خانهداری حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
روزی رسول خدا {{صل}} بر علی {{ع}} وارد شد، ملاحظه کرد او و فاطمه با دستاس سنگی آرد تهیه میکنند، پیامبر به آنان فرمود: کدام یک خسته شدهاید؟ علی {{ع}} عرضه داشت: فاطمه خستهتر است. رسول خدا {{صل}} به فاطمه {{س}} فرمود: دخترم بهپا خیز. فاطمه بهپا خاست و پیامبر جای او نشست و در گرداندن [[آسیا]] و آرد کردن گندم با علی {{ع}} [[همکاری]] نمود<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۵۰.</ref>. | روزی رسول خدا {{صل}} بر علی {{ع}} وارد شد، ملاحظه کرد او و فاطمه با دستاس سنگی آرد تهیه میکنند، پیامبر به آنان فرمود: کدام یک خسته شدهاید؟ علی {{ع}} عرضه داشت: فاطمه خستهتر است. رسول خدا {{صل}} به فاطمه {{س}} فرمود: دخترم بهپا خیز. فاطمه بهپا خاست و پیامبر جای او نشست و در گرداندن [[آسیا]] و آرد کردن گندم با علی {{ع}} [[همکاری]] نمود<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۵۰.</ref>. | ||
از [[جابر بن عبد الله انصاری]] روایت شده گفت: رسول خدا {{صل}} دید فاطمه ردایی از جلّهای شتر پوشیده و با دستان خود آسیا میگرداند و فرزندانش را شیر میدهد، از دیدن این منظره [[اشک]] در چشمان مبارکش حلقه زد و فرمود: دخترم! تلخ کامیهای [[دنیا]] را برای دستیابی به شیرینی [[آخرت]]، بگذران. [[فاطمه]] در پاسخ پدر عرض کرد: [[خدا]] را بر [[نعمت]] و کرامتهایش [[شکر]] و [[سپاس]] میگویم و [[خداوند]] این [[آیه شریف]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref><ref>بحار الانوار، ج۳، ص۸۶.</ref> | از [[جابر بن عبد الله انصاری]] روایت شده گفت: رسول خدا {{صل}} دید فاطمه ردایی از جلّهای شتر پوشیده و با دستان خود آسیا میگرداند و فرزندانش را شیر میدهد، از دیدن این منظره [[اشک]] در چشمان مبارکش حلقه زد و فرمود: دخترم! تلخ کامیهای [[دنیا]] را برای دستیابی به شیرینی [[آخرت]]، بگذران. [[فاطمه]] در پاسخ پدر عرض کرد: [[خدا]] را بر [[نعمت]] و کرامتهایش [[شکر]] و [[سپاس]] میگویم و [[خداوند]] این [[آیه شریف]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref>.<ref>بحار الانوار، ج۳، ص۸۶.</ref> | ||
از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[امیر مؤمنان]] {{ع}} همواره برای [[خانه]] هیزم تهیه میکرد و آب بر دوش میکشید و خانه را جاروب میکرد و فاطمه {{س}} آرد تهیه میکرد و خمیر مینمود و نان میپخت<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۵۱.</ref>. | از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[امیر مؤمنان]] {{ع}} همواره برای [[خانه]] هیزم تهیه میکرد و آب بر دوش میکشید و خانه را جاروب میکرد و فاطمه {{س}} آرد تهیه میکرد و خمیر مینمود و نان میپخت<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۵۱.</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
با کنکاشی در [[زندگی]] [[حضرت زهرا]] {{س}} به روشنی درمییابیم که زندگی آن مخدّره حتی پس از در [[اختیار]] داشتن [[دارایی]] فراوان و گشایشی که به ویژه پس از [[پیروزی]] بر [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] و [[خیبر]] و [[مالکیّت]] [[فدک]] برای او حاصل شد، نسبت به قبل هیچگونه تغییری نکرد، با اینکه درآمد فراوان فدک به روایتی بالغ بر بیست و چهار هزار دینار و به [[نقلی]] سالانه هفتاد هزار دینار بوده است<ref>سفینة البحار، ج۷، ص۴۵.</ref>. | با کنکاشی در [[زندگی]] [[حضرت زهرا]] {{س}} به روشنی درمییابیم که زندگی آن مخدّره حتی پس از در [[اختیار]] داشتن [[دارایی]] فراوان و گشایشی که به ویژه پس از [[پیروزی]] بر [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] و [[خیبر]] و [[مالکیّت]] [[فدک]] برای او حاصل شد، نسبت به قبل هیچگونه تغییری نکرد، با اینکه درآمد فراوان فدک به روایتی بالغ بر بیست و چهار هزار دینار و به [[نقلی]] سالانه هفتاد هزار دینار بوده است<ref>سفینة البحار، ج۷، ص۴۵.</ref>. | ||
زهرا {{س}}، نه خانهاش را مرمّت کرد و نه کاخی بنا نهاد و نه [[لباس]] حریر و [[ابریشم]] و دیبا پوشید و نه در پی دستیابی به اشیاء گرانبها برای خود برآمد، بلکه همه آنها را میان [[فقرا]] و [[مستمندان]] و در راه [[دعوت]] مردم به [[پرستش خدا]] و [[گسترش دین اسلام]] هزینه میکرد... همسرش علی {{ع}} نیز چنین بود، وی یکصد حلقه چشمه و قنات در [[ینبع]] حفر کرد و به آب رساند<ref>مناقب، ج۲، ص۱۲۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۲.</ref> و سپس همه آنها را [[وقف]] بر [[حاجیان]] کرد و [[زکات]] [[اموال]] آن بزرگوار سالیانه به چهل هزار دینار، بالغ میگردید<ref>کشف المحجة، ص۱۳۳؛ انساب الأشراف، ج۲، ص۱۱۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۴۳، اسد الغابه، ج۴، ص۲۳.</ref> و تنها همین مبالغ برای تأمین [[زندگی]] همه [[خاندان]] [[بنی هاشم]] کافی بود، اگر نگوییم [[جمعیت]] انبوهی از دیگر [[مردم]] را نیز بسنده بود؛ زیرا در آن [[زمان]] برای خرید یک خدمتکار [[زن]] سی درهم و برای خرید و تهیه لوازم بسیاری از زندگی، یک درهم کافی بود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] | زهرا {{س}}، نه خانهاش را مرمّت کرد و نه کاخی بنا نهاد و نه [[لباس]] حریر و [[ابریشم]] و دیبا پوشید و نه در پی دستیابی به اشیاء گرانبها برای خود برآمد، بلکه همه آنها را میان [[فقرا]] و [[مستمندان]] و در راه [[دعوت]] مردم به [[پرستش خدا]] و [[گسترش دین اسلام]] هزینه میکرد... همسرش علی {{ع}} نیز چنین بود، وی یکصد حلقه چشمه و قنات در [[ینبع]] حفر کرد و به آب رساند<ref>مناقب، ج۲، ص۱۲۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۲.</ref> و سپس همه آنها را [[وقف]] بر [[حاجیان]] کرد و [[زکات]] [[اموال]] آن بزرگوار سالیانه به چهل هزار دینار، بالغ میگردید<ref>کشف المحجة، ص۱۳۳؛ انساب الأشراف، ج۲، ص۱۱۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۴۳، اسد الغابه، ج۴، ص۲۳.</ref> و تنها همین مبالغ برای تأمین [[زندگی]] همه [[خاندان]] [[بنی هاشم]] کافی بود، اگر نگوییم [[جمعیت]] انبوهی از دیگر [[مردم]] را نیز بسنده بود؛ زیرا در آن [[زمان]] برای خرید یک خدمتکار [[زن]] سی درهم و برای خرید و تهیه لوازم بسیاری از زندگی، یک درهم کافی بود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۱۲۰.</ref>. | ||
[[امام صادق]] {{ع}} تقسیم وظایف علی {{ع}} و زهرا {{س}} را در کارهای خانه چنین بیان میکند: فراهم نمودن هیزم و سوخت خانه، آوردن آب و جارو کردن خانه بر عهده علی {{ع}} بود و آسیاب کردن و خمیر کردن و پختن نان با زهرا {{س}}<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۱۶۲؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴.</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} تقسیم وظایف علی {{ع}} و زهرا {{س}} را در کارهای خانه چنین بیان میکند: فراهم نمودن هیزم و سوخت خانه، آوردن آب و جارو کردن خانه بر عهده علی {{ع}} بود و آسیاب کردن و خمیر کردن و پختن نان با زهرا {{س}}<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۱۶۲؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۴.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[زهری]] میگوید: فاطمه {{س}}، [[دختر رسول خدا]] {{صل}}، آن قدر با آسیاب کار کرد که دستش تاول زد؛ از این رو قطعهای پوست را به دسته آسیاب بسته بود و آن را با دست میگرفت و آسیاب میکرد<ref>مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. | [[زهری]] میگوید: فاطمه {{س}}، [[دختر رسول خدا]] {{صل}}، آن قدر با آسیاب کار کرد که دستش تاول زد؛ از این رو قطعهای پوست را به دسته آسیاب بسته بود و آن را با دست میگرفت و آسیاب میکرد<ref>مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. | ||
[[سلمان]] میگوید: روزی وارد [[خانه فاطمه]] {{س}} شدم. دیدم با آسیابی که در مقابلش بود جو آسیاب میکرد. دسته آسیاب خونآلود بود. [[حسین]] {{ع}} در گوشه دیگر اتاق [[بیقراری]] میکرد. من به [[فاطمه]] {{س}} عرض کردم: ای [[دختر پیامبر خدا]]! دستهای شما به سبب آسیاب کردن، مجروح شده؛ در حالی که [[فضه]] حاضر و بیکار است. فاطمه {{س}} فرمود: پدرم [[پیامبر]] فرمود: کار [[منزل]] یک [[روز]] بر عهده من باشد و یک روز بر عهده فضه. نوبت فضه دیروز بود و امروز نوبت من است. من گفتم: من [[بنده]] [[آزاد]] شده شما هستم؛ اجازه دهید من آسیاب کنم یا اینکه حسین {{ع}} را آرام کنم. فرمود: من برای آرام کردن حسین {{ع}} سزاوارترم؛ تو جو آسیاب کن. وقتی قسمتی از جو را آسیاب کردم، [[اذان]] و اقامه برای [[نماز]] گفته شد. من برای ادای نماز به [[مسجد]] رفتم. پس از تمام شدن نماز، ماجرا را برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شرح دادم. آن حضرت با حالت [[حزن]] از مسجد خارج شد و بعد از چند لحظه، خندان بازگشت. پیامبر سبب [[خنده]] وی را جویا شد. علی {{ع}} عرض کرد: من نزد فاطمه {{س}} رفتم، وی را دیدم که خوابیده بود. حسین {{ع}} نیز روی سینهاش به [[خواب]] رفته بود. آسیاب نیز خودبهخود کار میکرد. پیامبر لبخند زد و فرمود: علی {{ع}}! آیا نمیدانی که [[خداوند]] فرشتههای زیادی در [[زمین]] دارد که تا [[قیامت]] به [[آل محمد]] [[خدمت]] میکنند<ref>الخرائج و الجرائح، ص۳۹۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص۱۰۳.</ref> | [[سلمان]] میگوید: روزی وارد [[خانه فاطمه]] {{س}} شدم. دیدم با آسیابی که در مقابلش بود جو آسیاب میکرد. دسته آسیاب خونآلود بود. [[حسین]] {{ع}} در گوشه دیگر اتاق [[بیقراری]] میکرد. من به [[فاطمه]] {{س}} عرض کردم: ای [[دختر پیامبر خدا]]! دستهای شما به سبب آسیاب کردن، مجروح شده؛ در حالی که [[فضه]] حاضر و بیکار است. فاطمه {{س}} فرمود: پدرم [[پیامبر]] فرمود: کار [[منزل]] یک [[روز]] بر عهده من باشد و یک روز بر عهده فضه. نوبت فضه دیروز بود و امروز نوبت من است. من گفتم: من [[بنده]] [[آزاد]] شده شما هستم؛ اجازه دهید من آسیاب کنم یا اینکه حسین {{ع}} را آرام کنم. فرمود: من برای آرام کردن حسین {{ع}} سزاوارترم؛ تو جو آسیاب کن. وقتی قسمتی از جو را آسیاب کردم، [[اذان]] و اقامه برای [[نماز]] گفته شد. من برای ادای نماز به [[مسجد]] رفتم. پس از تمام شدن نماز، ماجرا را برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شرح دادم. آن حضرت با حالت [[حزن]] از مسجد خارج شد و بعد از چند لحظه، خندان بازگشت. پیامبر سبب [[خنده]] وی را جویا شد. علی {{ع}} عرض کرد: من نزد فاطمه {{س}} رفتم، وی را دیدم که خوابیده بود. حسین {{ع}} نیز روی سینهاش به [[خواب]] رفته بود. آسیاب نیز خودبهخود کار میکرد. پیامبر لبخند زد و فرمود: علی {{ع}}! آیا نمیدانی که [[خداوند]] فرشتههای زیادی در [[زمین]] دارد که تا [[قیامت]] به [[آل محمد]] [[خدمت]] میکنند<ref>الخرائج و الجرائح، ص۳۹۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]]، ص۱۰۳.</ref> | ||
== [[همسرداری]] == | == [[همسرداری]] == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
علی {{ع}} فرمود: فاطمه جان! چرا مرا در جریان قرار ندادی برایتان چیزی تهیه کنم؟ حضرت زهرا {{س}} عرضه داشت: ای [[ابو الحسن]]! من از خدای خود [[شرم]] دارم تو را بر تهیه چیزی که [[قادر]] بر آن نیستی مجبور کنم<ref>بحار الأنوار، ج۴۳، ص۵۹.</ref>. | علی {{ع}} فرمود: فاطمه جان! چرا مرا در جریان قرار ندادی برایتان چیزی تهیه کنم؟ حضرت زهرا {{س}} عرضه داشت: ای [[ابو الحسن]]! من از خدای خود [[شرم]] دارم تو را بر تهیه چیزی که [[قادر]] بر آن نیستی مجبور کنم<ref>بحار الأنوار، ج۴۳، ص۵۹.</ref>. | ||
این [[زن]] و مرد نمونه [[اسلام]]، بدینگونه گذران [[زندگی]] کردند، آنان [[وظایف]] خود را انجام دادند و برجستهترین الگوی [[اخلاق اسلامی]] را ارائه دادند، چرا اینگونه نباشد؟ در صورتی که [[رسول خدا]] {{صل}} در شب [[عروسی]] آن دو، به علی {{ع}} فرمود: علی [[جان]]! همسرت، [[بهترین]] [[همسر]] است و به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: فاطمه جان! شوهرت بهترین شوهر است<ref>بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۱۷ و ۱۳۲.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|لَوْ لَا عَلِيٌ لَمْ يَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْؤٌ}}<ref>«اگر علی وجود نداشت کسی لایق همسری فاطمه نبود» کشف الغمّه، ج۱، ص۴۷۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] | این [[زن]] و مرد نمونه [[اسلام]]، بدینگونه گذران [[زندگی]] کردند، آنان [[وظایف]] خود را انجام دادند و برجستهترین الگوی [[اخلاق اسلامی]] را ارائه دادند، چرا اینگونه نباشد؟ در صورتی که [[رسول خدا]] {{صل}} در شب [[عروسی]] آن دو، به علی {{ع}} فرمود: علی [[جان]]! همسرت، [[بهترین]] [[همسر]] است و به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: فاطمه جان! شوهرت بهترین شوهر است<ref>بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۱۷ و ۱۳۲.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|لَوْ لَا عَلِيٌ لَمْ يَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْؤٌ}}<ref>«اگر علی وجود نداشت کسی لایق همسری فاطمه نبود» کشف الغمّه، ج۱، ص۴۷۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۱۲۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |