عصمت حضرت یوسف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''عصمت حضرت یوسف {{ع}}''' به معنای مصونیت ایشان از هر [[گناه]] و [[خطا]] و اشتباهی است. به طور کلی عصمت حضرت یوسف{{ع}} با استناد به براهین عقلی و [[ادله]] [[نقلی]] که در اثبات عصمت سایر انبیا از آنها بهره گرفته میشود قابل اثبات است. به عنوان نمونه [[برهان حفظ شریعت]]، [[برهان لطف]]، [[برهان تسلسل]]، [[برهان]] [[وجوب]] [[اطاعت از پیامبر]]، برخی از براهین عقلی عصمت آن حضرت هستند. همچنین است استناد به آیات و روایاتی که در آنها خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، | '''عصمت حضرت یوسف {{ع}}''' به معنای مصونیت ایشان از هر [[گناه]] و [[خطا]] و اشتباهی است. به طور کلی عصمت حضرت یوسف{{ع}} با استناد به براهین عقلی و [[ادله]] [[نقلی]] که در اثبات عصمت سایر انبیا از آنها بهره گرفته میشود قابل اثبات است. به عنوان نمونه [[برهان حفظ شریعت]]، [[برهان لطف]]، [[برهان تسلسل]]، [[برهان]] [[وجوب]] [[اطاعت از پیامبر]]، برخی از براهین عقلی عصمت آن حضرت هستند. همچنین است استناد به آیات و روایاتی که در آنها خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، نسیان و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. | ||
== معناشناسی [[عصمت]] == | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَكَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|"العصم: الإمساك والاعتصام الاستمساك... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما يعصم به اي يشد وعصمة الأنبياء حفظه إياهم"}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: | عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَكَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|"العصم: الإمساك والاعتصام الاستمساك... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما يعصم به اي يشد وعصمة الأنبياء حفظه إياهم"}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن آدم، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | ||
=== در اصطلاح [[متکلمان]] === | === در اصطلاح [[متکلمان]] === | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)| دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟]]'''{{پایان}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)| دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، | در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، نسیان و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. کلیت این [[آیات]] شامل [[حضرت یوسف]]{{ع}} نیز شده و بر اساس آنها، [[عصمت]] آن حضرت نیز ثابت میگردد. | ||
===== عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]] ===== | ===== عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]] ===== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===== امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]] ===== | ===== امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]] ===== | ||
[[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس قواعد [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، | [[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس قواعد [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، نسیان، [[خطا]] و [[اشتباه]] است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم [[ارتکاب معاصی]] دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از [[انبیا]] {{عم}}، [[معتقد]] شویم، غرض از ارسال [[نبی]] یا [[رسول]] نقض شده و [[اطمینان]] به گفتار و [[کردار]] [[انبیا]] و [[رسل]] {{عم}} در نظر مکلفین به [[اطاعت]] به صورت کامل محقق نخواهد شد<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | ||
===== معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی [[حسنه]] ===== | ===== معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی [[حسنه]] ===== | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیا آیه ۴۲ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت میکند؟ (پرسش)| آیا آیه ۴۲ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیا آیه ۴۲ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت میکند؟ (پرسش)| آیا آیه ۴۲ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
یکی دیگر از آیاتی که توهم عدم عصمت حضرت یوسف{{ع}} را برای برخی به وجود آورده، [[آیه]] ۴۲ [[سوره یوسف]] است آنجا که جناب [[یوسف]] در [[زندان]] خطاب به آن [[زندانی]] که در حال [[آزاد]] شدن بود گفت: {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref>«و به آن یکی از آن دو نفر، که میدانست رهایی مییابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد؛ و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند». سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref>. گفته شده بر اساس این [[آیه]]، [[حضرت یوسف]] به جای آنکه [[آزادی]] خویش را از [[خدای متعال]] طلب کند، [[دست]] به دامن یک زندانی شده تا آزادی او را از [[فرعون]] [[مصر]] بخواهد و این خود نوعی [[غفلت]] از [[خدای متعال]] و [[قدرت]] بیانتهای او و توجه به غیر است که برای [[انبیا]] [[لغزش]] به شمار میآید. [[شاهد]] اینکه [[خدای متعال]] نیز به جزای این لغزش، موجبات | یکی دیگر از آیاتی که توهم عدم عصمت حضرت یوسف{{ع}} را برای برخی به وجود آورده، [[آیه]] ۴۲ [[سوره یوسف]] است آنجا که جناب [[یوسف]] در [[زندان]] خطاب به آن [[زندانی]] که در حال [[آزاد]] شدن بود گفت: {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref>«و به آن یکی از آن دو نفر، که میدانست رهایی مییابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد؛ و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند». سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref>. گفته شده بر اساس این [[آیه]]، [[حضرت یوسف]] به جای آنکه [[آزادی]] خویش را از [[خدای متعال]] طلب کند، [[دست]] به دامن یک زندانی شده تا آزادی او را از [[فرعون]] [[مصر]] بخواهد و این خود نوعی [[غفلت]] از [[خدای متعال]] و [[قدرت]] بیانتهای او و توجه به غیر است که برای [[انبیا]] [[لغزش]] به شمار میآید. [[شاهد]] اینکه [[خدای متعال]] نیز به جزای این لغزش، موجبات فراموشی این درخواست را فراهم آورد و [[یوسف]] را چند سال دیگر در زندان نگه داشت. روشن است که [[غفلت]] از [[یاد خدا]] و درخواست از غیر، لغزش و خطاست و حتی برای یک لحظه نیز از [[انبیا]] پذیرفته نیست و با [[عصمت]] آنها منافات دارد. | ||
'''پاسخ: سازگاری بهرهبری از وسیله، با [[توکل بر خدا]]''': از آنجا که زندانی بودن حضرت کاری ناشایست بوده است، پس استفاده از وسیله و سبب برای [[نجات]] از آن، کاری بایسته بود. البته نباید استفاده از وسیله، او را از [[توکل]] بر [[خداوند]] باز میداشت و تمام اعتمادش را بر وسیله قرار میداد<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۶، ص۱۱۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۹؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۱۸۱؛ عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۷، ص۲۰۲.</ref>. به بیانی دیگر، تظلم و [[دادخواهی]]، منافی [[توحید ربوبی]] نیست؛ زیرا هیچ مظلومی نباید زیر [[سلطه]] [[ظالم]] برود و [[وظیفه]] دارد دادخواهی خود را وسیله [[رفع ظلم]] قرار دهد. [[اعتقاد]] [[توحیدی]] هرگز به معنای [[انظلام]] و سکوت در برابر ظلم مستبدان نیست<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۶، ص۱۱۹.</ref>. این پاسخ متین و مقبول است<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۵۱.</ref>. | '''پاسخ: سازگاری بهرهبری از وسیله، با [[توکل بر خدا]]''': از آنجا که زندانی بودن حضرت کاری ناشایست بوده است، پس استفاده از وسیله و سبب برای [[نجات]] از آن، کاری بایسته بود. البته نباید استفاده از وسیله، او را از [[توکل]] بر [[خداوند]] باز میداشت و تمام اعتمادش را بر وسیله قرار میداد<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۶، ص۱۱۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۹؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۱۸۱؛ عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۷، ص۲۰۲.</ref>. به بیانی دیگر، تظلم و [[دادخواهی]]، منافی [[توحید ربوبی]] نیست؛ زیرا هیچ مظلومی نباید زیر [[سلطه]] [[ظالم]] برود و [[وظیفه]] دارد دادخواهی خود را وسیله [[رفع ظلم]] قرار دهد. [[اعتقاد]] [[توحیدی]] هرگز به معنای [[انظلام]] و سکوت در برابر ظلم مستبدان نیست<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۶، ص۱۱۹.</ref>. این پاسخ متین و مقبول است<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۵۱.</ref>. |