مظلومیت امام علی در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۴۹: خط ۴۹:
در زیارت نامه‌ای که [[امام دهم]] [[حضرت هادی]] {{ع}} کنار [[قبر امیرالمؤمنین]] {{ع}} دستور داده و خود نیز قرائت می‌کرده است مظلومیت علی {{ع}} منعکس است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قَاتِلِيكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَيْهِ الْعَذَابَ جِئْتُكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ وَ مَنْ ظَلَمَكَ أَلْقَى عَلَى ذَلِكَ رَبِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۵؛ مشابه این روایت در فروع کافی، ج۴، ص۵۶۹ - ۵۷۰.</ref>؛ در این زیارت نامه، پس از [[اقرار]] به [[امامت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} [[شهادت]] به مظلومیت و [[غصب]] شدن حق امام {{ع}} است. و [[اقرار]] به این که برای [[خدا]] [[صبر]] کردی تا [[یقین]] حاصل نمودی که به وظیفه‌ات عمل نمودی<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۵.</ref>.
در زیارت نامه‌ای که [[امام دهم]] [[حضرت هادی]] {{ع}} کنار [[قبر امیرالمؤمنین]] {{ع}} دستور داده و خود نیز قرائت می‌کرده است مظلومیت علی {{ع}} منعکس است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قَاتِلِيكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَيْهِ الْعَذَابَ جِئْتُكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ وَ مَنْ ظَلَمَكَ أَلْقَى عَلَى ذَلِكَ رَبِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۵؛ مشابه این روایت در فروع کافی، ج۴، ص۵۶۹ - ۵۷۰.</ref>؛ در این زیارت نامه، پس از [[اقرار]] به [[امامت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} [[شهادت]] به مظلومیت و [[غصب]] شدن حق امام {{ع}} است. و [[اقرار]] به این که برای [[خدا]] [[صبر]] کردی تا [[یقین]] حاصل نمودی که به وظیفه‌ات عمل نمودی<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۲۵.</ref>.


== [[درد دل با چاه]] ==
== درد دل با چاه ==
[[مظلومیت علی]] {{ع}} همین بس که در هنگام [[حکومت]] و قدرتش به قدری تحت فشار [[روحی]] و [[ناراحتی]] بود که کسی را پیدا نمی‌کرد تا توان شنیدن دردهایش را داشته باشد؛ لذا به صحرا می‌رفت و با [[چاه]] درد [[دل]] می‌کرد.
[[مظلومیت علی]] {{ع}} همین بس که در هنگام [[حکومت]] و قدرتش به قدری تحت فشار [[روحی]] و [[ناراحتی]] بود که کسی را پیدا نمی‌کرد تا توان شنیدن دردهایش را داشته باشد؛ لذا به صحرا می‌رفت و با چاه درد [[دل]] می‌کرد.


[[ابن میثم]] از پدرش [[میثم تمار]] نقل می‌کند که گفت: شبی از شب‌ها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مرا با خود از [[کوفه]] بیرون برد تا به [[مسجد]] [[جعفی]] رسیدیم و رو به [[قبله]] کرد و چهار رکعت [[نماز]] گذاشت و [[تسبیح]] گفت، سپس کف دست‌ها را پهن نمود و گفت: {{متن حدیث|إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ‌، وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ، وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي مَكِينٌ، مَدَدْتُ إِلَيْكَ يَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَ عَيْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً، إِلَهِي أَنْتَ مَالِكُ الْعَطَايَا وَ أَنَا أَسِيرُ الْخَطَايَا}}؛ «خداوندا چگونه تو را بخوانم در حالی که تو را [[عصیان]] کردم و چگونه تو را نخوانم در حالی که شناختمت و [[عشق]] و [[دوستی]] تو در [[قلب]] من جایگزین است، دستی پر از [[گناه]] را به سوی تو دراز و چشمی پر از [[امید]] به سوی می‌افکنم، خدایا تو دارنده بخشش‌ها و عطاها هستی و من [[اسیر]] خطاها و [[لغزش‌ها]]».
[[ابن میثم]] از پدرش [[میثم تمار]] نقل می‌کند که گفت: شبی از شب‌ها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مرا با خود از [[کوفه]] بیرون برد تا به [[مسجد]] [[جعفی]] رسیدیم و رو به [[قبله]] کرد و چهار رکعت [[نماز]] گذاشت و [[تسبیح]] گفت، سپس کف دست‌ها را پهن نمود و گفت: {{متن حدیث|إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ‌، وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ، وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي مَكِينٌ، مَدَدْتُ إِلَيْكَ يَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَ عَيْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً، إِلَهِي أَنْتَ مَالِكُ الْعَطَايَا وَ أَنَا أَسِيرُ الْخَطَايَا}}؛ «خداوندا چگونه تو را بخوانم در حالی که تو را [[عصیان]] کردم و چگونه تو را نخوانم در حالی که شناختمت و [[عشق]] و [[دوستی]] تو در [[قلب]] من جایگزین است، دستی پر از [[گناه]] را به سوی تو دراز و چشمی پر از [[امید]] به سوی می‌افکنم، خدایا تو دارنده بخشش‌ها و عطاها هستی و من [[اسیر]] خطاها و [[لغزش‌ها]]».


تا آخر [[دعا]] را خواند آن گاه به [[سجده]] رفت و صورت به [[خاک]] گذاشت و صد مرتبه گفت: «العفو العفو»، پس از آن از مسجد بیرون شدیم، آن حضرت رفت من هم پشت سرش می‌رفتم تا به صحرا رسیدیم، در همان صحرا [[امام]]، خطی کشید و به من فرمود: «از این خط [[تجاوز]] نکن» و مرا گذاشت و خود تنها رفت. آن شب، بسیار تاریک و ظلمانی بود، با خود گفتم که: ای میثم! مولای خود را در این صحرا تنها گذاشتی، با آنکه او [[دشمن]] بسیار دارد، ای میثم! برای تو چه عذری نزد [[خدا]] و [[پیامبر]] خواهد بود اگر برای علی {{ع}} حادثه‌ای رخ دهد، به خدا قسم در عقب مولایم خواهم رفت تا از او باخبر باشم اگر چه [[مخالفت]] امر کرده باشم، پس به جست‌وجوی آن حضرت رفتم تا [[امام]] را یافتم که سر خود را تا نصف [[بدن]] در چاهی کرده و با [[چاه]] [[گفت‌وگو]] می‌کرد، همین که حضور مرا [[احساس]] کرد، فرمود: «کیستی؟» گفت: [[میثم]]، فرمود: «آیا تو را امر نکردم از خط خود [[تجاوز]] نکنی؟» عرض کردم: ای مولایم از دشمنانت بر [[جان]] تو ترسیدم؛ لذا [[طاقت]] نیاوردم، فرمود: «آیا شنیدی چیزی از آنچه می‌گفتم با چاه؟» گفتم: نه، ای [[سرور]] و مولایم، فرمود: ای میثم!
تا آخر [[دعا]] را خواند آن گاه به [[سجده]] رفت و صورت به خاک گذاشت و صد مرتبه گفت: «العفو العفو»، پس از آن از مسجد بیرون شدیم، آن حضرت رفت من هم پشت سرش می‌رفتم تا به صحرا رسیدیم، در همان صحرا [[امام]]، خطی کشید و به من فرمود: «از این خط [[تجاوز]] نکن» و مرا گذاشت و خود تنها رفت. آن شب، بسیار تاریک و ظلمانی بود، با خود گفتم که: ای میثم! مولای خود را در این صحرا تنها گذاشتی، با آنکه او [[دشمن]] بسیار دارد، ای میثم! برای تو چه عذری نزد [[خدا]] و [[پیامبر]] خواهد بود اگر برای علی {{ع}} حادثه‌ای رخ دهد، به خدا قسم در عقب مولایم خواهم رفت تا از او باخبر باشم اگر چه [[مخالفت]] امر کرده باشم، پس به جست‌وجوی آن حضرت رفتم تا [[امام]] را یافتم که سر خود را تا نصف [[بدن]] در چاهی کرده و با چاه گفت‌وگو می‌کرد، همین که حضور مرا [[احساس]] کرد، فرمود: «کیستی؟» گفت: [[میثم]]، فرمود: «آیا تو را امر نکردم از خط خود [[تجاوز]] نکنی؟» عرض کردم: ای مولایم از دشمنانت بر [[جان]] تو ترسیدم؛ لذا [[طاقت]] نیاوردم، فرمود: «آیا شنیدی چیزی از آنچه می‌گفتم با چاه؟» گفتم: نه، ای [[سرور]] و مولایم، فرمود: ای میثم!
{{متن حدیث|وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‌
{{متن حدیث|وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‌
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِّ‌ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‌
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِّ‌ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‌
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش