پرش به محتوا

بحث:تربیت فرزند در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


این [[آموزش‌ها]] را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
این [[آموزش‌ها]] را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
====[[آموزش]] [[معارف]] و [[احکام دینی]]====
در باب آموزش [[کودک]] و [[نوجوان]] در موضوعات مختلف مرتبط با [[معارف دین]]، [[امیرمؤمنان]] روش و اولویت‌های خاص خود را در آموزش به [[فرزندان]] این‌گونه بیان می‌فرمایند: «رأیم بر این شد که ابتدا [[کتاب خدا]] و تأویلش را به تو بیاموزم، و [[قوانین]] و [[احکام اسلام]] و [[حلال]] و حرامش را به تو [[تعلیم]] دهم، و به غیر آن توجه ننمایم»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَا أُجَاوِزُ ذَلِكَ بِكَ إِلَى غَيْرِهِ}}؛ نهج البلاغة، نامه ۳۱، ص۳۹۴.</ref>.
همچنین از [[قرآن کریم]] و سفارشات [[لقمان حکیم]] به فرزندش که الگویی راهگشا برای دانستن راه و موضوعات شایان توجه و مهم در عرصه [[تربیت کودک]] و نوجوان است، این ویژگی‌ها به خوبی قابل برداشت است. هنگامی که [[لقمان]] مورد [[عنایت خدا]] قرار گرفت و [[خداوند]] حکمتش را به او آموخت {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ...}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی داده‌ایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بی‌نیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> در [[مقام]] [[شکر]]، فرزندش را مخاطب قرار داد و به شاخص‌هایی مهم، در جنبه‌های گوناگون [[زندگی]] [[موعظه]] کرد. ما نیز به اندازه وسع این مجموعه به این [[مواعظ]] می‌پردازیم:
یکم: '''[[یکتاپرستی]]''': نخستین آموزش و سفارش [[تربیتی]] لقمان به فرزندش، آموزه‌هایی [[اعتقادی]] است که [[قرآن]] آن را این چنین نقل می‌کند:
{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}} نیز در بیان [[حق فرزند]] نسبت به [[والدین]] فرمودند: {{متن حدیث|وَ الدَّلَالَةِ إِلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ}}<ref>تحف العقول، ص۲۶۳.</ref>؛ «و [[راهنمایی]] و شناساندن پروردگارش و [[یاری کردن]] فرزند در [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[خداوند]]».
پیام‌آور [[یکتاپرستی]] به [[پیروان]] خویش چنین سفارش می‌کنند:
{{متن حدیث|إذا أفصح أولادكم فعلموهم {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} ثم لا تبالوا متى مالوا، وإذا اثغروا فمروهم بالصلاة}}؛ «هر گاه کودکانتان زبان گشودند، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} را به آنان بیاموزید. سپس باکی نداشته باشید که چه وقت می‌میرند و هرگاه دندان شیری آنها افتاد، آنان را به [[نماز]] امر کنید».
[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] راهگشا برای والدین درباره چگونگی و زمان‌بندی و ثمرات [[آموزش]] [[معارف]] و [[اصول دین]] به [[فرزندان]] می‌فرمایند: «وقتی پسربچه به سن سه سالگی رسید به او می‌گویند: بگو: {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} - تا هفت مرتبه - بعد او را به [[حال]] خود می‌گذارند تا سه سال و هفت ماه و بیست [[روز]] از سن او بگذرد، آن‌گاه به او می‌گویند: بگو {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} تا هفت بار، و بعد دیگر کاری به او ندارد تا چهار سالش تمام شود، آن‌گاه به او می‌گویند: هفت بار بگو: {{متن حدیث|صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ}} و بعد او را به حال خود می‌گذارند تا پنج سالش تمام شود، آن‌گاه از او می‌پرسند: دست راست و دست چپ کدام است؟ وقتی آنها را [[شناخت]] روی او را متوجه [[قبله]] می‌سازند و به او می‌گویند: [[سجده]] کن، و رهایش می‌کنند تا هفت سالش تمام شود. وقتی هفت ساله شد، به او می‌گویند: صورت و دست‌هایت را بشوی، و وقتی دست و روی خود را شست، به او می‌گویند: نماز بخوان، و بعد او را رها می‌کنند تا نه سالش تمام شود، و چون به سن کامل نه سالگی رسید [[آداب]] و ترتیب وضوی کامل و صحیح را به او می‌آموزند و از او می‌خواهند، و در صورت [[سرپیچی]] او را می‌زنند، و نیز او را دستور می‌دهند که [[نماز]] بخواند در صورتی که سرپیچی کرد او را [[تنبیه بدنی]] می‌کنند، و چون [[وضو]] و نماز را آموخت، [[خداوند]] عز وجل او و پدر و مادرش را مورد [[بخشش]] و [[عفو]] از [[گناهان]] قرار می‌دهد، إن شاء [[الله]]»<ref>{{متن حدیث|‌إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِينَ يُقَالُ لَهُ قُلْ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِينَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوْماً فَيُقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالَ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيُّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِيلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۰، ح۴۵۳۲۸.</ref>.
دوم. '''[[سپاس‌گزاری]] و [[نیکی به والدین]]''': دومین اصل مهمی که [[والدین]] باید به فرزند بیاموزند، یادآوری زحمات والدین و [[شکرگزاری]] از والدین و نعمات [[پروردگار]] است که پدر و مادر یکی از آن [[نعمت‌ها]] هستند. [[امام سجاد]]، [[زین العابدین]]{{ع}} با اشاره به اینکه چون فرزند نمی‌تواند [[نیکی]] پدر و مادر را درباره خود [[پاداش]] دهد؛ از این رو پاداش ایشان را از [[خداوند متعال]] خواسته و می‌فرماید: «خداوندا! آن دو را پاداش ده، که مرا پرورده‌اند و از [[ثواب]] بهره‌مند گردان که مرا گرامی داشته‌اند و [[حق]] ایشان نگه دار، که مرا در خودی [[محافظت]] کرده‌اند»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي‌، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۱؛ الصحیفة السجادیة، ص۱۱۶.</ref>.
[[خداوند]] در [[سوره لقمان]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>.
پدر و مادر در [[رشد]] و [[تربیت کودک]] متحمل [[رنج]] و [[مشقت]] فراوان می‌شوند و [[کودک]] باید از ابتدا بیاموزد که هرکس به او [[احسان]] و خدمتی کرد، باید صاحب احسان را [[ارج]] و [[احترام]] کند.
مهم‌ترین رابطه‌ای که ممکن است بین دو [[انسان]] تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایان‌گر [[وابستگی]] وجود فرزند به وجود [[والدین]] اوست. در اینجا نمی‌توان رابطه متقابل را ملاک ارزیابی [[افعال]] و [[رفتار]] آنها با یکدیگر قرار داد؛ زیرا هیچ‌گاه فرزند [[قادر]] نیست بر پدر و مادر خود تأثیری داشته باشد؛ مانند تأثیری که پدر و مادر در پیدایش فرزند خود دارند. وجود فرزند، بستگی به وجود والدین خود دارد، ولی وجود پدر و مادر هیچ وابستگی به وجود فرزندشان ندارد.
بنابراین رابطه فرزند با پدر و مادر خود را نمی‌توان بر اساس قاعده [[عدل و قسط]] ارزش‌یابی کرد؛ زیرا اساس عدل و قسط بر این است که دو نفر یا بیشتر، با هم روابط متقابل، و در نتیجه، [[حقوق]] و [[تکالیف]] متقابل داشته باشند. هر جا [[حق]] و [[تکلیف]] متقابلی مطرح باشد، یک نوع تأثیر و تأثر متقابل نیز وجود دارد، اما تأثیری که پدر و مادر در به وجود آمدن فرزند خود دارند، به هیچ وجه برای فرزند نسبت به پدر و مادر خویش جبران‌پذیر نیست. به همین دلیل خداوند در [[قرآن کریم]]، پیوسته [[احسان به پدر و مادر]] را توصیه می‌کند و آن را ملاک [[ارزش]]، در رابطه فرزند با [[والدین]] قرار می‌دهد در هیچ آیه‌ای نداریم که فرزند باید با پدر و مادر خود به [[عدالت]] [[رفتار]] کند؛ زیرا چنان که اشاره شد [[تحقق عدالت]] در رابطه فرزند با والدین، ممکن نیست.
در آیه‌های بسیاری از [[قرآن]] به [[فرزندان]] توصیه شده است که به پدر و مادر خود [[احسان]] کنند که [[حق]] پدر و مادر بر فرزند، چنان بزرگ است که همانندی در دیگر افراد [[جامعه]] ندارد. البته ممکن است پدر و مادر غیر از [[حق پدری]] و [[مادری]]، [[حقوق]] دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در افراد دیگر جامعه، همانند داشته باشد. اما اصل حقوق پدری و مادری، در جایی دیگر یافت نمی‌شود؛ از این رو [[وظایف]] و [[تکالیف]] فرزند نسبت به پدر و مادر در جایی دیگر نظیر ندارد<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۵۶ - ۵۷.</ref>.
حقوق والدین بر فرزندان و وظایف فرزندان نسبت به والدین و احسان به آنها از مسائلی است که در قرآن کریم و [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} بر آن تأکید بسیاری شده است و تعبیرات جالبی دارد که اهمیت آن را به خوبی روشن می‌سازد، تا آنجا که در چهار [[آیه]] از قرآن کریم، پس از [[توحید]] قرار گرفته است و هیچ چیزی در بیان [[خداوند]]، این‌گونه مؤکد نبوده است:
#{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>.
از این تعابیر، مکرر استفاده می‌شود که میان [[پرستش خدا]] و [[احسان به والدین]] ارتباطی عمیق و پیوندی محکم برقرار است. بی‌گمان بزرگ‌ترین [[نعمت]]، نعمت هستی و [[حیات]] است که در درجه نخست از ناحیه خداست و در مجرای [[قانون‌مندی]] [[الهی]] به پدر و مادر ارتباط می‌یابد و فرزند بخشی از وجود [[والدین]] است و [[سستی]] در [[ادای حقوق]] آنان و ترک [[وظایف]] [[فرزندی]] نسبت به ایشان، هم دوش و همتای [[شرک]] به خداست<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷۹.</ref>. در [[سیره معصومین]]{{عم}} نیز [[احترام به والدین]] در شیوه‌های متفاوت نمایان است. در [[روایات]] آمده است:
{{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} أَتَتْهُ أُخْتٌ لَهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا سُرَّ بِهَا وَ بَسَطَ مِلْحَفَتَهُ لَهَا فَأَجْلَسَهَا عَلَيْهَا ثُمَّ أَقْبَلَ يُحَدِّثُهَا وَ يَضْحَكُ فِي وَجْهِهَا ثُمَّ قَامَتْ وَ ذَهَبَتْ وَ جَاءَ أَخُوهَا فَلَمْ يَصْنَعْ بِهِ مَا صَنَعَ بِهَا فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صَنَعْتَ بِأُخْتِهِ مَا لَمْ تَصْنَعْ بِهِ وَ هُوَ رَجُلٌ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ أَبَرَّ بِوَالِدَيْهَا مِنْهُ}}<ref>الکافی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>؛
[[آیات]] گذشته، از مطلق [[احسان]] سخن گفته و احسان خاصی را مطرح نکرده است. بنابراین هر نوع احسانی را شامل می‌شوند؛ اما در [[آیه‌ها]] و [[روایات]] متعدد دیگر، احسان خاصی را می‌بینیم و مصادیق آن را [[مشاهده]] می‌کنیم که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
#'''احسان در روابط [[کلامی]]''': در روابط کلامی، باید لحن و آهنگ صدای [[فرزندان]] در مقابل [[والدین]] آرام و [[پایین‌تر]]<ref>امام صادق{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|لَا تَمْلَأْ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا إِلَّا بِرَحْمَةٍ وَ رِقَّةٍ، وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا، وَ لَا يَدَكَ فَوْقَ أَيْدِيهِمَا، وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا}}. «دیدگان خود را از نگاه به پدر و مادر آکنده مساز، مگر از مهربانی و نرمی نسبت به آنان و صدای خود را بالاتر از صدای آن دو مبر، و دست خود را بالای دست آن دو قرار مده، جلوتر از آنان حرکت مکن». (الکافی، ج۲، ص۱۵۷، ح۱).</ref> از آنها و در عین [[حال]] مهربانانه باشد. هرگونه [[آزار]] و [[پرخاشگری]] لفظی نسبت به والدین نامناسب اعلام شده است، حتی [[قرآن]] به فرزندان توصیه می‌کند که «اُفٍّ» به آنها نگویید<ref>قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|...فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا...}} «...به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن.».. سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> و با آنها با [[احترام]] و بزرگوارانه صحبت کنید<ref>{{متن قرآن|...وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}} «... و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. همچنین دستور داده شده است که آنها را با نامشان صدا نکنند<ref>پیامبر خدا{{صل}} در پاسخ به سؤال از حق پدر بر فرزندش فرمودند: {{متن حدیث|لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ‌}}. «او را به اسم صدا نزند». (الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۵).</ref>، بلکه با کلماتی مانند مادر و پدر آنها را خطاب نمایند و افزون بر اینکه خود فرزند نباید با [[والدین]] با [[بدی]] صحبت کند، باید [[نیکو]] سخن بگوید و به گونه‌ای عمل کند که زمینه [[اهانت]] [[کلامی]] به والدین فراهم نشود<ref>و در ادامه فرمودند: {{متن حدیث|وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ‌}}؛ «و برایش دشنام نخرد» (الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۵).</ref>. همچنین فرزند باید همواره آنان را مشمول دعای خود کند<ref>قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|...وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}} «و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref> و [[طلب مغفرت]] برای آنان در [[زمان]] [[حیات]] و ممات بنماید<ref>قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ}} «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا می‌شود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱؛ و همچنین از زبان حضرت نوح{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ...}} «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز» سوره نوح، آیه ۲۸.</ref>.
#'''[[احسان]] در روابط غیر کلامی''': [[قرآن کریم]] در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref>.
بنابر [[آیه]] مذکور شایسته است که شخص، از ثلث [[مال]] خود نیز چیزی افزون بر [[حق]] الارث، برای والدین قرار دهد که نوعی احسان [[مالی]] به والدین و [[شاهد]] بر اهمیت حق آنان است.
[[خداوند]] در آیه‌ای دیگر نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«از تو می‌پرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که می‌بخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>.
در این [[آیه]]، پیش از همه، نام پدرومادر را به میان می‌آید که اگر نیازی داشته باشند، بر همه مقدم هستند. در روابط غیر [[کلامی]] نیز، مهم‌ترین [[رفتار]]، [[فروتنی]] در برابر [[والدین]] است. [[قرآن]] با استعاره‌ای [[زیبا]] افراد را به نهایت فروتنی در برابر والدین [[دعوت]] می‌کند: {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref>.
به همین جهت مناسب نیست فرزند جلوتر از والدین راه برود<ref>در روایتی از امام موسی بن جعفر{{ع}} به نقل شده است که فرمودند: {{متن حدیث|سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُ لَهُ‌}}؛ «کسی از رسول خدا{{صل}} سؤال کرد که حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمودند: او را به اسم صدا نزد، جلوتر از او راه نرود، پیش از او ننشیند و برایش دشنام نخرد». (الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۵).</ref>، پیش از آنان بنشیند<ref>الکافی، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و به آنها تکیه دهد<ref>امام باقر{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ أَبِي نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ وَ مَعَهُ ابْنُهُ يَمْشِي وَ الِابْنُ مُتَّكِئٌ عَلَى ذِرَاعِ الْأَبِ قَالَ فَمَا كَلَّمَهُ أَبِي{{ع}} مَقْتاً لَهُ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا}}. روزی پدرم - امام سجاد{{ع}} - پدر و پسری را در حال حرکت دیدند که پسر سرش را به کتف پدر تکیه داده بود. تا زمانی که پدرم، زنده بود، به خاطر خشمی که از این عمل بی‌ادبانه او پیدا کردند، با این پسر سخن نگفتند». (الکافی، ج۲، ص۳۴۹، ح۸).</ref>. نگاه فرزند به والدین نباید [[خیره]]<ref>امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|لَا تَمْلَأْ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا}}؛ «دیدگان خود را از نگاه به پدر و مادر آکنده مساز». (الکافی، ج۲، ص۱۵۷، ح۱).</ref> و تند و از سر [[خشم]] باشد؛ هرچند به او [[ستم]] کرده باشند<ref>همچنین فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ إِلَى وَالِدَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ}}؛ «کسی که به پدر و مادرش با خشم نگاه کند، خدا نماز او را نخواهد پذیرفت، اگرچه پدر و مادر در حق وی ظلم هر کرده باشند». (الکافی، ج۲، ص۳۴۹، ح۵).</ref> که در این صورت نمازش قبول نیست. در مقابل اگر، [[والدین]] را از روی [[دوستی]] نگاه کند، عمل او [[عبادت]] محسوب می‌شود<ref>پیامبر اکرم{{صل}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ}}؛ «نگاه پرمهر و محبت به پدر و مادر عبادت است». (امالی طوسی، ص۴۵۴).</ref> و در این حالت، درهای [[رحمت الهی]] گشوده می‌شود<ref>{{متن حدیث|يُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِي وَجْهِ الْوَالِدَيْنِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكَاحِ}}؛ «درهای آسمان برحمت در چهار موضع نزد آمدن باران و نزد نظر کردن فرزند بر روی پدر و مادر و نزد گشادن در کعبه و نزد نکاح باز می‌شود». (جامع الاخبار، ص۱۰۱).</ref>. بوسیدن والدین نیز عبادت به [[حساب]] می‌آید<ref>{{متن حدیث|قُبْلَةُ الْوَالِدَيْنِ عِبَادَةٌ}}؛ «بوسیدن والدین عبادت است». (مکارم الأخلاق، ص۲۲۰).</ref>. معمولاً هر چه والدین به [[پیری]] نزدیک می‌شوند، به [[مشکلات]] و بیماری‌های [[روز]] افزونی دچار می‌شوند؛ از این رو بر رسیدگی به والدین در [[دوران پیری]] تأکید شده است<ref>{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}} «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی! * و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> تا جایی که پیش از اظهار نیاز از سوی [[والدین]]، [[فرزندان]] باید به دنبال رفع نیازهای آنان باشند<ref>امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ}}؛ «نیکی کردن این است که با آنان خوشرفتاری کنی و اجازه ندهی که مجبور شوند آن چه را نیاز دارند اظهار کنند و از تو بخواهند، اگرچه بی‌نیاز باشند بلکه بیش از آنکه اظهار نیاز کنند آن را برطرف ساز». (الکافی، ج۲، ص۱۵۷، ح۱).</ref> و در صورت عدم [[توانایی مالی]] و جسمی، پرداخت [[دین]] و وفای به نذرهای آنان از [[حقوق]] ایشان است<ref>امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|مِنْ حَقِّ الْوَالِدَيْنِ عَلَى وَلَدِهِمَا أَنْ يَقْضِيَ دُيُونَهُمَا وَ يُوفِيَ نُذُورَهُمَا}}؛ (مشکاة الانوار، ص۱۶۳؛ بحار الأنوار، ج۷۹، ص۶۵).</ref>. فرزندان همچنین باید در هر [[حال]] [[شکرگزار]] و [[مطیع]] و [[خیرخواه]] پدر و مادر باشند<ref>امام صادق{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|وَ يَجِبُ لِلْوَالِدَيْنِ عَلَى الْوَلَدِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ شُكْرُهُمَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ طَاعَتُهُمَا فِيمَا يَأْمُرَانِهِ وَ يَنْهَيَانِهِ عَنْهُ فِي غَيْرِ مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ نَصِيحَتُهُمَا فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ}}؛ «پدر و مادر را بر فرزند سه حق واجب است: سپاسگزاری از ایشان در هر حال، اطاعت از آنان در هر چه به امر فرمایند یا او را نهی کنند که معصیت خدا نباشد، و خیرخواهی برای آنان در نهان و آشکار». (تحف العقول، ص۳۲۲).</ref>.
'''نکات پنج‌گانه'''
در پایان بحث به نکاتی اشاره می‌شود که از خلال بحث نیز روشن می‌شود، اما در عین حال به دلیل اهمیت آنها را متذکر می‌شویم.
۱. [[وظایف]] فرزندان نسبت به [[والدین]] [[تقدس]] دارد؛ به گونه‌ای که [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید:
{{متن حدیث|رِضَى الرَّبِ فِي رِضَى الْوَالِدَيْنِ وَ سَخَطُ الرَّبِ فِي سَخَطِ الْوَالِدَيْنِ‌}}<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۴، ح۵.</ref>؛
«[[رضایت]] خداند بر [[سایه]] رضایت والدین و [[خشم]] و [[ناخشنودی پروردگار]] در اثر [[نارضایتی]] والدین است».
۲. گستردگی [[وظایف]] [[فرزندان]]، نسبت به والدین در همه [[زندگی]] تا پایان عمر و حتی پس از [[مرگ]] آنها ادامه دارد؛ لذا رسول خدا{{صل}} می‌فرمایند: «آقای [[نیکوکاران]] در [[روز قیامت]] مردی است که بعد از درگذشت پدر و مادر خود به آنان [[نیکی]] کند»<ref>{{متن حدیث|سَيِّدُ الْأَبْرَارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَيْهِ بَعْدَ فَوْتِهِمَا}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۸۶، ح۱۰۱.</ref>.
حضرت در مورد مصادیق نیکی کردن به والدین بعد از فوت آنها فرمودند: «آری، [[دعا کردن]] برای آنها و [[آمرزش]] خواستن برایشان و [[اجرا]] کردن وصیت‌هایشان و [[صله رحم]] کردن و [[احترام]] گذاشتن به [[خویشان]] آنها و به [[دوستان]] آنها»<ref>{{متن حدیث|نَعَمْ الصَّلَاةُ عَلَيْهِمَا وَ الِاسْتِغْفَارُ لَهُمَا وَ الْوَفَاءُ بِعَهْدِهِمَا وَ إِكْرَامُ صَدِيقِهِمَا وَ صِلَةُ رَحِمِهِمَا}}؛ مستدرک، ج۲، ص۱۱۴، ح۹.</ref>.
[[امام هادی]]{{ع}} به [[متوکل]] فرمود:
{{متن حدیث|وَ اللَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يَحُجُّ عَنْ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ عَنْ أَبِ رَسُولِ اللَّهِ‌{{صل}} حَتَّى مَضَى وَ وَصَّى الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ{{عم}} بِمِثْلِ ذَلِكَ وَ كُلُّ إِمَامٍ مِنَّا يَفْعَلُ ذَلِكَ}}<ref>مستدرک، ج۲، ص۱۱۵، ح۱۲.</ref>؛
«به [[خدا]] [[سوگند]] [[امیر مؤمنان]] در [[زمان]] حیاتش به جای پدر و مادرش و به [[نیابت]] از پدر [[پیامبر خدا]]، [[حج]] انجام می‌داد و به [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز همین‌گونه [[وصیت]] کرد و هر امامی از ما همین [[سیره]] را ادامه می‌دهد».
زنده نگاه داشتن یاد و خاطره و [[راه و رسم]] و اهداف صحیح والدین نیز از مصادیق [[احسان]] و [[سپاسگزاری]] و [[حق‌شناسی]] از ایشان است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: «[[زین العابدین]] بر پدرش چهل سال گریست و در این مدت روزها را [[روزه]] داشت و شب‌ها به [[عبادت]] بر پا بوده هنگام [[افطار]] که می‌رسید خدمتگزارش غذا و آب حضرت را می‌آورد و در مقابلش می‌گذاشت و عرض می‌کرد: آقا بفرمایید میل کنید. می‌فرمود: «فرزند [[رسول خدا]] گرسنه کشته شد؛ فرزند رسول خدا [[تشنه]] کشته شد». آن قدر این جمله‌ها را تکرار می‌کرد و می‌گریست تا غذایش از آب دیدگانش‌تر می‌شد و آب [[آشامیدنی]] حضرت با اشکش می‌آمیخت. [[حال]] آن حضرت چنین بود تا به [[خدای عزوجل]] پیوست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ زَيْنَ الْعَابِدِينَ{{ع}} بَكَى عَلَى أَبِيهِ أَرْبَعِينَ سَنَةً صَائِماً نَهَارَهُ وَ قَائِماً لَيْلَهُ فَإِذَا حَضَرَ الْإِفْطَارُ جَاءَ غُلَامُهُ بِطَعَامِهِ وَ شَرَابِهِ فَيَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَيَقُولُ كُلْ يَا مَوْلَايَ فَيَقُولُ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ{{ع}} جَائِعاً قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ{{ع}} عَطْشَاناً فَلَا يَزَالُ يُكَرِّرُ ذَلِكَ وَ يَبْكِي حَتَّى يَبْتَلَّ طَعَامُهُ مِنْ دُمُوعِهِ ثُمَّ يُمْزَجُ شَرَابُهُ بِدُمُوعِهِ فَلَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۹.</ref>.
۳. این [[وظایف]] برای [[فرزندان]] بدون قید و شرط است، به گونه‌ای که اگر [[والدین]] از لحاظ [[دینی]] [[گمراه]] باشند، یا [[حقوق فرزند]] را رعایت نکنند، باز هم [[مسئولیت]] فرزندان، نسبت به آنها ساقط نمی‌شود و [[عذر]] فرزندان در این باره پذیرفته نمی‌شود<ref>نظام خانواده در اسلام، با اضافه و تغییر.</ref>. [[قرآن]] در این مورد می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمی‌دانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز می‌گردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه می‌کرده‌اید می‌آگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref>.
[[امام باقر]]{{ع}} نیز در این باب فرمودند: «سه چیز است که [[خداوند عزوجل]] درباره آنها به هیچ کس [[اجازه]] [[مخالفت]] نداده است؛ برگرداندن [[امانت]] به صاحبش [[نیک]] باشد یا بد، [[وفای به عهد]] با نیک و بد و [[نیکی به پدر و مادر]] نیک باشند یابد»<ref>{{متن حدیث|ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ‌}}؛ الکافی، ج۲، ص۱۶۲، ح۱۵.</ref>.
۴. در [[آیات]] متعددی [[خداوند متعال]]، [[اطاعت]] [[والدین]] و [[احسان]] به آنها را بعد از [[توحید]] ذکر می‌فرماید؛ یعنی این‌گونه به نظر می‌رسد که در پیشگاه [[الهی]]، مهم‌تر از همه مسائل، توجه به توحید و [[یگانگی]] [[ذات اقدس]] [[پروردگار]] و بعد از آن، [[حرمت]] گذاشتن به والدین است. اما همین والدین با همه [[ارج]] و [[قربی]] که دارند، اگر بخواهند در [[حریم]] الهی وارد شوند و فرزند خود را به [[شرک]] سفارش کنند یا او را به ترک [[واجب]] یا ارتکاب حرامی وادار نمایند، [[اطاعت‌پذیری]] مفهومی ندارد:
{{متن قرآن|وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمی‌دانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز می‌گردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه می‌کرده‌اید می‌آگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref>.
با اینکه در [[معصیت]] [[خالق]]، نباید از مخلوق اطاعت کرد، ولی با این همه [[فرزندان]] [[اجازه]] ندارند در [[مصاحبت]] و [[سلوک]] با پدر و مادر، از مسیر معروف و [[پسندیده]] خارج شوند<ref>سیری در رساله حقوق امام سجاد{{ع}}، ج۲، ص۲۱۳ - ۲۱۲ (با اندکی تغییر).</ref>.
۵. [[قرآن کریم]] ضمن تأکید بر بزرگی [[حق والدین]] و [[لزوم]] جبران آن، زحمت‌های طاقت‌فرسا و جبران‌ناپذیر مادر را گوشزد می‌کند:
{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>.
همچنین [[خداوند]] در [[سوره احقاف]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا...}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>.
در این [[آیات]] نخست در مورد پدر و مادر، سفارش می‌کند، اما جمله‌های بعد، همگی یادآوری [[حق]] مادر و زحمت‌هایی است که در دوران باداری، شیردهی و پرورش فرزند می‌کشد. [[درد]] و رنج‌های مادر در راه پرورش فرزند، هم محسوس‌تر و ملموس‌تر است و هم در مقایسه با زحمات پدر اهمیت بیشتری دارد و به همین دلیل در [[روایات]] نیز حق مادر، بیش و پیش از حق پدر تعیین شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} در مورد ویژگی و [[برتری]] مادر و زحمات خاص او وحق او بر فرزند می‌فرمایند:
{{متن حدیث|حَقُّ أُمِّكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لَا يَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَعْطَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا يُعْطِي أَحَدٌ أَحَداً}}؛
«باید بدانی که مادر، تو را در جایی نگهداری کرد که هیچ کس دیگر، کسی را در آنجا نگه نمی‌دارد. و از شیره جانش به تو غذا داد که کسی به دیگری نمی‌دهد».
و چنین ادامه می‌دهد: «و از تو با همه وجودش از گوش و چشم و دست و پا و موی و پوست، با [[شادمانی]] و [[سرور]]، [[نگهبانی]] و نگهداری کرده، [[ناملایمات]]، [[غم]] و [[اندوه]] و [[نگرانی‌ها]] را [[تحمل]] می‌کند و شادان و خرم است که تو را [[سیر]] نماید و خود گرسنه بماند؛ تو را بپوشاند و خود برهنه باشد؛ تو را [[سیراب]] کند و خود [[تشنه]] بماند، خود در [[آفتاب]] باشد و بر تو [[سایه]] افکند؛ با [[تحمل]] [[مشقت]]، [[آرامش]] و تنعم تو را فراهم آورد و با پذیرش [[رنج]] بی‌خوابی، تو را از [[لذت]] [[خواب]] بهره‌مند سازد؛ شکمش ظرف وجود تو و دامنش [[پناهگاه]] [[امن]] تو و سینه‌اش چشمه جوشانی برای رفع [[عطش]] تو و جانش فدای تو شده و سرد و گرم [[روزگار]] را به خاطر تو پذیرا گشته است. پس باید به [[پاس]] این همه [[محبت]] و [[زحمت]]، [[شکرگزار]] او باشی، و هرگز نمی‌توانی، مگر خدایت [[یاری]] کند»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنَّهَا وَقَتْكَ بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ يَدِهَا وَ رِجْلِهَا وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِيعِ جَوَارِحِهَا مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِكَ فَرِحَةً مُوَابِلَةً مُحْتَمِلَةً لِمَا فِيهِ مَكْرُوهُهَا وَ أَلَمُهَا وَ ثِقْلُهَا وَ غَمُّهَا حَتَّى دَفَعَتْهَا عَنْكَ يَدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْكَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَضِيَتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِيَ وَ تَكْسُوَكَ وَ تَعْرَى وَ تُرْوِيَكَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّكَ وَ تَضْحَى وَ تُنَعِّمَكَ بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذِّذَكَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِهَا وَ كَانَ بَطْنُهَا لَكَ وِعَاءً وَ حَجْرُهَا لَكَ حِوَاءً وَ ثَدْيُهَا لَكَ سِقَاءً وَ نَفْسُهَا لَكَ وِقَاءً تُبَاشِرُ حَرَّ الدُّنْيَا وَ بَرْدَهَا لَكَ وَ دُونَكَ فَتَشْكُرُهَا عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِهِ}}؛ تحف العقول، ص۲۶۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۶۰.</ref>.
در مورد [[عجز]] [[انسان]] از [[شکرگزاری]] در برابر زحمات ما در روایتی از [[رسول اکرم]]{{صل}} نقل شده است که شخصی [[خدمت]] حضرت{{صل}} عرض کرد: «ای [[رسول خدا]]! [[حق]] پدر چیست؟ حضرت فرمودند: مادامی که زنده است او را [[اطاعت]] کنی و [[مطیع]] او باشی. بعد عرض کرد: حق مادر چیست؟ فرمودند: اگر انسان به اندازه ریگ‌های بیابان و قطرات [[باران]] روزگاران، در مقابل مادر بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک [[روز]] دوران حمل، حق او را ادا نکرده است»<ref>{{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الْوَالِدِ قَالَ أَنْ تُطِيعَهُ مَا عَاشَ فَقِيلَ وَ مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَيَّامَ الدُّنْيَا قَامَ بَيْنَ يَدَيْهَا مَا عَدَلَ ذَلِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فِي بَطْنِهَا}}؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۰۳، ح۱۹.</ref>.
در [[حدیث]] دیگری آمده است:
مردی مادر پیر و [[ناتوان]] خود را بر دوش گرفته بود و [[طواف]] مشغول بود، در همین هنگام [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و عرض کرد: {{عربی|هل أدیت حقها}}؛ «آیا [[حق]] مادرم را این‌گونه ادا کرده‌ام؟» پیامبر{{صل}} در جواب فرمودند: {{عربی|لا و لا بزفره واحدة}}؛ «نه، حتی یک نفس و ناله او را جبران نکردی»<ref>تفسیر فی ظلال، ج۴، ح۲۲۲۲.</ref>.
بنابراین [[مسئولیت]] [[فرزندان]] نسبت به مادر بیشتر است؛ چراکه مادر [[منزلت]] و مرتبه‌ای بلند نزد [[پروردگار متعال]] دارد. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: «اگر مشغول [[خواندن نماز]] مستحبی هستی و پدرت تو را صدا می‌زند، حق نداری نمازت را قطع کنی، اما اگر مادرت تو را صدا می‌زند، موظفی [[نماز]] مستحبی را شکسته و او را [[اجابت]] کنی»<ref>{{متن حدیث|إِذَا كُنْتَ فِي صَلَاةِ التَّطَوُّعِ فَإِنْ دَعَاكَ وَالِدُكَ فَلَا تَقْطَعْهَا وَ إِنْ دَعَتْكَ وَالِدَتُكَ فَاقْطَعْهَا}}؛ مستدرک، ج۱۵، ص۱۸۱، ح۴.</ref>.
و در [[نیکی]] کردن به پدر و مادر این مادر است که سهم بیشتری را باید دریافت کند و بر پدر مقدم است؛ از این رو [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ لِلْأُمِ ثُلُثَيِ الْبِرِّ وَ لِلْأَبِ الثُّلُثَ}}<ref>امالی صدوق، ص۵۱۱.</ref>؛ «دو قسمت نیکی به مادر اختصاص دارد و یک قسمت به پدر». امام باقر{{ع}} [[رفتار امام]] [[سجاد]] [[زینت]] [[عبادت کنندگان]]{{ع}} را با مادرش این‌گونه بیان می‌کنند:
پدرم [[امتناع]] داشت از اینکه با مادرش هم‌غذا شود به ایشان گفته شد: {{متن حدیث|يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ أَبَرُّ النَّاسِ وَ أَوْصَلُهُمْ لِلرَّحِمِ فَكَيْفَ لَا تُؤَاكِلُ أُمَّكَ‌}}<ref>الخصال، ج۲، ص۵۱۷؛ بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۱.</ref>؛ «ای فرزند رسول خدا! شما [[نیک]] رفتار‌تر از همه [[مردم]] و از همه بیشتر [[صله رحم]] می‌کنید، پس چگونه است که با مادرتان هم غذا نمی‌شوید؟» حضرت فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ تَسْبِقَ يَدِي إِلَى مَا سَبَقَتْ عَيْنُهَا إِلَيْهِ‌}}؛ «من [[دوست]] ندارم که دستم به سوی چیزی برود که چشم مادرم سوی آن رفته است».
سوم: '''توجه دادن به [[مرگ]] و [[معاد]]''': [[کودک]] از آغاز باید بداند که اساس [[آفرینش]] او [[بیهوده]] نبوده و بر [[حکمت]] و رمزورازی [[استوار]] است و هر کاری در این عالم انجام دهد حتی اگر بسیار کوچک باشد و مخفی، در [[قیامت]] همان کوچک و ناچیز در مقابل چشمش، ظاهر و مجسم خواهد شد:
{{متن قرآن|...ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمی‌دانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز می‌گردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه می‌کرده‌اید می‌آگاهانم * پسرکم! بی‌گمان اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد در دل تخته سنگی یا در آسمان‌ها یا در زمین، خداوند آن را می‌آورد که خداوند نازک‌بین دانایی‌ست» سوره لقمان، آیه ۱۵-۱۶.</ref>.
چهارم: '''[[آموزش]] [[واجبات]] و سفارش به [[نماز]] و [[روزه]]''': بعد از اینکه [[لقمان]] [[اصول اعتقادی]] فرزند را به او می‌آموزد، به [[هدایت]] [[رفتاری]] و اعمالی او از نظر شخصی و [[اجتماعی]] توجه می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ...}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>.
بر این اساس، [[وظیفه]] [[والدین]] است که فرزند را با [[عبادت]] و نماز که ساده‌ترین وسیله پیوند [[انسان]] با [[خالق]] است، انس دهند و شیرینی انس و [[گفت‌وگو]] با [[خدا]] را به او بچشانند و یادآوری کنند که کم‌ترین [[وظیفه]] [[بنده]] در پیشگاه پروردگارش، [[خضوع]] و [[تذلل]] است که خود مصداق [[شکرگزاری از خداوند]] می‌باشد و همین مسئله در امور مهم [[زندگی]]، مأمن و [[وسیله نجات]] [[انسان]] است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: «هرگاه فرزندانتان هفت ساله شدند، [[نماز]] را به آنان یاد دهید و هرگاه به ده سالگی رسیدند، به خاطر [[ترک نماز]] آنها را [[تنبیه]] کنید و بسترهایشان را از هم جدا سازید»<ref>{{متن حدیث|مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعاً وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَيْهَا إِذَا بَلَغُوا تِسْعاً وَ فَرِّقُوا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْراً}}؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۵۲، ح۸.</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}} نیز می‌فرمایند: «ما [[اهل بیت]]{{عم}} [[کودکان]] خود را به خواندن [[تسبیح حضرت]] زهرا{{س}} دستور می‌دهیم؛ همان‌گونه که به [[نماز خواندن]] دستور می‌دهیم»<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ{{س}} كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ}}؛ الکافی، ج۳، ص۳۴۳.</ref>.
پنجم: '''[[امر به معروف و نهی از منکر]]''': در این [[آیه قرآن]]، [[لقمان]] به فرزدنش می‌آموزد که افزون بر اینکه روابط بین او و [[خداوند]] باید درست باشد، باید در او انگیزه [[خیرخواهی]] عمومی [[بیدار]] باشد و به مسئولیتش نسبت به [[اجتماع]] و [[سرنوشت]] سایر [[انسان‌ها]] توجه کند و در برابر اتفاق‌هایی که پیرامون او رخ می‌دهد، بی‌اعتنا نباشد، بلکه باید عکس‌العمل مناسب نشان دهد. {{متن قرآن|...وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ...}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>.
ششم: '''[[صبر بر مصائب]]''': یکی دیگر از اصولی که در [[آیات کریمه قرآن]]، از زبان [[لقمان حکیم]] به عنوان یک شاخصه [[ارزشمند]] در [[تعلیم و تربیت]] فرزند مطرح شده است و [[والدین]] باید فرزند را با آن آشنا کنند، [[صبر]] بر [[سختی‌ها]] و گرفتاری‌های زندگی انسان در این [[دنیا]] است: {{متن قرآن|...وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>.
[[کودک]] و [[نوجوان]] باید بداند در طول [[زندگی]]، با شرایط بسیار متغیر و گوناگون برخورد خواهد کرد. برای او هم [[سرور]] و [[شادمانی]] پیش خواهد آمد و هم شرایط سخت و دشوار. نوجوان باید بیاموزد در مقابل [[مشکلات]] زندگی، خود را نبازد و از صحنه [[اجتماع]] نگریزد و گوشه [[انزوا]] [[اختیار]] نکند و به عکس‌العمل نامناسب نشان ندهد و [[آلوده]] نشود. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز فرزندش را به [[صبر]] و [[تسلیم نشدن]] در برابر [[ناملایمات]] فرا می‌خواند: «پسرکم! بر [[ناگواری‌ها]] [[شکیبایی]] ورزو به [[حقوق دیگران]] دست‌درازی مکن و درخواست برادرت را به چیزی که ضرر آن برای تو بیشتر از [[منفعت]] آن است [[اجابت]] مکن»<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّ اصْبِرْ عَلَى النَّوَائِبِ وَ لَا تَتَعَرَّضْ لِلْحُقُوقِ وَ لَا تُجِبْ أَخَاكَ إِلَى الْأَمْرِ الَّذِي مَضَرَّتُهُ عَلَيْكَ أَكْثَرُ مِنْ مَنْفَعَتِهِ لَهُ}}؛ المناقب، ج۴، ص۱۶۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶۳.</ref>.
هفتم: '''[[معاشرت با مردم]] بدون [[غرور]] و [[تکبر]]''': [[لقمان حکیم]] در اینجا از دو صفت بسیار [[زشت]] و [[ناپسند]] که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه [[اجتماعی]] است یاد می‌کند {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref> که یکی تکبر و [[بی‌اعتنایی]]، و دیگر غرور و [[خودپسندی]] است که هر دو در این جهت مشترکند که [[انسان]] را در عالمی از توهم و [[پندار]] و [[خود برتربینی]] فرو می‌برند و رابطه‌اش را از دیگران قطع می‌کنند.
مخصوصاً با توجه به ریشه لغوی «صعر» روشن می‌شود که این‌گونه صفات یک نوع [[بیماری]] روانی و [[اخلاقی]] هستند؛ نوعی [[انحراف]] در تشخیص و [[تفکر]]، وگرنه [[انسان]] سالم از نظر [[روح]] و روان هرگز گرفتار این‌گونه پندارها و تخیلات نمی‌شود.
ناگفته پیداست که منظور «[[لقمان]]»، تنها مسأله روی‌گرداندن از [[مردم]] و یا [[راه رفتن]] مغرورانه نیست، بلکه منظور، [[مبارزه]] با تمام مظاهر [[تکبر]] و [[غرور]] است، اما از آنجا که این‌گونه صفات قبل از هر چیز خود را در حرکات عادی و روزانه نشان می‌دهد، انگشت روی این مظاهر خاص گذاشته است<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۵۵.</ref>.
تکبر، هم [[توهین]] به مردم است، هم زمینه‌ساز [[رشد]] کدورت‌های جدید و هم تحریک کننده کینه‌های درونی قدیم، از همین روست که [[خداوند]] چنین شخصی را [[دوست]] ندارد و هر آنچه در این کره خاکی است زبان به [[نفرین]] و [[لعنت]] او باز می‌کند. در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[بنده]] او که در برابر [[کودکان]] نیز [[فروتن]] بود، می‌خوانیم: «هر کس با تکبر در [[زمین]] راه رود، زمین و هر موجودی که زیر آن و روی آن است، او را لعنت می‌کنند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَشَى عَلَى الْأَرْضِ اخْتِيَالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا}}؛ ثواب الاعمال، ص۲۷۵؛ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۳۰۳، ح۸.</ref>.
در این [[آیه]]، لقمان به فرزندش می‌گوید: در زمین متکبرانه راه نرو {{متن قرآن|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا}}، همچنان که در [[سوره فرقان]]، اولین نشانه [[بندگان]] خوب [[خدا]]، [[حرکت]] [[متواضعانه]] آنهاست: {{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا...}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به [[امام حسن]]{{ع}} چگونگی [[برخورد با مردم]] را این‌گونه سفارش و یادآوری می‌کند: «پسرم! خود را [[میزان]] بین خود و دیگران قرار بده، بنابراین آنچه برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست بدار؛ و هرچه برای خود نمی‌خواهی، برای دیگران هم مخواه؛ به کسی [[ستم]] مکن چنان که [[دوست]] داری به تو [[ستم]] نشود؛ و [[نیکی]] کن، چنان که علاقه داری به تو نیکی شود؛ آنچه را از غیر خود [[زشت]] می‌دانی از خود نیز زشت بدان؛ از [[مردم]] برای خود آن را [[راضی]] باش که از خود برای آنان راضی هستی؛ هر آنچه را نمی‌دانی مگو؛ اگر چه دانسته‌هایت اندک است، و آنچه را دوست نداری درباره تو بگویند تو هم درباره دیگران مگوی. [[آگاه]] باش که خود پسندی ضدّ صواب و آفت خردهاست»<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ لَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ}}؛ نهج البلاغة، نامه ۳۱، ص۳۹۷.</ref>.
هشتم: '''[[میانه‌روی]] در امور''': [[اعتدال]] و میانه‌روی یک توصیه همیشگی و همگانی در همه امور [[زندگی]] است؛ از امور شخصی گرفته تا [[امور عبادی]] و [[اقتصادی]]. نه [[انسان]] باید آن قدر تند برود که در راه بماند و نه آنچنان [[سستی]] کند که [[زمان]] بگذرد و مطلوب بگریزد. [[والدین]] باید شاخصه مهم اعتدال در [[رفتار]] و [[منش]] را نیز به فرزند بیاموزند که راه [[آموزش]] هم استفاده از علاقه‌مندی‌های [[فرزندان]] است. در [[سوره لقمان]] می‌خوانیم:
{{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ}}<ref>«و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref>.
[[لقمان]] به فرزندش می‌گوید: در حرکتت میانه‌رو باش؛ در [[راه رفتن]] نه سرعت به [[خرج]] بده و نه کند [[حرکت]] کن؛ سخن که می‌گویی، صدایت را به فریاد بلند نکن که همگی این توصیه‌ها کنایه از [[میانه‌روی]] در تمام امور [[زندگی]] باشد.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۳۵-۲۵۳</ref>.
===[[جوانی]] و [[تربیت]]===
===[[جوانی]] و [[تربیت]]===
[[جوانان]]، بخش مهمی از افراد جامعه‌اند که نزد [[دوستان]] و [[دشمنان]] هر [[ملت]] جایگاه و اهمیتی ویژه دارند؛ زیرا این قشر، به ویژه متخصصان و [[شایستگان]] آنان، عامل تحولات بزرگ [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] یک کشورند. به همین دلیل دشمنان برای جلوگیری از [[پیشرفت]] [[ملت‌ها]]، نخست به سراغ جوانان می‌روند تا با ایجاد سرگرمی‌های [[فریبنده]]، آنان را از [[رشد]] و تعالی و [[سلامت جسمی]] و روانی بازدارند و زمینه [[سلطه]] بر آنان را فراهم کنند؛ از این رو بر همگان لازم است با [[ادراک]] درست جایگاه [[جوان]] و حساسیت‌ها و نیازهای آنان برای [[رشد معنوی]] و [[علمی]] و بالندگی یاریشان کنند تا از این راه، [[سلامت]] و [[رشد جامعه]] خود را فراهم سازند و این عبادتی بزرگ است<ref>جوادی آملی، مفاتیح الحیاة، ص۳۹۰.</ref>.
[[جوانان]]، بخش مهمی از افراد جامعه‌اند که نزد [[دوستان]] و [[دشمنان]] هر [[ملت]] جایگاه و اهمیتی ویژه دارند؛ زیرا این قشر، به ویژه متخصصان و [[شایستگان]] آنان، عامل تحولات بزرگ [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] یک کشورند. به همین دلیل دشمنان برای جلوگیری از [[پیشرفت]] [[ملت‌ها]]، نخست به سراغ جوانان می‌روند تا با ایجاد سرگرمی‌های [[فریبنده]]، آنان را از [[رشد]] و تعالی و [[سلامت جسمی]] و روانی بازدارند و زمینه [[سلطه]] بر آنان را فراهم کنند؛ از این رو بر همگان لازم است با [[ادراک]] درست جایگاه [[جوان]] و حساسیت‌ها و نیازهای آنان برای [[رشد معنوی]] و [[علمی]] و بالندگی یاریشان کنند تا از این راه، [[سلامت]] و [[رشد جامعه]] خود را فراهم سازند و این عبادتی بزرگ است<ref>جوادی آملی، مفاتیح الحیاة، ص۳۹۰.</ref>.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش