بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
وقتی [[معتقد]] شدیم که «[[امام]]» [[حاکم مسلمین]]، و | وقتی [[معتقد]] شدیم که «[[امام]]» [[حاکم مسلمین]]، و حافظ]] و [[نگهبان شریعت]] و [[مرجع]] [[مردم]] برای شناساندن [[اسلام]] است باید چنین شخصی [[زهد]] از [[دنیا]] و میل به [[آخرت]] داشته باشد؛ زیرا افراد [[زاهد]] و کسانی که بیمیل به دنیا هستند هرگز [[طمع]] به جاه و مقام، آنها را به [[انحراف]] نمیکشاند. البته زهد به معنای صحیح آن، نه به معنای [[ترک دنیا]] و گوشهنشینی و [[دوری از جامعه]]، و لذا علی{{ع}} در زمانی که با [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود، و چه [[زمان]] [[خانه]] نشینیاش، وچه دوران زمامداریش، در تمام حالات، [[زهد]] و بیتوجهی آن حضرت به دنیا مشهود است، در سخنان، در [[کردار]]، در زندگی فردی و [[اجتماعی]]، در [[عزل]] و نصبها، در پیامهایش به سران و [[امرا]] و فرماندارانش در همه جا [[زهد حضرت]]، واضح و آشکار است، علی{{ع}} همانگونه که بعد از [[رسول خدا]]، امام [[مسلمین]] است، بعد از آن [[بزرگوار]] نیز [[زاهدترین]] مردم هست، او به تعبیر خودش دنیا را سه طلاقه کرده است<ref>{{متن حدیث|يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا...}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۷۷.</ref> و آن را کمتر از استخوان خوکی که در دست شخص جذامی باشد میدانست<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عُرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۳۵.</ref> و نیز آن را چون برگی بر دهان ملخی میپندارد<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>. | ||
علی{{ع}} گفتار و کردارش یکی بود، او [[اهل]] عمل و [[شعار]] هر دو بود تا هم خود چنین باشد هم دیگران را [[ارشاد]] کند. او به گفتن اکتفا نمیکرد بلکه عملاً هم زهد خود را نشان داد لذا سادهترین نوع [[پوشاک]] و [[خوراک]] را برای خود [[انتخاب]] میکرد، [[کفش]] او از لیف خرما آن هم گاهی وصلهدار بود، بعضی اوقات [[لباس]] وصلهدار به تن میکرد، او کمتر از غذای گوشتی استفاده میکرد و به [[مردم]] هم توجیه میفرمود: | علی{{ع}} گفتار و کردارش یکی بود، او [[اهل]] عمل و [[شعار]] هر دو بود تا هم خود چنین باشد هم دیگران را [[ارشاد]] کند. او به گفتن اکتفا نمیکرد بلکه عملاً هم زهد خود را نشان داد لذا سادهترین نوع [[پوشاک]] و [[خوراک]] را برای خود [[انتخاب]] میکرد، [[کفش]] او از لیف خرما آن هم گاهی وصلهدار بود، بعضی اوقات [[لباس]] وصلهدار به تن میکرد، او کمتر از غذای گوشتی استفاده میکرد و به [[مردم]] هم توجیه میفرمود: {{متن حدیث|لا تجعلوا بطونكم مقابر الحيوان}}؛ «شکمهایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید»<ref>خوارزمی، مناقب، ص۲؛ جوینی، فرائد السمطین، ج۱۶.</ref>. | ||
{{متن حدیث|لا تجعلوا بطونكم مقابر الحيوان}}؛ | |||
«شکمهایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید»<ref>خوارزمی، مناقب، ص۲؛ جوینی، فرائد السمطین، ج۱۶.</ref>. | |||
«علی با آنکه میتوانست بهترین [[زندگی]] و بهترین ساختمان و حشم وخدم را دارا باشد اما وقتی از [[دنیا]] میرود آجری روی هم نگذاشته و [[مالی]] ذخیره نکرده بود، باغ و ملکی به نامش نبود، به فرموده [[امام صادق]]{{ع}}: علی وقتی از دنیا رفت به هیچ کس مدیون نبود تا [[خدا]] را بدون ملامت و [[مذمت]] بلکه محمود و [[پسندیده]] [[ملاقات]] کرد»<ref>شهید ثانی، کشف الریبه، ص۸۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص۶۰.</ref> | «علی با آنکه میتوانست بهترین [[زندگی]] و بهترین ساختمان و حشم وخدم را دارا باشد اما وقتی از [[دنیا]] میرود آجری روی هم نگذاشته و [[مالی]] ذخیره نکرده بود، باغ و ملکی به نامش نبود، به فرموده [[امام صادق]]{{ع}}: علی وقتی از دنیا رفت به هیچ کس مدیون نبود تا [[خدا]] را بدون ملامت و [[مذمت]] بلکه محمود و [[پسندیده]] [[ملاقات]] کرد»<ref>شهید ثانی، کشف الریبه، ص۸۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص۶۰.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۶: | ||
{{همچنین|سیره امام علی}} | {{همچنین|سیره امام علی}} | ||
بررسی سخنان حضرت نشان داد که مقصود وی از [[ترک دنیا]]، رها کردن آن و کار و [[کوشش]] نداشتن و بیبرنامگی برای [[امور اقتصادی]] و حتی [[رشد]] و [[رفاه]] نبوده؛ بلکه ترک علاقه و [[دلبستگی]] به آن است؛ امری که سیره عملی امام علی{{ع}} نیز بر آن صحه مینهد؛ به [[طور]] مثال، روزی برای حضرت، غذایی از خرما و روغن و کشمش آوردند و هنگامی که با [[پرهیز]] او از تناول آن مواجه شدند، پرسیدند: آیا خوردن این غذای لذیذ را [[حرام]] میدانی؟ [[امام]] فرمود: «خیر، ولی از دلبستگی و [[اشتیاق]] [[افراطی]] نفس خود به این غذا میترسم»<ref>ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۹۰. </ref>. آنگاه حضرت به [[تلاوت]] این [[آیه]] پرداخت: {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا...}}<ref>«چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید»... سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref> آیه خطاب به کافرانی است که به لذتهای دنیا مشغول بودهاند و چنین خطابی در [[آخرت]] متوجه آنها خواهد بود. | بررسی سخنان حضرت نشان داد که مقصود وی از [[ترک دنیا]]، رها کردن آن و کار و [[کوشش]] نداشتن و بیبرنامگی برای [[امور اقتصادی]] و حتی [[رشد]] و [[رفاه]] نبوده؛ بلکه ترک علاقه و [[دلبستگی]] به آن است؛ امری که سیره عملی امام علی{{ع}} نیز بر آن صحه مینهد؛ به [[طور]] مثال، روزی برای حضرت، غذایی از خرما و روغن و کشمش آوردند و هنگامی که با [[پرهیز]] او از تناول آن مواجه شدند، پرسیدند: آیا خوردن این غذای لذیذ را [[حرام]] میدانی؟ [[امام]] فرمود: «خیر، ولی از دلبستگی و [[اشتیاق]] [[افراطی]] نفس خود به این غذا میترسم»<ref>ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۹۰. </ref>. آنگاه حضرت به [[تلاوت]] این [[آیه]] پرداخت: {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا...}}<ref>«چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید»... سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref> آیه خطاب به کافرانی است که به لذتهای دنیا مشغول بودهاند و چنین خطابی در [[آخرت]] متوجه آنها خواهد بود. | ||
[[زهری]] مینویسد: | [[امام علی]]{{ع}} با صراحت میفرماید: چنین غذای لذیذی را حرام نمیدانم؛ ولی نمیخواهم به آن [[رغبت]] و دلبستگی یابم. با این [[حال]]، برخی به [[اشتباه]]، [[تفسیر]] ناصوابی از این [[آیه]] به دست داده و پنداشتهاند که هرکس فقط میتواند مقداری از لذتهای [[دنیا]] را در [[اختیار]] داشته باشد و اگر در این دنیا از تمام آن بهره برد، در [[آخرت]] [[نصیبی]] نخواهد داشت. این یکی از [[تفسیرهای نادرست]] [[زهد]] است که بیشتر به [[زهد]] [[مسیحیت]] [[تحریف]] شده شباهت دارد. [[استاد مطهری]] با مردود خواندن این برداشت از آیه میپرسد: آیا برای هر کسی یک مقدار اعتبار [[لذت]] قائل شدهاند و او باید آن را وصول کند یا در دنیا یا در آخرت؟ اگر در دنیا وصول کرد، حسابش تمام میشود؛ اما اگر وصول نکرد، [[حق]] دارد در آخرت وصول کند؟ بعضی [[خیال]] میکنند مفهوم {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا}}، همین است! نه، این هم درست نیست. مطمئناً اگر کسی در دنیا خودش را از لذتهای دنیا [[محروم]] کند، به این [[حساب]] که در آن دنیا به او لذت بدهند، در آن دنیا روی این حساب به او لذت نمیدهند...؛ یعنی لذتهای آخرت، نتیجه محرومیتهای عمدی که [[بشر]] خودش برای خودش ایجاد کند، نیست؛ بلکه مولود عوامل دیگر است<ref>مطهری، مرتضی، حق و باطل، ص۴۴.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} به جگر کباب شدهای بر نانی نرم، [[اشتیاق]] یافت و پس از مدتی، در حالی که [[روزهدار]] بود، [[امام حسن]]{{ع}} آن را برای پدرش تهیه کرد و در حالی که آن را بر سفره [[افطار]] میگذاشت، سائلی در را کوبید. امام علی{{ع}} خطاب به فرزندش فرمود: ای فرزند عزیزم! این غذا را نزد [[سائل]] ببر؛ آنگاه به آیه {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ...}} [[استشهاد]] کرد<ref>ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۶، ص۱۶۶، به نقل از شرح الاخبار، ج۲، ص۳۶۲.</ref>. | |||
[[زهری]] مینویسد: [[امام علی]]{{ع}} به جگر کباب شدهای بر نانی نرم، [[اشتیاق]] یافت و پس از مدتی، در حالی که [[روزهدار]] بود، [[امام حسن]]{{ع}} آن را برای پدرش تهیه کرد و در حالی که آن را بر سفره [[افطار]] میگذاشت، سائلی در را کوبید. امام علی{{ع}} خطاب به فرزندش فرمود: ای فرزند عزیزم! این غذا را نزد [[سائل]] ببر؛ آنگاه به آیه {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ...}} [[استشهاد]] کرد<ref>ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۶، ص۱۶۶، به نقل از شرح الاخبار، ج۲، ص۳۶۲.</ref>. | |||
در مورد دیگری وقتی برای حضرت، فالوده آوردند، پس از نگریستن در این خوراکی نرم و لذیذ فرمود: «این غذا [[حلال]] و [[پاک]] است و [[حرام]] نیست؛ اما [[کراهت]] دارم نفْسم به آن [[دلبستگی]] یابد»<ref>ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۹، ص۱۶۶، به نقل از: المحاسن، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. او هرگز استفاده از چنین خوردنی لذیذی را شرعاً [[حرام]] ندانست؛ ولی در عمل نشان داد که نمیخواهد [[نفْس]] خود را به چیزی [[عادت]] دهد که به آن عادت داده نشده؛ بدین سبب از تناول آن [[پرهیز]] کرد. این نمونهها و موارد مشابه فراوان دیگر، تأییدهایی بر دیدگاه ترک علاقه و [[رغبت]] و [[دلبستگی به دنیا]] در [[سیره عملی امام]] است<ref>ر. ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۸، شیبانی، کتاب الزهد.</ref>. | در مورد دیگری وقتی برای حضرت، فالوده آوردند، پس از نگریستن در این خوراکی نرم و لذیذ فرمود: «این غذا [[حلال]] و [[پاک]] است و [[حرام]] نیست؛ اما [[کراهت]] دارم نفْسم به آن [[دلبستگی]] یابد»<ref>ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۹، ص۱۶۶، به نقل از: المحاسن، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. او هرگز استفاده از چنین خوردنی لذیذی را شرعاً [[حرام]] ندانست؛ ولی در عمل نشان داد که نمیخواهد [[نفْس]] خود را به چیزی [[عادت]] دهد که به آن عادت داده نشده؛ بدین سبب از تناول آن [[پرهیز]] کرد. این نمونهها و موارد مشابه فراوان دیگر، تأییدهایی بر دیدگاه ترک علاقه و [[رغبت]] و [[دلبستگی به دنیا]] در [[سیره عملی امام]] است<ref>ر. ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۸، شیبانی، کتاب الزهد.</ref>. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۵: | ||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} خطاب به [[برادر]] [[علاء بن زیاد]] [[حارثی]] که [[زندگی]] را ترک گفته و [[رهبانیت]] را [[اختیار]] کرده بود، فرمود: | [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خطاب به [[برادر]] [[علاء بن زیاد]] [[حارثی]] که [[زندگی]] را ترک گفته و [[رهبانیت]] را [[اختیار]] کرده بود، فرمود: | ||
ای دشمنک خویش! [[شیطان]]، سرگشتهات کرده و از راهت [[بدر]] برده، بر [[زن]] و فرزندانت [[رحمت]] نمیآری و چنین میپنداری که [[خدا]] آنچه را [[پاکیزه]] است، بر تو روا فرمود؛ اما ناخشنود است که از آن برداری؟<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹، ص۲۴۱.</ref>. | ای دشمنک خویش! [[شیطان]]، سرگشتهات کرده و از راهت [[بدر]] برده، بر [[زن]] و فرزندانت [[رحمت]] نمیآری و چنین میپنداری که [[خدا]] آنچه را [[پاکیزه]] است، بر تو روا فرمود؛ اما ناخشنود است که از آن برداری؟<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹، ص۲۴۱.</ref>. | ||
بنابراین، مقصود از [[ترک دنیا]] در نگاه [[امام علی]]{{ع}} هرگز ترک کار و [[کوشش]]، و [[گوشهگیری]] نبوده، بلکه خلاف آن در [[سیره عملی]] وی ثابت شده است و مقصود از ترک دنیا، ترک علاقه و [[تمایل]] (نه علاقه [[فطری]] و طبیعی) به [[دنیا]] است که نمیتواند با [[آخرت]] جمع شود. این ترک، ترک [[حلال]] دنیا برای آخرت را نیز در بر نمیگیرد. | بنابراین، مقصود از [[ترک دنیا]] در نگاه [[امام علی]]{{ع}} هرگز ترک کار و [[کوشش]]، و [[گوشهگیری]] نبوده، بلکه خلاف آن در [[سیره عملی]] وی ثابت شده است و مقصود از ترک دنیا، ترک علاقه و [[تمایل]] (نه علاقه [[فطری]] و طبیعی) به [[دنیا]] است که نمیتواند با [[آخرت]] جمع شود. این ترک، ترک [[حلال]] دنیا برای آخرت را نیز در بر نمیگیرد. | ||
از برخی ویژگیهایی که برای دنیا در [[کلام امیرمؤمنان]]{{ع}} یافتیم و نیز مواردی چون سفارش به ترک دنیا در گفتار و [[سیره]] حضرت، بر هر خواننده [[آگاه]] روشن خواهد شد که مقصود [[امام]] از دنیا چیست. در برخی سخنان حضرت، [[دنیا]] دقیقاً به همان معنای لغوی به کار رفته و از او چنین نقل شده است: «دنیا را دنیا گفتهاند؛ چون [[پست]] = نزدیکتر از هر چیزی است»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} به معنای دنیا اشارهای دارد که دقیقاً همان معنای موجود در کتابهای لغت است. یزید بن [[سلام]] از [[پیامبر]] درباره وجه [[تسمیه]] [[دنیا]] پرسید و حضرت فرمود: «چون دنیا [[پست]] و پایین است و جدای از [[آخرت]] و پیش از آن [[آفریده]] شد»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۵؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. | از برخی ویژگیهایی که برای دنیا در [[کلام امیرمؤمنان]]{{ع}} یافتیم و نیز مواردی چون سفارش به ترک دنیا در گفتار و [[سیره]] حضرت، بر هر خواننده [[آگاه]] روشن خواهد شد که مقصود [[امام]] از دنیا چیست. در برخی سخنان حضرت، [[دنیا]] دقیقاً به همان معنای لغوی به کار رفته و از او چنین نقل شده است: «دنیا را دنیا گفتهاند؛ چون [[پست]] = نزدیکتر از هر چیزی است»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} به معنای دنیا اشارهای دارد که دقیقاً همان معنای موجود در کتابهای لغت است. یزید بن [[سلام]] از [[پیامبر]] درباره وجه [[تسمیه]] [[دنیا]] پرسید و حضرت فرمود: «چون دنیا [[پست]] و پایین است و جدای از [[آخرت]] و پیش از آن [[آفریده]] شد»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۵؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. | ||
در گفتار دیگری، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: «سپری شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفتتر نیست از برآوردن و [[آفریدن]] آن»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶، ص۲۰۲.</ref>. این معنا در بحث حاضر چندان مورد توجه نیست و مهم معانی اصطلاحی دنیا است که علی{{ع}} به ترک آن سفارش یا از آن تعریف و [[تمجید]] میکند و یا آن را محل [[آزمایش]]، بیارزش، [[فریبنده]]، سرای ناپایدار، دارای لذتهای زودگذر و... برمیشمرد. با توجه به مباحث پیشین، چنین بر میآید که مقصود حضرت از دنیا، علاقه شدید به [[ریاستطلبی]] بر [[مردم]] و [[منافع مادی]] آن است که [[انسان]] را از [[خدا]] و آخرت [[غافل]] میکند؛ اما اگر همین [[حکومت]] بر مردم و منافع مادی آنکه از جلوههای دنیا است، در [[خدمت به خلق]] و کسب [[رضای الهی]] قرار گیرد، باز دنیا است؛ اما نه دنیای [[نکوهیده]]. در مباحث [[آینده]]، از این معنای اصطلاحی دنیا در [[کلام امام علی]]{{ع}} بهره برده میشود<ref>[[عبدالامیر خادم علیزاده|خادم علیزاده، عبدالامیر]]، [[دنیا و آخرت (مقاله)| مقاله «دنیا و آخرت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، | در گفتار دیگری، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: «سپری شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفتتر نیست از برآوردن و [[آفریدن]] آن»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶، ص۲۰۲.</ref>. این معنا در بحث حاضر چندان مورد توجه نیست و مهم معانی اصطلاحی دنیا است که علی{{ع}} به ترک آن سفارش یا از آن تعریف و [[تمجید]] میکند و یا آن را محل [[آزمایش]]، بیارزش، [[فریبنده]]، سرای ناپایدار، دارای لذتهای زودگذر و... برمیشمرد. با توجه به مباحث پیشین، چنین بر میآید که مقصود حضرت از دنیا، علاقه شدید به [[ریاستطلبی]] بر [[مردم]] و [[منافع مادی]] آن است که [[انسان]] را از [[خدا]] و آخرت [[غافل]] میکند؛ اما اگر همین [[حکومت]] بر مردم و منافع مادی آنکه از جلوههای دنیا است، در [[خدمت به خلق]] و کسب [[رضای الهی]] قرار گیرد، باز دنیا است؛ اما نه دنیای [[نکوهیده]]. در مباحث [[آینده]]، از این معنای اصطلاحی دنیا در [[کلام امام علی]]{{ع}} بهره برده میشود<ref>[[عبدالامیر خادم علیزاده|خادم علیزاده، عبدالامیر]]، [[دنیا و آخرت (مقاله)| مقاله «دنیا و آخرت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص۱۲۸.</ref>. | ||
علی{{ع}} در دنیا[[زهد]] ورزید و بر خود سخت گرفت و در زهدش صادق بود آنگونه که در همه کارها و در هرچه از [[دل]] و زبانش برآمد، [[صادقانه]] عمل کرد. در [[لذائذ]] [[دنیوی]] زهد پیشه کرد و به عوامل [[دولت]] و حکومت و هرآنچه مورد نظر دیگران بود و آن را [[هدف زندگی]] و وجود خود میدانستند رغبتی نشان نداد. به همین سبب با [[فرزندان]] خود در خانهای محقّر و کوچک به سر میبرد، خانهای که [[خلافت]] بدان روی آورد- نه [[سلطنت]]- نان جوینی را که علی تناول میکرد همسرش به دست خود آرد آن را [[آسیا]] کرده بود، در صورتی که کارگزارانش، از بهترین نعمتهای [[شام]] و [[برکات]] [[مصر]] و [[عراق]] بهرهمند بودند و بسیار اتفاق میافتاد که خود به جای [[همسر]] کار [[آسیا]] کردن جو را بر عهده میگرفت، در حالی که او [[امیر مؤمنان]] و [[رئیس حکومت]] بود، وی از نان جوینی خشک استفاده میکرد که آن را با کمک زانو میشکست و در سرمای شدید، از پوشاکی که [[رنج]] سرما را از او بزداید بیبهره بود، بلکه به همان [[لباس]] نازک تابستانی اکتفا میکرد و با این عمل عالیترین مرتبه [[پاکی]] و [[صفای روح]] را به منصّه ظهور گذاشت. | علی{{ع}} در دنیا[[زهد]] ورزید و بر خود سخت گرفت و در زهدش صادق بود آنگونه که در همه کارها و در هرچه از [[دل]] و زبانش برآمد، [[صادقانه]] عمل کرد. در [[لذائذ]] [[دنیوی]] زهد پیشه کرد و به عوامل [[دولت]] و حکومت و هرآنچه مورد نظر دیگران بود و آن را [[هدف زندگی]] و وجود خود میدانستند رغبتی نشان نداد. به همین سبب با [[فرزندان]] خود در خانهای محقّر و کوچک به سر میبرد، خانهای که [[خلافت]] بدان روی آورد- نه [[سلطنت]]- نان جوینی را که علی تناول میکرد همسرش به دست خود آرد آن را [[آسیا]] کرده بود، در صورتی که کارگزارانش، از بهترین نعمتهای [[شام]] و [[برکات]] [[مصر]] و [[عراق]] بهرهمند بودند و بسیار اتفاق میافتاد که خود به جای [[همسر]] کار [[آسیا]] کردن جو را بر عهده میگرفت، در حالی که او [[امیر مؤمنان]] و [[رئیس حکومت]] بود، وی از نان جوینی خشک استفاده میکرد که آن را با کمک زانو میشکست و در سرمای شدید، از پوشاکی که [[رنج]] سرما را از او بزداید بیبهره بود، بلکه به همان [[لباس]] نازک تابستانی اکتفا میکرد و با این عمل عالیترین مرتبه [[پاکی]] و [[صفای روح]] را به منصّه ظهور گذاشت. | ||
[[هارون بن عنتره]] از پدر خود [[روایت]] کرده میگوید: در فصل زمستان در منطقه «[[خورنق]]» به [[ملاقات]] علی{{ع}} رفتم، بر دوش خود قطیفه کهنهای انداخته بود که بدنش را از سرما [[حفظ]] نمیکرد. عرض کردم: ای امیر مؤمنان! [[خداوند]] در [[بیت المال]] برای شما و [[اهل]] بیتتان سهمی قرار داده ولی با خود چنین میکنی؟ فرمود: | [[هارون بن عنتره]] از پدر خود [[روایت]] کرده میگوید: در فصل زمستان در منطقه «[[خورنق]]» به [[ملاقات]] علی{{ع}} رفتم، بر دوش خود قطیفه کهنهای انداخته بود که بدنش را از سرما [[حفظ]] نمیکرد. عرض کردم: ای امیر مؤمنان! [[خداوند]] در [[بیت المال]] برای شما و [[اهل]] بیتتان سهمی قرار داده ولی با خود چنین میکنی؟ فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! من از [[اموال]] شما چیزی برنمیگیرم و این همان قطیفهای است که از [[مدینه]] با خود آوردهام. | ||
به [[خدا]] [[سوگند]]! من از [[اموال]] شما چیزی برنمیگیرم و این همان قطیفهای است که از [[مدینه]] با خود آوردهام. | |||
مردی برای حضرت{{ع}} خوراکی خوشمزه و شیرین به نام «پالوده» آورد، [[امام]] به آن [[خوراک]] نگریست و از آن تناول نکرد و فرمود: «به خدا سوگند! تو غذایی خوشبو و خوشرنگ و طعمی دلانگیز داری، ولی من [[دوست]] ندارم نفسم را به چیزی [[عادت]] دهم که بدان عادت ندارد». | مردی برای حضرت{{ع}} خوراکی خوشمزه و شیرین به نام «پالوده» آورد، [[امام]] به آن [[خوراک]] نگریست و از آن تناول نکرد و فرمود: «به خدا سوگند! تو غذایی خوشبو و خوشرنگ و طعمی دلانگیز داری، ولی من [[دوست]] ندارم نفسم را به چیزی [[عادت]] دهم که بدان عادت ندارد». | ||
خط ۴۴: | خط ۴۱: | ||
این روش [[پسندیده]] علی{{ع}} بود که [[عمر بن عبد العزیز]] را واداشت تا در برابر عظمتش اعتراف کند که: به [[راستی]] [[علی بن ابی طالب]] [[پارساترین]] [[مردم]] دنیا است. این اعتراف یکی از خلفای [[خاندان اموی]] است همانها که سالها نسبتهای ناروا به علی{{ع}} دادند و بر [[منابر]] ناسزایش گفتند. | این روش [[پسندیده]] علی{{ع}} بود که [[عمر بن عبد العزیز]] را واداشت تا در برابر عظمتش اعتراف کند که: به [[راستی]] [[علی بن ابی طالب]] [[پارساترین]] [[مردم]] دنیا است. این اعتراف یکی از خلفای [[خاندان اموی]] است همانها که سالها نسبتهای ناروا به علی{{ع}} دادند و بر [[منابر]] ناسزایش گفتند. | ||
مشهور است علی{{ع}} از سکونت در [[قصر حکومتی]] [[کوفه]]، [[امتناع]] ورزید تا خانهاش از [[خانه]] [[فقرا]] و [[بیچارگان]] بسیاری که در دخمههای کوچک خود به سر میبردند، [[برتر]] نباشد، این سخنش جلوهای از [[شیوه زندگی]] اوست: | |||
{{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ}}؛ | مشهور است علی{{ع}} از سکونت در [[قصر حکومتی]] [[کوفه]]، [[امتناع]] ورزید تا خانهاش از [[خانه]] [[فقرا]] و [[بیچارگان]] بسیاری که در دخمههای کوچک خود به سر میبردند، [[برتر]] نباشد، این سخنش جلوهای از [[شیوه زندگی]] اوست: {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ}}؛ آیا به این [[دل]] خوش کنم که به من [[امیر مؤمنان]] گفته شود ولی در دشواریهای [[روزگار]]، در کنار [[مردم]] نباشم؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]]، ص۴۰.</ref> | ||
آیا به این [[دل]] خوش کنم که به من [[امیر مؤمنان]] گفته شود ولی در دشواریهای [[روزگار]]، در کنار [[مردم]] نباشم؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص۴۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخلهای وابسته}} | |||
* [[زهد در معارف و سیره علوی]] | * [[زهد در معارف و سیره علوی]] | ||
* [[سادهزیستی امام علی]] | * [[سادهزیستی امام علی]] | ||
{{پایان مدخلهای وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == |