بنی عدی بن ربیعه: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
در کنار [[روابط دوستانه]] و سپس خصمانه، [[خاندان]] بنی اشعث با زبیریان، بر خورد خصمانه زبیریان با برخی از بنی جبلهایها از جمله به [[شهادت]] رساندن عبدالله<ref>در برخی منابع نام او «عبد الرب» (بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۱) و در برخی دیگر «عبیدالله» (ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۴) عنوان شده است.</ref> و عبدالرحمن [[پسران]] [[حجر بن عدی]] -از [[شیعیان عراق]]- به دست [[مصعب بن زبیر]] از دیگر [[اخبار]] [[طایفه]] بنی عدی با [[آل زبیر]] گزارش شده است<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۲۶.</ref>. مصعب بن زبیر در پی شهادت مختار، عبدالرحمن و عبدالله (عبد [[رب]]) را به همراه [[عمران بن حذیفة بن یمان]] دستگیر، و سپس به [[جرم]] [[همراهی]] با [[قیام مختار]] به شهادت رساند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | در کنار [[روابط دوستانه]] و سپس خصمانه، [[خاندان]] بنی اشعث با زبیریان، بر خورد خصمانه زبیریان با برخی از بنی جبلهایها از جمله به [[شهادت]] رساندن عبدالله<ref>در برخی منابع نام او «عبد الرب» (بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۱) و در برخی دیگر «عبیدالله» (ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۴) عنوان شده است.</ref> و عبدالرحمن [[پسران]] [[حجر بن عدی]] -از [[شیعیان عراق]]- به دست [[مصعب بن زبیر]] از دیگر [[اخبار]] [[طایفه]] بنی عدی با [[آل زبیر]] گزارش شده است<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۲۶.</ref>. مصعب بن زبیر در پی شهادت مختار، عبدالرحمن و عبدالله (عبد [[رب]]) را به همراه [[عمران بن حذیفة بن یمان]] دستگیر، و سپس به [[جرم]] [[همراهی]] با [[قیام مختار]] به شهادت رساند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | ||
==بنی عدی و [[قیام مختار بن ابوعبیده ثقفی]]== | |||
پس از [[مرگ]] [[یزید بن معاویه]] و [[تسلط]] [[عبدالله بن زبیر]] بر [[حجاز]] و [[عراق]]، او [[محمد بن اشعث]] را به [[ولایت موصل]] [[منصوب]] کرد، اما از او خواست تا با [[حاکم کوفه]] [[عبدالله بن مطیع]] مکاتبه داشته و شنوا و [[فرمانبردار]] [[دستورات]] او باشد. عبدالله بن زبیر همچنین از ابن [[مطیع]] خواست که بیاذن او [[حاکم موصل]] را از کار برکنار نکند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۹۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۳۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۷،۱۴۴.</ref>. پس از به ثمر نشستن [[قیام مختار ثقفی]] و ارسال [[کارگزاران]] او به مناطق مختلف، محمد بن اشعث به ناچار از [[موصل]] به [[تکریت]] [[فرار]] کرد. نقل است که به هنگام [[انتقام]] مختار از [[قاتلان امام حسین]]{{ع}}، محمد بن اشعث در [[قریه]] اشعث، در نزدیکی [[قادسیه]] [[پناه]] گرفت. مختار، یکی از یارانش به نام «[[حوشب]]» را همراه یکصد نفر، [[مأمور]] [[دستگیری]] وی کرد و بدو دستور داد در صورت دستیابی به [[محمد بن اشعث]]، او را به [[قتل]] برساند. اما محمد بن اشعث به سوی [[بصره]] گریخت و به [[مصعب بن زبیر]] پیوست<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۹۴،۶۶؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۲۵۶.</ref>. مختار دستور داد تا خانهاش را در [[قادسیه]] ویران سازند و با خشت و [[گِل]] آن [[خانه]] [[حجر بن عدی]] را که [[زیاد بن ابیه]] ویران کرده بود، از نو بسازند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۶۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۴.</ref>. برخی دیگر از اقوال نیز حاکی از آن است که مختار، پسر محمد بن اشعث را برای احضار او به [[تکریت]] فرستاد. چون ابن اشعث به حضور مختار رسید، بر وی [[سلام]] امارت داد و [[توبه]] نامهای نوشت و با او [[بیعت]] کرد. مختار نیز او را بخشید<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۷۰.</ref>. به هنگام [[شورش]] [[اشراف کوفه]] علیه مختار، محمد بن اشعث نیز به آنان پیوست اما در پی [[شکست]] [[شورشیان]]<ref>ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۴۳-۴۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۴.</ref>، وی نیز همراه با گروهی دیگر از اشراف کوفه، راه بصره را پیش گرفت و به مصعب بن زبیر پیوست<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۰۱.</ref>-<ref>معصومه اخلاقی، پژوهه، مقاله «عبدالرحمن بن محمد بن اشعث».</ref> | |||
مصعب بن زبیر [[احترام]] زیادی برای او قائل بود. محمد بن اشعث [[اصرار]] زیادی داشت که مصعب بن زبیر با مختار اعلام [[جنگ]] کند. مصعب بن زبیر در جواب محمد بن اشعث حضور مُهَلَّب بن اَبی صُفره، [[استاندار فارس]] را ضروری خواند. محمد بن اشعث برای [[راضی]] کردن مُهَلَّب بن اَبی صُفره به فارس رفت و او را راضی به [[نبرد]] با مختار کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۸؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۰۰-۳۰۱، ۳۰۴-۳۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۹۴.</ref>. سرانجام در نیمه [[سال ۶۷ هجری]]، [[سپاه]] [[زبیری]] به [[فرماندهی]] مُهَلَّب بن اَبی صُفره راهی [[کوفه]] شدند. در این [[جنگ]]، [[محمد بن اشعث]] فرماندهی کوفیانی که از آنجا [[فرار]] کرده و به [[مصعب بن زبیر]] پیوسته بودند، را برعهده گرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۶۶.</ref>. سپاه [[مصعب]]، [[لشکر]] مختار به فرماندهی [[احمر بن شمیط بجلی]] را در [[مذار]] در هم [[شکست]] و سپس در «[[حرورا]]» به پیکاری دیگر با [[سپاه مختار]] پرداخت. در این جنگ، محمد بن اشعث کشته شد<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۰۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۱۰۱.</ref>. عبدالرحمن پسر محمد بن اشعث هم که از دیگر شرکت کنندگان بنی جبلة بن عدی در این جنگ بود، پس از کشته شدن پدر و دو برادرش [[نفرت]] و [[کینه]] عمیقی نسبت به [[قیام]] کنندگان و [[یاران مختار]] به [[دل]] گرفت تا جایی که پس از کشته شدن مختار و [[اسارت]] جمع زیادی از یاران مختار، زمانی که مصعب در پی سخنان [[بجیر بن عبدالله]] نسلی، قصد [[بخشش]] آنان را داشت، او و جمعی از اشراف زادگان کوفه از جمله [[محمد بن عبدالرحمن بن سعید]] به پا خاستند و با سخنان خود، مانع از این کار شدند و بدین ترتیب، هزاران نفر از این [[زندانیان]] به [[انتقام]] کشته شدگان آنها به [[قتل]] رسیدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۱۰۹-۱۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۴۲-۴۴۳.</ref>-<ref>معصومه اخلاقی، پژوهه، مقاله «عبدالرحمن بن محمد بن اشعث».</ref> علاوه بر [[عبدالرحمن بن محمد]]، [[قاسم بن محمد بن اشعث]] - که او نیز از [[سپاهیان]] مصعب بود،- پس از ورود به کوفه دو تن از [[کوفیان]] به نام عبدالله و [[مزید بن خیران بن جابر]] را به [[اتهام]] قتل پدرش محمد بن اشعث، سر [[برید]] و سپس به دار آویخت<ref>ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۳، ص۲۰۹.</ref>. | |||
علاوه بر [[محمد بن اشعث]]، [[اسحاق بن محمد بن اشعث]] هم از جمله بنی عدویهایی بود که [[نبرد]] با مختار و همراهانش پرداخت. وی در [[سال ۶۶ هجری]] در پی [[شورش]] اشراف علیه مختار، در جمع اشراف [[شورشی]] حضور یافت و با [[هدایت]] گروهی از افراد [[قبیله کنده]]، به [[مقاتله]] با مختار و یارانش در جبانه کنده پرداخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ج۴۵؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۶۱.</ref>. | |||
[[قیس بن اشعث]] - [[برادر]] محمد بن اشعث - نیز که با آغاز [[قیام مختار]]، از [[کوفه]] گریخته بود با دریافت خبر شورش [[اشراف کوفه]]، همراه با [[عمر بن سعد]] و برخی دیگر به کوفه بازگشت<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۰۰.</ref> پس از [[شکست]] شورش اشراف، او از [[عبدالله بن کامل]] - که از [[نزدیکان]] مختار بود - [[امان]] خواست. به [[نقلی]] دیگر او هم به مانند بسیاری از قتله [[کربلا]]، از [[بیم]] [[مجازات]] مختار به [[بصره]] [[فرار]] کرد اما به واسطه [[شماتت]] [[مردم]] به کوفه بازگشت و در [[پناه]] عبدالله بن کامل قرار گرفت. عبدالله به او امان داد و از مختار خواست امانش را بپذیرد؛ اما مختار بدون اعتنا به این امان، از مأمورانش خواست تا محل اختفای قیس را بیابند و او را به سزای اعمالش برسانند. پس [[یاران مختار]] به مخفیگاه قیس بن اشعث راه یافتند و او را به [[هلاکت]] رساندند<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۰۲.</ref>. | |||
در کنار این مخالفان، موافقانی از [[طایفه]] بنی عدی بن ربیعه با مختار و قیامش همراه بودند که [[معاذ بن هانی بن عدی]] از آن جمله است. معاذ بن هانی، از روؤسای مناطق هفتگانه کوفه و [[رییس]] پلیس [[مختار بن ابوعبیده ثقفی]] در کوفه بود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۳؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۴.</ref>. مختار، معاذ را که برادرزاده [[حجر بن عدی]] بود را همراه با [[ابوعمره]] - سالار [[نگهبانان]] خود- برای [[دستگیری]] [[خولی بن یزید اصبحی]] از قتله [[کربلا]] و آورنده سر [[سید]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} به [[کوفه]] فرستاد. آنها به [[منزل]] او رفتند و او را از مخفیگاهش بیرون کشیدند و سپس به سزای عملش رساندند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۹.</ref>. با [[شکست]] [[قیام مختار]] و [[سیطره]] [[مصعب بن زبیر]]، او به [[شام]] گریخت<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |