←وضعیت سیاسی جامعه اسلامی در غیبت صغری
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== وضعیت سیاسی [[جامعه اسلامی]] در غیبت صغری == | == وضعیت سیاسی [[جامعه اسلامی]] در غیبت صغری == | ||
[[جامعه اسلامی]] در [[دوران غیبت صغری]] از وضعیت [[سیاسی]] آشفتهای برخوردار بود. دستگاه [[خلافت]] عباسیان در نهایت ضعف و سستی خود بود. امرای ترکنژاد که از دوران [[خلافت]] [[معتصم]] به دربار راه پیدا کرده و دارای مناصبی شده بودند، همچنان نفوذ شدیدی بر [[خلیفه]] و درباریان داشتند؛ بهطوری که در بسیاری امور، [[خلیفه]] را تحت فشار قرار میدادند و گاه | [[جامعه اسلامی]] در [[دوران غیبت صغری]] از وضعیت [[سیاسی]] آشفتهای برخوردار بود. دستگاه [[خلافت]] عباسیان در نهایت ضعف و سستی خود بود. امرای ترکنژاد که از دوران [[خلافت]] [[معتصم]] به دربار راه پیدا کرده و دارای مناصبی شده بودند، همچنان نفوذ شدیدی بر [[خلیفه]] و درباریان داشتند؛ بهطوری که در بسیاری امور، [[خلیفه]] را تحت فشار قرار میدادند و گاه عزل و [[نصب]] [[خلیفه]] نیز به وسیله آنها انجام میشد. ضعف [[خلیفه]] و عدم [[اراده]] وی در رسیدگی به امور، گاه موجب دخالت زنان دربار در این امور میشد. بهطوری که مادر [[خلیفه]] همراه با [[قضات]] و اعیان در مجلس مظالم مینشست و [[حکم]] صادر میکرد. درگیریهای داخلی میان [[خلیفه]] و وابستگانش بر سر تصاحب [[قدرت]]، امری عادی بود! این امر حتی در میان [[وزیران]] نیز شایع بود. عدم کفایت و صلاحیت [[وزیران]] موجب شده بود که پیوسته عزل و [[نصب]] شوند و هرکس قادر بود با پرداخت [[اموال]] بیشتری به دار الخلافه خود را به [[مقام خلافت]] برساند. در طی این دوران شش تن از عباسیان به [[حکومت]] رسیدند که برخی از آنها توسط درباریان خلع و برخی به قتل رسیدند. | ||
ضعف و سستی دستگاه [[خلافت]] که از نیمه اول قرن سوم هجری آغاز شده بود، فرصت خوبی برای [[مخالفان]] و [[امیران]] محلی بود تا دولتهای مستقلی در نواحی مختلف و وسیع اسلامی پدید آورند؛ بهطوری که در عصر غیبت صغری نواحی مختلف [[سرزمینهای اسلامی]] هریک تحت [[اختیار]] دولتی مستقل بود که [[خلیفه]] اساسا هیچ نفوذ و سلطهای بر آن نداشت. سرزمین اندلس که از سالها پیش، تقریبا همزمان با روی کار آمدن عباسیان، از پیکره [[خلافت]] جدا شد. پس از آن ادریسیان [[حسنی]] در [[مغرب]] اقصی ـ مراکش کنونی ـ نخستین [[دولت]] [[شیعی]] را تأسیس کرد. اغلبیان بر شمال آفریقا [[حکومت]] داشتند و [[مصر]] تحت [[اختیار]] [[طولونیان]] و سپس [[اخشیدیان]] بود. [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[علویان]]، [[سامانیان]] و... دولتهای خودمختاری بودند که در طی این دوران، در نواحی [[ایران]]، [[امارت]] داشتند و به همین ترتیب در هرناحیه [[دولت]] و امارتی مستقل برپا بود. با این حال [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]]، از موقعیت [[سیاسی]] نسبتا خوبی برخوردار بودند. نفوذ [[شیعیان]] در دربار عباسیان ثمرات خوبی، به خصوص در دوران حساس [[غیبت]] به همراه داشت. در دوره ده ساله [[خلافت]] [[معتضد عباسی]] (۲۷۹-۲۸۹ق) جو اختناق شدیدی علیه [[شیعه]] ایجاد شده بود که به تعبیر [[شیخ طوسی]] در زمان او از شمشیرها [[خون]] میچکید. اما این وضعیت در زمان [[خلافت]] مقتدر (۲۹۵-۳۲۰ق) تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش گردونه [[سیاست]] به نفع [[مسلمین]] بود و آنها میتوانستند با [[آزادی]] بیشتری به فعالیت بپردازند. این دگرگونی با نفوذ [[خاندان]] "بنی فرات" که از خاندانهای شیعه مذهب و برجسته [[بغداد]] بودند، در دستگاه [[خلافت]] آغاز شد. افراد این [[خانواده]] توانستند پس از نفوذ در دربار، در [[مناصب]] بالا و در امور اداری مشغول به کار شوند. حتی چند تن از این افراد به [[مقام وزارت]] رسیدند که مشهورترین آنها "ابوالحسن علی بن محمد بن فرات" بود. او معروف به ابن فرات اول (۲۴۱-۳۱۲ ق.) و در فاصله سالهای ۲۹۶ تا ۳۱۲، سه بار به [[وزارت]] رسید. در دوران او [[آزادی]] نسبی برای [[شیعیان]] فراهم شد و آنها از این فرصت، جهت احیای [[مذهب]] [[تشیع]] سود میبردند. این امر کمابیش همزمان با [[نیابت]] [[حسین بن روح نوبختی]] ـ نائب سوم [[امام]] {{ع}} ـ بود. او که خود از [[خاندان نوبختی]] و از موقعیت [[سیاسی]] خوبی برخوردار بود و توانسته بود در دربار عباسیان راه یابد و بنا به قولی که [[مسئول]] املاک خاصّ [[خلیفه]] بود. | ضعف و سستی دستگاه [[خلافت]] که از نیمه اول قرن سوم هجری آغاز شده بود، فرصت خوبی برای [[مخالفان]] و [[امیران]] محلی بود تا دولتهای مستقلی در نواحی مختلف و وسیع اسلامی پدید آورند؛ بهطوری که در عصر غیبت صغری نواحی مختلف [[سرزمینهای اسلامی]] هریک تحت [[اختیار]] دولتی مستقل بود که [[خلیفه]] اساسا هیچ نفوذ و سلطهای بر آن نداشت. سرزمین اندلس که از سالها پیش، تقریبا همزمان با روی کار آمدن عباسیان، از پیکره [[خلافت]] جدا شد. پس از آن ادریسیان [[حسنی]] در [[مغرب]] اقصی ـ مراکش کنونی ـ نخستین [[دولت]] [[شیعی]] را تأسیس کرد. اغلبیان بر شمال آفریقا [[حکومت]] داشتند و [[مصر]] تحت [[اختیار]] [[طولونیان]] و سپس [[اخشیدیان]] بود. [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[علویان]]، [[سامانیان]] و... دولتهای خودمختاری بودند که در طی این دوران، در نواحی [[ایران]]، [[امارت]] داشتند و به همین ترتیب در هرناحیه [[دولت]] و امارتی مستقل برپا بود. با این حال [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]]، از موقعیت [[سیاسی]] نسبتا خوبی برخوردار بودند. نفوذ [[شیعیان]] در دربار عباسیان ثمرات خوبی، به خصوص در دوران حساس [[غیبت]] به همراه داشت. در دوره ده ساله [[خلافت]] [[معتضد عباسی]] (۲۷۹-۲۸۹ق) جو اختناق شدیدی علیه [[شیعه]] ایجاد شده بود که به تعبیر [[شیخ طوسی]] در زمان او از شمشیرها [[خون]] میچکید. اما این وضعیت در زمان [[خلافت]] مقتدر (۲۹۵-۳۲۰ق) تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش گردونه [[سیاست]] به نفع [[مسلمین]] بود و آنها میتوانستند با [[آزادی]] بیشتری به فعالیت بپردازند. این دگرگونی با نفوذ [[خاندان]] "بنی فرات" که از خاندانهای شیعه مذهب و برجسته [[بغداد]] بودند، در دستگاه [[خلافت]] آغاز شد. افراد این [[خانواده]] توانستند پس از نفوذ در دربار، در [[مناصب]] بالا و در امور اداری مشغول به کار شوند. حتی چند تن از این افراد به [[مقام وزارت]] رسیدند که مشهورترین آنها "ابوالحسن علی بن محمد بن فرات" بود. او معروف به ابن فرات اول (۲۴۱-۳۱۲ ق.) و در فاصله سالهای ۲۹۶ تا ۳۱۲، سه بار به [[وزارت]] رسید. در دوران او [[آزادی]] نسبی برای [[شیعیان]] فراهم شد و آنها از این فرصت، جهت احیای [[مذهب]] [[تشیع]] سود میبردند. این امر کمابیش همزمان با [[نیابت]] [[حسین بن روح نوبختی]] ـ نائب سوم [[امام]] {{ع}} ـ بود. او که خود از [[خاندان نوبختی]] و از موقعیت [[سیاسی]] خوبی برخوردار بود و توانسته بود در دربار عباسیان راه یابد و بنا به قولی که [[مسئول]] املاک خاصّ [[خلیفه]] بود. |