پرش به محتوا

غیبت امام مهدی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


==[[غیبت]] چگونه توجیه می‌شود؟==
==[[غیبت]] چگونه توجیه می‌شود؟==
برخی می‌پندارند با پذیرش غیبت، عملاً امامت بی‌خاصیت می‌شود زیرا اگر امامت برای جلوگیری از خطای [[انسان‌ها]] در [[فهم دین]] پس از پیامبر{{صل}} است، همه مشکلاتی را که [[اهل‌سنت]] پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با آن روبه‌رو می‌شوند، شیعه پس از غیبت [[آخرین امام]] مواجه می‌شود. پس اگر [[امامت]] برای [[فهم]] [[معصومانه]] [[دین]]، پس از [[پیامبر]] [[ضرورت]] دارد، نمی‌تواند غیبتی پیش آید و اگر [[غیبت]] پیش آمده، معلوم است که اصلا امامت لازم نبوده است.
برخی می‌پندارند با پذیرش غیبت، عملاً امامت بی‌خاصیت می‌شود زیرا اگر امامت برای جلوگیری از خطای [[انسان‌ها]] در [[فهم دین]] پس از پیامبر{{صل}} است، همه مشکلاتی را که [[اهل‌سنت]] پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با آن روبه‌رو می‌شوند، شیعه پس از غیبت [[آخرین امام]] مواجه می‌شود. پس اگر [[امامت]] برای فهم [[معصومانه]] [[دین]]، پس از [[پیامبر]] [[ضرورت]] دارد، نمی‌تواند غیبتی پیش آید و اگر [[غیبت]] پیش آمده، معلوم است که اصلا امامت لازم نبوده است.


در پاسخ می‌گوییم که از بیان گذشته معلوم شد [[وظیفه]] اصلی [[امام]] از حیث [[فهم دین]]، [[مرجع]] بودن برای [[حل اختلاف]] [[مجتهدان]] است و این [[مرجعیت]] با مرجعیت مجتهدان برای [[فتوا]] دادن فرق دارد. لازمه این نوع مرجعیت، [[آموزش]] و تثبیت روش‌های صحیح فهم دین و [[اجتهاد]] است، نه ضرورتاً آموزش تمامی فتواهای دین تا ابد<ref>مهم‌ترین شاهد ما بر این مدعا رفتار خود ائمه{{عم}} در شاگرد پروراندن و ارجاع مردم به این شاگردان است.</ref>. اگر چنین باشد، آنگاه دوره حضور ملموس و دست‌یافتنی امام در [[جامعه]] برای [[حل مشکلات]] فهم دین، می‌تواند یک دوره محدود باشد<ref>البته توجه شود که بحث بر سر ضرورت و عدم ضرورت است، نه بر سر فایده‌رسانی‌های متعددی که بر حضور ملموس امام در جامعه مترتب است. تردیدی نیست که با غیبت امام دستمان از بسیاری از معارف اسلامی کوتاه شده و راهی را که با حضور امام می‌توانستیم در مدت کوتاهی طی کنیم اکنون باید افتان و خیزان و در طی مدتی بس طولانی‌تر طی کنیم. اما سخن ما بر سر ضرورت حضور بود که وظیفه‌ای را بر دوش امام می‌گذارد و اگر آن وظیفه در حداقل خود انجام شود ضرورت منتفی می‌شود و از آن پس حضور امام از باب تفضلی است که به جامعه می‌شود و همچنین، غیبتش به معنای بر زمین ماندن وظیفه‌ای که ضرورتاً بر عهده امام بوده، نیست.</ref>. یعنی در حدی که روش‌های صحیح فهم دین، آموزش داده و تثبیت شود و اجمالاً روش‌های نادرست مورد نقد [[ائمه]]{{عم}} واقع شود. بنابراین، غیبت به معنای رها کردن [[آدمیان]] نیست،؛ چراکه اولاً، غیبت از زمانی می‌تواند رخ دهد که کلیات روش‌های صحیح فهم، در جریان اصیل [[اسلام‌شناسی]] (که [[امامان]] را پذیرفته و براساس آموزش‌های آنها به فهم دین پرداخته) تثبیت شده باشد. ثانیاً، یکی دیگر از [[شئون امام]] که [[فرصت]] پرداختن تفصیلی بدان نیست، [[شأن]] [[ولایت معنوی]] است که مهم‌ترین فلسفه وجودی امام در تمامی اعصار (حتی در عصر غیبت) است و سبب می‌شود [[مردم]] در عصر غیبت همچون خورشید پشت ابر از [[فواید وجود امام]] بهره‌مند شوند. البته این ولایت معنوی تنها ناظر به بهره‌رسانی فردی نمی‌شود، بلکه از ابعاد [[اجتماعی]] نیز، [[امام]] [[مراقبت]] کلی از جریان اصیل [[دین]] و [[دین‌داری]] در [[جامعه]] را برای تحقق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> برعهده دارد<ref>در این آیه تعبیر جمع به‌کار برده شده است و اگر در نظایر این‌گونه تعبیرها دقت شود، مواقعی فعل خدا با تعبیر جمع به‌کار برده می‌شود که فعل او از طریق واسطه‌هایی نظیر فرشتگان یا اولیاءالله انجام شود؛ پس این محافظت از ذکر (= قرآن) قطعاً فعل مستقیم خدا نیست؛ بلکه با توجه به جایگاه هدایتی ائمه{{عم}}، کاری است که خداوند تعالی از طریق ائمه انجام می‌دهد.</ref>؛ از این حیث نیز معلوم می‌شود که [[شیعیان]] به خود وانهاده شده نیستند و این همان مطلبی است که [[امام عصر]]{{ع}} در توقیعی صریحاً بر آن تأکید کرده‌اند:
در پاسخ می‌گوییم که از بیان گذشته معلوم شد [[وظیفه]] اصلی [[امام]] از حیث [[فهم دین]]، [[مرجع]] بودن برای [[حل اختلاف]] [[مجتهدان]] است و این [[مرجعیت]] با مرجعیت مجتهدان برای [[فتوا]] دادن فرق دارد. لازمه این نوع مرجعیت، [[آموزش]] و تثبیت روش‌های صحیح فهم دین و [[اجتهاد]] است، نه ضرورتاً آموزش تمامی فتواهای دین تا ابد<ref>مهم‌ترین شاهد ما بر این مدعا رفتار خود ائمه{{عم}} در شاگرد پروراندن و ارجاع مردم به این شاگردان است.</ref>. اگر چنین باشد، آنگاه دوره حضور ملموس و دست‌یافتنی امام در [[جامعه]] برای حل مشکلات فهم دین، می‌تواند یک دوره محدود باشد<ref>البته توجه شود که بحث بر سر ضرورت و عدم ضرورت است، نه بر سر فایده‌رسانی‌های متعددی که بر حضور ملموس امام در جامعه مترتب است. تردیدی نیست که با غیبت امام دستمان از بسیاری از معارف اسلامی کوتاه شده و راهی را که با حضور امام می‌توانستیم در مدت کوتاهی طی کنیم اکنون باید افتان و خیزان و در طی مدتی بس طولانی‌تر طی کنیم. اما سخن ما بر سر ضرورت حضور بود که وظیفه‌ای را بر دوش امام می‌گذارد و اگر آن وظیفه در حداقل خود انجام شود ضرورت منتفی می‌شود و از آن پس حضور امام از باب تفضلی است که به جامعه می‌شود و همچنین، غیبتش به معنای بر زمین ماندن وظیفه‌ای که ضرورتاً بر عهده امام بوده، نیست.</ref>. یعنی در حدی که روش‌های صحیح فهم دین، آموزش داده و تثبیت شود و اجمالاً روش‌های نادرست مورد نقد [[ائمه]]{{عم}} واقع شود. بنابراین، غیبت به معنای رها کردن [[آدمیان]] نیست،؛ چراکه اولاً، غیبت از زمانی می‌تواند رخ دهد که کلیات روش‌های صحیح فهم، در جریان اصیل [[اسلام‌شناسی]] (که [[امامان]] را پذیرفته و براساس آموزش‌های آنها به فهم دین پرداخته) تثبیت شده باشد. ثانیاً، یکی دیگر از [[شئون امام]] که [[فرصت]] پرداختن تفصیلی بدان نیست، [[شأن]] [[ولایت معنوی]] است که مهم‌ترین فلسفه وجودی امام در تمامی اعصار (حتی در عصر غیبت) است و سبب می‌شود [[مردم]] در عصر غیبت همچون خورشید پشت ابر از [[فواید وجود امام]] بهره‌مند شوند. البته این ولایت معنوی تنها ناظر به بهره‌رسانی فردی نمی‌شود، بلکه از ابعاد [[اجتماعی]] نیز، [[امام]] [[مراقبت]] کلی از جریان اصیل [[دین]] و [[دین‌داری]] در [[جامعه]] را برای تحقق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> برعهده دارد<ref>در این آیه تعبیر جمع به‌کار برده شده است و اگر در نظایر این‌گونه تعبیرها دقت شود، مواقعی فعل خدا با تعبیر جمع به‌کار برده می‌شود که فعل او از طریق واسطه‌هایی نظیر فرشتگان یا اولیاءالله انجام شود؛ پس این محافظت از ذکر (= قرآن) قطعاً فعل مستقیم خدا نیست؛ بلکه با توجه به جایگاه هدایتی ائمه{{عم}}، کاری است که خداوند تعالی از طریق ائمه انجام می‌دهد.</ref>؛ از این حیث نیز معلوم می‌شود که [[شیعیان]] به خود وانهاده شده نیستند و این همان مطلبی است که [[امام عصر]]{{ع}} در توقیعی صریحاً بر آن تأکید کرده‌اند:
{{متن حدیث|إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِأَمْرِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ}}<ref>چنین نیست که ما به امور شما بی‌اعتنا باشیم و شما را از یاد برده باشیم که اگر چنین شود اثری از شما و دین حق باقی نمی‌ماند.</ref><ref>در پایان این بحث یادآوری می‌کنم که بحث ما فقط ناظر به ضرورت حضور ملموس امام برای تبیین دین پس از پیامبر خاتم{{صل}} بود، نه تبیین تمامی اموری که ضرورت امامت را اثبات می‌کند؛ چراکه وجود امام لااقل از دو جنبه دیگر نیز ضرورت دارد نخست از جنبه ولایت معنوی که اشاره بسیار مختصری به برخی از فواید آن کردیم و دوم، از جنبه حکومت و هدایت ظاهری جمعی انسان‌ها که البته مشروط به آماده شدن زمینه‌های مقبولیت مردمی است و ظاهراً مهم‌ترین فلسفه ظهور پس از غیبت آن امام شریف است و تفصیل این دو شأن مجال دیگری می‌طلبد.</ref>.<ref>[[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اسلام و دنیای متجدد (کتاب)|اسلام و دنیای متجدد]] ص ۳۷.</ref>.<ref>[[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اسلام و دنیای متجدد (کتاب)|اسلام و دنیای متجدد]]، ص ۶۶.</ref>
{{متن حدیث|إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِأَمْرِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ}}<ref>چنین نیست که ما به امور شما بی‌اعتنا باشیم و شما را از یاد برده باشیم که اگر چنین شود اثری از شما و دین حق باقی نمی‌ماند.</ref><ref>در پایان این بحث یادآوری می‌کنم که بحث ما فقط ناظر به ضرورت حضور ملموس امام برای تبیین دین پس از پیامبر خاتم{{صل}} بود، نه تبیین تمامی اموری که ضرورت امامت را اثبات می‌کند؛ چراکه وجود امام لااقل از دو جنبه دیگر نیز ضرورت دارد نخست از جنبه ولایت معنوی که اشاره بسیار مختصری به برخی از فواید آن کردیم و دوم، از جنبه حکومت و هدایت ظاهری جمعی انسان‌ها که البته مشروط به آماده شدن زمینه‌های مقبولیت مردمی است و ظاهراً مهم‌ترین فلسفه ظهور پس از غیبت آن امام شریف است و تفصیل این دو شأن مجال دیگری می‌طلبد.</ref>.<ref>[[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اسلام و دنیای متجدد (کتاب)|اسلام و دنیای متجدد]] ص ۳۷.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش