پرش به محتوا

مظلومیت امام علی در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
اینک [[مظلومیت]] آن [[امام]] بزرگ را در آینه [[احادیث]] می‌بینیم:
اینک مظلومیت آن [[امام]] بزرگ را در آینه [[احادیث]] می‌بینیم:


۱. [[بخاری]] از [[حبیب بن ثابت]] از [[ثعلبه بن یزید حمانی]]، نقل می‌کند که [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} به علی {{ع}} فرمود:
۱. [[بخاری]] از [[حبیب بن ثابت]] از [[ثعلبه بن یزید حمانی]]، نقل می‌کند که [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} به علی {{ع}} فرمود:
خط ۲۰: خط ۲۰:
«ای مرد [[عرب]]! من از تو بیشتر مورد [[ظلم]] قرار گرفته‌ام، به من به مقدار خاک‌ها و موهای حیوانات ظلم شده است، خانه‌ای در عرب نیست جز این که مظلمه من بر آنهاست، من همیشه [[مظلوم]] بوده‌ام تا همین جا که نشسته‌ام»<ref>راوندی، خرائج، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.
«ای مرد [[عرب]]! من از تو بیشتر مورد [[ظلم]] قرار گرفته‌ام، به من به مقدار خاک‌ها و موهای حیوانات ظلم شده است، خانه‌ای در عرب نیست جز این که مظلمه من بر آنهاست، من همیشه [[مظلوم]] بوده‌ام تا همین جا که نشسته‌ام»<ref>راوندی، خرائج، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.


۵. گروهی از [[اهل بصره]] به [[محضر امام]] {{ع}} رسیدند، در آن میان یکی از [[خوارج]] به نام [[جعد بن نعجه]]، پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[درود بر پیامبر]] [[خدا]]، به سوی علی {{ع}} نگاه کرد و گفت: [[یا علی]]! از خدا بترس تو خواهی مرد... ؛ [[حضرت]] فرمود: «نه، و لکن مرا می‌کشند، شمشیری بر فرقم می‌زنند و محاسنم به [[خون]] سرم رنگین می‌شود، این امر حتمی است و [[حکم]] [[حق]] از آن گذشته است و کسی که [[افترا]] ببندد [[خسران]] کند».
۵. گروهی از [[اهل بصره]] به [[محضر امام]] {{ع}} رسیدند، در آن میان یکی از [[خوارج]] به نام [[جعد بن نعجه]]، پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[درود بر پیامبر]] [[خدا]]، به سوی علی {{ع}} نگاه کرد و گفت: [[یا علی]]! از خدا بترس تو خواهی مرد... ؛ حضرت فرمود: «نه، و لکن مرا می‌کشند، شمشیری بر فرقم می‌زنند و محاسنم به [[خون]] سرم رنگین می‌شود، این امر حتمی است و [[حکم]] [[حق]] از آن گذشته است و کسی که [[افترا]] ببندد [[خسران]] کند».


آن [[مرد]] [[نادان]]، سپس به [[لباس]] حضرت ایراد گرفت و گفت: ای کاش لباس بهتر می‌پوشیدی؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: «این لباس کهنه مرا از [[کبر]] و [[خودخواهی]] دور می‌کند و سزاوار است [[مسلمانان]] به من [[اقتدا]] کنند»<ref>مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۴۳.</ref>. [[مظلومیت علی]] {{ع}} در این جا بیشتر نمایان می‌شود که در [[زمان]] [[حکومت]] و قدرتش از طرف افراد خودی توهین می‌شود ولی [[صبر]] و [[تحمل]] پیشه می‌کند و به جواب‌های منطقی اکتفا می‌نماید<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۰.</ref>.
آن [[مرد]] [[نادان]]، سپس به [[لباس]] حضرت ایراد گرفت و گفت: ای کاش لباس بهتر می‌پوشیدی؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: «این لباس کهنه مرا از [[کبر]] و [[خودخواهی]] دور می‌کند و سزاوار است [[مسلمانان]] به من [[اقتدا]] کنند»<ref>مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۴۳.</ref>. [[مظلومیت علی]] {{ع}} در این جا بیشتر نمایان می‌شود که در [[زمان]] [[حکومت]] و قدرتش از طرف افراد خودی توهین می‌شود ولی [[صبر]] و [[تحمل]] پیشه می‌کند و به جواب‌های منطقی اکتفا می‌نماید<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۰.</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[امام صادق]] از پدرانش {{عم}} [[روایت]] می‌کند: {{متن حدیث|لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَةَ الْوَفَاةُ بَكَتْ فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَا سَيِّدَتِي مَا يُبْكِيكِ قَالَتْ أَبْكِي لِمَا تَلْقَى بَعْدِي فَقَالَ لَهَا لَا تَبْكِي فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكِ لَصَغِيرٌ عِنْدِي فِي ذَاتِ اللَّهِ...}}؛ در آن هنگام که [[وفات]] فاطمه {{س}} نزدیک شد می‌گریست، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: ای سیده‌ام چرا می‌گریی؟ گفت: به خاطر ظلم‌هایی که بعد از من به تو می‌رسد! علی فرمود: [[گریه]] نکن به [[خدا]] قسم اینها در برابر [[خداوند]] نزد من بسیار کوچک است.»..<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۵.</ref>
[[امام صادق]] از پدرانش {{عم}} [[روایت]] می‌کند: {{متن حدیث|لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَةَ الْوَفَاةُ بَكَتْ فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَا سَيِّدَتِي مَا يُبْكِيكِ قَالَتْ أَبْكِي لِمَا تَلْقَى بَعْدِي فَقَالَ لَهَا لَا تَبْكِي فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكِ لَصَغِيرٌ عِنْدِي فِي ذَاتِ اللَّهِ...}}؛ در آن هنگام که [[وفات]] فاطمه {{س}} نزدیک شد می‌گریست، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: ای سیده‌ام چرا می‌گریی؟ گفت: به خاطر ظلم‌هایی که بعد از من به تو می‌رسد! علی فرمود: [[گریه]] نکن به [[خدا]] قسم اینها در برابر [[خداوند]] نزد من بسیار کوچک است.»..<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۵.</ref>


== انعکاس مظلومیت علی {{ع}} در [[زیارت]] [[نامه]] آن [[حضرت]] ==
== انعکاس مظلومیت علی {{ع}} در [[زیارت]] [[نامه]] آن حضرت ==
در زیارت نامه‌ای که [[امام دهم]] [[حضرت هادی]] {{ع}} کنار [[قبر امیرالمؤمنین]] {{ع}} دستور داده و خود نیز قرائت می‌کرده است مظلومیت علی {{ع}} منعکس است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قَاتِلِيكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَيْهِ الْعَذَابَ جِئْتُكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ وَ مَنْ ظَلَمَكَ أَلْقَى عَلَى ذَلِكَ رَبِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۵؛ مشابه این روایت در فروع کافی، ج۴، ص۵۶۹ - ۵۷۰.</ref>؛ در این زیارت نامه، پس از [[اقرار]] به [[امامت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} [[شهادت]] به [[مظلومیت]] و [[غصب]] شدن [[حق امام]] {{ع}} است. و [[اقرار]] به این که برای [[خدا]] [[صبر]] کردی تا [[یقین]] حاصل نمودی که به وظیفه‌ات عمل نمودی<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۵.</ref>.
در زیارت نامه‌ای که [[امام دهم]] [[حضرت هادی]] {{ع}} کنار [[قبر امیرالمؤمنین]] {{ع}} دستور داده و خود نیز قرائت می‌کرده است مظلومیت علی {{ع}} منعکس است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قَاتِلِيكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَيْهِ الْعَذَابَ جِئْتُكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ وَ مَنْ ظَلَمَكَ أَلْقَى عَلَى ذَلِكَ رَبِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۵؛ مشابه این روایت در فروع کافی، ج۴، ص۵۶۹ - ۵۷۰.</ref>؛ در این زیارت نامه، پس از [[اقرار]] به [[امامت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} [[شهادت]] به مظلومیت و [[غصب]] شدن [[حق امام]] {{ع}} است. و [[اقرار]] به این که برای [[خدا]] [[صبر]] کردی تا [[یقین]] حاصل نمودی که به وظیفه‌ات عمل نمودی<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۵.</ref>.


== [[درد دل با چاه]] ==
== [[درد دل با چاه]] ==
خط ۵۴: خط ۵۴:
[[ابن میثم]] از پدرش [[میثم تمار]] نقل می‌کند که گفت: شبی از شب‌ها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مرا با خود از [[کوفه]] بیرون برد تا به [[مسجد]] [[جعفی]] رسیدیم و رو به [[قبله]] کرد و چهار رکعت [[نماز]] گذاشت و [[تسبیح]] گفت، سپس کف دست‌ها را پهن نمود و گفت: {{متن حدیث|إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ‌، وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ، وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي مَكِينٌ، مَدَدْتُ إِلَيْكَ يَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَ عَيْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً، إِلَهِي أَنْتَ مَالِكُ الْعَطَايَا وَ أَنَا أَسِيرُ الْخَطَايَا}}؛ «خداوندا چگونه تو را بخوانم در حالی که تو را [[عصیان]] کردم و چگونه تو را نخوانم در حالی که شناختمت و [[عشق]] و [[دوستی]] تو در [[قلب]] من جایگزین است، دستی پر از [[گناه]] را به سوی تو دراز و چشمی پر از [[امید]] به سوی می‌افکنم، خدایا تو دارنده بخشش‌ها و عطاها هستی و من [[اسیر]] خطاها و [[لغزش‌ها]]».
[[ابن میثم]] از پدرش [[میثم تمار]] نقل می‌کند که گفت: شبی از شب‌ها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مرا با خود از [[کوفه]] بیرون برد تا به [[مسجد]] [[جعفی]] رسیدیم و رو به [[قبله]] کرد و چهار رکعت [[نماز]] گذاشت و [[تسبیح]] گفت، سپس کف دست‌ها را پهن نمود و گفت: {{متن حدیث|إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ‌، وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ، وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي مَكِينٌ، مَدَدْتُ إِلَيْكَ يَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَ عَيْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً، إِلَهِي أَنْتَ مَالِكُ الْعَطَايَا وَ أَنَا أَسِيرُ الْخَطَايَا}}؛ «خداوندا چگونه تو را بخوانم در حالی که تو را [[عصیان]] کردم و چگونه تو را نخوانم در حالی که شناختمت و [[عشق]] و [[دوستی]] تو در [[قلب]] من جایگزین است، دستی پر از [[گناه]] را به سوی تو دراز و چشمی پر از [[امید]] به سوی می‌افکنم، خدایا تو دارنده بخشش‌ها و عطاها هستی و من [[اسیر]] خطاها و [[لغزش‌ها]]».


تا آخر [[دعا]] را خواند آن گاه به [[سجده]] رفت و صورت به [[خاک]] گذاشت و صد مرتبه گفت: «العفو العفو»، پس از آن از مسجد بیرون شدیم، آن [[حضرت]] رفت من هم پشت سرش می‌رفتم تا به صحرا رسیدیم، در همان صحرا [[امام]]، خطی کشید و به من فرمود: «از این خط [[تجاوز]] نکن» و مرا گذاشت و خود تنها رفت. آن شب، بسیار تاریک و ظلمانی بود، با خود گفتم که: ای میثم! مولای خود را در این صحرا تنها گذاشتی، با آنکه او [[دشمن]] بسیار دارد، ای میثم! برای تو چه عذری نزد [[خدا]] و [[پیامبر]] خواهد بود اگر برای علی {{ع}} حادثه‌ای رخ دهد، به خدا قسم در عقب مولایم خواهم رفت تا از او باخبر باشم اگر چه [[مخالفت]] امر کرده باشم، پس به جست‌وجوی آن [[حضرت]] رفتم تا [[امام]] را یافتم که سر خود را تا نصف [[بدن]] در چاهی کرده و با [[چاه]] [[گفت‌وگو]] می‌کرد، همین که حضور مرا [[احساس]] کرد، فرمود: «کیستی؟» گفت: [[میثم]]، فرمود: «آیا تو را امر نکردم از خط خود [[تجاوز]] نکنی؟» عرض کردم: ای مولایم از دشمنانت بر [[جان]] تو ترسیدم؛ لذا [[طاقت]] نیاوردم، فرمود: «آیا شنیدی چیزی از آنچه می‌گفتم با چاه؟» گفتم: نه، ای [[سرور]] و مولایم، فرمود: ای میثم!
تا آخر [[دعا]] را خواند آن گاه به [[سجده]] رفت و صورت به [[خاک]] گذاشت و صد مرتبه گفت: «العفو العفو»، پس از آن از مسجد بیرون شدیم، آن حضرت رفت من هم پشت سرش می‌رفتم تا به صحرا رسیدیم، در همان صحرا [[امام]]، خطی کشید و به من فرمود: «از این خط [[تجاوز]] نکن» و مرا گذاشت و خود تنها رفت. آن شب، بسیار تاریک و ظلمانی بود، با خود گفتم که: ای میثم! مولای خود را در این صحرا تنها گذاشتی، با آنکه او [[دشمن]] بسیار دارد، ای میثم! برای تو چه عذری نزد [[خدا]] و [[پیامبر]] خواهد بود اگر برای علی {{ع}} حادثه‌ای رخ دهد، به خدا قسم در عقب مولایم خواهم رفت تا از او باخبر باشم اگر چه [[مخالفت]] امر کرده باشم، پس به جست‌وجوی آن حضرت رفتم تا [[امام]] را یافتم که سر خود را تا نصف [[بدن]] در چاهی کرده و با [[چاه]] [[گفت‌وگو]] می‌کرد، همین که حضور مرا [[احساس]] کرد، فرمود: «کیستی؟» گفت: [[میثم]]، فرمود: «آیا تو را امر نکردم از خط خود [[تجاوز]] نکنی؟» عرض کردم: ای مولایم از دشمنانت بر [[جان]] تو ترسیدم؛ لذا [[طاقت]] نیاوردم، فرمود: «آیا شنیدی چیزی از آنچه می‌گفتم با چاه؟» گفتم: نه، ای [[سرور]] و مولایم، فرمود: ای میثم!
{{متن حدیث|وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‌
{{متن حدیث|وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‌
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِّ‌ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‌
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِّ‌ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‌
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش