پرش به محتوا

بحث:امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۸۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ۲۶ سپتامبر
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲٬۳۳۶: خط ۲٬۳۳۶:


بنابراین، [[امامت]]، به معنای [[ریاست]] عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] در [[دنیا]] بالاصاله یا به [[جانشینی]] از [[پیامبر]] است؛ زیرا [[امامت]]، دارای شأن‏هایی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت]] [[اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و تبیین و [[تفسیر]] [[وحی]] و [[ولایت]] [[باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت، [[امام]] [[حجت خدا]] در زمان، ولی اللّه، [[انسان کامل]] حامل [[معنویت]] کلی [[انسانیت]] و [[قطب]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۹.</ref>.
بنابراین، [[امامت]]، به معنای [[ریاست]] عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] در [[دنیا]] بالاصاله یا به [[جانشینی]] از [[پیامبر]] است؛ زیرا [[امامت]]، دارای شأن‏هایی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت]] [[اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و تبیین و [[تفسیر]] [[وحی]] و [[ولایت]] [[باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت، [[امام]] [[حجت خدا]] در زمان، ولی اللّه، [[انسان کامل]] حامل [[معنویت]] کلی [[انسانیت]] و [[قطب]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۵۰-۶۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۹.</ref>.
==اهمیت بحث [[امامت]]==
در [[دین مقدس اسلام]] و بین مسائل مختلف [[اسلامی]]، بحث «امامت» از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است.
در [[قرآن کریم]] [[آیات]] فراوانی به مسأله امامت اختصاص دارد و [[روایات]] وارده در این زمینه خارج از حد شمارش است.
[[حضرت خاتم الانبیاء]]{{صل}} از همان آغاز [[تبلیغ رسالت]] خویش مسأله «[[وصایت]]» و [[جانشینی]] خود را مطرح فرمودند و [[امامان اهل بیت]]{{عم}} با تبیین [[مقام]] «امامت» همواره متذکر جایگاه بحث امامت در [[اسلام]] شده‌اند.
[[اصحاب ائمه]]{{عم}}، [[متکلمین]] و [[فقهای شیعه]] نیز به تبع [[امامان]] خویش همواره در تمام قرون و اعصار با حساسیت ویژه‌ای به [[دفاع]] از [[مقام امامت]] [[الهی]] پرداخته‌اند. در این راستا [[مناظرات]] فراوانی بین اصحاب ائمه{{عم}} و مخالفان درگرفته و کتاب‌های بسیاری در این زمینه [[نگارش]] یافته است و چنان که همه می‌دانند، در مسیر دفاع از این [[حقیقت]] روشن خون‌های فراوانی ریخته شده است و [[شیعیان]] زیادی به [[جرم]] [[اعتقاد]] و [[تسلیم]] در مقابل [[مقام الهی]] امامت به [[شهادت]] رسیده‌اند. با این همه، [[ایمان]] و [[اخلاص]] [[پیروان]] حقیقت، آنها را در [[راه خدا]] استوارتر کرده است.
وقتی جناب [[ابوذر]] [[رضوان]] [[الله]] علیه به خاطر [[تشیع]] به [[شام]] [[تبعید]] شد لحظه‌ای [[سستی]] به خود راه نداد، [[فرصت]] را مغتنم شمرده و به [[تبلیغ امامت]] و [[ولایت امیرالمؤمنین]] پرداخت و [[مقامات]] آن حضرت را تبیین نمود و اهالی آن [[دیار]] را به [[پیروی از اهل بیت]] [[رسول خدا]] [[دعوت]] کرد، و بالاخره به [[برکت]] وجودش عدۀ کثیری از [[مردم]] شام به ویژه جنوب لبنان و بلاد [[جبل]] عامل [[شیعه]] شدند.
در دوره‌های بعد نیز علمای بزرگی همچون [[شیخ صدوق]]، [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[علامه حلی]] [[رحمة]] الله علیهم و [[عالمان]] دیگر با [[آگاهی]] از اهمیت فوق العادۀ بحث امامت به تدوین و نگارش آثار و کتاب‌هایی [[ارزشمند]] پرداختند. هر چند بسیاری از این کتاب‌ها در ادوار مختلف از بین رفته و تضییع شده و [[اقوام]] [[وحشی]] و [[ستیزه]] جو از یک سو و [[معاندان]] و مخالفان از سوی دیگر بسیاری از کتابخانه‌ها را به [[آتش]] کشیدند، با این همه، کتب موجود در زمینۀ [[امامت]] خارج از حد شمارش هستند.
مرحوم [[نجاشی]] در کتاب [[رجال]] خویش به کتاب‌های زیادی با عنوان الامامة اشاره کرده است. شیخ ما مرحوم حاج [[آقابزرگ تهرانی]] در کتاب الذریعة تعداد زیادی از کتاب‌های [[نگارش]] یافته در بحث امامت را نام برده است<ref>ر.ک: الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۳۲۰-۳۴۲.</ref>. [[مرحوم علامه امینی]] هم کتابی با عنوان [[شهداء]] الفضیلة تألیف کرده و شخصیت‌های [[پاکی]] را نام می‌برد که صرفا به [[جرم]] [[اعتقاد به امامت]] [[الهی]] و [[ترویج]] [[تشیع]] توسط [[حق]] ستیزان به [[شهادت]] رسیده‌اند، در این کتاب اهداف عالیۀ [[شهدا]] و چگونگی شهادت ایشان نیز تبیین شده است.
در راه اعتقاد به امامت به قدری [[خون]] ریخته شده است که ابوالفتح [[شهرستانی]] در ابتدای مبحث «امامت» از کتاب الملل والنحل می‌نویسد:
{{عربی|ما سل سيف في الإسلام على قاعدة دينية مثل ما سل على الإمامة في كل زمان}}<ref>الملل والنحل، ج۱، ص۲۰.</ref>؛
در تمام اعصار بر سر هیچ یک از مسائل [[دینی]] شمشیری کشیده نشده است به مانند شمشیری که بر سر مسأله امامت کشیده شده است.
و از این جا نیز [[عظمت]] مسأله امامت به خوبی هویدا می‌گردد.
[[مرحوم علامه حلی]] در مقدمۀ کتاب [[منهاج الکرامة]] از امامت به عنوان [[اشرف]] مسائل [[اسلامی]] یاد می‌کند و می‌نویسد:
{{عربی|فهذه رسالة شريفة... في أحكام الدين وأشرف مسائل المسلمين وهي مسألة الإمامة}}<ref>منهاج الکرامة، ص۲۷.</ref>؛
پس این رسالۀ شریفه... در [[احکام دین]] و اشرف مسائل [[مسلمانان]] یعنی مسأله امامت است.
[[عالمان شیعه]]، تا دوره‌های اخیر نیز به این بحث اعتنای شایسته‌ای داشته‌اند.
کتاب‌های [[عبقات الانوار]]، [[دلائل الصدق]]، المراجعات و [[الغدیر]] از بهترین مؤلفات در این باب محسوب می‌شوند.
مرحوم حاج شیخ [[عبدالکریم حائری]] مؤسس [[حوزه علمیه قم]] دورۀ فشرده‌ای از بحث امامت را برای شاگردان خود [[تدریس]] کرده‌اند که این درس‌ها توسط بعضی از بزرگان تقریر شده است.
اما متأسفانه درس امامت در [[حوزه علمیه]] مطرح نبوده و امروزه از برخی نوشته‌ها، سؤالات و [[شبهات]] چنین برمی آید که تا اندازه‌ای از این مسأله دور شده‌ایم و آن چنان که بایسته و درخور بحث [[امامت]] است به آن پرداخته نمی‌شود.
امامت -چنان که خواهد آمد- از [[اصول دین]] است و هر فردی موظف است در اصول دین، [[مجتهد]] باشد و [[تقلید]] جایز نیست، یعنی این که بر هر مکلفی لازم است در چارچوب [[ادله]] و [[براهین]] به [[فهم]] صحیحی از این مسائل نائل شود و [[قادر]] باشد به سؤالاتی که در این زمینه مطرح می‌گردد پاسخ گوید و بتواند برای [[اثبات]] عقیدۀ خویش و رد اشکالات وارد شده، دلیل اقامه کند.
روشن است که توان اشخاص در مطالب [[علمی]] باید لحاظ گردد بر این اساس، از یک محصل [[فاضل]] [[حوزه علمیه]] انتظاراتی وجود دارد که هیچ گاه از یک کاسب عامی چنین انتظاری نمی‌رود. به عبارت دیگر هر چند که همگان به تلاش برای [[یادگیری]] اصول دین مکلفند اما [[وظیفه]] فضلا و محصلین [[حوزه‌های علمیه]] سنگین‌تر است؛ زیرا علاوه بر این که ایشان به فراگیری اصول دین از غیر طریق تقلید، موظفند، وظیفه [[تبلیغ]] این مهم نیز بر دوش آن هاست. جای بسی [[تأسف]] است که فاضلی از فضلای حوزۀ علمیه قادر به اقامۀ دلیل در مسأله‌ای از مسائل اصول دین نباشد. بنابراین چنان که مجتهد در فهم مسائل [[فقهی]] و استخراج [[احکام]] شرعیه در چارچوب ادله اظهار نظر می‌کند، لازم است هر فرد مکلفی بتواند به قدر وسع خود در اصول دین دلیل و [[برهان]] اقامه کند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۳.</ref>
==طرح [[مباحث امامت]] و بحث [[تقریب بین مذاهب]]==
طرح بحث امامت از سوی [[عالمان شیعه]] همواره حساسیت [[مخالفین]] را برانگیخته تا آنجا که کار به [[قتل]] و [[کشتار]] انجامیده است. از این‌رو امروزه برخی پرداختن به مسأله امامت را موجب بروز [[تنش]] و اخلال در امر زندگانی [[مسالمت‌آمیز]] بین [[مسلمین]] تلقی کرده و معتقدند که باید از طرح این مسأله اختلافی خودداری گردد.
اما بسیار روشن و [[مبرهن]] است که تحقیق دربارۀ [[مذاهب]] و [[ادله]] و آرای هر [[مذهب]] یکی از راه‌های نزدیک شدن دیدگاه‌های مذاهب مختلف به یکدیگر است. بحث و گفت و گو پیرامون مسائل اختلافی با رعایت [[موازین]] بحث و [[حفظ]] اصول و [[آداب مناظره]] راه را برای [[اتحاد]] بر سر [[حقیقت]] هموار می‌سازد.
بدیهی است تقریب و یا اتحادی [[پسندیده]] و [[نیکو]] است که بر محور [[حق]] باشد و صرفا چنین تقریبی مورد رضای [[پروردگار]] است. از این‌رو [[آموزه‌های دینی]] و [[اعتقادی]]-که برگرفته از [[تعالیم وحیانی]] [[رسول خدا]]{{صل}} و مطابق با حقیقت است-باید محور اتحاد قرار گیرد، چنین اتحاد و تقریبی هرگز اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه پیرامون مسائل مورد [[اختلاف]] بحث و دقت نظر صورت گیرد و پس از روشن شدن حقیقت همگان [[تسلیم]] آن گردند، در نتیجه [[کتمان]] اختلاف و مسکوت گذاردن آن هرگز به [[تقریب بین مذاهب]] کمک نخواهد کرد. همۀ شخصیت‌هایی که با [[خلوص نیت]] و در جهت رضای [[خداوند سبحان]] و [[مصلحت اسلام]] و [[مسلمین]] گام برمی دارند [[اذعان]] دارند که طرح موارد اختلافی و بحث و [[گفتگو]] پیرامون این مسائل با حفظ آداب مناظره، بسیار مفید و بلکه لازم و ضروری است.
هر چند، بین داعیان و [[پرچم]] داران [[نظریه]] تقریب بین مذاهب نیز اختلاف در روش و اسلوب کار وجود دارد. چنان که بر مراجعه کنندۀ به مؤلفات مرحوم [[شرف]] الدین و مرحوم [[کاشف الغطاء]] مخفی نمی‌باشد.
برخی معتقدند که اصلا نباید از مسائل اختلافی سخن گفت بلکه باید آنها را کنار گذاشت و [[مشترکات]] را اخذ کرد. اما آیا مسکوت ماندن [[اختلافات]] حقیقتا منجر به [[همدلی]] و نزدیکی می‌گردد؟!
برخی نیز براین باورند که راه تقریب بین مذاهب، تجدید نظر و بررسی [[روایات]] [[فریقین]] است. تمام [[روایات نبوی]]، در اصول [[اعتقادات]] و [[احکام شرعی]]، باید مورد بازخوانی و تجدید نظر قرار گیرد. در مرتبۀ دوم کتاب‌های [[تاریخ]] و [[سیره]] [[نبویه]] بازنگری شوند. این طرح نیز بسیار خوب است، اما پیش از هر چیز قائلین به این نظریه با چند سؤال مواجه خواهند شد:
ملاک تعیین افرادی که صلاحیت تجدید نظر دارند چیست؟ به عبارت دیگر چه اشخاصی صلاحیت بازخوانی [[کتب حدیث]] و [[فقه]] و [[تاریخ]] را دارند؟
آیا متصدیان تجدید نظر مورد قبول همگان خواهند بود؟ و رد و [[اثبات]] آنان مورد توافق عمومی قرار خواهد گرفت؟
مسلم است که بدون آشکار شدن واقع بر همگان، اقبال عمومی در هیچ مسأله‌ای ممکن نیست.
در نتیجه بحث و نظر پیرامون مسائل مورد [[اختلاف]] جهت روشن شدن [[حقایق]]، امری است که کسی نمی‌تواند در اهمیت آن تردید کند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶.</ref>
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱]]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۷۳٬۳۶۴

ویرایش