پرش به محتوا

امامت امام مهدی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[دلایل]] متعددی بر [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} در کتاب‌های [[کلامی]] و تفسیری بیان شده است که برخی از مهمترین آنها عبارت‌اند از:
[[دلایل]] متعددی بر [[امامت حضرت مهدی]]{{ع}} در [[کتاب‌های کلامی]] و [[تفسیری]] بیان شده است که برخی از مهمترین آنها عبارت‌اند از:


=== [[دلیل]] یکم: [[آیه]] ۱۰۵ [[سوره]] [[انبیاء]] ===
=== دلیل یکم: [[آیه]] ۱۰۵ [[سوره انبیاء]] ===
[[آیات]] متعددی در [[قرآن]] از سوی [[اهل بیت]] {{عم}} بر [[امامت]] [[امام زمان]] [[تطبیق]] یا [[تأویل]] شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.
[[آیات]] متعددی در [[قرآن]] از سوی [[اهل بیت]]{{عم}} بر [[امامت]] [[امام زمان]] تطبیق یا [[تأویل]] شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.


[[خداوند]] در این [[آیه]]، بشارتی را، که همان [[حکومت صالحان]] است، قطعی و تخلّف‌ناپذیر بیان می‌کند و برای محکم جلوه‌دادن آن به دو [[کتاب آسمانی]]، که یکی [[تورات]] (ذکر) و دیگری [[زبور]] است، اشاره کرده که این [[وعده]] در این دو کتاب نوشته شده است. گویا [[خداوند]] متعال می‌فرماید: سندی مکتوب به شما داده‌ام که هرگز بر خلاف آن عمل نخواهم کرد. پس [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود و با توجّه به اینکه هنوز [[حکومت صالحان]] در روی [[زمین]] فراگیر نشده است، باید در [[آینده]] تحقق یابد.
[[خداوند]] در این آیه، بشارتی را، که همان [[حکومت صالحان]] است، [[قطعی]] و تخلّف‌ناپذیر بیان می‌کند و برای محکم جلوه‌دادن آن به دو [[کتاب آسمانی]]، که یکی [[تورات]] (ذکر) و دیگری [[زبور]] است، اشاره کرده که این [[وعده]] در این دو کتاب نوشته شده است. گویا [[خداوند متعال]] می‌فرماید: سندی مکتوب به شما داده‌ام که هرگز بر خلاف آن عمل نخواهم کرد. پس [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود و با توجّه به اینکه هنوز حکومت صالحان در روی زمین فراگیر نشده است، باید در [[آینده]] تحقق یابد.


در [[کتاب مقدس]] آمده است: "... شریران منقطع می‌شوند، ولی متوکلان به [[خداوند]]، [[وارث زمین]] خواهند شد و حال، اندک است که شریر نیست می‌شود، هر چند مکانش را استفسار نمایی [[ناپیدا]] خواهد شد!"<ref>کتاب مقدس، مزامیر داوود، مزمور ۳۷، جمله ۹.</ref>. و در جمله ۱۸ از همین [[مزمور]] آمده است: "[[خداوند]] روزهای [[صالحان]] را می‌داند و [[میراث]] ایشان [[ابدی]] خواهد شد".
در [[کتاب مقدس]] آمده است: "... شریران منقطع می‌شوند، ولی متوکلان به خداوند، [[وارث زمین]] خواهند شد و [[حال]]، اندک است که شریر نیست می‌شود، هر چند مکانش را استفسار نمایی [[ناپیدا]] خواهد شد!"<ref>کتاب مقدس، مزامیر داوود، مزمور ۳۷، جمله ۹.</ref>. و در جمله ۱۸ از همین [[مزمور]] آمده است: "خداوند روزهای صالحان را می‌داند و [[میراث]] ایشان [[ابدی]] خواهد شد".


در [[تفسیر]] [[آیه مبارکه]] از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] شده است که مراد از صالحون [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]] است: {{متن حدیث|{{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ‌}}<ref>ر. ک: بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷، باب ۳؛ إثبات الهداه، ج۵، ص۱۸۸؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۳، ص۳۳۱؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۱۳۲؛ علم الیقین فی أصول الدین، ج۲، ص۷۲۶؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۷۷-۱۷۸.</ref>
در [[تفسیر]] [[آیه مبارکه]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده است که مراد از صالحون [[حضرت مهدی]]{{ع}} و [[اصحاب]] آن حضرت است: {{متن حدیث|{{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ‌}}<ref>ر. ک: بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷، باب ۳؛ إثبات الهداه، ج۵، ص۱۸۸؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۳، ص۳۳۱؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۱۳۲؛ علم الیقین فی أصول الدین، ج۲، ص۷۲۶؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۷۷-۱۷۸.</ref>


=== [[دلیل]] دوم: [[آیات]] ۳۲ و ۳۳ [[سوره]] [[توبه]] ===
=== دلیل دوم: [[آیات]] ۳۲ و ۳۳ [[سوره توبه]] ===
{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۲-۳۳.</ref>.
{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۲-۳۳.</ref>.


از مجموع این دو [[آیه]] به دست می‌آید، که [[نور خداوند]] همان [[دین]] و [[هدایت]] است و به حدّ نهایی خود خواهد رسید: {{متن قرآن|يُتِمَّ نُورَهُ}} و همچنین [[دین]] [[خداوند]] [[جهانی]] خواهد شد: {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}. چون تاکنون، مفاد این دو [[آیه]] تحقق نیافته و [[وعده الهی]] تخلّف‌ناپذیر است، باید در [[آینده]] [[تاریخ]]، [[شاهد]] این دو امر باشیم، که همان [[مهدویت]] خواهد بود.
از مجموع این دو [[آیه]] به دست می‌آید، که [[نور خداوند]] همان [[دین]] و [[هدایت]] است و به حدّ نهایی خود خواهد رسید: {{متن قرآن|يُتِمَّ نُورَهُ}} و همچنین دین [[خداوند]] جهانی خواهد شد: {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}. چون تاکنون، مفاد این دو آیه تحقق نیافته و [[وعده الهی]] تخلّف‌ناپذیر است، باید در [[آینده]] [[تاریخ]]، [[شاهد]] این دو امر باشیم، که همان [[مهدویت]] خواهد بود.


در [[تفسیر]] در المنثور از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است که [[دین]]، هنگام خروج [[عیسی‌ بن مریم]]، برای همگان ظاهر می‌شود<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۳۱.</ref> و بر پایه [[روایات شیعه]]، [[حضرت عیسی]] {{ع}} هنگام [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} خروج می‌کند.
در [[تفسیر در المنثور]] از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است که دین، هنگام خروج عیسی‌ بن [[مریم]]، برای همگان ظاهر می‌شود<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۳۱.</ref> و بر پایه [[روایات شیعه]]، [[حضرت عیسی]]{{ع}} هنگام [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} خروج می‌کند.


در [[تفسیر آیه]] [[مبارک]]، از [[امام کاظم]] {{ع}} [[نقل]] شده است که [[دین]] با [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} برای همگان ظاهر می‌شود: {{متن حدیث|{{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ‌}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۳۷؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>
در [[تفسیر آیه]] [[مبارک]]، از [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده است که دین با [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} برای همگان ظاهر می‌شود: {{متن حدیث|{{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ‌}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۳۷؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۱۳۸.</ref>.<ref>مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>


=== [[دلیل]] سوم: [[سوره قدر]] ===
=== دلیل سوم: [[سوره قدر]] ===
در [[سوره]] [[مبارک]] [[قدر]]، از [[نزول قرآن]] در [[شب قدر]] که بر هزار ماه [[برتری]] دارد، [[سخن]] به میان آمده و در تبیین [[ارزش]] این شب آمده است که [[فرشتگان]] و [[روح]]، با امر و [[فرمان]] [[الهی]] برای انجام هر امری فرود می‌آیند و تا [[سحرگاه]]، [[سلام]] و تحیّت به ارمغان می‌آورند: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است» سوره قدر، آیه ۴-۵. </ref>.
در [[سوره]] مبارک قدر، از [[نزول قرآن]] در [[شب قدر]] که بر هزار ماه [[برتری]] دارد، [[سخن]] به میان آمده و در تبیین [[ارزش]] این شب آمده است که [[فرشتگان]] و [[روح]]، با امر و [[فرمان الهی]] برای انجام هر امری فرود می‌آیند و تا [[سحرگاه]]، [[سلام]] و تحیّت به ارمغان می‌آورند: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است» سوره قدر، آیه ۴-۵. </ref>.


در [[سوره دخان]] نیز تبیین شده است که آن امر، تفصیل و جداسازی حکیمانه [[کارها]] است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}}<ref>«که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)» سوره دخان، آیه ۳-۴.</ref>.
در [[سوره دخان]] نیز تبیین شده است که آن امر، تفصیل و جداسازی [[حکیمانه]] کارها است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}}<ref>«که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)» سوره دخان، آیه ۳-۴.</ref>.


در [[آیه]] دیگر خدای متعال می‌فرماید که [[ملائکه]] و [[روح]] بر [[بندگان]] مورد خواست خدای متعال نازل می‌شوند: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد» سوره نحل، آیه ۲.</ref>.
در [[آیه]] دیگر [[خدای متعال]] می‌فرماید که [[ملائکه]] و [[روح]] بر [[بندگان]] مورد خواست خدای متعال نازل می‌شوند: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد» سوره نحل، آیه ۲.</ref>.


[[پرسش]] مهم در برخورد با این [[آیات]] آن است که [[فرشتگان]]، به کجا و نزد چه کسی فرود می‌آیند؟ [[ائمه]] {{عم}} در پاسخ [[شیعیان]] به این [[پرسش]] فرموده‌اند: [[فرشتگان]] در هر دوره، نزد [[امام]] [[معصوم]] و [[حجّت الهی]] فرود می‌آیند: {{متن حدیث|تَنَزُّلِ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ فِيهَا إِلَى الْأَوْصِيَاءِ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۵۱، {{عربی|بَابٌ فِي شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}. فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب می‌کند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند.</ref>.
[[پرسش]] مهم در برخورد با این [[آیات]] آن است که [[فرشتگان]]، به کجا و نزد چه کسی فرود می‌آیند؟ [[ائمه]]{{عم}} در پاسخ [[شیعیان]] به این پرسش فرموده‌اند: فرشتگان در هر دوره، نزد [[امام]] [[معصوم]] و [[حجّت الهی]] فرود می‌آیند: {{متن حدیث|تَنَزُّلِ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ فِيهَا إِلَى الْأَوْصِيَاءِ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۵۱، {{عربی|بَابٌ فِي شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}. فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب می‌کند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند.</ref>.


در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} آنان بر او فرود می‌آمدند. در دوران پس از [[شهادت امام حسن عسکری]] {{ع}} تا دوران ما، تنها مصداق آن [[انسان کامل]]، که [[فرشتگان]] و [[برترین]] آنها یعنی [[روح]]، [[فیض]] [[دیدار]] او را در [[شب قدر]] دارند، [[امام عصر]] {{ع}} است. این امر، لزوماً به معنای بقا و [[حیات]] مستمر آن [[امام]] است.
در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} آنان بر او فرود می‌آمدند. در دوران پس از [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} تا دوران ما، تنها مصداق آن [[انسان کامل]]، که فرشتگان و [[برترین]] آنها یعنی روح، [[فیض]] دیدار او را در [[شب قدر]] دارند، [[امام عصر]]{{ع}} است. این امر، لزوماً به معنای بقا و [[حیات]] مستمر آن امام است.


به [[دلیل]] نقش بسیار کارآمد [[سوره]] [[مبارک]] [[قدر]] در [[اثبات امامت]] و [[ولایت]] و [[اثبات]] استمرار آن، [[امام باقر]] {{ع}} از [[شیعیان]] خواسته است با [[مخالفان]] با [[سوره قدر]] و [[آیات]] [[سوره]] [[مبارکه]] دخان [[احتجاج]] و [[مناظره]] کنند. [[روایت]] چنین است: "ای گروه [[شیعه]]! با خصم خود، با [[سوره]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}[[احتجاج]] کنید که [[پیروز]] خواهید شد. به [[خدا]] [[سوگند]]! این [[سوره]]، پس از [[رسول خدا]] {{صل}} [[حجّت]] [[خدای تبارک و تعالی]] بر [[خلق]] است و این [[سوره]]، همانا [[سرور]] [[دین]] شما و نهایت [[علم]] ما است. ای [[جماعت]] [[شیعه]]! با [[آیه]] {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}<ref>«حا میم سوگند به این کتاب روشن که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره زخرف، آیه ۱-۳.</ref> [[احتجاج]] کنید؛ زیرا این [[آیات]]، به [[والیان امر]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}} فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}؛ کافی، ج۱، ص۲۴۹؛ الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام، ص۲۵۲؛ مرآة العقول، ج۳، ص۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۷۹-۱۸۱.</ref>
به دلیل نقش بسیار کارآمد [[سوره]] [[مبارک]] قدر در [[اثبات امامت]] و [[ولایت]] و [[اثبات]] استمرار آن، [[امام باقر]]{{ع}} از [[شیعیان]] خواسته است با مخالفان با [[سوره قدر]] و [[آیات]] [[سوره مبارکه دخان]] [[احتجاج]] و [[مناظره]] کنند. [[روایت]] چنین است: "ای گروه [[شیعه]]! با [[خصم]] خود، با [[سوره]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}} [[احتجاج]] کنید که [[پیروز]] خواهید شد. به [[خدا]] [[سوگند]]! این سوره، پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[حجّت]] [[خدای تبارک و تعالی]] بر [[خلق]] است و این سوره، همانا [[سرور]] [[دین]] شما و نهایت [[علم]] ما است. ای [[جماعت]] شیعه! با [[آیه]] {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}<ref>«حا میم سوگند به این کتاب روشن که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره زخرف، آیه ۱-۳.</ref> احتجاج کنید؛ زیرا این آیات، به [[والیان امر]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}} فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}؛ کافی، ج۱، ص۲۴۹؛ الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام، ص۲۵۲؛ مرآة العقول، ج۳، ص۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۷۹-۱۸۱.</ref>


=== [[دلیل]] چهارم: [[حدیث]] [[اثناعشر]] [[خلیفه]] ===
=== دلیل چهارم: [[حدیث اثناعشر خلیفه]] ===
گفته شد یکی از مهم‌ترین [[احادیث]] [[اثبات امامت]] [[امامان]] دیگر، [[حدیث]] "اثنی‌عشر [[خلیفه]]" است، که به [[حدیث]] [[جابر]] یاد می‌شود. در این [[حدیث]]، طبق دیدگاه [[شیعه]] و برخی [[اهل سنت]]، [[اثبات]] شد که [[امامان]] و خلفای [[رسول خدا]] {{صل}} دوازده نفرند و این [[دوازده نفر]]، جز [[امامان شیعه]] مصداق ندارد. نفر دوازدهم این افراد، شخصی است که هم‌نام [[پیامبر]] {{صل}} است و کسی نیست جز [[حضرت مهدی]] {{ع}}<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۸۱.</ref>.
گفته شد یکی از مهم‌ترین [[احادیث]] اثبات امامت [[امامان]] دیگر، [[حدیث]] "اثنی‌عشر [[خلیفه]]" است، که به [[حدیث جابر]] یاد می‌شود. در این [[حدیث]]، طبق دیدگاه شیعه و برخی [[اهل سنت]]، اثبات شد که امامان و [[خلفای رسول]] خدا{{صل}} [[دوازده]] نفرند و این [[دوازده نفر]]، جز [[امامان شیعه]] مصداق ندارد. نفر دوازدهم این افراد، شخصی است که هم‌نام [[پیامبر]]{{صل}} است و کسی نیست جز [[حضرت مهدی]]{{ع}}<ref>مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۱۸۱.</ref>.


=== [[دلیل]] پنجم: [[حدیث]] [[من مات]] ===
=== دلیل پنجم: [[حدیث من مات]] ===
{{متن حدیث|مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مرگ جاهلی به این معناست: کسی که امام حق در هر زمانی را نشناسد و به امامت او معتقد نباشد، هیچ یک از باورهای اسلامی‌و توحیدی او پذیرفته نخواهد شد. او همانند کسانی است که در عصر جاهلیّت بودند و زندگی جاهلی داشتند؛ یعنی مشرک و کافر بودند.</ref>.
{{متن حدیث|مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مرگ جاهلی به این معناست: کسی که امام حق در هر زمانی را نشناسد و به امامت او معتقد نباشد، هیچ یک از باورهای اسلامی و توحیدی او پذیرفته نخواهد شد. او همانند کسانی است که در عصر جاهلیّت بودند و زندگی جاهلی داشتند؛ یعنی مشرک و کافر بودند.</ref>.


[[حدیث]] "[[من مات]]" در [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]]، با تعابیر مختلفی [[نقل]] شده است:
[[حدیث]] "من مات" در [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]]، با تعابیر مختلفی نقل شده است:
# [[احمد بن حنبل]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[روایت]] کرده است: "کسی که بدون (داشتن) [[امام]] بمیرد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ مسند احمد، ج۱۳، ص۱۸۸.</ref>.
# [[احمد بن حنبل]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرده است: "کسی که بدون (داشتن) [[امام]] بمیرد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ مسند احمد، ج۱۳، ص۱۸۸.</ref>.
# [[زمخشری]] به [[نقل]] از [[پیامبر]] {{صل}} آورده است: "کسی که بمیرد و [[بیعت]] [[امام]] [[مسلمانان]] بر گردن او نباشد، [[مرگ]] او [[جاهلی]] است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لِإِمَامِ الْمُسْلِمِينَ بَيْعَةٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ}}؛ ربیع‌الأبرار و نصوص‌الأخبار، ج۴، ص۳۲۱.</ref>.
# [[زمخشری]] به نقل از [[پیامبر]]{{صل}} آورده است: "کسی که بمیرد و [[بیعت]] امام [[مسلمانان]] بر گردن او نباشد، [[مرگ]] او [[جاهلی]] است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لِإِمَامِ الْمُسْلِمِينَ بَيْعَةٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ}}؛ ربیع‌الأبرار و نصوص‌الأخبار، ج۴، ص۳۲۱.</ref>.
# [[تفتازانی]] و قاضی [[عبدالجبار معتزلی]] به [[نقل]] از [[پیامبر]] {{صل}} می‌نویسند: "کسی که بمیرد، در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته است، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ شرح العقائد النسفیه، ج۵، ص۲۳۹-۱۱۰.</ref>.
# [[تفتازانی]] و [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] به نقل از پیامبر{{صل}} می‌نویسند: "کسی که بمیرد، در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته است، به مرگ جاهلی مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ شرح العقائد النسفیه، ج۵، ص۲۳۹-۱۱۰.</ref>.
# [[کلینی]]، [[مجلسی]] و [[حر عاملی]] به [[نقل]] از [[پیامبر]] {{صل}} آورده‌اند: "کسی که بمیرد، در حالی که [[امام]] خود را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۰۸؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵؛ اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۱، ص۱۱۷.</ref>
# [[کلینی]]، [[مجلسی]] و [[حر عاملی]] به نقل از پیامبر{{صل}} آورده‌اند: "کسی که بمیرد، در حالی که امام خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۰۸؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵؛ اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۱، ص۱۱۷.</ref>


بر پایه [[حدیث]] [[من مات]] چند نکته قابل توجّه و استفاده است:
بر پایه [[حدیث من مات]] چند نکته قابل توجّه و استفاده است:
# [[حدیث]] "[[من مات]]..." [[جایگاه]] رفیع [[امامت]] را می‌رساند؛ زیرا الاهی‌ بودن یا [[جاهلی]] بودن [[زندگی]] و [[مرگ انسان]] به آن بستگی دارد؛ از این‌رو، هم‌وزن [[توحید]] و [[نبوت]] است.
# [[حدیث]] "من مات..." جایگاه رفیع [[امامت]] را می‌رساند؛ زیرا الهی‌ بودن یا جاهلی بودن [[زندگی]] و [[مرگ انسان]] به آن بستگی دارد؛ از این‌رو، هم‌وزن [[توحید]] و [[نبوت]] است.
# [[حدیث]] "[[من مات]]..." گویا است که پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تا پایان [[دنیا]]، [[وجود امام]] در هر زمانی [[واجب]] است.
# حدیث "من مات..." گویا است که پس از پیامبر اکرم{{صل}} تا پایان [[دنیا]]، [[وجود امام]] در هر زمانی [[واجب]] است.
# [[امام]] در [[حدیث]] "[[من مات]]..."، [[امام]] موجود در هر زمان است. پس برای هر [[مسلمانی]] در دوران [[زندگی]] او، امامی بر [[حق]] است که باید او را بشناسد و [[امامت]] او را بپذیرد. در برخی از نقل‌های [[حدیث]]، واژه "[[امام]] زمانه" به‌کار رفته است که دلالت آن، آشکارتر است.
# امام در حدیث "من مات..."، امام موجود در هر [[زمان]] است. پس برای هر [[مسلمانی]] در دوران زندگی او، امامی بر [[حق]] است که باید او را بشناسد و [[امامت]] او را بپذیرد. در برخی از نقل‌های [[حدیث]]، واژه "[[امام]] زمانه" به‌کار رفته است که دلالت آن، آشکارتر است.
# [[امام]] در [[حدیث]] "[[من مات]]..."، امامی از [[عترت پیامبر]] اکرم {{صل}} است. در [[روایات شیعه]] آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵-۹۳.</ref>.
# امام در حدیث "[[من مات]]..."، امامی از [[عترت پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} است. در [[روایات شیعه]] آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵-۹۳.</ref>.
# اگر [[حدیث]] "[[من مات]]" را به [[حدیث ثقلین]] یا [[حدیث سفینه]] ضمیمه کنیم، مصادیق این [[امامان]]، در هر عصر و زمانی مشخص می‌شوند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>.
# اگر حدیث "من مات" را به [[حدیث ثقلین]] یا [[حدیث سفینه]] ضمیمه کنیم، مصادیق این [[امامان]]، در هر عصر و زمانی مشخص می‌شوند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش