرموده که | و در جای دیگر، به صراحت بیان فرموده که انبیاء را برای [[اقامه جامعه عدل]] و [[قسط]] فرستادیم: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (شناسایىِ حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | ||
و در جای دیگر به زبان دیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«ما در هر امّـتى رسولى برانگیختیم که: "خداى یکتا را بپرستید و از فرمان او پیروی کنید؛ و از طاغوت اجتناب کنید"» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>. | و در جای دیگر به زبان دیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«ما در هر امّـتى رسولى برانگیختیم که: "خداى یکتا را بپرستید و از فرمان او پیروی کنید؛ و از طاغوت اجتناب کنید"» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>. | ||
در گذشته توضیح دادیم که واژه "[[عبادت]]" به معنای " | در گذشته توضیح دادیم که واژه "[[عبادت]]" به معنای "اطاعت خاضعانه" است. لهذا در جاهای دیگری از قرآن کریم نیز پیام انبیاء به این عبارت بیان شده است: {{متن قرآن|اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ}}<ref>«(تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست» سوره اعراف، آیه ۵۹، ۶۵، ۷۳، ۸۵.</ref>. | ||
بنابراین، | بنابراین، پیام انبیاء به [[مردم]] و آنچه مردم را به سوی آن فرا خواندهاند پذیرش "[[فرمانروایی]] [[پیامبران]] و [[اطاعت]] از [[فرمان]] آنان" بوده است؛ لذا [[آیه]] {{متن قرآن|مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ}} به پاسخی اشاره دارد که مردم به [[انبیاء]] در برابر فراخوانی آنان دادهاند. [[انبیاء]] مردم را به پذیرش [[فرمانروایی خدا]] و [[رسول خدا]] فراخواندهاند؛ لذا در آیه ذیل به سؤال [[خدا]] از مردم نسبت به پاسخ فراخوانی انبیاء اشاره شده: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«(به خاطر آورید) روزى را که خداوند آنان را ندا مىدهد و مىگوید: "چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید؟!"» سوره قصص، آیه ۶۵.</ref>. | ||
در پی این | در پی این آیه است که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ * فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ * وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«در آن روز، همه اخبار بر آنان پوشیده مىماند، (حتّى) نمىتوانند از یکدیگر سؤالى کنند. * امّا کسى که توبه کند، و ایمان آورد و عمل صالحى انجام دهد، امید است از رستگاران باشد. * پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره قصص، آیه ۶۶-۶۸.</ref>. | ||
و پس از این | و پس از این میفرماید: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ}}<ref>«و پروردگار تو مىداند آنچه را که سینههایشان پنهان مىدارد و آنچه را آشکار مىسازند» سوره قصص، آیه ۶۹.</ref>. | ||
همچنین | همچنین خداوند در آیه بعد از [[آیات]] فوق میفرماید: {{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و او خداى یگانه است که هیچ معبودى جز او نیست؛ ستایش تنها براى اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیّت (نیز) از آن اوست؛ و همه شما به سوى او باز گردانده مىشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>. | ||
این | این آیه نیز [[شاهد]] دیگری بر [[حصر حاکمیت]] در [[خداوند]] و بر اساس [[دلالت سیاق]]، قرینه دیگری بر [[اراده]] حصر حاکمیت در خداوند در [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ...}} است. | ||
در این | در این آیه از یکسو به [[حصر]] [[الوهیت]] در خداوند {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}} و از سوی دیگر، به حصر حاکمیت در [[ذات اقدس]] او {{متن قرآن|وَلَهُ الْحُكْمُ}} اشاره شده است. | ||
'''مطلب دوم:''' [[نفی]] [[حق]] [[گزینش]] از [[مردم]] در برابر [[خداوند متعال]]: {{متن قرآن|مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}}. و از ذیل | '''مطلب دوم:''' [[نفی]] [[حق]] [[گزینش]] از [[مردم]] در برابر [[خداوند متعال]]: {{متن قرآن|مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}}. و از ذیل آیه {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} استفاده میشود که ادعای [[حقّ]] گزینش در برابر گزینش خداوند، [[شرک]] به شمار میآید و خداوند متعال [[منزّه]] از داشتن انباز و [[برتر]] از آن است که شریکی داشته باشد. | ||
در گذشته آنجا که ادلّه [[عقلی]] | در گذشته آنجا که ادلّه [[عقلی]] حصر حاکمیت در [[ذات اقدس حق تعالی]] را بررسی کردیم روشن شد که [[حق حاکمیت]] از لوازم ذاتی خداوندی خداست و هر نوع ادّعای [[حقّ حاکمیت]] به معنای ادّعای خداوندی است. در این آیه به همین [[حقیقت]] اشاره شده و داشتن [[حق]] گزینش که به معنای [[حق تعیین سرنوشت]] [[انسان]] و [[حاکمیت]] بر [[رفتار]] اختیاری اوست، حق انحصاری خداوند دانسته شده است. | ||
در [[آینده]] توضیح خواهیم داد که | در [[آینده]] توضیح خواهیم داد که حصر حاکمیت و [[حق انتخاب]] و گزینش در ذات اقدس حق تعالی [[لزوم]] [[تشریع قانون]] به وسیله [[خدا]] از یکسو، و لزوم تعیین و [[نصب حاکم]] [[مجری قانون]] از سوی خدا را از سوی دیگر نتیجه میدهد؛ زیرا هرگونه دخالتی در این دو مورد از سوی غیر خداوند به معنای دخالت در خداوندی خداوند و در جایگاه [[شریک]] و انباز خدا قرارگرفتن است. | ||
'''مطلب سوم:''' همان است که در بخش پسین مطلب گذشته گفتیم که | '''مطلب سوم:''' همان است که در بخش پسین مطلب گذشته گفتیم که خداوند متعال در ذیل آیه مورد بحث<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. دخالت غیر [[خدا]] را در امر [[حاکمیت]] [[جامعه بشر]] خواه در زمینه تقنین و [[تشریع]] و خواه در زمینه [[اعمال]] [[قانون]] و [[اجرای عدالت]]، دخالت در خداوندی خدا میداند و لهذا پس از تأکید بر ثبوت انحصاری [[حقّ]] [[گزینش]] برای [[خداوند]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ}} و سپس [[نفی]] حقّ گزینش از [[انسانها]] {{متن قرآن|مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} دخالت در امر گزینش را [[شرک]] در خداوندی خداوند دانسته و میفرماید: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«منزه است خداوند و برتر است از آنچه برای او شریک میپندارند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. | ||
بنابراین، [[حصر | بنابراین، [[حصر]] [[حاکمیت سیاسی]] در خداوند و [[گماشتگان]] او - یعنی [[رسول]] و [[امام]] - از لوازم لاینفک [[توحید الهی]] در [[قرآن کریم]] است و هرگونه دخالت در حاکمیت و [[تعیین سرنوشت]] [[جوامع بشری]] از سوی غیر خداوند، خروج از [[مرز]] [[توحید]] و مصداق بارز به دام شرک افتادن است. | ||
در اینجا اشاره به این نکته لازم است که [[توحید در حاکمیت]]، مخصوص | در اینجا اشاره به این نکته لازم است که [[توحید در حاکمیت]]، مخصوص [[نظریه سیاسی]] [[اسلام]] نیست، بلکه هر نظریه سیاسی دیگر که قائل به [[حقّ حاکمیت]] است، ناگزیر است که صاحب اصلی [[حق حاکمیت]] را - خواه خداوند باشد یا [[مردم]] یا هر موجود دیگر - صاحب منحصر به فرد حق حاکمیت بداند و اساساً حقّ حاکمیت، شرکت پذیر نیست؛ زیرا هرگونه مشارکت عنصر دیگری بهجز [[حاکم]] اصلی در امر حاکمیت به معنای سلب حاکمیت حاکم اصلی و عدم [[نفوذ]] [[اراده]] و حاکمیت او در برابر اراده و حاکمیت حاکم دیگر است. | ||
'''[[آیه]] دوم:''' | '''[[آیه]] دوم:''' | ||
{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«هیچ مؤمن یا مؤمنهای حق آن نیست که در برابر حکم خدا و رسول در امور خود اختیاری داشته باشند و هرکس خدا و رسولش را نافرمانی کند، آشکارا گمراه شده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>. | {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«هیچ مؤمن یا مؤمنهای حق آن نیست که در برابر حکم خدا و رسول در امور خود اختیاری داشته باشند و هرکس خدا و رسولش را نافرمانی کند، آشکارا گمراه شده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>. | ||
[[خداوند]] در این [[آیه کریمه]] بر [[برتری]] [[حکم خدا]] و [[رسول]] بر [[اراده]] و | [[خداوند]] در این [[آیه کریمه]] بر [[برتری]] [[حکم خدا]] و [[رسول]] بر [[اراده]] و [[خواست مردم]] تأکید فرموده و [[معصیت]] [[فرمان خدا]] و رسول را [[گمراهی]] آشکار معرفی مینماید. | ||
برتری حکم خدا و رسول بر [[اراده مردم]] که در جمله {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}} بیان شده، همان [[حق]] حاکمیتی است که همه [[جوامع]] عقلایی برای [[حاکمان]] قائلند. در تمام جوامع عقلایی [[فرمان]] [[حاکم]] که همان [[قانون]] است، [[برتر]] از خواست و اراده افراد و [[نهادهای جامعه]] بهشمار میآید و همین جایگاه است که به حاکم یا هیأت حاکمه [[قدرت]] و [[حاکمیت]] و [[نفوذ]] فرمان و دستور میبخشد. | |||
در این [[آیه]]، به صراحت اعلام گردیده است که | در این [[آیه]]، به صراحت اعلام گردیده است که جایگاه حاکمیت منحصراً در [[اختیار]] [[خدا]] و رسول است و دیگران را حق [[تمرّد]] و [[سرپیچی]] از فرمان خدا و رسول نیست و اراده و خواست آنان در برابر فرمان و حکم خدا و رسول فاقد اعتبار قانونی است. | ||
از آنچه در دو | از آنچه در دو آیه اختیار، یعنی آیه شصت و هشتم [[سوره قصص]] و آیه سی و ششم [[سوره احزاب]] به صراحت و روشنی مورد تأکید خداوند قرار گرفته است، معلوم شد [[حق حاکمیت]] و فرمان و دستور، مخصوص خداوند است و به همین سبب آن را که خداوند برای حاکمیت و [[فرمانروایی]] معین و [[منصوب]] میکند، حاکم و فرمانروایی است که به [[دستور خداوند]] [[حکومت]] و فرمانروایی میکند و [[حکم]] و فرمانش نظیر حکم و [[فرمان خداوند]] نافذ و لازم الاجراست و به جز خدا و کسانی که به فرمان خدا برای فرمانروایی منصوب و معین میشوند، کسی را حق فرمان و دستور و حکومت نیست<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:تعیین امام]] |