پرش به محتوا

آیه ابتلا در تفسیر و علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۳۳: خط ۳۳۳:
از این بیان نتیجه می‌گیریم که مراد از لفظ "[[ظالمین]]" در [[آیه شریفه]] هر کسی است که به گونه‌ای در مدت [[زندگی]] خویش به [[ستم]] - خواه بزرگ یا کوچک و در عمل یا قول یا [[اعتقاد]] - [[آلوده]] گشته و در پرونده اعمالش ثبت گردیده است. این عمومیت به روشنی از جمع "الظالمین" که با الف و لام استغراق ،آمده معلوم می‌شود از این رو [[آیه]] مورد بحث بیانگر این نکته است که فردی که دارای وصف [[ظالم]] است [[شایستگی]] رسیدن به [[مقام امامت]] و [[پیشوایی]] [[مردم]] و رساندن آنان به [[تکامل]] بشری - که نتیجه‌اش [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[سعادت‌مندی]] [[اخروی]] است - را ندارد؛ بلکه این [[منصب]] از ناحیه [[خداوند متعال]] به کسی می‌رسد که از هرگونه ستم در تمام زندگی‌اش به دور باشد و در کوتاه سخن [[پاک]] و [[منزه]] از هرگ ونه گفتار و [[کردار]] و [[رفتار]] و اعتقاد [[ستم آلود]] به هر شکل آن باشد. <ref>عظیمی فر، علیرضا، قرآن و عصمت اهل بیت{{عم}}، ص392-394.</ref>.
از این بیان نتیجه می‌گیریم که مراد از لفظ "[[ظالمین]]" در [[آیه شریفه]] هر کسی است که به گونه‌ای در مدت [[زندگی]] خویش به [[ستم]] - خواه بزرگ یا کوچک و در عمل یا قول یا [[اعتقاد]] - [[آلوده]] گشته و در پرونده اعمالش ثبت گردیده است. این عمومیت به روشنی از جمع "الظالمین" که با الف و لام استغراق ،آمده معلوم می‌شود از این رو [[آیه]] مورد بحث بیانگر این نکته است که فردی که دارای وصف [[ظالم]] است [[شایستگی]] رسیدن به [[مقام امامت]] و [[پیشوایی]] [[مردم]] و رساندن آنان به [[تکامل]] بشری - که نتیجه‌اش [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[سعادت‌مندی]] [[اخروی]] است - را ندارد؛ بلکه این [[منصب]] از ناحیه [[خداوند متعال]] به کسی می‌رسد که از هرگونه ستم در تمام زندگی‌اش به دور باشد و در کوتاه سخن [[پاک]] و [[منزه]] از هرگ ونه گفتار و [[کردار]] و [[رفتار]] و اعتقاد [[ستم آلود]] به هر شکل آن باشد. <ref>عظیمی فر، علیرضا، قرآن و عصمت اهل بیت{{عم}}، ص392-394.</ref>.


== دلالت آیه ابتلاء بر لزوم نصب الهی امام ==
[[امامت]] مقامی است که باید از جانب [[خداوند]] معین و وضع گردد و به [[اختیار]] [[مردم]] نهاده نشده است. «اصل [[انتصابی]] بودن [[مقام امامت]] از سوی خداوند» به قدری از طریق [[ادله]] قطعیه، ثابت و حتمی است که محکم‌ترین دلیل بر [[امامت ائمه اطهار]] {{عم}} از سوی [[پیروان]] [[مکتب]] [[اهل]] بیت‌{{عم}} می‌باشد و با [[اعتقادات]] و نظریات [[مذهب امامیه]] که منشأ امامت را [[وحی]] و مؤید به تأییدات الهی می‌دانند، همخوان است.
در این راستا [[آیه ابتلا]]، یکی از ادله مطرح در باب [[لزوم]] [[انتصاب امام]] از سوی خداوند دارای اهمیت فراوانی بوده و می‌توان با استناد به آن افزون بر [[نفی]] عملکرد «[[سقیفه]]» و «[[شورا]]»، جانشینی بلافصل علی {{ع}} را نیز به [[اثبات]] رساند؛ چراکه تنها [[شیعه]] به [[انتصاب]] [[امامان]] خویش به وسیله [[نص]] و [[نصب از سوی خداوند]] [[معتقد]] است<ref>افزون بر آیه مورد بحث، [[آیات]] دیگری نیز بر انتصابی بودن مقام امامت از جانب خداوند دلالت می‌کند از جمله: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...}} «و آنان را پیشوایانی کردیم که به [[فرمان]] ما راهبری می‌کردند» [[سوره انبیاء]]، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ...}} «ای [[داود]]! ما تو را در [[زمین]] [[خلیفه]] (خویش) کرده‌ایم» [[سوره ص]]، آیه ۲۶.</ref>. قرائن و شواهد موجود در [[آیه شریفه]] بر لزوم انتصاب امام از سوی خداوند، به اختصار چنین است<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۹۴.</ref>.
=== یکم: دلالت منطوق آیه شریفه ===
دلالت منطوق و بیان صریح [[آیه امامت]]، دلیلی محکم و غیر قابل رد بر لزوم انتصاب امام از سوی خداوند است آنجا که خداوند به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|...إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. در این آیه خداوند آشکارا اعطا و جعل مقام امامت را از جانب خود به [[خلیل]] {{ع}} یادآور شده و به خود نسبت می‌دهد و آن را امری انحصاری از جانب خویش بیان می‌کند. بنابراین [[منصب امامت]]، مقامی انتصابی از سوی خداوند است.
این دلالت حتی نزد افراد غیر متخصص در [[علوم قرآنی]] نیز به قدری روشن است که اساساً نیازی به تشریح ندارد. در حالی که خلفای سه‌گانه پس از [[پیامبر]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] ـ و از طریق [[رسول خدا]] {{صل}} ـ به [[خلافت]] برگزیده و نصب نشدند<ref>محمد الصادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۲۶ و ۱۳۲.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۹۵.</ref>
=== دوم: نسبت دادن [[عهد]] به خداوند در [[آیه شریفه]] ===
خداوند در آیه شریفه [[امامت]] را عهد و [[پیمان]] خویش بیان می‌کند. آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این معنا به خوبی از سیاق و منطوق [[آیه]] استفاده می‌شود که امامت [[پیمان الهی]] است و به [[اختیار]] [[مردم]] واگذار نشده است؛ زیرا خداوند در آیه یاد شده مقام امامت را عهد و پیمان خویش خوانده است. بنابراین [[امام]] را باید خداوند تعیین کند؛ چراکه خداوند است که طرف پیمان با امام است<ref>الامامة و الولایة فی القرآن الکریم، ص۳۴.</ref>.
حال برخی چگونه و بر چه اساس و مدرکی، عهد و [[وظیفه]] خداوند در جعل امام را به [[بندگان]] واگذار کرده و به [[حکم خداوند]] گردن ننهاده‌اند. این پرسشی است که خداوند به آن پاسخ داده است: {{متن قرآن|...مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|...بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ...}}<ref>«و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref>، {{متن قرآن|كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا}}<ref>«و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۱۵.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۹۶.</ref>
=== سوم: [[علم]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به [[انتصابی]] بودن مقام امامت ===
از آنجایی که حضرت ابراهیم {{ع}} در آیه شریفه از خداوند برای [[ذریه]] خویش درخواست مقام امامت می‌کند: {{متن قرآن|قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«(ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> در می‌یابیم که حضرت ابراهیم {{ع}} علم به انحصاری بودن جعل [[مقام امامت]] از جانب [[خداوند]] داشته و آن را متوقف به [[اختیار]] خداوند می‌داند نه اختیار [[مردم]]؛ زیرا اگر جعل مقام امامت به اختیار دیگران سپرده شده بود، [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} آن را از [[خدا]] نمی‌خواست و خود از [[ذریه]] خویش امامی را برمی‌گزید.
بنابراین در حالی که حضرت ابراهیم {{ع}} با آن همه امتیازات برجسته در جعل امام اختیار نداشت، پس چگونه می‌توان جعل امام را از سوی دیگر [[انسان‌ها]] [[مشروع]] دانست؛ پس [[امامت]] جز با [[نص]] و [[نصب]] خداوند محقق نمی‌شود<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۹۶.</ref>.
=== چهارم: اختصاص خداوند به [[آگاهی]] از [[عصمت]] افراد ===
این مطلب از دلالت [[آیه شریفه]] بر [[لزوم عصمت امام]] و دلالت جمله {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} استفاده می‌شود. مراد آیه شریفه از عدم [[ظلم]]، عصمت می‌باشد؛ زیرا افزون بر اینکه خداوند به دلیل [[آیه]] یاد شده جعل [[منصب امامت]] را در [[حق]] [[ظالمان]] [[نفی]] می‌کند، مطلق بودن کلمه {{متن قرآن|الظَّالِمِينَ}} در آیه شریفه، انجام ندادن هر گناهی هر چند کوچک را اقتضا می‌کند. از این رو تنها شخص [[معصوم]] که پیراسته و به دور از ظلم است و شایستگی امامت را دارد.
ویژگی‌هایی مانند عصمت ـ و [[علم]] مخصوص ـ در [[امام]] شدن معتبر است و کسی جز خدا از آن [[آگاه]] نیست، از این‌رو اجماع امت یا [[انتصاب]] از سوی افراد عادی در رسیدن انسان‌ها به مقام امامت نقشی ندارد. در واقع پس از [[اثبات]] لزوم عصمت امام، اختصاص انتصاب وی از سوی خداوند گریزناپذیر بوده و راهی برای [[تعیین امام]] جز از طریق [[انتصاب الهی]] باقی نخواهد ماند؛ زیرا تنها خداوند است که آگاه به عصمت اشخاص می‌باشد<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>.
[[علامه حلی]] در این زمینه می‌نویسد: «آشکار گردید که عصمت در امام [[واجب]] است و عصمت امری پنهان است و کسی غیر از خدا به آن آگاهی ندارد. پس واجب است [[نصب امام]] از سوی خداوند باشد؛ زیرا تنها اوست که آگاه به شرط عصمت است و نه دیگری»<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۲-۳۹۳.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۹۷.</ref>


== دلیل کلامی قرآنی نصب الهی امام ==
== دلیل کلامی قرآنی نصب الهی امام ==
۱۱٬۱۴۲

ویرایش