پرش به محتوا

عصمت پیامبران از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶۳: خط ۶۳:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[دیدگاه متکلمان معتزله درباره عصمت چیست؟ (پرسش)| دیدگاه متکلمان معتزله درباره عصمت چیست؟]]'''{{پایان}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[دیدگاه متکلمان معتزله درباره عصمت چیست؟ (پرسش)| دیدگاه متکلمان معتزله درباره عصمت چیست؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
در میان مذاهب غیر امامی، [[عصمت پیامبران]]، نخستین بار توسط [[معتزله]] مطرح شد. نظّام در اواخر قرن دوم هجری عصمت پیامبران را مطرح کرد؛ به دنبال او [[اشاعره]] و معتزله عصمت پیامبران از [[کفر]] و [[گناهان کبیره]] را قبل و بعد از [[نبوت]] به طورمتفق القول مطرح کردند و تنها در مورد [[ارتکاب گناهان]] صغیره با هم [[اختلاف]] داشتند. [[نظّام]] [[آیات قرآن]] را که دال بر [[ارتکاب معصیت]] [[انبیا]] بودند بر [[تأویل]] [[فرمان‌های الهی]] حمل می‌کرد؛ اما [[جاحظ]] می‌گفت [[پیامبران]] بر این مبنا می‌بایست آگاهانه مرتکب [[گناهان]] شده باشند و چون [[ارتکاب گناه]] از روی [[علم]] و [[آگاهی]] به [[تکلیف]]، [[گناه]] نیست؛ ازاین رو [[معصیت]] به شمار نمی‌آید. در فرضیه پیشنهادی [[ابوعلی جبایی]](متوفای ۳۰۱ق) و [[ابوهاشم جبایی]](متوفای ۳۲۱ق) پیامبران به طورکامل هم از گناهان کبیره و هم صغیره معصوم‌اند. دایره این [[عصمت]] حتی شامل عصمت از [[سهو]] و [[فراموشی]] هم می‌شود. این نتیجه حاصل مقدمه‌ای است که در مورد [[لطف خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] در دلیل نبوت ذکر کرده‌اند که [[خدا]] باید فرستاده و [[رسول]] خود را از نقص، گناه و سهو مصون بدارد<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۴۰.</ref>
در میان مذاهب غیر امامی، [[عصمت پیامبران]]، نخستین بار توسط [[معتزله]] مطرح شد. نظّام در اواخر قرن دوم هجری عصمت پیامبران را مطرح کرد؛ به دنبال او [[اشاعره]] و معتزله عصمت پیامبران از [[کفر]] و [[گناهان کبیره]] را قبل و بعد از [[نبوت]] به طورمتفق القول مطرح کردند و تنها در مورد [[ارتکاب گناهان]] صغیره با هم [[اختلاف]] داشتند. [[نظّام]] [[آیات قرآن]] را که دال بر [[ارتکاب معصیت]] [[انبیا]] بودند بر [[تأویل]] [[فرمان‌های الهی]] حمل می‌کرد؛ اما [[جاحظ]] می‌گفت [[پیامبران]] بر این مبنا می‌بایست آگاهانه مرتکب [[گناهان]] شده باشند و چون [[ارتکاب گناه]] از روی [[علم]] و [[آگاهی]] به [[تکلیف]]، [[گناه]] نیست؛ ازاین رو [[معصیت]] به شمار نمی‌آید. در فرضیه پیشنهادی [[ابوعلی جبایی]](متوفای ۳۰۱ق) و [[ابوهاشم جبایی]](متوفای ۳۲۱ق) پیامبران به طورکامل هم از گناهان کبیره و هم صغیره معصوم‌اند. دایره این [[عصمت]] حتی شامل عصمت از [[سهو]] و فراموشی هم می‌شود. این نتیجه حاصل مقدمه‌ای است که در مورد [[لطف خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] در دلیل نبوت ذکر کرده‌اند که [[خدا]] باید فرستاده و [[رسول]] خود را از نقص، گناه و سهو مصون بدارد<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۴۰.</ref>


برخی پیروان معتزله عصمت را به [[لطف]] خاص [[الهی]] در [[حق]] [[معصومین]] [[تفسیر]] کرده‌اند. بدین معنا که از منظر ایشان [[عصمت]] «لطفی» است از طرف خداوند که به کمک آن، [[آدمی]] به [[اختیار]] خود گناه نمی‌کند و هیچ وابسته به این نیست که از طرف خود معصوم مقدماتی فراهم شده و قابلیتی برای پذیرش این لطف باشد. خداوند به هر وسیله‌ای اسبابی را فراهم می‌سازد که شخص به اختیار خود از گناه اجتناب ورزد<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۳۴.</ref>. [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج‌البلاغه]] می‌گوید: {{عربی|قال أصحابنا العصمة لطف يمتنع المكلف عند فعله من القبيح اختياراً}}<ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۹. همچنین ر.ک: ارشاد الطالبین، ص۳۰۱؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: الغرر و الدرر؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۳؛ شرح العقائد النسفیه، ص۹۹؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۰۰.</ref>؛ [[معتزله]] این‌گونه [[عصمت]] را تعریف کرده‌اند: لطف الهی است که وقتی در حق کسی انجام گیرد، با [[اختیار]] خویش از انجام کارهای ناپسند دوری می‌گزیند. همچنین [[فاضل مقداد]]، از متکلمین امامیّه، در تعریف عصمت می‌گوید: {{عربی|الحق أن العصمة عبارة عن لطف يفعله اللّه بالمكلف، بحيث لا يكون له داع الى ترك الطاعة و لا الى فعل المعصية، مع قدرته على ذلك}}<ref>ارشاد الطالبین، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref>؛ [[حق]] این است که عصمت، لطفی است که [[خداوند]] نسبت به [[مکلف]] انجام می‌دهد؛ به نحوی که دیگر، انگیزه‌ای برای ترک [[اطاعت]] و یا انجام [[معصیت]] در او نیست؛ هر چند توان انجام آنها را دارد.
برخی پیروان معتزله عصمت را به [[لطف]] خاص [[الهی]] در [[حق]] [[معصومین]] [[تفسیر]] کرده‌اند. بدین معنا که از منظر ایشان [[عصمت]] «لطفی» است از طرف خداوند که به کمک آن، [[آدمی]] به [[اختیار]] خود گناه نمی‌کند و هیچ وابسته به این نیست که از طرف خود معصوم مقدماتی فراهم شده و قابلیتی برای پذیرش این لطف باشد. خداوند به هر وسیله‌ای اسبابی را فراهم می‌سازد که شخص به اختیار خود از گناه اجتناب ورزد<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۳۴.</ref>. [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج‌البلاغه]] می‌گوید: {{عربی|قال أصحابنا العصمة لطف يمتنع المكلف عند فعله من القبيح اختياراً}}<ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۹. همچنین ر.ک: ارشاد الطالبین، ص۳۰۱؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: الغرر و الدرر؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۳؛ شرح العقائد النسفیه، ص۹۹؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۰۰.</ref>؛ [[معتزله]] این‌گونه [[عصمت]] را تعریف کرده‌اند: لطف الهی است که وقتی در حق کسی انجام گیرد، با [[اختیار]] خویش از انجام کارهای ناپسند دوری می‌گزیند. همچنین [[فاضل مقداد]]، از متکلمین امامیّه، در تعریف عصمت می‌گوید: {{عربی|الحق أن العصمة عبارة عن لطف يفعله اللّه بالمكلف، بحيث لا يكون له داع الى ترك الطاعة و لا الى فعل المعصية، مع قدرته على ذلك}}<ref>ارشاد الطالبین، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref>؛ [[حق]] این است که عصمت، لطفی است که [[خداوند]] نسبت به [[مکلف]] انجام می‌دهد؛ به نحوی که دیگر، انگیزه‌ای برای ترک [[اطاعت]] و یا انجام [[معصیت]] در او نیست؛ هر چند توان انجام آنها را دارد.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


==== [[حنفی‌ها]] و [[ماتریدیه]] ====
==== [[حنفی‌ها]] و [[ماتریدیه]] ====
نظرگاه [[حنفیان]] [[ماتریدیه]] در مسئله عصمت پیامبران بسیار مثبت‌تر از اشاعره بود. بسیاری از دانشمندان این [[فرقه]]، به خصوص آنهایی که [[اهل]] سمرقند بودند، تمامی خطاها، [[لغزش‌ها]] و [[گناهان]] را در مورد انبیا انکار کردند و تفاوتی میان قبل و بعد از نبوت قایل نبودند و این موضوع نقطه مقابل اشاعره و حنبلیان بود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>
نظرگاه [[حنفیان]] ماتریدیه در مسئله عصمت پیامبران بسیار مثبت‌تر از اشاعره بود. بسیاری از دانشمندان این [[فرقه]]، به خصوص آنهایی که [[اهل]] سمرقند بودند، تمامی خطاها، [[لغزش‌ها]] و [[گناهان]] را در مورد انبیا انکار کردند و تفاوتی میان قبل و بعد از نبوت قایل نبودند و این موضوع نقطه مقابل اشاعره و حنبلیان بود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>


کلمات [[ابوحنیفه]] نشان می‌دهد که وی تنها به [[عصمت پیامبران]] از [[ارتکاب گناه]] و خطای عمدی [[معتقد]] بوده است چنانچه در جایی می‌گوید: «[[پیامبران]] از تمام [[گناهان کبیره]] و صغیره و [[کفر]] و [[زشتی‌ها]]، مصون و [[معصوم]] هستند، اگر چه لغزش‌ها و خطاهایی از آنها سر زده است»<ref>قاری، علی بن سلطان محمد، «شرح کتاب الفقه الاکبر»، صص ۱۰۴-۹۹.</ref>. پیروان ابوحنیفه که در [[اعتقادات]] [[ماتریدی]] هستند نیز همین [[عقیده]] را با اختلافاتی اندک در جزئیات آن دارند. به عنوان نمونه [[سعدالدین عمر تفتازانی]] در شرح خویش بر کتاب «عقاید نسفی» پیرامون [[عصمت انبیا]] چنین می‌گوید: «به [[اجماع]] [[علما]] پیامبران از ارتکاب عمدی [[کذب]] به ویژه در آن چه که متعلق به امر [[شارع]] است و نیز در تبلیغ احکام و [[ارشاد]] [[امت]] معصومند، اکثر علما انبیا را از ارتکاب [[سهوی]] کذب نیز معصوم دانسته‌اند، اما در مورد ارتکاب سایر [[گناهان]] تفصیل داده شده و به اجماع علما، پیامبران پیش از [[وحی]] و پس از آن از کفر معصومند. همچنین نزد جمهور علما، انبیا، از گناهان کبیره عمدی معصوم هستند. امّا انجام [[گناه کبیره]] به صورت سهوی و ناخودآگاه را اکثر علما جایز دانسته‌اند. ضمن اینکه انجام عمدی گناهان صغیره نیز جایز است. اما پیش از وحی دلیلی بر [[امتناع]] صدور گناهان کبیره از انبیا وجود ندارد»<ref>سعدالدین [[مسعود بن عمر تفتازانی]]، «شرح العقائد النسفیة»، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref>
کلمات [[ابوحنیفه]] نشان می‌دهد که وی تنها به [[عصمت پیامبران]] از [[ارتکاب گناه]] و خطای عمدی [[معتقد]] بوده است چنانچه در جایی می‌گوید: «[[پیامبران]] از تمام [[گناهان کبیره]] و صغیره و [[کفر]] و [[زشتی‌ها]]، مصون و [[معصوم]] هستند، اگر چه لغزش‌ها و خطاهایی از آنها سر زده است»<ref>قاری، علی بن سلطان محمد، «شرح کتاب الفقه الاکبر»، صص ۱۰۴-۹۹.</ref>. پیروان ابوحنیفه که در [[اعتقادات]] ماتریدی هستند نیز همین [[عقیده]] را با اختلافاتی اندک در جزئیات آن دارند. به عنوان نمونه [[سعدالدین عمر تفتازانی]] در شرح خویش بر کتاب «عقاید نسفی» پیرامون [[عصمت انبیا]] چنین می‌گوید: «به [[اجماع]] [[علما]] پیامبران از ارتکاب عمدی [[کذب]] به ویژه در آن چه که متعلق به امر [[شارع]] است و نیز در تبلیغ احکام و [[ارشاد]] [[امت]] معصومند، اکثر علما انبیا را از ارتکاب [[سهوی]] کذب نیز معصوم دانسته‌اند، اما در مورد ارتکاب سایر [[گناهان]] تفصیل داده شده و به اجماع علما، پیامبران پیش از [[وحی]] و پس از آن از کفر معصومند. همچنین نزد جمهور علما، انبیا، از گناهان کبیره عمدی معصوم هستند. امّا انجام [[گناه کبیره]] به صورت سهوی و ناخودآگاه را اکثر علما جایز دانسته‌اند. ضمن اینکه انجام عمدی گناهان صغیره نیز جایز است. اما پیش از وحی دلیلی بر [[امتناع]] صدور گناهان کبیره از انبیا وجود ندارد»<ref>سعدالدین [[مسعود بن عمر تفتازانی]]، «شرح العقائد النسفیة»، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref>


==== [[شافعی‌ها]]‌، [[اهل حدیث]] و [[حنبلی‌ها]] ====
==== [[شافعی‌ها]]‌، [[اهل حدیث]] و [[حنبلی‌ها]] ====
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
درباره محدوده زمانی [[عصمت انبیاء]]، [[اختلافات]] فراوانی میان متکلمان اسلامی وجود دارد که عمده آنها را می‌توان چنین خلاصه کرد:
درباره محدوده زمانی [[عصمت انبیاء]]، [[اختلافات]] فراوانی میان متکلمان اسلامی وجود دارد که عمده آنها را می‌توان چنین خلاصه کرد:
# '''[[اشاعره]]''': اینان معتقدند که [[انبیا]] بعد از [[مبعوث]] شدن به [[رسالت]] از این امور معصوم‌اند: [[گناهان کبیره]] (به طور کلی)، [[گناهان]] [[پست]] صغیره (مثل دزدیدن یک حبّه گندم) و همچنین ارتکاب عمدی گناهان صغیره‌ای که پَست محسوب نمی‌شوند. اما قبل از بعثت، حتی از [[گناه کبیره]] نیز [[معصوم]] نیستند<ref>المواقف، ص۳۵۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۵؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۶.</ref>.
# '''[[اشاعره]]''': اینان معتقدند که [[انبیا]] بعد از [[مبعوث]] شدن به [[رسالت]] از این امور معصوم‌اند: [[گناهان کبیره]] (به طور کلی)، [[گناهان]] [[پست]] صغیره (مثل دزدیدن یک حبّه گندم) و همچنین ارتکاب عمدی گناهان صغیره‌ای که پَست محسوب نمی‌شوند. اما قبل از بعثت، حتی از [[گناه کبیره]] نیز [[معصوم]] نیستند<ref>المواقف، ص۳۵۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۵؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۶.</ref>.
# '''[[معتزله]]''': اکثر معتزله معتقدند که انبیا از تمامی گناهان کبیره و همچنین گناهان صغیره‌ای که پست و مورد تنفّر عموم است، معصوم هستند. اما درباره گناهان صغیره‌ای که این‌چنین نباشد، اختلافات زیادی بینشان وجود دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۲-۱۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۹-۹۰؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. برخی از آنها ارتکاب عمدی این قِسم از صغایر را جایز دانسته‌اند. عده‌ای دیگر گفته‌اند: انبیا عمداً هیچ [[گناه]] صغیره‌ای را مرتکب نمی‌شوند، بلکه تنها در صورتی که شبهه‌ای برایشان پیش آمده باشد، تحقق این امر ممکن است. دسته دیگری از آنها می‌گویند: [[پیامبران]] تنها در صورت [[سهو]] و [[فراموشی]] [[مرتکب گناه]] می‌گردند و در عین حال، بازخواست نیز می‌شوند، هر چند سهو و نسیان مردم عادی، بخشیده شده و مورد سؤال و مؤاخذه قرار نمی‌گیرد. فرقشان در این است که [[شناخت انبیا]] نسبت به واقعیات و [[احکام الهی]] قوی‌تر است و بهتر می‌دانند که چگونه از خود مواظبت نمایند تا چیزی از یادشان نرود و [[سهو]] و نسیانی بر ایشان عارض نشود<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۷۷.</ref>.
# '''[[معتزله]]''': اکثر معتزله معتقدند که انبیا از تمامی گناهان کبیره و همچنین گناهان صغیره‌ای که پست و مورد تنفّر عموم است، معصوم هستند. اما درباره گناهان صغیره‌ای که این‌چنین نباشد، اختلافات زیادی بینشان وجود دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۲-۱۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۹-۹۰؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. برخی از آنها ارتکاب عمدی این قِسم از صغایر را جایز دانسته‌اند. عده‌ای دیگر گفته‌اند: انبیا عمداً هیچ [[گناه]] صغیره‌ای را مرتکب نمی‌شوند، بلکه تنها در صورتی که شبهه‌ای برایشان پیش آمده باشد، تحقق این امر ممکن است. دسته دیگری از آنها می‌گویند: [[پیامبران]] تنها در صورت [[سهو]] و فراموشی [[مرتکب گناه]] می‌گردند و در عین حال، بازخواست نیز می‌شوند، هر چند سهو و نسیان مردم عادی، بخشیده شده و مورد سؤال و مؤاخذه قرار نمی‌گیرد. فرقشان در این است که [[شناخت انبیا]] نسبت به واقعیات و [[احکام الهی]] قوی‌تر است و بهتر می‌دانند که چگونه از خود مواظبت نمایند تا چیزی از یادشان نرود و [[سهو]] و نسیانی بر ایشان عارض نشود<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۷۷.</ref>.
# '''[[اهل حدیث]]''' در میان [[اهل سنت]] همواره در نظریه [[عصمت پیامبران]] خدشه می‌کردند. آنها [[معتقد]] بودند از آنجا که به [[گناه]] و خطای [[پیامبران]] در متون مذهبی و [[حدیثی]] اشاره شده است، از این رو پذیرش آن امری اجتناب ناپدیر است. [[حنبلی‌ها]] که خود در [[اعتقادات]]، تابع اهل حدیث هستند نیز همواره آموزه عصمت پیامبران از گناه را [[انکار]] می‌کردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول اعتقادات خود می‌نگارد که پیامبران [[مرتکب گناه]] شده‌اند و به آیاتی از [[قرآن]] استناد می‌کند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.
# '''[[اهل حدیث]]''' در میان [[اهل سنت]] همواره در نظریه [[عصمت پیامبران]] خدشه می‌کردند. آنها [[معتقد]] بودند از آنجا که به [[گناه]] و خطای [[پیامبران]] در متون مذهبی و [[حدیثی]] اشاره شده است، از این رو پذیرش آن امری اجتناب ناپدیر است. [[حنبلی‌ها]] که خود در [[اعتقادات]]، تابع اهل حدیث هستند نیز همواره آموزه عصمت پیامبران از گناه را [[انکار]] می‌کردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول اعتقادات خود می‌نگارد که پیامبران [[مرتکب گناه]] شده‌اند و به آیاتی از [[قرآن]] استناد می‌کند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.
# '''حشویه''': این گروه که افراطی‌ترین نظر را در خصوص [[عصمت انبیا]] دارند، معتقدند: بر [[خدا]] جایز است که کسی را به [[مقام نبوت]] برساند که مرتکب کبائر می‌شود از این رو از منظر آنان [[پیامبر]] حتی می‌تواند [[زنا]] و لواط کند به این [[فرقه]] «ظاهریون» یا «اهل حدیث» هم گفته می‌شود. آنها به ظاهر قرآن و [[حدیث]] تمسّک می‌کنند و [[عقل]] را قاصر از اظهارنظر می‌دانند؛ مثلاً در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دست‌های آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ}}<ref>«(یاد کن) روزی را که سختی آشکار شود» سوره قلم، آیه ۴۲.</ref> برای [[خداوند]] دست و پا قایل می‌شوند. حشویه [[آیات]] [[شیطانی]] {{عربی|تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى}}<ref>مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۰۷.</ref> را می‌پذیرند و به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت می‌دهند که آن حضرت نفهمید نازل کننده این آیات [[جبرئیل]] نیست. [[ابن حجر عسقلانی]] شارح کتاب [[صحیح بخاری]] می‌گوید: «این [[روایت]] آیات شیطانی سه سند دارد، اگرچه از نظر سند مقطوع‌اند؛ اما باید پذیرفته شود»<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم، ص۹۶ - ۹۹.</ref>.
# '''حشویه''': این گروه که افراطی‌ترین نظر را در خصوص [[عصمت انبیا]] دارند، معتقدند: بر [[خدا]] جایز است که کسی را به [[مقام نبوت]] برساند که مرتکب کبائر می‌شود از این رو از منظر آنان [[پیامبر]] حتی می‌تواند [[زنا]] و لواط کند به این [[فرقه]] «ظاهریون» یا «اهل حدیث» هم گفته می‌شود. آنها به ظاهر قرآن و [[حدیث]] تمسّک می‌کنند و [[عقل]] را قاصر از اظهارنظر می‌دانند؛ مثلاً در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دست‌های آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ}}<ref>«(یاد کن) روزی را که سختی آشکار شود» سوره قلم، آیه ۴۲.</ref> برای [[خداوند]] دست و پا قایل می‌شوند. حشویه [[آیات]] [[شیطانی]] {{عربی|تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى}}<ref>مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۰۷.</ref> را می‌پذیرند و به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت می‌دهند که آن حضرت نفهمید نازل کننده این آیات [[جبرئیل]] نیست. [[ابن حجر عسقلانی]] شارح کتاب [[صحیح بخاری]] می‌گوید: «این [[روایت]] آیات شیطانی سه سند دارد، اگرچه از نظر سند مقطوع‌اند؛ اما باید پذیرفته شود»<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم، ص۹۶ - ۹۹.</ref>.
۱۰۷٬۱۸۸

ویرایش