←پانویس
(←پانویس) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
*[[انسان]] بینهایت طلب است و در هیچ زمینهای مرز نمیشناسد، بنابراین باید موجود بینهایتی باشد که [[انسان]] برای رسیدن به آن تلاش کند. در صورتی که بین قوای [[نفسانی]] [[قسط و عدل]] مراعات نشود، [[شهوت]] و [[غضب]] بدون [[نظارت]] و [[مدیریت]] [[عقل]]، به فعالیت میپردازند و چون [[انسان]] بینهایت طلب است، این دو [[قوه]] نیز در هیچ مرزی متوقف نمیشوند؛ ولی چون حوزه فعالیت آنها ماده است و ماده محدود و مرزبندی شده است، نه تنها نیاز اصلی [[انسان]] را تأمین نمیکنند، بلکه موجب [[تباهی]] او نیز میشوند، ولی در صورتی که رابطه عادلانه بین قوا برقرار شود، [[غضب]] و [[شهوت]] تحت [[فرمان]] [[عقل]] به تأمین نیازهای [[جسم]] میپردازند و [[عقل نظری]] به [[وظیفه]] اصلی خود که [[درک]] حقایق است، میپردازد و چون حوزه فعالیت او ماورای ماده است، میتواند تا بینهایت فعالیت کند و نیاز اصلی [[انسان]] را برآورد. | *[[انسان]] بینهایت طلب است و در هیچ زمینهای مرز نمیشناسد، بنابراین باید موجود بینهایتی باشد که [[انسان]] برای رسیدن به آن تلاش کند. در صورتی که بین قوای [[نفسانی]] [[قسط و عدل]] مراعات نشود، [[شهوت]] و [[غضب]] بدون [[نظارت]] و [[مدیریت]] [[عقل]]، به فعالیت میپردازند و چون [[انسان]] بینهایت طلب است، این دو [[قوه]] نیز در هیچ مرزی متوقف نمیشوند؛ ولی چون حوزه فعالیت آنها ماده است و ماده محدود و مرزبندی شده است، نه تنها نیاز اصلی [[انسان]] را تأمین نمیکنند، بلکه موجب [[تباهی]] او نیز میشوند، ولی در صورتی که رابطه عادلانه بین قوا برقرار شود، [[غضب]] و [[شهوت]] تحت [[فرمان]] [[عقل]] به تأمین نیازهای [[جسم]] میپردازند و [[عقل نظری]] به [[وظیفه]] اصلی خود که [[درک]] حقایق است، میپردازد و چون حوزه فعالیت او ماورای ماده است، میتواند تا بینهایت فعالیت کند و نیاز اصلی [[انسان]] را برآورد. | ||
*به عبارت دیگر ایجاد [[قسط و عدل]] درونی [[هدف]] اصلی نیست. [[هدف]] اصلی [[انسان]] رسیدن به بینهایت و خداگونه شدن است که با [[آزادی]] [[عقل]] از حوزه تأثير [[غضب]] و [[شهوت]] میسر میشود. [[عقل]] در سایه [[قسط]] درونی [[فرصت]] پیدا میکند با [[درک]] [[حقیقت]]، با وجود مطلق رابطه برقرار کند و به او مهر بورزد <ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۹۶-۹۷ .</ref>. | *به عبارت دیگر ایجاد [[قسط و عدل]] درونی [[هدف]] اصلی نیست. [[هدف]] اصلی [[انسان]] رسیدن به بینهایت و خداگونه شدن است که با [[آزادی]] [[عقل]] از حوزه تأثير [[غضب]] و [[شهوت]] میسر میشود. [[عقل]] در سایه [[قسط]] درونی [[فرصت]] پیدا میکند با [[درک]] [[حقیقت]]، با وجود مطلق رابطه برقرار کند و به او مهر بورزد <ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۹۶-۹۷ .</ref>. | ||
== | == مقدمه == | ||
[[عدالت]] و [[دادگری]] به معنای [[رفتار]] برابر نسبت به [[حقوق]] دیگران است، چه از سوی یک [[حاکم]] نسبت به [[مردم]]، یا از سوی [[قاضی]] نسبت به دو طرف [[نزاع]] و دعوا، یا از سوی داور در یک مسابقه یا [[آزمون]]. [[خداوند]] در [[قرآن]] [[فرمان]] به [[عدالت]] میدهد. [[عدالت]]، به معنای [[پرهیز]] از [[ظلم]] و [[تعدی به حقوق دیگران]] نیز به کار میرود. در بعضی موارد، مثل [[قاضی]]، پیشنماز، [[شاهد]]، "[[عدالت]]" شرط است و در اینگونه امور به معنای نداشتن [[هوای نفس]] و [[اهل]] [[گناه]] و معصیبت نبودن و رعایت [[تقوا]] است و حالتی است که کمال [[نفس انسان]] را میرساند و از والاترین [[فضایل]] است.در [[مباحث اعتقادی]]، "عدل" یکی از [[اصول دین]] و [[مذهب]] است، یعنی [[خدا]] را [[عادل]] دانستن و اینکه [[خداوند]]، براساس [[بدیها]] و خوبیهای [[بندگان]] و [[استحقاق]] آنان [[کیفر]] و [[پاداش]] میدهد و در [[حکم]] و حساب و [[پاداش]] او کمترین ظلمی به [[بندگان]] انجام نمیشود. بر اساس این بحثها فرقههایی به نام [[معتزله]] و [[اشاعره]] پدید آمد. به [[پیروان]] [[عقیده]] به عدل [[خدا]] "[[عدلیه]]" هم میگویند. [[عدل و قسط]] گاهی با هم به کار برده میشود. در [[حکومت جهانی]] [[امام زمان]]{{ع}} [[عدالت اجتماعی]] در عالم تحقق کامل خواهد یافت و در آن دوران به کسی [[ظلم]] نخواهد شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | [[عدالت]] و [[دادگری]] به معنای [[رفتار]] برابر نسبت به [[حقوق]] دیگران است، چه از سوی یک [[حاکم]] نسبت به [[مردم]]، یا از سوی [[قاضی]] نسبت به دو طرف [[نزاع]] و دعوا، یا از سوی داور در یک مسابقه یا [[آزمون]]. [[خداوند]] در [[قرآن]] [[فرمان]] به [[عدالت]] میدهد. [[عدالت]]، به معنای [[پرهیز]] از [[ظلم]] و [[تعدی به حقوق دیگران]] نیز به کار میرود. در بعضی موارد، مثل [[قاضی]]، پیشنماز، [[شاهد]]، "[[عدالت]]" شرط است و در اینگونه امور به معنای نداشتن [[هوای نفس]] و [[اهل]] [[گناه]] و معصیبت نبودن و رعایت [[تقوا]] است و حالتی است که کمال [[نفس انسان]] را میرساند و از والاترین [[فضایل]] است.در [[مباحث اعتقادی]]، "عدل" یکی از [[اصول دین]] و [[مذهب]] است، یعنی [[خدا]] را [[عادل]] دانستن و اینکه [[خداوند]]، براساس [[بدیها]] و خوبیهای [[بندگان]] و [[استحقاق]] آنان [[کیفر]] و [[پاداش]] میدهد و در [[حکم]] و حساب و [[پاداش]] او کمترین ظلمی به [[بندگان]] انجام نمیشود. بر اساس این بحثها فرقههایی به نام [[معتزله]] و [[اشاعره]] پدید آمد. به [[پیروان]] [[عقیده]] به عدل [[خدا]] "[[عدلیه]]" هم میگویند. [[عدل و قسط]] گاهی با هم به کار برده میشود. در [[حکومت جهانی]] [[امام زمان]]{{ع}} [[عدالت اجتماعی]] در عالم تحقق کامل خواهد یافت و در آن دوران به کسی [[ظلم]] نخواهد شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | ||