←اختیار انسانبا همه آنکه بحث از اختیار انسان، وجهی کلامی دارد و کمتر وجوه سیاسی- اجتماعی آن مورد توجه قرار گرفته است، اما نمیتوان انکار کرد که باور یا عدم باور به این مبنا تأثیری شگفت در رویدادهای جامعه دارد.
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==اختیار انسان<ref>با همه آنکه بحث از اختیار انسان، وجهی کلامی دارد و کمتر وجوه سیاسی- اجتماعی آن مورد توجه قرار گرفته است، اما نمیتوان انکار کرد که باور یا عدم باور به این مبنا تأثیری شگفت در رویدادهای جامعه دارد.</ref>== | ==اختیار انسان<ref>با همه آنکه بحث از اختیار انسان، وجهی کلامی دارد و کمتر وجوه سیاسی- اجتماعی آن مورد توجه قرار گرفته است، اما نمیتوان انکار کرد که باور یا عدم باور به این مبنا تأثیری شگفت در رویدادهای جامعه دارد.</ref>== | ||
یکی از مبانی [[انسانشناختی]] که بسیار در بحث آزادی از هر نوع آن، تأثیرگذار است، اختیار انسان میباشد. موجودی که بدون اختیار از [[هویت]] خویش تھی میشود. بدون اختیار انسان، امری بیمفهوم است؛ زیراکه [[آزادی اراده]]، قوام بخش شخصیت اوست و آنگاه که آزادی نباشد، [[انسانیت]] نیست. اشاره شد که در جوهر [[آفرینش انسان]]، آزادی، به | یکی از مبانی [[انسانشناختی]] که بسیار در بحث آزادی از هر نوع آن، تأثیرگذار است، اختیار انسان میباشد. موجودی که بدون اختیار از [[هویت]] خویش تھی میشود. بدون اختیار انسان، امری بیمفهوم است؛ زیراکه [[آزادی اراده]]، قوام بخش شخصیت اوست و آنگاه که آزادی نباشد، [[انسانیت]] نیست. اشاره شد که در جوهر [[آفرینش انسان]]، آزادی، به ودیعت نهاده شده و تکویناً [[آزاد]] است. در پایههای اندیشههای برآمده از [[قرآن کریم]]، [[آزادی]] [[بشر]]، حقی است که [[خداوند]] به او عطا کرده و او موجودی مختار و آزاد معرفی شده است: | ||
{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>. | {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>. | ||
این [[حق]]، در [[سرشت]] او نهاده شده است و واگذاری آن به [[انسانها]]، به هیچ وجه، در [[اختیار انسان]] دیگری نیست. همه [[مردم]] باید از [[دستور خدا]] [[اطاعت]] کنند و آزادی انسانهای دیگر را [[پاس]] دارند، این امر در [[اندیشه]] [[اسلامی]] چندان آشکار بوده است که غیر [[مسلمانان]] از جمله “مارسل بوازار” نیز به آن [[شهادت]] دادهاند<ref>ر.ک: مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ص۵۰.</ref>؛ پس چنین نبوده و نیست که کسی آزادی را به [[انسان]] [[هدیه]] کند تا بخواهد بر اساس آن بر او منتی | این [[حق]]، در [[سرشت]] او نهاده شده است و واگذاری آن به [[انسانها]]، به هیچ وجه، در [[اختیار انسان]] دیگری نیست. همه [[مردم]] باید از [[دستور خدا]] [[اطاعت]] کنند و آزادی انسانهای دیگر را [[پاس]] دارند، این امر در [[اندیشه]] [[اسلامی]] چندان آشکار بوده است که غیر [[مسلمانان]] از جمله “مارسل بوازار” نیز به آن [[شهادت]] دادهاند<ref>ر.ک: مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ص۵۰.</ref>؛ پس چنین نبوده و نیست که کسی آزادی را به [[انسان]] [[هدیه]] کند تا بخواهد بر اساس آن بر او منتی نهد، بلکه انسان در ذات و سرشتش این گوهر را دارد. در [[آیات الهی]]، مطالبی بیان شده است که به [[صراحت]] از انتخابگری و اختیار انسان حکایت دارد؛ پس او را حتی در [[انتخاب]] [[ایمان]] و [[کفر]]، آزاد میگذارد: | ||
{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>. | {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
به بیان [[علامه طباطبایی]]، این [[آیه]] ویژه دوران و مکان یا رویداد خاصی نیست و مراد از خشکی و دریا نیز همه سطح [[زمین]] را در بر میگیرد<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۹۶.</ref>. | به بیان [[علامه طباطبایی]]، این [[آیه]] ویژه دوران و مکان یا رویداد خاصی نیست و مراد از خشکی و دریا نیز همه سطح [[زمین]] را در بر میگیرد<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۹۶.</ref>. | ||
در این نگره، [[انسان]]، میتواند و مختار است تا هر مسیری را آزادانه برگزیند: به [[راستی]] که روشناییها و بصیرتهایی از سوی پروردگارتان، برای شما آمده است، پس هر کس به دیده [[بصیرت]] بنگرد، به | در این نگره، [[انسان]]، میتواند و مختار است تا هر مسیری را آزادانه برگزیند: به [[راستی]] که روشناییها و بصیرتهایی از سوی پروردگارتان، برای شما آمده است، پس هر کس به دیده [[بصیرت]] بنگرد، به سود اوست و هر کس نبیند و چشم پوشد، به [[زیان]] او؛ من بر شما نگاهبان نیستم<ref>{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}} «بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴؛ شبیه همین مضمون: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}} «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>. | ||
علی{{ع}} نیز بر این امر تأکید دارد: | علی{{ع}} نیز بر این امر تأکید دارد: | ||
به راستی [[خداوند]]، [[بندگان]] خود را به اختیار، [[فرمان]] داده، به [[انذار]]، [[نهی]] کرده و به آسانی و [[مدارا]]، [[تکلیف]] کرده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۸: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً}}.</ref>. | به راستی [[خداوند]]، [[بندگان]] خود را به اختیار، [[فرمان]] داده، به [[انذار]]، [[نهی]] کرده و به آسانی و [[مدارا]]، [[تکلیف]] کرده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۸: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً}}.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}}<ref>«بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>. | {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}}<ref>«بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>. | ||
[[دلایل]] روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد کسی که [به وسیله آن، [[حقّ]] را] ببیند، به | [[دلایل]] روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد کسی که [به وسیله آن، [[حقّ]] را] ببیند، به سود خود اوست و کسی که از دیدن آن چشم بپوشد، به [[زیان]] خودش میباشد و من نگاهبان شما نیستم [و شما را بر قبول [[ایمان]] مجبور نمیکنم]. | ||
در مواردی دیگر آمده که اگر [[مردم]] از [[پیامبر]] رویگردان شدند، ناراحت نباشد که او [[وظیفه]] خویش را انجام داده است: | در مواردی دیگر آمده که اگر [[مردم]] از [[پیامبر]] رویگردان شدند، ناراحت نباشد که او [[وظیفه]] خویش را انجام داده است: | ||
{{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ}}<ref>«پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم، بر تو جز پیامرسانی نیست» سوره شوری، آیه ۴۸.</ref>. | {{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ}}<ref>«پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم، بر تو جز پیامرسانی نیست» سوره شوری، آیه ۴۸.</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
تفطن به این نکته مهم است که [[انسان]]، هرچند تکویناً مختار است تا هر چیزی را [[انتخاب]] کند، اما تشریعاً چنین نیست که مجاز باشد هر چیزی را انتخاب کند. [[خداوند]] گرچه انسان را [[آزاد]] [[آفریده]] و به او [[اراده]] و [[اختیار]] داده است، اما اراده و اختیاری محدود نصیب او نموده است و لذا انسان این [[قدرت]] و [[توانایی]] را ندارد که با اراده خود، هر آنچه را که میخواهد محقق سازد<ref>عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۲۶.</ref> یا برای نمونه [[ظلم و ستم]] را برگزیند. | تفطن به این نکته مهم است که [[انسان]]، هرچند تکویناً مختار است تا هر چیزی را [[انتخاب]] کند، اما تشریعاً چنین نیست که مجاز باشد هر چیزی را انتخاب کند. [[خداوند]] گرچه انسان را [[آزاد]] [[آفریده]] و به او [[اراده]] و [[اختیار]] داده است، اما اراده و اختیاری محدود نصیب او نموده است و لذا انسان این [[قدرت]] و [[توانایی]] را ندارد که با اراده خود، هر آنچه را که میخواهد محقق سازد<ref>عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۲۶.</ref> یا برای نمونه [[ظلم و ستم]] را برگزیند. | ||
آن اختیار و قدرت برای [[گزینش]] امور، پیامدی اساسی برای [[جامعه اسلامی]] به بار میآورد و آن انتخاب [[جامعه]] و [[نظام سیاسی]] مطلوب و [[برتر]] است، برپایی نظامی که بستر رسیدن انسان به [[حقیقت]] [[آزادی]] را فراهم کند. انسان با [[اراده آزاد]] خویش، [[دولت]] و نظامی [[صالح]] را بر میگزیند؛ از این نکته کلیدی است که [[انبیاء]] [[امامان]] و [[عالمان دین]] و [[کارگزاران حکومت]] [[دینی]] نیز نمیتوانند و [[حق]] ندارند تا [[مردم]] را به گزینش یک نوع خاص از [[حکومت]] مجبور سازند، بلکه آنان نیز در چارچوب [[سنتهای الهی]] گام بر میدارند. آنان [[وظیفه]] دارند [[راه راست]] و مسیر [[الهی]] را به مردم بنمایانند و بر آنان است که راه | آن اختیار و قدرت برای [[گزینش]] امور، پیامدی اساسی برای [[جامعه اسلامی]] به بار میآورد و آن انتخاب [[جامعه]] و [[نظام سیاسی]] مطلوب و [[برتر]] است، برپایی نظامی که بستر رسیدن انسان به [[حقیقت]] [[آزادی]] را فراهم کند. انسان با [[اراده آزاد]] خویش، [[دولت]] و نظامی [[صالح]] را بر میگزیند؛ از این نکته کلیدی است که [[انبیاء]] [[امامان]] و [[عالمان دین]] و [[کارگزاران حکومت]] [[دینی]] نیز نمیتوانند و [[حق]] ندارند تا [[مردم]] را به گزینش یک نوع خاص از [[حکومت]] مجبور سازند، بلکه آنان نیز در چارچوب [[سنتهای الهی]] گام بر میدارند. آنان [[وظیفه]] دارند [[راه راست]] و مسیر [[الهی]] را به مردم بنمایانند و بر آنان است که راه شایسته را انتخاب کنند<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۱۲۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |