عصمت امام در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
{{اصلی|عصمت در لغت}} | {{اصلی|عصمت در لغت}} | ||
[[عصمت]]، واژهای عربی و از ماده {{عربی|عَصِمَ، یعصِمُ}} است که در لغت در دو معنا به کار رفته؛ یکی مَسَک به معنای [[حفظ]] و نگهداری و دیگری مَنَع به معنای مانع شدن. استعمال واژه عصمت در معنای حفظ و نگهداری به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به [[خداوند]] اسناد داده شود مورد اتفاق لغتنویسان معروف زبان عربی است<ref>[[خلیل بن احمد فراهیدی]] در کتاب"العین" میگوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از [[بدی]] حفظ کند. العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ}} «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. میگوید: "امروز، نگهدارنده و حافظی از امر [[خدا]] نیست" المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.</ref>. برخی هم این واژه را به [[امتناع]] به معنای منع کردن یا مانع شدن معنا کرده اند<ref>زبیدی میگوید: "عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}} «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳. یعنی امروز هیچ منع کننده و بازدارندهای از کار [[خداوند]] نیست" زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.</ref>.<ref>ر. ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref> | [[عصمت]]، واژهای عربی و از ماده {{عربی|عَصِمَ، یعصِمُ}} است که در لغت در دو معنا به کار رفته؛ یکی مَسَک به معنای [[حفظ]] و نگهداری و دیگری مَنَع به معنای مانع شدن. استعمال واژه عصمت در معنای حفظ و نگهداری به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به [[خداوند]] اسناد داده شود مورد اتفاق لغتنویسان معروف زبان عربی است<ref>[[خلیل بن احمد فراهیدی]] در کتاب"العین" میگوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از [[بدی]] حفظ کند. العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ}} «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. میگوید: "امروز، نگهدارنده و حافظی از امر [[خدا]] نیست" المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.</ref>. برخی هم این واژه را به [[امتناع]] به معنای منع کردن یا مانع شدن معنا کرده اند<ref>زبیدی میگوید: "عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}} «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳. یعنی امروز هیچ منع کننده و بازدارندهای از کار [[خداوند]] نیست" زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref> | ||
=== معنای اصطلاحی === | === معنای اصطلاحی === | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
{{اصلی|گستره عصمت امام در حدیث}} | {{اصلی|گستره عصمت امام در حدیث}} | ||
=== احادیث نبوی === | === احادیث نبوی === | ||
در برخی احادیث نبوی به [[قلمرو عصمت]] نیز اشاره شده است که میتوان این قلمرو را در دو بخش کلی خلاصه نمود<ref>ر. ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه تا پایان قرن پنجم هجری، ص۹۷.</ref>. | در برخی احادیث نبوی به [[قلمرو عصمت]] نیز اشاره شده است که میتوان این قلمرو را در دو بخش کلی خلاصه نمود<ref>ر.ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه تا پایان قرن پنجم هجری، ص۹۷.</ref>. | ||
==== عصمت از گناه ==== | ==== عصمت از گناه ==== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==== عصمت از خطیئه ==== | ==== عصمت از خطیئه ==== | ||
در برخی از روایات نبوی افزون بر [[عصمت از گناهان]]، بر [[عصمت]] از «[[خطیئه]]» نیز تاکید شده است. لغویون در تبیین این واژه بر این نظرند که واژه «خطیئه» از ریشه «[[خطا]]»، به معنای ضد «صواب» گرفته شده استف با وجود این، آنان تاکید دارند که این وازه به معنای [[گناه]] نیز به کار رفته و در مواردی نیز برای گناهی که غیر عمد انجام شده است، به کار میرود<ref>ر. ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹۲؛ جوهری اسماعیل بن حماد، صحاح، ج۱، ص۴۸-۴۷، محمدبن مکرم، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۷.</ref>. | در برخی از روایات نبوی افزون بر [[عصمت از گناهان]]، بر [[عصمت]] از «[[خطیئه]]» نیز تاکید شده است. لغویون در تبیین این واژه بر این نظرند که واژه «خطیئه» از ریشه «[[خطا]]»، به معنای ضد «صواب» گرفته شده استف با وجود این، آنان تاکید دارند که این وازه به معنای [[گناه]] نیز به کار رفته و در مواردی نیز برای گناهی که غیر عمد انجام شده است، به کار میرود<ref>ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹۲؛ جوهری اسماعیل بن حماد، صحاح، ج۱، ص۴۸-۴۷، محمدبن مکرم، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۷.</ref>. | ||
[[محمد بن علی]] تمیمی از [[امام رضا]] {{ع}} و ایشان از اجداد طاهرینش {{عم}} و آنان از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نقل کردهاند که [[پیامبر خدا]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[برگزیدگان خدا]] بوده و از همه [[گناهان]] و خطیئات معصومند<ref>{{متن حدیث|فانهم خیرة الله عزوجل و صفوته و هم المعصومون من کل ذنب و خطیئة}}. محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، الامالی، ص۵۸۳.</ref>. | [[محمد بن علی]] تمیمی از [[امام رضا]] {{ع}} و ایشان از اجداد طاهرینش {{عم}} و آنان از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نقل کردهاند که [[پیامبر خدا]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[برگزیدگان خدا]] بوده و از همه [[گناهان]] و خطیئات معصومند<ref>{{متن حدیث|فانهم خیرة الله عزوجل و صفوته و هم المعصومون من کل ذنب و خطیئة}}. محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، الامالی، ص۵۸۳.</ref>. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
بخش وسیعی از [[روایات]] منقول از [[امیرمؤمنان]] {{ع}}، ویژه معرفی [[معصومان]] و به عبارت دیگر مصادیق معصومان است. شخص [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، اولی الامر، اهل بیت رسول خدا {{ع}} و به طور ویژه [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}}، از جمله کسانی هستند که در [[کلام]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، با عنوان [[معصوم]] معرفی شدهاند. | بخش وسیعی از [[روایات]] منقول از [[امیرمؤمنان]] {{ع}}، ویژه معرفی [[معصومان]] و به عبارت دیگر مصادیق معصومان است. شخص [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، اولی الامر، اهل بیت رسول خدا {{ع}} و به طور ویژه [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}}، از جمله کسانی هستند که در [[کلام]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، با عنوان [[معصوم]] معرفی شدهاند. | ||
[[سلیم بن قیس هلالی]] از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} چنین نقل کرده که آن حضرت پس از سفارش به [[پیروی]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} و [[اولی الامر]] که در [[روایات]] همان [[امامان معصوم]] {{ع}} معرفی شدهاند، میفرماید: «همانا [[خدا]] به [[اطاعت]] رسولش [[فرمان]] داد زیرا او [[معصوم]] و [[تطهیر]] شده است و امر به [[گناه]] نمیکند و به [[اطاعت اولی الامر]] نیز فرمان داده است چون آنان معصوم و تطهیر شدهاند و به گناه امر نمیکنند»<ref>{{متن حدیث|و انما امر الله عز و جل بطاعة الرسول لانه معصوم مظهر لا یأمر بمعصیته و انما أمر بطاعة اولی الامر لانهم معصومون مطهرون لا یامرون بمعصیة}}، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص ۱۳۹؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲۳.</ref>. در سایر کلمات [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بر [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]] {{ع}} تاکید شده است<ref> ر. ک: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمومنین، ص۳۹۹.</ref>. | [[سلیم بن قیس هلالی]] از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} چنین نقل کرده که آن حضرت پس از سفارش به [[پیروی]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} و [[اولی الامر]] که در [[روایات]] همان [[امامان معصوم]] {{ع}} معرفی شدهاند، میفرماید: «همانا [[خدا]] به [[اطاعت]] رسولش [[فرمان]] داد زیرا او [[معصوم]] و [[تطهیر]] شده است و امر به [[گناه]] نمیکند و به [[اطاعت اولی الامر]] نیز فرمان داده است چون آنان معصوم و تطهیر شدهاند و به گناه امر نمیکنند»<ref>{{متن حدیث|و انما امر الله عز و جل بطاعة الرسول لانه معصوم مظهر لا یأمر بمعصیته و انما أمر بطاعة اولی الامر لانهم معصومون مطهرون لا یامرون بمعصیة}}، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص ۱۳۹؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲۳.</ref>. در سایر کلمات [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بر [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]] {{ع}} تاکید شده است<ref> ر.ک: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمومنین، ص۳۹۹.</ref>. | ||
همچنین در کلمات آن حضرت بر [[عصمت امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} نیز به طور ویژه و خاص تاکید شده است. در این باره [[طارق بن شهاب]] از [[امام علی]] {{ع}} نقل کرده که آن حضرت به [[امام حسن]] و امام حسین {{ع}} میفرمود: «شما دو [[امام]] پس از من، [[سرور جوانان بهشت]] و معصومید. [[خداوند]] شما را [[حفظ]] فرماید»<ref>{{متن حدیث|انتما امامان بعدی سیدا شباب اهل الجنة و المعصومان حفظکما الله و لعنة الله علی من عاداکما}}، خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۲.</ref>. | همچنین در کلمات آن حضرت بر [[عصمت امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} نیز به طور ویژه و خاص تاکید شده است. در این باره [[طارق بن شهاب]] از [[امام علی]] {{ع}} نقل کرده که آن حضرت به [[امام حسن]] و امام حسین {{ع}} میفرمود: «شما دو [[امام]] پس از من، [[سرور جوانان بهشت]] و معصومید. [[خداوند]] شما را [[حفظ]] فرماید»<ref>{{متن حدیث|انتما امامان بعدی سیدا شباب اهل الجنة و المعصومان حفظکما الله و لعنة الله علی من عاداکما}}، خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۲.</ref>. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
=== [[حدیث ثقلین]] === | === [[حدیث ثقلین]] === | ||
یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد [[برتری]] و حقانیت اهل بیت {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث میفرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}<ref>«من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .</ref>. | یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد [[برتری]] و حقانیت اهل بیت {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث میفرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}<ref>«من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .</ref>. | ||
==== بررسی متنی ==== | ==== بررسی متنی ==== | ||
ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]] یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و عظیم<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴.</ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]] {{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] میگویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref> <ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.</ref> | ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]] یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و عظیم<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴.</ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]] {{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] میگویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر.ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref> <ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.</ref> | ||
==== بررسی سندی ==== | ==== بررسی سندی ==== | ||
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کردهاند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] شیعه در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نورالدین هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند.</ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشتهاند.</ref> آن را [[روایت]] کردهاند. صحابهای همچون: [[علی]] {{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>. | [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کردهاند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] شیعه در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نورالدین هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند.</ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشتهاند.</ref> آن را [[روایت]] کردهاند. صحابهای همچون: [[علی]] {{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>. | ||
بنابراین این [[حدیث]] به لحاظ سندی از [[احادیث متواتر]] و صحیح نزد [[فریقین]] است. | بنابراین این [[حدیث]] به لحاظ سندی از [[احادیث متواتر]] و صحیح نزد [[فریقین]] است. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
# {{متن حدیث|لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}؛ یعنی اینکه [[عترت پیامبر]] هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر [[مرتکب گناه]] شوند و یا اشتباه و خطایی در [[تبیین دین]] از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است. | # {{متن حدیث|لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}؛ یعنی اینکه [[عترت پیامبر]] هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر [[مرتکب گناه]] شوند و یا اشتباه و خطایی در [[تبیین دین]] از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است. | ||
البته پیامبر اکرم {{صل}} مسأله جداییناپذیر بودن اهلبیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[امسلمه]] میگوید از [[پیامبر]] شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref> | البته پیامبر اکرم {{صل}} مسأله جداییناپذیر بودن اهلبیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[امسلمه]] میگوید از [[پیامبر]] شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref> | ||
=== [[حدیث سفینه]] === | === [[حدیث سفینه]] === | ||
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر. ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}<ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.</ref>، چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}<ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.</ref>، چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
==== بررسی متنی ==== | ==== بررسی متنی ==== | ||
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و [[پیامبر]] چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] میشود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. | مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و [[پیامبر]] چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] میشود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. | ||
==== بررسی سندی ==== | ==== بررسی سندی ==== | ||
[[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله بن عباس]]، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن حضرت {{صل}} [[نقل]] کردهاند. از [[تابعان]] نیز شخصیتهایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، [[عطیه کوفی]]، سعید بن مسیّب، [[عامر بن عبدالله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] میدانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>. | [[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله بن عباس]]، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن حضرت {{صل}} [[نقل]] کردهاند. از [[تابعان]] نیز شخصیتهایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، [[عطیه کوفی]]، سعید بن مسیّب، [[عامر بن عبدالله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] میدانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>. | ||
وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کردهاند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر]] مکی و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] میدانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹.</ref>. | وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کردهاند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر]] مکی و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] میدانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹.</ref>. |