پرش به محتوا

سهوالنبی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' هـ ' به 'ه‍ ')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:


از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که [[شایسته]] [[مقام]] وی است، نخواهد بود.<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۱۱۶.</ref>
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که [[شایسته]] [[مقام]] وی است، نخواهد بود.<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۱۱۶.</ref>
==بررسی [[اخبار]] [[سهوالنبی]] در [[نماز]]==
بخشی از [[سیره]] منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} جریان سهوالنبی یا اسهاءالنبی است. دراین‌باره اخباری در [[کتب اربعه]] آمده است. در این اثر که درباره [[سیره معصومان]] است، نمی‌توان از این موضوع [[چشم‌پوشی]] کرد.
نکته بعدی این است که با وجود این‌گونه اخبار، ممکن است ادعا شود [[سیره پیامبر]] در بسیاری از موارد قابل قبول نیست و این اخبار دلیلی بر [[ضعف]] استناد به سیره است؛ چراکه وقتی پیامبر{{صل}} در نماز خود [[سهو]] کرده، در غیر نماز احتمال [[اشتباه]] بیشتر خواهد بود.
===اقسام [[روایات]]===
[[کلینی]] و [[شیخ طوسی]] بیشترین [[روایت‌ها]] را درباره این موضوع نقل کرده‌اند. در [[کتاب کافی]] پنج [[روایت]] آمده که برخی از آنها در [[تهذیب الأحکام]] هم ذکرشده، شیخ طوسی هشت خبر دیگر هم نقل کرده است. [[صدوق]] روایت سعید أعرج را در من لا‌یحضره الفقیه نقل کرده و به تشریح آن پرداخته و [[عقیده]] خود را راجع به سهوالنبی بیان کرده است. صدوق در [[عیون أخبار الرضا]]{{ع}} نیز خبری آورده است. روایتی هم در کتاب [[محاسن برقی]] درباره سهو در [[قرائت]] [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است. مجموع روایات مربوط به نماز پیامبر{{صل}} به بیش از چهارده روایت می‌رسد. [[علامه مجلسی]] در [[بحار الأنوار]] این روایات را نقل کرده و به پاسخ‌های بزرگان از آنها پرداخته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۰۰ به بعد.</ref>.
این روایات را می‌توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:
۱. '''[[ترک نماز]] صبح''': در این دسته چهار روایت دربارۀ قضای [[نماز صبح]] پیامبر{{صل}} نقل شده است:
# روایت سعید أعرج از [[امام صادق]]{{ع}} که فرموده پیامبر{{صل}} را [[خواب]] برد و نماز صبح خود را نخواند. [[امام]] در علت آن ذکر کرده که این برای [[رحمت]] بر [[مردم]] بوده است و چنین توضیح داده می‌شود: اگر به مردی گفته شود خواب رفتی و نمازت را نخواندی، او پاسخ می‌دهد رسول خدا{{صل}} هم خوابید و نمازش [[قضا]] شد؛ پس رسول خدا{{صل}} [[اسوه]] و رحمت گردید. [[خداوند سبحان]] به آن، بر این [[امت]] رحم کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴: {{متن حدیث|نَامَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الصُّبْحِ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَامَهُ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِ وَ كَانَ ذَلِكَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِلنَّاسِ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَ رَجُلًا نَامَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ لَعَيَّرَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا لَا تَتَوَرَّعُ لِصَلَوَاتِكَ فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ سُنَّةً فَإِنْ قَالَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ نِمْتَ عَنِ الصَّلَاةِ قَالَ قَدْ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ رَحْمَةً رَحِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهَا هَذِهِ الْأُمَّةَ}}.</ref>.
# [[روایت]] [[عثمان بن عیسی]] از [[سماعة بن مهران]] از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[قضاشدن نماز صبح]] [[پیامبر]]{{صل}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۵۵: {{متن حدیث|فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} رَقَدَ عَنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ صَلَّاهَا حِينَ اسْتَيْقَظَ وَ لَكِنَّهُ تَنَحَّى عَنْ مَكَانِهِ ذَلِكَ ثُمَّ صَلَّى}}.</ref>.
# [[عبدالله بن سنان]] از امام صادق{{ع}} نقل می‌کند که پیامبر{{صل}} را [[خواب]] ربود و [[نماز]] صبحش [[قضا]] شد. او دو رکعت [[نافله]] را انجام داد، بعد قضای [[نماز صبح]] را خواند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۶۵؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج‌۸، ص۱۰۲۰.</ref>.
# [[شهید]] اول در ذکری روایتی مشابه روایت قبلی با تفصیل بیشتر از [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده و سند آن را صحیح دانسته است. طبق این نقل، پیامبر{{صل}} را خواب ربود و نماز صبحش قضا شد. دستور داد [[بلال]] [[اذان]] بگوید و نماز صبح را بعد از [[طلوع]] [[آفتاب]] بعد از دو رکعت [[نماز نافله]] خواند و فرمود: هر کس چیزی از نماز را فراموش کرد، هرگاه به یاد آورد، آن را انجام دهد<ref>شهید اول؛ ذکری الشیعه، ج‌۲، ص۴۲۲؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج‌۸، ص۱۰۲۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۸۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۰۷.</ref>.
۲. '''پنج رکعت خواندن''': در این دسته [[شیخ طوسی]] یک روایت از [[زید بن علی بن الحسین]] از پدرانش از علی{{ع}} نقل کرده که پیامبر{{صل}} [[نماز ظهر]] را پنج رکعت خواند و پس از اشکال [[مردم]]، دو [[سجده]] [[سهو]] به جای آورد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۴۹؛ همو، الإستبصار، ج‌۱، ص۳۷۷.</ref>. این خبر در [[مسند]] [[زید بن علی]] آمده است<ref>زید بن علی، مسند زید بن علی، ص۱۲۳.</ref>. وی [[حدیث]] دیگری هم راجع به سهو [[امام سجاد]]{{ع}}، پدرش، نقل کرده که نشان می‌دهد [[زیدیه]] [[معتقد]] به [[سهوالنبی]] هستند. زید گوید: [[نماز مغرب]] را پشت سر پدرم خواندم. وی در رکعت اول [[حمد]] را فراموش کرد، در رکعت دوم خواند، سپس سجده سهو انجام داد<ref>زید بن علی، مسند زید بن علی، ص۱۰۵.</ref>.
۳. '''[[اشتباه]] در قرائت''': [[برقی]] روایتی درباره [[سهو پیامبر]]{{صل}} در قرائت [[نماز]] آورده است. [[جعفر بن محمد بن اشعث]] از ابن‌قداح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده که [[رسول خدا]]{{صل}} در نماز بخشی از [[قرآن]] یا همان [[سوره]] را نخواند. بعد پرسید آیا اُبی بن کعب هست از او پرسیده شود که چیزی گفته نشده؟ اُبی بن کعب هم [[تأیید]] کرد<ref>احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۲۶۰.</ref>. [[مجلسی]] پس از نقل این خبر آن را [[ضعیف]] دانسته و از جهت محتوا نیز نقد کرده است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>.
۴. '''خواندن دو رکعت به جای چهار رکعت''': دسته چهارم روایاتی است که طبق آنها، [[پیامبر]]{{صل}} نماز چهار رکعتی را دو رکعت خواند و بعد از [[اعتراض]] ذو‌الیدین یا ذو‌الشمالین با خواندن دو رکعت آن را تکمیل کرد. اکثر [[روایات]] اشاره به داستان ذو‌الیدین و گاهی با تعبیر ذو‌الشمالین دارد یا از سهو پیامبر{{صل}} پرسیده می‌شود. هم روایات مربوط به [[نماز صبح]] و هم آنچه مربوط به سلام‌دادن نماز در دو رکعت و اعتراض [[ذوالیدین]] است، در [[منابع اهل سنت]] آمده است. [[واقعیت]] این است اگر شخص بخواهد به تحلیل این روایات بپردازد، لازم است [[روایات اهل سنت]] و مشابهت آنها را با [[اخبار]] [[شیعه]] مورد توجه قرار دهد.
# [[روایت]] دیگر سعید أعرج از امام صادق{{ع}} که در [[کتاب کافی]] و [[من لا یحضره الفقیه]] و [[تهذیب الأحکام]] آمده، این‌گونه است که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اشتباه]]، در [[نماز]] چهار رکعتی در رکعت دوم آن [[سلام]] داد. سعید أعرج گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌گفت: رسول خدا{{صل}} نماز گزارد، در رکعت دوم سلام داد. کسی که پشت سر آن حضرت بود پرسید: ای [[پیامبر]]، آیا دربارۀ نماز چیزی اتفاق افتاده (و [[حکم]] جدیدی نازل شده است)؟ فرمود: مقصودت چیست؟ گفتند: دو رکعت خواندید. فرمود: ای [[ذوالیدین]] - و او [[ذوالشمالین]] هم خوانده می‌شد - چنین است؟ گفت: آری؛ حضرت بنای بر نماز گذاشت و چهار رکعت را تمام کرد<ref>{{متن حدیث|صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ سَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ فَسَأَلَهُ مَنْ خَلْفَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ شَيْ‌ءٌ قَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالُوا إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ فَقَالَ أَ كَذَاكَ يَا ذَا الْيَدَيْنِ وَ كَانَ يُدْعَى ذَا الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ نَعَمْ فَبَنَى عَلَى صَلَاتِهِ فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ أَرْبَعاً}}.</ref>. بعد امام صادق{{ع}} فرمود: «[[خداوند عزوجل]] کسی بود که آن حضرت را برای [[رحمت]] بر [[امت]] دچار [[فراموشی]] کرد. آیا نمی‌بینی اگر کسی چنین کاری انجام دهد، مورد [[سرزنش]] قرار گیرد و به او گفته می‌شود نمازش قبول نیست؛ بنابراین هر کس امروز دچار اشتباه شود می‌گوید: رسول خدا{{ع}} این [[سنت]] را بنا نهاد و این [[اسوه]] گردیده است و پیامبر{{صل}} به جهت سخن‌گفتن در بین نماز، دو [[سجده]] انجام داد»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص۳۵۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۴۵: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ هُوَ الَّذِي أَنْسَاهُ رَحْمَةً لِلْأُمَّةِ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَ رَجُلًا صَنَعَ هَذَا لَعُيِّرَ وَ قِيلَ مَا تُقْبَلُ صَلَاتُكَ فَمَنْ دَخَلَ عَلَيْهِ الْيَوْمَ ذَاكَ قَالَ قَدْ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ صَارَتْ أُسْوَةً وَ سَجَدَ سَجْدَتَيْنِ لِمَكَانِ الْكَلَامِ}}.</ref>. در این [[روایت]] فراموشی حضرت از سوی [[خداوند]] دانسته شده است. این روایت را [[صدوق]] در من لا‌یحضره الفقیه به نقل از [[حسن بن محبوب]] از [[رباطی]] از سعید أعرج آورده و به نظر می‌رسد وی به تلخیص دو روایتی که از سعید أعرج نقل شده، پرداخته است؛ ازاین‌روی بعد از جریان [[نماز صبح]] می‌نویسد: {{متن حدیث|أَسْهَاهُ فِي صَلَاتِهِ‌}}: «او را [[خداوند]] در [[نماز]] دچار [[سهو]] کرد»<ref>شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۵۸: {{متن حدیث|أَسْهَاهُ فِي صَلَاتِهِ فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ وَصَفَ مَا قَالَهُ ذُو الشِّمَالَيْنِ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ رَحْمَةً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ لِئَلَّا يُعَيَّرَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ إِذَا هُوَ نَامَ عَنْ صَلَاتِهِ أَوْ سَهَا فِيهَا فَيُقَالُ قَدْ أَصَابَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}}}}.</ref>؛ سپس به تحلیل [[روایت]] پرداخته که نقل خواهد شد. [[فقه الرضا]] این اتفاق را در [[نماز ظهر]] دانسته است که [[ذوالیدین]] پرسید: «آیا به این [[فرمان]] داده شدی یا فراموش کردی؟» [[پیامبر]]{{صل}} از [[مردم]] پرسید، آنها هم سخن ذوالیدین را [[تصدیق]] کردند؛ آن‌گاه دو رکعت خواند و دو [[سجده]] سهو انجام داد<ref>فقه الرضا، ص۱۲۰: {{متن حدیث|‌إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} صَلَّى يَوْماً الظُّهْرَ فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ فَقَالَ ذُو الْيَدَيْنِ يَا رَسُولَ اللَّهِ أُمِرْتَ بِتَقْصِيرِ الصَّلَاةِ أَمْ نَسِيتَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لِلْقَوْمِ صَدَقَ ذُو الْيَدَيْنِ فَقَالُوا نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَمْ تُصَلِ إِلَّا رَكْعَتَيْنِ فَقَامَ فَصَلَّى إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَلَّمَ وَ سَجَدَ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ}}.</ref>. در دعائم الإسلام هم مشابه این خبر آمده که اشکال‌کننده ذوالیدین است<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۸۹.</ref> و اضافه [[کتاب کافی]] را ندارد که وی همان [[ذوالشمالین]] است. در این [[روایات معتبر]]، پرسش‌کننده ذوالیدین ذکر شده است.
# روایت دیگری از [[عثمان بن عیسی]] از [[سماعة بن مهران]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که در آن داستان ذوالشمالین آمده است. او به پیامبر{{صل}} پس از [[سلام]] در رکعت دوم می‌گوید: ای [[رسول خدا]]{{صل}}، آیا [[خدا]] چیزی درباره نماز نازل کرده است؟ حضرت می‌پرسد چگونه و چرا این را می‌گویی؟ ذوالشمالین پاسخ می‌دهد: دو رکعت خواندی! پیامبر{{صل}} پرسید همه این نظر را دارند؟ پاسخ دادند: آری. پیامبر با آنها نماز را (با خواندن دو رکعت) کامل کردند و دو سجده سهو به جای آوردند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۵۵: {{متن حدیث|فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} صَلَّى بِالنَّاسِ الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَهَا فَسَلَّمَ فَقَالَ لَهُ ذُو الشِّمَالَيْنِ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ نَزَلَ فِي الصَّلَاةِ شَيْ‌ءٌ فَقَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَ تَقُولُونَ مِثْلَ قَوْلِهِ قَالُوا نَعَمْ فَقَامَ{{صل}} فَأَتَمَّ بِهِمُ الصَّلَاةَ وَ سَجَدَ بِهِمْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ}}.</ref>. این [[روایت]] را شیخ از زرعه از سماعه نقل کرده است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۴۶؛ همو، الإستبصار، ج‌۱، ص۳۶۹.</ref>.
# [[حسن بن صدقه]] از [[موسی بن جعفر]]{{ع}}، راجع به سلام‌دادن [[رسول خدا]]{{صل}} در رکعت دوم می‌پرسد و حضرت پاسخ مثبت می‌دهد و می‌فرماید: {{متن حدیث|إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُفَقِّهَهُمْ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص۳۵۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۴۵.</ref>: «[[خداوند]] فقط خواسته آنان را با [[احکام دینی]] آشنا کند».
# [[شیخ طوسی]] از [[ابوبکر حضرمی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده که رسول خدا{{صل}} [[سهو]] کرد؛ سپس جریان [[ذوالشمالین]] را آورده است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۱۸۰؛ همو، الإستبصار، ج‌۱، ص۳۷۰.</ref>.
# [[جمیل]] از امام صادق{{ع}} نقل کرده و در این [[حدیث]] نیز اشاره به خبر ذوالشمالین شده است که [[پیامبر]]{{صل}} در همان‌جا که متوجه [[اشتباه]] خود شد، [[نماز]] را [[تدارک]] کرد و [[حرکت]] نکرده بود<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۴۵.</ref>.
#سماعه از [[ابو‌بصیر]] از امام صادق{{ع}} نقل کرده که به نماز پیامبر{{صل}} اشاره دارد و ذکر شده پیامبر{{صل}} از جای خود حرکت نکرد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۴۵.</ref>.
#روایتی مضمره ابو‌جمیله از ابو‌اسامه زیدالشحّام نقل کرده است. در آن به [[حدیث ذوالشمالین]] اشاره شده که حضرت می‌خواست برود<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۵۲.</ref>.
#مضمره [[ابو‌سعید]] القماط از ابن‌سنان که از مردی از امام صادق{{ع}} نقل می‌کند که حضرت بعد از بیان [[حکم]] سهو در رکعت اول، دوم و سوم، به [[سهوالنبی]] اشاره می‌کند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۳۵۵.</ref>. ممکن است شیخ ادامه روایت را نقل نکرده باشد.
# [[جعفر بن بشیر]] از [[حارث بن مغیره]] از امام صادق{{ع}} نقل کرده که به تکمیل‌کردن [[نماز]] توسط [[پیامبر]]{{صل}} اشاره دارد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۲، ص۱۸۰؛ همو، الإستبصار، ج‌۱، ص۳۷۱.</ref>.
# [[احمد بن علی انصاری]] از هروی نقل می‌کند، به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: ای [[فرزند پیامبر]]{{صل}} در [[کوفه]] مردمی هستند که تصور می‌کنند برای پیامبر{{صل}} [[سهوی]] در نمازش اتفاق نیفتاده است؛ فرمود: [[دروغ]] می‌گویند [[خداوند]] آنان را [[لعنت]] کند؛ کسی که [[سهو]] نمی‌کند خداست که معبودی جز او نیست<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۳: {{متن حدیث|كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِنَّ الَّذِي لَا يَسْهُو هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ}}.</ref>. [[فیض کاشانی]] در وافی این [[حدیث]] را نقل کرده و بخشی از سخن [[شیخ صدوق]] را درباره [[سهوالنبی]] آورده است<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۸، ص۹۵۵: {{متن حدیث|قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ إِنَّ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ يُنْكِرُونَ سَهْوَ النَّبِيِّ{{صل}} وَ يَقُولُونَ لَوْ جَازَ أَنْ يَسْهُوَ{{ع}} فِي الصَّلَاةِ لَجَازَ أَنْ يَسْهُوَ فِي التَّبْلِيغِ لِأَنَّ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ كَمَا أَنَّ التَّبْلِيغَ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ وَ هَذَا لَا يُلْزِمُنَا وَ ذَلِكَ لِأَنَّ جَمِيعَ الْأَحْوَالِ الْمُشْتَرَكَةِ يَقَعُ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} فِيهَا مَا يَقَعُ عَلَى غَيْرِهِ وَ هُوَ مُتَعَبِّدٌ بِالصَّلَاةِ كَغَيْرِهِ مِمَّنْ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ سِوَاهُ بِنَبِيٍّ كَهُوَ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۶</ref>.
===بررسی و نقد [[روایات]]===
در بررسی و نقد این روایات از نظر سند، ذکر شد که خبر دسته سوم [[ضعیف]] است. خبر دسته دوم هم از [[ابو‌خالد]] واسطی [[عمرو بن خالد]] است که شیخ او را [[بتری]] دانسته<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۱۴۲.</ref> و [[نجاشی]] در عین ذکر کتاب بزرگ وی، او را [[توثیق]] و [[تضعیف]] نکرده است<ref>احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۸۸.</ref>. کشی او را از بزرگان [[زیدیه]] دانسته که [[ابن‌فضال]] او را توثیق کرده<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۲۳۲.</ref> و در موردی دیگر او را از [[رجال]] [[عامه]] معرفی کرده است<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۳۹۰.</ref>. [[راویان]] دسته اول و چهارم کسانی هستند که در موارد مختلف به روایات آنان عمل شده و خبر سعید أعرج صحیح است؛ بنابراین اصل موضوع از جهت سند دارای اشکال نیست؛ اما [[دانشمندان اسلامی]] و [[علمای شیعه]] پاسخ‌هایی به آن داده‌اند.
===دیدگاه علمای شیعه درباره این [[اخبار]]===
از علمای [[سلف]] [[شیعه]] تنها کسی که این‌گونه اخبار را پذیرفته، [[شیخ صدوق]] و استادش [[محمد بن حسن بن ولید]] است که نظر آن دو مورد نقد دیگر علمای شیعه قرار گرفته است.
الف) '''نظر [[صدوق]] و نقد آن توسط [[شهید]] اول''': شیخ صدوق در رد [[غلو]] و [[غالیان]]، [[سهوالنبی]] را جایز می‌داند و از آن تعبیر به «أسها» دارد؛ یعنی [[خداوند]] [[پیامبر]]{{صل}} را گرفتار چنین [[سهوی]] کرد تا [[الگو]] و [[اسوه]] برای دیگران باشد. در نقل [[کلینی]] تعبیر {{متن حدیث|أَنْسَاهُ اللَّهُ‌}} دارد؛ یعنی خداوند او را دچار [[فراموشی]] کرد. این [[استدلال]] در دو [[روایت]] سعید أعرج و روایت [[موسی بن جعفر]]{{ع}} نقل و گفته شده که [[هدف]] آشنایی [[مسلمانان]] با [[احکام دینی]] بوده است و این با [[تبلیغ]] در [[رسالت]] تفاوت دارد.
شهید اول پس از [[نقل روایت]] [[زراره]] درباره [[نماز صبح]] پیامبر{{صل}} می‌نویسد: از این [[حدیث]] نکاتی استفاده می‌شود؛ یکی اینکه خداوند پیامبرش را دچار [[خواب]] کرد تا امتش را بیاموزد تا برخی افراد [[امت]] بر برخی ایراد نگیرند؛ بعد می‌افزاید: {{عربی|و لم أقف على راد لهذا الخبر من حيث توهم القدح في العصمة به}}<ref>شهید اول، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه، ج‌۲، ص۴۲۲‌-‌۴۲۳.</ref>: من چیزی در رد این خبر از جهت [[شبهه]] در [[عصمت]] ندیده‌ام». معنای سخن شهید این است که این‌گونه مسائل با عصمت منافات ندارد. شهید با اشاره به حدیث [[ذوالیدین]] که در منابع [[عامه]] آمده بیان می‌کند: «اصل این خبر نزد ما ممنوع است»<ref>شهید اول، غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، ج‌۴، ص۲۰: {{عربی|و أصله عندنا ممنوع...}}.</ref> و در القواعد و الفوائد با اشاره به سخن صدوق می‌نویسد: «این نزد باقی [[اصحاب]] ثابت نشده است»<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ج‌۱، ص۱۴۰: {{عربی|و لم يثبت عند باقي الأصحاب...}}.</ref>؛ یعنی فقط صدوق آن را پذیرفته است. در ذکری بیان می‌کند که خبر [[ذوالیدین]] بین [[امامیه]] متروک است؛ زیرا [[دلیل عقلی]] بر [[عصمت پیامبر]]{{صل}} از [[سهو]] اقامه شده است و بر این، جز [[ابن‌بابویه]] و استادش [[محمد بن حسن بن ولید]] [[اصرار]] نکرده‌اند<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ج‌۴، ص۱۰: {{عربی|و هو متروك بين الإمامية، لقيام الدليل العقلي على عصمة النبي{{صل}} عن السهو و لم يصر إلى ذلك غير ابن بابويه، رحمة اللّه و نقل عن شيخه محمد بن الحسن بن الوليد}}.</ref>. اینها نشان می‌دهد [[شهید]] اول نیز مخالف [[سهوالنبی]] بوده است. [[فیض کاشانی]] پس از نقل این خبر به فوایدی که شهید برای آن ذکر کرده، اشاره کرده است؛ از جمله عیب‌نگرفتن، [[امت]] بر یکدیگر<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۸، ص۱۰۲۲.</ref>.
ب) '''نقد [[شیخ مفید]] بر [[شیخ صدوق]]''': شیخ مفید در تصحیح إعتقادات الإمامیه نظر شیخ صدوق را رد می‌کند و آن را خلاف [[عصمت]] می‌داند. او به نقد دیدگاه‌های [[صدوق]] می‌پردازد<ref>شیخ مفید، تصحیح إعتقادات الإمامیه؛ ص۱۳۵.</ref>. مفید در رساله عدم سهوالنبی که در پاسخ به سخن شیخ صدوق نوشته، درباره خبری که دو رکعت اضافه کرد و [[سجده]] سهو به جای آورد می‌نویسد: «[[حدیثی]] که ناصبه و مقلدان از [[شیعه]] نقل کرده‌اند... از [[اخبار]] [[آحاد]] است که موجب [[علم]] و عمل نمی‌شود؛ درحالی‌که [[خداوند]] پیامبرش را از عمل به [[گمان]] در [[دین]] [[نهی]] کرده است و از سخن بدون علم و [[یقین]]»<ref>شیخ مفید، عدم سهو النبی (المصنفات)؛ (ج۱۰)، ص۲۰-۲۱.</ref> و در ادامه به نکات دیگری اشاره می‌کند که اگر ما چنین [[سهوی]] برای [[پیامبر]]{{صل}} قایل باشیم، می‌توان در [[تبلیغ احکام]] بر سهو حضرت [[استدلال]] کرد و این با عصمت ایشان سازگار نیست. نکته دیگری که مفید بیان کرده، درباره محتوای [[روایات]] است که این روایات را مختلف و آشفته می‌داند که قابل [[اعتماد]] نیست؛ ایشان به نقد دیگر روایات هم می‌پردازد و نیز آنچه [[عامه]] درباره پیامبر{{صل}} نقل کرده‌اند.
[[شاگرد]] مفید، [[سید مرتضی]]، خبر ذی‌الیدین را که در منابع عامه آمده، خبری [[باطل]] می‌داند که مستلزم [[دروغگویی]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[سهو]] حضرت است<ref>سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشریعه، ج۲، ص۷۸: {{عربی|و أمّا خبر ذي اليدين؛ فخبر باطل مقطوع على فساده، لأنّه يتضمّن... الكذب بالقول لا يجوز عليه و كذلك السّهو في الصّلاة}}. (محمدهادی مازندرانی، شرح فروع الکافی، ج‌۳، ص۲۵۳).</ref>.
ج) '''دیدگاه [[شیخ طوسی]]''': شیخ طوسی در [[تهذیب الأحکام]] و [[إستبصار]] این [[اخبار]] را از باب [[تقیه]] می‌داند؛ زیرا [[اهل سنت]] [[روایات]] زیادی دراین‌باره دارند. ایشان روایتی صحیح از [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند که از حضرت پرسید: آیا پیامبر{{صل}} هرگز دو [[سجده]] سهو به جای آورده؟ حضرت فرمود: {{متن حدیث|لَا وَ لَا يَسْجُدُهُمَا فَقِيهٌ‌}}<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۵۰.</ref>: نه و هیچ فقیهی هم انجام نمی‌دهد»؛ یعنی افراد دانشمند و [[آگاه]] دچار سجده سهو نمی‌شوند یا منظور حضرت از [[فقیه]]، [[امام]] [[معصوم]] است. [[طوسی]] بعد از نقل این [[روایت]] ذکر می‌کند، آنچه من به آن [[فتوا]] می‌دهم این خبر است؛ اما آن اخباری که متضمن [[سهو پیامبر]]{{صل}} است، موافق روایات [[عامه]] است و تنها برای نقل، آنها را آورده‌ام<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۵۱: {{متن حدیث|الَّذِي أُفْتِي بِهِ مَا تَضَمَّنَهُ هَذَا الْخَبَرُ فَأَمَّا الْأَخْبَارُ الَّتِي قَدَّمْنَاهَا مِنْ أَنَّ النَّبِيَّ{{صل}} سَهَا فَسَجَدَ فَإِنَّهَا مُوَافِقَةٌ لِلْعَامَّةِ وَ إِنَّمَا ذَكَرْنَاهَا لِأَنَّ مَا تَتَضَمَّنَهُ مِنَ الْأَحْكَامِ مَعْمُولٌ بِهَا عَلَى مَا بَيَّنَّاهُ}}.</ref>. وی بیان می‌کند که [[ادله]] [[قاطع]] [[سهوالنبی]] را [[نفی]] می‌کند<ref>شیخ طوسی، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار؛ ج‌۱، ص۳۷۱: {{متن حدیث|وَ ذَلِكَ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ الْأَدِلَّةُ الْقَاطِعَةُ فِي أَنَّهُ لَا يَجُوزُ عَلَيْهِ السَّهْوُ وَ الْغَلَطُ}}.</ref>؛ درنتیجه شیخ طوسی، هم آن روایات را نمی‌پذیرد و هم روایت مخالف آن را نقل کرده و پذیرفته است.
نکته‌ای که لازم می‌دانم بر سخن شیخ بیفزایم، این است که شیخ این اخبار را از باب تقیه از اهل سنت و عامه می‌داند که در این صورت [[صحت سند]] آنها [[ارزش]] [[علمی]] ندارد و می‌توان گفت افزون بر اهل سنت [[زیدیه]] هم که در جمع [[یاران امام صادق]]{{ع}} و دیگر [[معصومان]] کم نبودند، چنین عقیده‌ای داشتند؛ بنابراین [[تقیه]] [[امامان]]، هم از [[عامه]] بوده و هم از [[زیدیه]] که جمع قابل‌توجهی از [[اصحاب حضرت صادق]]{{صل}} و [[یاران]] دیگر امامان را شامل می‌شدند.
د) '''دیدگاه دیگر [[علمای شیعه]]''': علمای شیعه منکر [[سهوالنبی]] هستند و این [[عقیده]] خاص [[صدوق]] است. [[محقق حلی]] [[سهو]] [[امام]] را در [[عبادت]] [[نفی]] می‌کند<ref>نجم‌الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن محقق حلی، المختصر النافع، ج‌۱، ص۴۵: {{عربی|و الحقّ رفع منصب الإمامة عن السهو في العبادة}}.</ref>. [[خواجه نصیر]] در تجرید الإعتقاد سهوالنبی را نفی کرده و بر ادعای خود [[استدلال]] کرده است و [[علامه حلی]] هم در شرح آن، سخن وی را پذیرفته است<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۲۷۴.</ref>. علامه حلی به‌تناسب در روایتی که برای [[پیامبر]]{{صل}} [[سجده]] سهو مطرح شده، بیان می‌کند که «این [[حدیث]] نزد ما [[باطل]] است؛ زیرا سهو بر پیامبر{{صل}} محال است»<ref>علامه حلی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج‌۷، صص۷۸، ۸۴ و ۸۷؛ همو، تذکرة الفقهاء، ج‌۳، ص۲۷۴: {{عربی|خبر ذي اليدين عندنا باطل؛ لأن النبي{{صل}} لا يجوز عليه السهو}}.</ref>. [[مجلسی اول]] در هنگام بررسی این [[اخبار]] از استادش [[شیخ بهایی]] نقل می‌کند که مکرراً می‌فرمود: «نسبت سهو به [[ابن‌بابویه]] اولی است از نسبت آن به [[معصومین]] [[صلوات]] اللَّه علیهم»<ref>محمدتقی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۴، ص۳۰۳.</ref> که نشان می‌دهد وی نیز این اخبار را قبول نداشته است.
ه‍) '''بی‌اعتباری این اخبار به جهت تقیه''': افزون بر آنچه بزرگان گفته‌اند، لازم است به نکته دیگری درباره چرایی وجود چنین اخباری در [[منابع شیعه]] اشاره کنیم و آن اینکه اگر ما محتوای [[روایات]] را با توجه به [[گرایش]] زیدیه نپذیرفتیم، به نظر می‌رسد گروه‌های دیگری هم تحت تأثیر عامه بوده‌اند. ذکر شده که گروهی از یاران [[ابوالخطاب]] و [[مغیرة]] بن سعید به آثار [[امامین صادقین]] دست می‌یافتند و اخباری را در آنها ثبت و بین [[شیعیان]] منتشر می‌کردند. با این فرض گرچه امکان [[اثبات]] آن بعید است، اما احتمال آن [[قوی]] است و می‌توان گفت این [[اخبار]] مخالف دیدگاه [[شیعه]] است. ممکن است این نوع اخبار از جعلیات فرقه‌های مختلف ذکر شده باشد و درست و قابل [[اعتماد]] نیست.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۷۳</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش