ابوحنیفه نعمان: تفاوت میان نسخهها
←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
ابوحنیفه آخرین روزهای [[زندگی]] را میگذارند که منصور [[خلیفه عباسی]] او را به بغداد فراخواند و به وی پیشنهاد [[قضاوت]] داد، ولی او نپذیرفت و قسم یاد کرد که هرگز آن را نخواهد پذیرفت. همین امر باعث شد [[خلیفه]] او را به [[زندان]] افکند. پس از چند [[روز]] [[حبس]]،<ref>تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۷ و۳۲۸.</ref> در سال ۱۵۰هـ فوت کرد.<ref> التاریخ الکبیر ۸/۸۱ تاریخ الاسلام ۹/۳۱۳.</ref> [[زفر بن هذیل]] بر آن بود که [[ابوحنیفه]] را در زندان، زهر خورانیدند.<ref> تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۹ و۳۳۰.</ref> پیکر ابوحنیفه پس از آنکه [[حسن بن عمارة بجلی]]، [[محدث]] [[کوفی]] بر آن [[نماز]] گزارد،<ref> الفهرست (الندیم) ۲۵۶.</ref> در [[مقبره]] [[خیزران]] [[بغداد]] [[دفن]] گردید<ref>تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۴ وفیات الاعیان ۵/۴۱۴.</ref> و اکنون محله ای که مقبره در آن واقع است، به نام «حیّ الاعظمیه» خوانده میشود.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص 804 - 806.</ref> | ابوحنیفه آخرین روزهای [[زندگی]] را میگذارند که منصور [[خلیفه عباسی]] او را به بغداد فراخواند و به وی پیشنهاد [[قضاوت]] داد، ولی او نپذیرفت و قسم یاد کرد که هرگز آن را نخواهد پذیرفت. همین امر باعث شد [[خلیفه]] او را به [[زندان]] افکند. پس از چند [[روز]] [[حبس]]،<ref>تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۷ و۳۲۸.</ref> در سال ۱۵۰هـ فوت کرد.<ref> التاریخ الکبیر ۸/۸۱ تاریخ الاسلام ۹/۳۱۳.</ref> [[زفر بن هذیل]] بر آن بود که [[ابوحنیفه]] را در زندان، زهر خورانیدند.<ref> تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۹ و۳۳۰.</ref> پیکر ابوحنیفه پس از آنکه [[حسن بن عمارة بجلی]]، [[محدث]] [[کوفی]] بر آن [[نماز]] گزارد،<ref> الفهرست (الندیم) ۲۵۶.</ref> در [[مقبره]] [[خیزران]] [[بغداد]] [[دفن]] گردید<ref>تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۴ وفیات الاعیان ۵/۴۱۴.</ref> و اکنون محله ای که مقبره در آن واقع است، به نام «حیّ الاعظمیه» خوانده میشود.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص 804 - 806.</ref> | ||
==ابوحنیفه نعمان بن ثابت== | |||
(متوفای سال ۱۳۲) وی از فقهای اربعۀ [[اهل سنت]] و [[رئیس]] فرقۀ حنفیه است. در طول [[تاریخ]] میلیونها نفر از او [[تقلید]] کردهاند و امروزه نیز مقلد او هستند. | |||
[[ابوحنیفه]] از [[راویان حدیث]] از [[امام صادق]]{{ع}} است<ref>تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۵، ۹۵۰.</ref>. وی نزد امام صادق{{ع}} شاگردی کرده است. خود ابوحنیفه در این مورد میگوید: | |||
{{عربی|لولا السنتان لهلک النعمان}}<ref>ر.ک: مختصر تحفۀ اثنی عشریه، ص۸.</ref>؛ | |||
اگر آن دو سال نبود، قطعا نعمان هلاک شده بود. | |||
مقصود ابوحنیفه از دو سال مذکور، مدتی است که وی در حلقۀ درس امام صادق{{ع}} شرکت میکرده است. | |||
علی رغم این اعتراف، [[ابو حنیفه]] نه تنها در مقابل امام صادق{{ع}}، [[خاضع]] نبوده بلکه در مقابل آن حضرت و برای کاستن از اقبال [[مردم]] به امام صادق{{ع}} در مقابل ایشان مکتبی تأسیس کرد. | |||
===ابوحنیفه و تأسیس [[قیاس]] در [[دین]]=== | |||
مجموع احادیثی که ابوحنیفه از [[رسول خدا]]{{صل}} میدانسته بسیار اندک است تا جایی که وی را [[ضعیف الحدیث]] و مضطرب الحدیث معرفی مینمایند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۴۵۱.</ref>. همچنین میگویند: | |||
{{عربی|کان أبو حنیفة یتیما فی الحدیث}}<ref>تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۴۴۴.</ref>؛ | |||
ابوحنیفه در استفاده از [[حدیث]] کم بهره بود. | |||
از اینرو وی [[مذهب]] خویش را بر پایه قیاس و [[استحسان]] [[استوار]] ساخته است. | |||
ابوحنیفه مؤسس قیاس در [[اسلام]] است. البته پیش از ابوحنیفه، [[ابلیس]] قیاس کرده است؛ لذا امام صادق{{ع}} ضمن این که ابوحنیفه را از قیاس در [[دین الهی]] [[نهی]] میکند به وی میفرماید: {{متن حدیث|أَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ}}<ref>ر.ک: کافی، ج۱، ص۵۸ حدیث ۲۰، احتجاج، ج۲، ص۳۶۰، بحار الانوار، ج۴۷، ص۲۲۶، حدیث ۱۶، حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۷، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۸، البدایة والنهایة، ج۱، ص۷۹، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۳۳، ۵۳۵، وفیات الاعیان، ج۱، ص۴۷۱.</ref>. | |||
قیاس در [[دین خدا]] [[باطل]] است. بیش از پانصد حدیث در [[تحریم]] عمل به قیاس از [[امامان اهل بیت]]{{عم}} وارد شده است بنابراین [[مکتب]] ابوحنیفه از نظر [[اهل بیت]] رسول خدا{{عم}} باطل و مبنای [[فقهی]] وی همانند مبنای [[شیطانی]] معرفی شده است. | |||
ابوحنیفه علاوه بر تأسیس مکتبی در قبال [[مکتب]] [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} آشکارا به مقابله و [[مخالفت با امام صادق]]{{ع}} میپرداخته است. وی [[اذعان]] میکند که روزی [[منصور دوانیقی]] برای من پیامی فرستاد که [[مردم]] فریفتۀ [[جعفر بن محمد]]{{ع}} شدهاند و به ایشان اقبال دارند. پس باید کاری کنیم که ایشان اعتبار خود را نزد مردم از دست بدهد. برای این منظور تعدادی مسئله آماده ساز و در حضور جعفر بن محمد مطرح کن، تا [[ناتوانی]] ایشان از [[پاسخ گویی]]، موجب وهن ایشان گردد. | |||
[[ابوحنیفه]] میگوید: من چهل مسأله از مسائل مشکل آماده ساختم و در حضور ایشان مطرح کردم. جعفر بن محمد به تک تک این مسائل پاسخ گفت. | |||
در برخی منابع [[راوی]] همین مقدار از داستان را نقل کرده است<ref>ر.ک: تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۹: ۱۱۷، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۸۹، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۵۸: {{عربی|إِنَّ النَّاسَ قَدْ فُتِنُوا بِجَعْفَرِ}}.</ref> اما در جامع مسانید أبی [[حنیفه]] آمده است، این مسئله موجب [[فضاحت]] ابوحنیفه در نزد منصور دوانیقی و سایر حاضرین گردید<ref>جامع مسانید أبی حنیفة، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۰۷.</ref> | |||
===[[وثاقت]] ابوحنیفه نزد [[اهل سنت]]=== | |||
علاوه بر اشکالاتی همچون مقابله با اهل بیت پیامبر{{عم}} و [[قیاس]] در [[دین]]، وثاقت ابوحنیفه نیز از سوی [[عالمان]] بزرگ [[سنی]] خدشه شده است. حدود پنجاه نفر از بزرگان-که هر یک نزد اهل سنت از نظر [[علمی]] و عملی هم پایۀ ابوحنیفه هستند-او را [[قدح]] کردهاند. [[حافظ]] [[خطیب بغدادی]] در کتاب [[تاریخ]] [[بغداد]] فصلی را در قضایای ابوحنیفه گشوده و به بیان قدح و جرحهایی که در مورد ابوحنیفه وارد شده، پرداخته است<ref>تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۷۰-۴۲۳.</ref>. این موضوع بسیار مایۀ وهن و [[تضعیف]] ابوحنیفه و [[پیروان]] او گردیده است. | |||
در کتابهایی نظیر الضعفاء [[بخاری]]<ref>الضعفاء، ج۱، ص۱۳۲، ۳۸۸.</ref>، المنتظم<ref>المنتظم، ج۸، ص۱۳۴.</ref>، [[میزان]] الاعتدال<ref>میزان الاعتدال، ج۴، ص۲۶۵، ۹۰۹۲.</ref> و [[فیض]] [[القدیر]] فی شرح [[الجامع الصغیر]]<ref>فیض القدیر، ج۱، ص۳۹۱.</ref> مطالبی در رد ابوحنیفه ذکر شده است. | |||
[[احمد بن حنبل]]، [[مالک بن انس]]، [[نسائی]]، سفیان ثوری و یحیی بن معین از جملۀ بزرگانی هستند که [[ابوحنیفه]] را [[طعن]] کردهاند<ref>الضعفاء والمتروکین، ج۳، ص۱۶۳، ۳۵۳۹.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref> | |||
===[[فقه]] ابوحنیفه=== | |||
در فقه ابوحنیفه نیز مسائلی وجود دارد که موجب طعن وی گردیده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
#جواز [[نماز]] با پوست دباغی شدۀ سگ، | |||
#قرائت یک [[آیه]] بعد از [[حمد]] به جای [[سوره]] آن هم به لغت دیگر | |||
#جواز [[سجده]] بر مدفوع خشک [[انسان]] و حیوانات دیگر | |||
#فارغ شدن از نماز با [[اخراج]] ریح و.... | |||
[[ابن خلکان]] مینویسد: سلطان محمود سبکتکین حنفی بود. اطرافیان وی قصد داشتند او را از این [[مذهب]] روی گردان کنند، از اینرو دربارۀ فتاوای ابوحنیفه مطالبی به او گفتند. سپس [[ابوبکر]] قفال در حضور سلطان دو رکعت نماز، مطابق با فتوای ابوحنیفه خواند. بدین صورت که یک پوست دباغی شدۀ سگ بر تن کرد، پس از قرائت حمد به جای [[قرائت سوره]]، یک آیه آن هم با ترجمۀ [[فارسی]] «دو برگ سبز» خواند، سپس بر عذرۀ یابسهای سجده کرد، و در پایان با اخراج ریح از نماز فارغ شد! | |||
سلطان محمود از این قضیه متعجب شد و گفت این چه مذهب و مکتبی است! و بعد از آن به [[مذهب شافعی]] گروید<ref>ر.ک: الوافی بالوفیات، ج۵، ص۲۵۷، تاریخ الاسلام، ج۲۹، ص۷۲، وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۸۰، ۷۱۳، طبقات الشافعیه الکبری، ج۵، ص۳۱۶، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۴۸۶، اگر گفته شود که با وجود این مسائل در فقه حنفی علت شایع شدن مذهب ابوحنیفه چیست؟ در پاسخ باید گفت: علل فراوانی برای شیوع یک مکتب در جوامع انسانی وجود دارد که عمدهترین آن تبلیغ مکتب توسط عالمان و ترویج آن توسط حکومتهاست.</ref>. | |||
بنابراین ابوحنیفه و [[مکتب]] وی از سوی بزرگان [[اهل سنت]] مورد طعن قرار گرفته است. هر چند ممکن است گفته شود طعن و اشکال یک عده بر ابوحنیفه موجب عدم اعتبار وی نزد همگان نمیشود. در پاسخ میگوییم: اگر عدم اعتبار ابوحنیفه متفق علیه نیست، همچنین اعتبار وی مجمع علیه نیست. | |||
ولیکن، برای [[سقوط]] وی از اعتبار، مخالفتهای او با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که بزرگان تصریح<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۳۸، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۴۷: {{عربی|ابن نصر صنف کتابا فیما خالف فیه أبو حنیفة علیا وابن مسعود}}.</ref> و [[ابن تیمیه]] نیز به آن اشاره دارد<ref>منهاج السنة، ج۶، ص۳۱۴: {{عربی|و جمع بعده محمد بن نصر المروزی کتابا...}}.</ref>. و این که [[ائمه]]{{عم}} و بزرگان [[عامه]] او را به این جهت و به خاطر فتاوای سخیف و [[باطل]] [[لعن]] میکردند کافی است<ref>کافی، ج۱، ص۵۶-۵۷، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۳۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۱۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] | # [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱]] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||