←اصل استفاده از فرصتها
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
یعنی ابتدا باید در [[پرسش]] تأمل و [[تفکر]] کرد و آن را خوب فهمید؛ سپس به آن پاسخ داد.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۹۲.</ref>. | یعنی ابتدا باید در [[پرسش]] تأمل و [[تفکر]] کرد و آن را خوب فهمید؛ سپس به آن پاسخ داد.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۹۲.</ref>. | ||
===اصل استفاده از | ===اصل استفاده از فرصتها=== | ||
از جمله اصول [[آموزشی]] در [[سیره معصومان]]{{عم}}، استفاده از فرصتهای مناسب در [[آموزش دادن]] افراد است. این اصل از سویی موجب آسان شدن [[آموزش]] و از سوی دیگر، موجب نشر و [[گسترش علم]] خواهد شد؛ زیرا [[معلم]] با تکیه بر این اصل، همواره میکوشد در هر فرصتی که [[دانشآموزی]] پیدا شد، به آموزش او بپردازد؛ افزون بر این، همواره درصدد ایجاد فرصتهای آموزشی برخواهد آمد. آموزش در سیره معصومان{{عم}}، به [[زمان]] و مکان خاصی محدود، نیست گرچه ممکن است زمان و مکانی برای آن معین شود، ولی هرگز محدودیتی نمیآورد؛ برای مثال [[معصومان]]{{عم}} اغلب، پس از | از جمله اصول [[آموزشی]] در [[سیره معصومان]]{{عم}}، استفاده از فرصتهای مناسب در [[آموزش دادن]] افراد است. این اصل از سویی موجب آسان شدن [[آموزش]] و از سوی دیگر، موجب نشر و [[گسترش علم]] خواهد شد؛ زیرا [[معلم]] با تکیه بر این اصل، همواره میکوشد در هر فرصتی که [[دانشآموزی]] پیدا شد، به آموزش او بپردازد؛ افزون بر این، همواره درصدد ایجاد فرصتهای آموزشی برخواهد آمد. آموزش در سیره معصومان{{عم}}، به [[زمان]] و مکان خاصی محدود، نیست گرچه ممکن است زمان و مکانی برای آن معین شود، ولی هرگز محدودیتی نمیآورد؛ برای مثال [[معصومان]]{{عم}} اغلب، پس از طلوع [[آفتاب]] و در [[مسجد]] به ترتیب و آموزش شاگرد میپرداختند، ولی آموزشهای آنان به این زمان و مکان منحصر نبود، بلکه در هر زمان و در هر مکان که طالب [[علم]]، [[اهل]] [[درک]] و فهم و یا نیازمند به دانشی را مییافتند، به آموزش او میپرداختند. | ||
آن بزرگواران از هر فرصتی که پیش میآمد، در راستای آموزش [[اصحاب]] خویش استفاده میکردند. داستان امیرمؤمنان علی{{ع}} و [[اعرابی]] در میدان [[جنگ]]، در این زمینه مشهور و معروف است: | آن بزرگواران از هر فرصتی که پیش میآمد، در راستای آموزش [[اصحاب]] خویش استفاده میکردند. داستان امیرمؤمنان علی{{ع}} و [[اعرابی]] در میدان [[جنگ]]، در این زمینه مشهور و معروف است: | ||
[[عربی]] [[بادیهنشین]] - در [[جنگ جمل]] - از امیرمؤمنان علی{{ع}} پرسید: آیا شما میگویید: «[[خدا]] یکی است؟» [[مردم]] به او [[هجوم]] آوردند و گفتند: آیا نمیبینی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[حال]] تقسیم [[لشکر]] است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: رهایش کنید! آنچه اعرابی از آن میپرسد، همان چیزی است که ما برای آن با این [[قوم]] میجنگیم؛ سپس فرمود: ای اعرابی! اینکه گفته میشود «خدا یکی است» بر چهار وجه میتواند باشد: دو وجه آن در مورد [[خدا]] جایز نیست و دو وجه دیگر آن در مورد خدا صادق است... <ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۸۳.</ref>. | [[عربی]] [[بادیهنشین]] - در [[جنگ جمل]] - از امیرمؤمنان علی{{ع}} پرسید: آیا شما میگویید: «[[خدا]] یکی است؟» [[مردم]] به او [[هجوم]] آوردند و گفتند: آیا نمیبینی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[حال]] تقسیم [[لشکر]] است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: رهایش کنید! آنچه اعرابی از آن میپرسد، همان چیزی است که ما برای آن با این [[قوم]] میجنگیم؛ سپس فرمود: ای اعرابی! اینکه گفته میشود «خدا یکی است» بر چهار وجه میتواند باشد: دو وجه آن در مورد [[خدا]] جایز نیست و دو وجه دیگر آن در مورد خدا صادق است... <ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۸۳.</ref>. |