پرش به محتوا

امامت امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۲۷: خط ۲۷:
# [[مفضل بن عمر]] گوید: من نزد امام صادق{{ع}} بودم که ابوابراهیم پسر بچه‌ای بود و نزد او آمد. امام به من فرمود: بخواه که او [[وصی]] من باشد و امر [[امامت]] او را به هرکدام از هم عقیده‌های خود که می‌دانی راز نگهدار هستند، اظهار کن<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.</ref>.
# [[مفضل بن عمر]] گوید: من نزد امام صادق{{ع}} بودم که ابوابراهیم پسر بچه‌ای بود و نزد او آمد. امام به من فرمود: بخواه که او [[وصی]] من باشد و امر [[امامت]] او را به هرکدام از هم عقیده‌های خود که می‌دانی راز نگهدار هستند، اظهار کن<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.</ref>.
# [[اسحاق بن جعفر]] گوید: روزی نزد پدرم بودم و علی بن عمر بن علی (بن الحسین) به او گفت: قربانت گردم، بعد از تو ما [[خانواده]] و [[مردمان]] دیگر به که پناه بریم؟ فرمود: به آنکه دو [[جامه]] زرد پوشیده و دو گیسوان دارد و از این در بر تو عیان شود و هر دو لنگه در را با هر دو دست خود باز کند. ما درنگی نکردیم که دو کف دست که هر دو لنگه را گرفته بودند، آنها را گشودند و [[ابوابراهیم]]{{ع}} نزد ما آمد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶.</ref>.
# [[اسحاق بن جعفر]] گوید: روزی نزد پدرم بودم و علی بن عمر بن علی (بن الحسین) به او گفت: قربانت گردم، بعد از تو ما [[خانواده]] و [[مردمان]] دیگر به که پناه بریم؟ فرمود: به آنکه دو [[جامه]] زرد پوشیده و دو گیسوان دارد و از این در بر تو عیان شود و هر دو لنگه در را با هر دو دست خود باز کند. ما درنگی نکردیم که دو کف دست که هر دو لنگه را گرفته بودند، آنها را گشودند و [[ابوابراهیم]]{{ع}} نزد ما آمد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶.</ref>.
# [[صفوان جمال]] گوید: [[منصور بن حازم]] به [[امام صادق]]{{ع}} گفت: پدر و مادرم به فدایت، هر بامداد و شامگاه جان‌هایی را می‌گیرند و اگر چنین پیشامدی [برای شما] شد، [[امام]] [بعدی] کیست؟ امام صادق{{ع}} فرمود: اگر چنین شد، اوست امام شما<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹.</ref>. راوی گوید آن‌گونه که به خاطر دارم امام{{ع}} با دست به شانه راست فرزندش [[موسی]] زد و او در آن [[روز]] قامتش پنج وجب بود و [[عبدالله بن جعفر]] (افطح که بعد از شهادت امام [[ادعای امامت]] کرد نیز) در کنار ما نشسته بود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۸.</ref>.
# [[صفوان جمال]] گوید: [[منصور بن حازم]] به [[امام صادق]]{{ع}} گفت: پدر و مادرم به فدایت، هر بامداد و شامگاه جان‌هایی را می‌گیرند و اگر چنین پیشامدی [برای شما] شد، [[امام]] [بعدی] کیست؟ امام صادق{{ع}} فرمود: اگر چنین شد، اوست امام شما<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹.</ref>. راوی گوید آن‌گونه که به خاطر دارم امام{{ع}} با دست به شانه راست فرزندش [[موسی]] زد و او در آن [[روز]] قامتش پنج وجب بود و [[عبدالله بن جعفر]] (افطح که بعد از شهادت امام ادعای امامت کرد نیز) در کنار ما نشسته بود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۸.</ref>.
# [[سلیمان بن خالد]] گوید: امام صادق{{ع}} روزی در حضور ما، ابوالحسن [[امام کاظم]]{{ع}} را احضار کرد و به ما فرمود: ملازم این آقا باشید؛ به [[خدا]] [[سوگند]] او بعد از من [[سرور]] و امام شماست<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹.</ref>.
# [[سلیمان بن خالد]] گوید: امام صادق{{ع}} روزی در حضور ما، ابوالحسن [[امام کاظم]]{{ع}} را احضار کرد و به ما فرمود: ملازم این آقا باشید؛ به [[خدا]] [[سوگند]] او بعد از من [[سرور]] و امام شماست<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹.</ref>.


۱۱۶٬۱۰۹

ویرایش