پرش به محتوا

شبهه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ۸ اوت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
* در دوره [[حکومت امام]]، شبهه‌افکنی از ترفند‌های [[دشمنان]] [[امام]] بود که از آن طریق در میان عناصر سست‌ایمان [[سپاه امام]] نفوذ می‌کردند. در جریان [[جنگ جمل]]، هنگامی که [[یاران]] [[جمل]] در برابر [[امام]] [[قیام]] کردند با ایجاد شبهه در مورد [[قتل عثمان]] و نقش [[امام]] در [[قتل]] او به‌عنوان [[خون‌خواهی]] [[عثمان]]، شبهه افکندند و [[فتنه]] [[جمل]] را پیش آورند. [[سپاه]] [[شام]] نیز با شبهه‌افکنی در میان [[مردمان]]، خود را بر [[حق]] جلوه دادند و [[مردمان]] در اثر شبهه پیش آمده، دچار [[فتنه]] [[صفین]] شدند. [[امام]] {{ع}} [[فتنه]] [[بنی‌امیه]] را بزرگ‌ترین [[فتنه‌ها]] می‌شمارد و می‌فرماید: به‌هوش باشید که ترس‌آورترین [[فتنه‌ها]] از نظر من [[فتنه]] بنی‌امیّه است که فتنه‌ای کور و تاریک و بلای آن همه‌گیر است، ولی گروهی خاص قربانیان آن خواهند شد. آری، آن که نیک بنگرد و [[حقیقت]] را دریابد، به‌پا خیزد و به [[رنج]] و بلا افتد و آن که چشم و گوش بسته بماند و [[تسلیم]] امواج [[باطل]] شود، سر در آخور کند و زنده بماند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲: {{متن حدیث|"إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ، يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّيَاحِ يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً. أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي أُمَيَّةَ، فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ، عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُهَا، وَ أَصَابَ الْبَلَاءُ مَنْ أَبْصَرَ فِيهَا وَ أَخْطَأَ الْبَلَاءُ مَنْ عَمِيَ عَنْهَا"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] [[انحراف]] [[مردمان]] در ماجرای [[حکمیّت]] و گرفتار شدن آن‌ها در شبهه را دو چیز می‌داند: نخست، [[رجوع]] نکردن به [[قرآن]] و دوم، [[رجوع]] نکردن به [[سنت]]. بر این اساس، [[شبهات]] بر [[مردمان]] چیره و امکان تشخیص [[حق]] از [[باطل]] مشکل می‌شود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 482- 483.</ref>.
* در دوره [[حکومت امام]]، شبهه‌افکنی از ترفند‌های [[دشمنان]] [[امام]] بود که از آن طریق در میان عناصر سست‌ایمان [[سپاه امام]] نفوذ می‌کردند. در جریان [[جنگ جمل]]، هنگامی که [[یاران]] [[جمل]] در برابر [[امام]] [[قیام]] کردند با ایجاد شبهه در مورد [[قتل عثمان]] و نقش [[امام]] در [[قتل]] او به‌عنوان [[خون‌خواهی]] [[عثمان]]، شبهه افکندند و [[فتنه]] [[جمل]] را پیش آورند. [[سپاه]] [[شام]] نیز با شبهه‌افکنی در میان [[مردمان]]، خود را بر [[حق]] جلوه دادند و [[مردمان]] در اثر شبهه پیش آمده، دچار [[فتنه]] [[صفین]] شدند. [[امام]] {{ع}} [[فتنه]] [[بنی‌امیه]] را بزرگ‌ترین [[فتنه‌ها]] می‌شمارد و می‌فرماید: به‌هوش باشید که ترس‌آورترین [[فتنه‌ها]] از نظر من [[فتنه]] بنی‌امیّه است که فتنه‌ای کور و تاریک و بلای آن همه‌گیر است، ولی گروهی خاص قربانیان آن خواهند شد. آری، آن که نیک بنگرد و [[حقیقت]] را دریابد، به‌پا خیزد و به [[رنج]] و بلا افتد و آن که چشم و گوش بسته بماند و [[تسلیم]] امواج [[باطل]] شود، سر در آخور کند و زنده بماند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲: {{متن حدیث|"إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ، يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّيَاحِ يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً. أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي أُمَيَّةَ، فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ، عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُهَا، وَ أَصَابَ الْبَلَاءُ مَنْ أَبْصَرَ فِيهَا وَ أَخْطَأَ الْبَلَاءُ مَنْ عَمِيَ عَنْهَا"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] [[انحراف]] [[مردمان]] در ماجرای [[حکمیّت]] و گرفتار شدن آن‌ها در شبهه را دو چیز می‌داند: نخست، [[رجوع]] نکردن به [[قرآن]] و دوم، [[رجوع]] نکردن به [[سنت]]. بر این اساس، [[شبهات]] بر [[مردمان]] چیره و امکان تشخیص [[حق]] از [[باطل]] مشکل می‌شود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 482- 483.</ref>.
* در [[جنگ نهروان]] نیز امر [[حکمیت]] بر [[خوارج]] مشتبه شد و خود، گرفتار شبهه شدند و در جریان این شبهه، امکان تشخیص [[حق]] از [[باطل]] از میان رفت و واقعه [[نهروان]] رخ داد. [[امام]] {{ع}} افزون بر تسمک به [[قرآن]] و [[سنت نبوی]]، [[نفاق]] را از عوامل اصلی ایجاد شبهه و [[فتنه]] برمی‌شمرد و در فرازی از [[نهج البلاغه]]، [[مردمان]] را از توجه به [[منافق]] بازمی‌دارد و می‌فرماید: ای [[بندگان خدا]]، شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش کنم و از دورویان و [[منافقان]] برحذر دارم، که آنان [[گمراه]] و گمراه‌تر و لغزش‌کارند و دیگران را به [[لغزش]] و [[خطا]] وادارند، هر روز به رنگی و شکلی درآیند و فتنه‌گری کنند و به هر وسیله‌ای چنگ زنند و در هر راهی به کمین نشینند. دل‌هاشان [[بیمار]] و روی‌هاشان آراسته و سزاوار. مرموزانه حرکت کنند و مخفیانه ضرر زنند. سخنشان دوا و کلامشان شفا، امّا کردارشان درد بی‌درمان، به فراخی و آسودگی دیگران [[رشک]] برند و [[حسادت]] کنند و [[بلاها]] و [[سختی‌ها]] را خواستارند و امیدها را [[ناامید]] کنند. در هر راهی که گام نهند ویرانی کنند و [[قربانی]] گیرند و هر دلی را دستبرد زنند و در هر غمی خود را غم‌گسار نشان دهند و بر هر مصیبتی سرشکی ریزند. در [[ستایش]] و تعریف به یکدیگر نان قرض دهند و از هم [[انتظار]] تعریف‌های بی‌جا دارند. اگر سؤالی کنند، اصرار ورزند و در وقت [[نکوهش]]، پرده‌دری کنند و اگر حکمی دهند، از حد بگذرند و از [[حق]] [[تجاوز]] کنند. در برابر هر حقّی باطلی را [[علم]] کنند، برای هر امر [[استواری]] راه [[انحرافی]] گشایند، برای هر زنده‌ای قاتلی گمارند، برای هر دری کلیدی سازند و برای شبی چراغی افروزند. دست به دامن [[یأس]] و [[ناامیدی]] شوند تا طمع‌کاریِ خود را اشباع کنند و در نتیجه بازار خویش را گرم و پررونق سازند و در این راه از هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری دریغ نورزند و هر چیز به‌ظاهر ارزنده‌ای از خرج کنند. آن‌قدر زیبا و پرجاذبه سخن گویند که [[آدمی]] را به شبهه اندازند که گویا بر حقّ‌اند و چنان توصیف کنند اوضاع را دگرگونه جلوه دهند. راه [[بیراهه]] و [[بیراهه]] را راه نمایانند. پس آنان یک [[دنیا]] [[شیطان]] و مجموعه‌ای از شرّر و زیان‌اند و به تعبیر [[قرآن]] "آن‌ها حزب شیطان‌اند، اگاه باشید که حزب [[شیطان]] قطعاً زیان‌کارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵: {{متن حدیث|"أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً، وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ. قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ، يَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ يَدِبُّونَ الضَّرَاءَ، وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ، حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ. لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ، يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ. إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا. قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِكُلِّ حَيٍّ قَاتِلًا وَ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِكُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً. يَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْيَأْسِ لِيُقِيمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ يُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ. يَقُولُونَ فَيُشَبِّهُونَ وَ يَصِفُونَ فَيُمَوِّهُونَ، قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِيقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِيقَ، فَهُمْ لُمَةُ الشَّيْطَانِ وَ حُمَةُ النِّيرَانِ، «أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُون"}}</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 483.</ref>.
* در [[جنگ نهروان]] نیز امر [[حکمیت]] بر [[خوارج]] مشتبه شد و خود، گرفتار شبهه شدند و در جریان این شبهه، امکان تشخیص [[حق]] از [[باطل]] از میان رفت و واقعه [[نهروان]] رخ داد. [[امام]] {{ع}} افزون بر تسمک به [[قرآن]] و [[سنت نبوی]]، [[نفاق]] را از عوامل اصلی ایجاد شبهه و [[فتنه]] برمی‌شمرد و در فرازی از [[نهج البلاغه]]، [[مردمان]] را از توجه به [[منافق]] بازمی‌دارد و می‌فرماید: ای [[بندگان خدا]]، شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش کنم و از دورویان و [[منافقان]] برحذر دارم، که آنان [[گمراه]] و گمراه‌تر و لغزش‌کارند و دیگران را به [[لغزش]] و [[خطا]] وادارند، هر روز به رنگی و شکلی درآیند و فتنه‌گری کنند و به هر وسیله‌ای چنگ زنند و در هر راهی به کمین نشینند. دل‌هاشان [[بیمار]] و روی‌هاشان آراسته و سزاوار. مرموزانه حرکت کنند و مخفیانه ضرر زنند. سخنشان دوا و کلامشان شفا، امّا کردارشان درد بی‌درمان، به فراخی و آسودگی دیگران [[رشک]] برند و [[حسادت]] کنند و [[بلاها]] و [[سختی‌ها]] را خواستارند و امیدها را [[ناامید]] کنند. در هر راهی که گام نهند ویرانی کنند و [[قربانی]] گیرند و هر دلی را دستبرد زنند و در هر غمی خود را غم‌گسار نشان دهند و بر هر مصیبتی سرشکی ریزند. در [[ستایش]] و تعریف به یکدیگر نان قرض دهند و از هم [[انتظار]] تعریف‌های بی‌جا دارند. اگر سؤالی کنند، اصرار ورزند و در وقت [[نکوهش]]، پرده‌دری کنند و اگر حکمی دهند، از حد بگذرند و از [[حق]] [[تجاوز]] کنند. در برابر هر حقّی باطلی را [[علم]] کنند، برای هر امر [[استواری]] راه [[انحرافی]] گشایند، برای هر زنده‌ای قاتلی گمارند، برای هر دری کلیدی سازند و برای شبی چراغی افروزند. دست به دامن [[یأس]] و [[ناامیدی]] شوند تا طمع‌کاریِ خود را اشباع کنند و در نتیجه بازار خویش را گرم و پررونق سازند و در این راه از هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری دریغ نورزند و هر چیز به‌ظاهر ارزنده‌ای از خرج کنند. آن‌قدر زیبا و پرجاذبه سخن گویند که [[آدمی]] را به شبهه اندازند که گویا بر حقّ‌اند و چنان توصیف کنند اوضاع را دگرگونه جلوه دهند. راه [[بیراهه]] و [[بیراهه]] را راه نمایانند. پس آنان یک [[دنیا]] [[شیطان]] و مجموعه‌ای از شرّر و زیان‌اند و به تعبیر [[قرآن]] "آن‌ها حزب شیطان‌اند، اگاه باشید که حزب [[شیطان]] قطعاً زیان‌کارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵: {{متن حدیث|"أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً، وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ. قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ، يَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ يَدِبُّونَ الضَّرَاءَ، وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ، حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ. لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ، يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ. إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا. قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِكُلِّ حَيٍّ قَاتِلًا وَ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِكُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً. يَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْيَأْسِ لِيُقِيمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ يُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ. يَقُولُونَ فَيُشَبِّهُونَ وَ يَصِفُونَ فَيُمَوِّهُونَ، قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِيقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِيقَ، فَهُمْ لُمَةُ الشَّيْطَانِ وَ حُمَةُ النِّيرَانِ، «أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُون"}}</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 483.</ref>.
*[[شبهه]] از ریشه «ش ب ه»، و جمع آن شُبَه و [[شبهات]] است. [[راغب]] [[اصفهانی]] در تعریف شبهه می‌گوید: {{عربی|هو أن لا يتميز أحد الشيئين من الآخر لما بينهما من التشابه}}<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۴۳.</ref>؛ «شبهه آن است که دو چیز، به دلیل [[همسانی]] و شباهتی که میان‌شان وجود دارد، از یکدیگر تمیز داده نشوند». ابن منظور نیز شبهه را به التباس معنا کرده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۵۰۳.</ref>؛ بنابراین، به هر نوع [[اشتباه]] و درهم آمیختگی که ناشی از همانندی میان دو چیز باشد، شبهه می‌گویند.<ref>[[زکیه فلاح یخدانی|فلاح یخدانی، زکیه]]، [[بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام (کتاب)|بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام]]، ص۱۵</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۴۸۵

ویرایش