پرش به محتوا

شهادت امام رضا: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۳: خط ۵۳:
== قاتل امام رضا ==
== قاتل امام رضا ==
[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «پدرم [[امام محمد باقر]] {{ع}} روزی [[جابر بن عبدالله انصاری]] را خواست و به او فرمود: {{متن حدیث|يَا جَابِرُ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّوْحِ الَّذِي رَأَيْتَهُ فِي يَدِ أُمِّي فَاطِمَةَ {{س}}}}؛ ای [[جابر]]! از آن [[لوح]] که در دست مادرم [[فاطمه]] {{س}} دیده‌ای، برایم سخن بگو. جابر گفت: برای تبریک [[ولادت امام حسین]] بن علی {{ع}} به حضور مادرت فاطمه {{س}} شرفیاب شدم. در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود. درباره آن لوح از ایشان پرسیدم که در پاسخ فرمود: [[هدیه]] خداوندی است به پدرم که در آن نام پدرم، همسرم، [[فرزندان]] و امامان نسل من آمده است. پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد». در بخشی از این لوح که مربوط به امام رضا {{ع}} می‌باشد آمده: {{متن حدیث|يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرٌ}}، او را عفریتی [[خودخواه]] و قدرت‌طلب خواهد کشت<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۴۴.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۷۱۵.</ref>
[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «پدرم [[امام محمد باقر]] {{ع}} روزی [[جابر بن عبدالله انصاری]] را خواست و به او فرمود: {{متن حدیث|يَا جَابِرُ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّوْحِ الَّذِي رَأَيْتَهُ فِي يَدِ أُمِّي فَاطِمَةَ {{س}}}}؛ ای [[جابر]]! از آن [[لوح]] که در دست مادرم [[فاطمه]] {{س}} دیده‌ای، برایم سخن بگو. جابر گفت: برای تبریک [[ولادت امام حسین]] بن علی {{ع}} به حضور مادرت فاطمه {{س}} شرفیاب شدم. در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود. درباره آن لوح از ایشان پرسیدم که در پاسخ فرمود: [[هدیه]] خداوندی است به پدرم که در آن نام پدرم، همسرم، [[فرزندان]] و امامان نسل من آمده است. پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد». در بخشی از این لوح که مربوط به امام رضا {{ع}} می‌باشد آمده: {{متن حدیث|يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرٌ}}، او را عفریتی [[خودخواه]] و قدرت‌طلب خواهد کشت<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۴۴.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۷۱۵.</ref>
== تهمت به امام رضا ==
[[اعتقاد]] ما [[شیعیان]] و حتی برخی از [[اهل تسنن]] بر این [[حقیقت]] [[استوار]] است که [[مأمون]] (شخصا) با خوراندن انگور زهرآلود به [[امام رضا]] {{ع}}، ایشان را به [[شهادت]] رساند. اما عده‌ای از [[دانشمندان]] و [[علما]]، دیده بر حقیقت بسته و آن‌چه را که به [[زعم]] [[خلفا]] شیرین بود، بیان کردند.
طبق نوشته برخی از این نویسندگان، [[امام]] {{ع}} انگور خورد و آن قدر زیاد خورد که به مرگش منتهی گردید<ref>الکامل فی التاریخ، ج۵، ۱۵۰؛ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۰۳۰؛ تاریخ ابو الفداء، ج۲، ص۲۳؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۱. </ref>. [[ابن خلدون]] هم که شخصی [[اموی]] مشرب بود، در [[تاریخ]] خود چنین آورده: «چون مأمون به [[طوس]] وارد شد، امام رضا {{ع}} بر اثر انگوری که خورده بود به طور ناگهانی درگذشت»<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۳ و ۲۵۰.</ref>.
«[[اربلی]]» [[مسموم]] شدن امام {{ع}} را پذیرفته، ولی منکر آن است که مأمون عامل این [[جنایت]] بوده باشد. آنها حتی دلایلی را برای «تبرئه نمودن مأمون» از این [[گناه بزرگ]] و [[جرم]] [[عظیم]]، بیان کردند:
# به موجب [[پیمان]] ولی‌عهدی، امام {{ع}} پس از مأمون به [[خلافت]] می‌رسید.
# [[بزرگداشت]] [[شأن امام]] و [[تأیید]] [[شرف]] و [[علم]] و [[فضیلت]] وی و [[ارجمندی]] خانواده‌اش از طرف مأمون.
# مأمون دخترش را به همسری امام {{ع}} در آورد که خود عامل [[تحکیم]] [[دوستی]] میان آن دو بود.
# [[استدلال]] مأمون بر [[برتری امام]] {{ع}} در برابر علما.
# [[ابن جوزی]] می‌گوید: «پس از یک استحمام، در برابر امام {{ع}} بشقابی از انگور که به وسیله سوزن به زهرآلوده شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده، بدرود [[حیات]] گفت. و این درست نیست که بگوییم مأمون عامل مسموم کردن وی بوده باشد. چه اگر این طور بود، پس چرا آن همه در [[مرگ]] امام {{ع}}، «ابراز [[حزن]] و [[اندوه]]» می‌کرد. این حادثه چنان بر مأمون گران آمد که از شدت اندوه چند [[روز]] از [[خوردن و آشامیدن]] و هر گونه لذتی چشم پوشیده بود»<ref>تذکرة الخواص، ص۳۵۵.</ref>.
# [[دفن]] کردن امام {{ع}} در کنار [[قبر]] پدرش [[رشید]]، و اینکه او خود بر [[جسد]] وی [[نماز]] گزارد.
# [[احمد امین]] می‌گوید: «کسی به غیر از [[مأمون]] بود که سم را به [[امام]] {{ع}} خورانیده، چه او حتی پس از [[مرگ]] امام {{ع}} و ورودش به [[بغداد]]، هنوز [[جامه]] سبز می‌پوشید و به علاوه، مأمون با [[علما]] درباره [[برتری]] [[حضرت علی]] {{ع}} [[مباحثه]] می‌کرد<ref>ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۹۵ و ۲۹۶.</ref>.
# پیوسته با [[علویان]] به رغم اقدام‌های مکرر بر ضدش، [[مهربانی]] می‌نمود.
# [[خلق و خوی]] مأمون به او اجازه سم خوراندن به امام {{ع}} را نمی‌داد.
# دکتر احمد [[محمود]] صبحی می‌نویسد: «داستان مسمومیت [[امام رضا]] {{ع}} از مطالب ساختگی و جعلی [[شیعه]] است که هرگز بین [[موقعیت امام]] {{ع}} در نزد مأمون که از آن همه [[ارجمندی]] برخوردار بود با خورانیدن سم به او، تناقضی [[احساس]] نمی‌کنند<ref>نظریة الامام، ص۳۸۷. </ref>.
این خلاصه همه دلایلی بود که تبرئه کنندگان مأمون آورده‌اند. ولی به نظر ما، اینان یا به تمام [[حقایق]] [[علم]] کافی نداشتند و در نتیجه نتوانستند نظر [[درستی]] درباره این مسأله [[تاریخی]] ابراز کنند، و یا آن‌که [[حقیقت]] را می‌دانستند، ولی همچون پیشینیان خود بر [[ضد]] [[ائمه]] [[تعصب]] ورزیده، به [[پیروی]] از هوای خویش و خلفایشان، حقایق [[مضر]] به احوالشان را لوث کرده‌اند. روایاتی [[موثق]] و قابل [[اعتماد]]، چه از طرف [[اصحاب]] و [[یاران امام]] {{ع}} و چه از طرف [[کارگزاران]] مأمون، پیرامون [[اخلاق]] و [[رفتار]] امام {{ع}} بیان شده است که همگی آنها بیانگر [[ادب]] سرشار و رعایت حد [[افراط]] و [[تفریط]] و سنجیده عمل نمودن امور توسط امام {{ع}} می‌باشند. آمده است که ایشان [[مناجات]] و [[راز و نیاز]] زیادی با [[خداوند]] داشتند و بیشتر اوقات شبانه [[روز]] را در [[سجده]] و [[شب زنده داری]] و [[عبادت]] ذات [[پروردگار]] سپری می‌کردند. کسی می‌تواند شب زنده داری کند که شب را با شکم پر نخوابیده باشد. کسی می‌تواند دلش را مشغول مناجات خداوند کند که [[دل]] مشغولی [[دنیایی]] نداشته باشد. بسیاری از اصحاب و خدمتکاران ایشان نقل کرده‌اند که [[امام رضا]] {{ع}} کم [[خوراک]] بودند؛ غذایی را که خادمین حضرت حاضر می‌نمودند، [[امام]] {{ع}} قبل صرف [[غذا]]، مقداری از آن را در ظرفی می‌ریختند و به خادمین می‌فرمودند که آن را به [[فقرا]] برسانید. چگونه ممکن است امامی که در رساله [[ذهبیه]]، [[مأمون]] را هشدار می‌دهند که [[بدن]] سالم، در رعایت حد [[اعتدال]] در خوردن و نوع غذا می‌باشد، به گفته این مورخین، خود آن قدر انگور می‌خورد که منجر به مرگش می‌شود؟! حتی پذیرش این چنین [[پرخوری]] برای یک [[آدم]] معمولی سخت است و غیر [[عقلانی]]، چه برسد به امامی که همه به [[دانش]]، [[حکمت]]، [[زهد]] و پارسائیش اعتراف داشتند. آیا [[انسان]] [[عاقل]] به خود اجازه چنین پنداری می‌دهد که شخصی عاقل و [[حکیم]] همچون امام رضا {{ع}} با پرخوری دست به خودکشی زده باشد؟ به [[راستی]] که این بیانات و تهمت‌های عجیب، «[[خیانت]] به [[تاریخ]]» است<ref>برگرفته از: زندگی سیاسی هشتمین امام {{ع}}.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۱۹۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۰۵۷

ویرایش