پرش به محتوا

تدبیر در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تدبیر در فقه سیاسی]] - [[تدبیر در خانواده]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = تدبیر
| عنوان مدخل  = تدبیر
| مداخل مرتبط = [[تدبیر در فقه سیاسی]] - [[تدبیر در خانواده]]
| پرسش مرتبط  = سیره خانوادگی معصومان (پرسش)
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* تدبیر، [[تفکر]] و اندیشیدن در ورای امور (قبل از آن)<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۰۷.</ref>، عاقبت‌اندیشی<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. اصل آن "دبر" به معنای "پشت" در مقابل "جلو" (قُبُل) است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۳۱.</ref>.  
* [[تدبیر]]، [[تفکر]] و [[اندیشیدن]] در ورای امور (قبل از آن)<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۰۷.</ref>، [[عاقبت‌اندیشی]]<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. اصل آن "دبر" به معنای "پشت" در مقابل "جلو" (قُبُل) است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۳۱.</ref>.  
*{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref>.
*{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref>.
* [[تدبیر امور عالم]] هستی در [[قرآن کریم]] به [[خداوند]] و ملائک نسبت داده شده است. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.</ref> یعنی امر [[دنیا]] را با اسباب آسمانی اداره می‌کند، با امر به [[ملائکه]] و جز آنها که آثار و [[احکام]] آسمانی به [[زمین]] می‌رسد<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۴۱۵.</ref>.
* [[تدبیر امور عالم]] هستی در [[قرآن کریم]] به [[خداوند]] و [[ملائک]] نسبت داده شده است. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.</ref> یعنی امر [[دنیا]] را با اسباب آسمانی اداره می‌کند، با امر به [[ملائکه]] و جز آنها که آثار و [[احکام]] آسمانی به [[زمین]] می‌رسد<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۴۱۵.</ref>.
* [[آیات]] دیگری نیز [[تدبیر امور]] هستی را به [[اراده خداوند]] [[تبیین]] می‌کنند: {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}}<ref>«سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند» سوره یونس، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ}}<ref>«و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند؟ خواهند گفت: خداوند» سوره یونس، آیه ۳۱.</ref>.
* [[آیات]] دیگری نیز [[تدبیر امور هستی]] را به [[اراده خداوند]] تبیین می‌کنند: {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}}<ref>«سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند» سوره یونس، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ}}<ref>«و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند؟ خواهند گفت: خداوند» سوره یونس، آیه ۳۱.</ref>.
* در [[سوره]] [[مبارکه]] نازعات، [[خداوند]] به پنج گروه از [[فرشتگان]] [[سوگند]] یاد می‌کند. آخرین گروه فرشتگانی هستند که [[امور دنیا]] را [[تدبیر]] می‌کنند: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref>.
* در [[سوره مبارکه نازعات]]، خداوند به پنج گروه از [[فرشتگان]] [[سوگند]] یاد می‌کند. آخرین گروه فرشتگانی هستند که [[امور دنیا]] را تدبیر می‌کنند: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref>.
* [[تدبیر]] [[امر]] [[دین]] با [[ارسال پیامبران]] و [[نزول]] [[احکام]] ([[حلال و حرام]]) و تفصیل آنها و [[تدبیر]] [[اهل]] [[زمین]] با بادها و [[باران]] و غیر آنها محقق می‌شود. در حقیقت [[تدبیر]] [[امر]] بر عهده [[خداوند]] است و اضافه ملائک به امر، مشعر این معنی است که آنها اسبابِ تحققِ این [[تدبیر]] هستند<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۳۰، ص۳۴-۳۵.</ref>.
* [[تدبیر امر]] [[دین]] با [[ارسال پیامبران]] و [[نزول]] احکام ([[حلال و حرام]]) و تفصیل آنها و تدبیر [[اهل]] زمین با بادها و [[باران]] و غیر آنها محقق می‌شود. در [[حقیقت]] [[تدبیر امر]] بر عهده [[خداوند]] است و اضافه [[ملائک]] به امر، مشعر این معنی است که آنها اسبابِ تحققِ این [[تدبیر]] هستند<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۳۰، ص۳۴-۳۵.</ref>.
* [[اندیشمندان اسلامی]] از [[سیاست]] و [[تدبیر امور]] [[انسان‌ها]] در [[جامعه]] به [[سیاست]] مدن و [[تدبیر]] مُدن تعبیر کرده‌اند که به معنای تمشیت [[امور جاری]] [[مردم]] و [[جامعه]] است و آن بر عهده [[امام]] و [[حاکم]] می‌باشد. این مطلب [[با تدبیر]] [[خداوند]] نسبت به [[عالم هستی]] منافاتی ندارد. [[علامه طباطبایی]] در [[تبیین]] این مسئله می‌نویسد: هیچ سببی در قبال [[خداوند]]، [[استقلال]] ندارد تا قابل [[انقطاع]] از [[خداوند]] باشد؛ لذا استناد [[بت پرستان]] به اینکه [[خداوند]] [[تدبیر]] [[امر]] را به [[فرشتگان]] [[تفویض]] کرده، [[باطل]] است. مَثَل اشیاء در استناد آنها به اسباب قریب و بعید، انتها و اتصال آنها به [[خداوند سبحان]] در رتبه آخر (سبب غایی) مانند استناد [[نوشتن]] به [[انسان]] است. در اصل [[انسان]] با دست و قلم می‌نویسد؛ پس [[نوشتن]] اول مستند به قلم است و بعد مستند به دست و درنهایت مستند به [[انسان]]. استناد [[نوشتن]] به قلم و کتاب منافاتی با استناد آن به [[انسان]] ندارد؛ پس [[تدبیر]] [[انسان]] در طول [[تدبیر الهی]] [[تفسیر]] می‌شود<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۱۸۴.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۷۴.</ref>.
* [[اندیشمندان اسلامی]] از [[سیاست]] و [[تدبیر امور]] [[انسان‌ها]] در [[جامعه]] به سیاست مدن و تدبیر مُدن تعبیر کرده‌اند که به معنای [[تمشیت امور]] جاری [[مردم]] و جامعه است و آن بر عهده [[امام]] و [[حاکم]] می‌باشد. این مطلب [[با تدبیر]] خداوند نسبت به [[عالم هستی]] منافاتی ندارد. [[علامه طباطبایی]] در تبیین این مسئله می‌نویسد: هیچ سببی در قبال خداوند، [[استقلال]] ندارد تا قابل [[انقطاع]] از خداوند باشد؛ لذا استناد [[بت پرستان]] به اینکه خداوند تدبیر امر را به [[فرشتگان]] [[تفویض]] کرده، [[باطل]] است. [[مَثَل]] اشیاء در استناد آنها به اسباب قریب و بعید، انتها و اتصال آنها به [[خداوند سبحان]] در رتبه آخر (سبب غایی) مانند استناد [[نوشتن]] به [[انسان]] است. در اصل انسان با دست و قلم می‌نویسد؛ پس نوشتن اول مستند به قلم است و بعد مستند به دست و درنهایت مستند به انسان. استناد نوشتن به قلم و کتاب منافاتی با استناد آن به انسان ندارد؛ پس تدبیر انسان در طول [[تدبیر الهی]] [[تفسیر]] می‌شود<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۱۸۴.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۷۴.</ref>.


==[[برنامه‌ریزی]]==
==[[برنامه‌ریزی]]==
این اصطلاح در کاربردهای [[سیاسی]] خود به هرگونه تلاش برای دستیابی به یک [[هدف]] نظیر [[رفاه اقتصادی]] یا الگوی خاص استفاده از [[زمین]] از [[راه هدایت]] مرکزی اشاره می‌کند. مهم‌ترین [[پرسش]] درباره برنامه‌ریزی این است که آیا می‌توان میان برنامه‌ریزی و دیگر شکل‌های سیاستگذاری تمایز قائل شد. [[عقیده]] شدید به تمایز میان آنها بیش از هر چیز از [[اعتقاد]] به [[برتری]] دادن [[برنامه‌ریزی]] به عنوان شکلی از سیاستگذاری بر سایر اشکال برنامه‌ریزی ناشی می‌شود. در اواسط سده بیستم اعتقاد گسترده‌ای به شکل‌های برنامه‌ریزی از جمله برنامه‌ریزی [[اقتصادی]] و شهری وجود داشت. به نظر می‌رسید [[موفقیت]] «برنامه‌های پنج ساله» [[اتحاد]] شوروی و مؤثر بودن برنامه‌ریزی جامع [[تولید]] و [[توزیع]] منابع در [[انگلستان]] [[زمان]] [[جنگ]]، [[آینده]] را در [[اختیار]] برنامه ریزان قرار داده است<ref>فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ص۶۰۶.</ref>. اما از اوایل دهه ۱۹۷۰ این برداشت گسترده بوجود آمده است که شناخته شده‌ترین شکل‌های برنامه‌ریزی یعنی برنامه‌ریزی [[اقتصاد]] و شهری در اهداف خود [[شکست]] خورده‌اند. احیای نظریات سیاست‌های [[آزادی]] [[کسب و کار]] و [[توسعه]] نظریه‌های [[انتخاب]] عقلایی که می‌گوید برنامه‌ریزان [[واقعی]] نمی‌توانند عینیت یا وسعت بینشی لازم برای برنامه‎ریزی موفق را داشته باشند، این برداشت را به لحاظ نظری توصیه کرده است.
این اصطلاح در کاربردهای [[سیاسی]] خود به هرگونه تلاش برای دستیابی به یک [[هدف]] نظیر [[رفاه اقتصادی]] یا الگوی خاص استفاده از [[زمین]] از [[راه هدایت]] مرکزی اشاره می‌کند. مهم‌ترین [[پرسش]] درباره برنامه‌ریزی این است که آیا می‌توان میان برنامه‌ریزی و دیگر شکل‌های [[سیاستگذاری]] تمایز قائل شد. [[عقیده]] شدید به تمایز میان آنها بیش از هر چیز از [[اعتقاد]] به [[برتری]] دادن برنامه‌ریزی به عنوان شکلی از سیاستگذاری بر سایر اشکال برنامه‌ریزی ناشی می‌شود. در اواسط سده بیستم اعتقاد گسترده‌ای به شکل‌های برنامه‌ریزی از جمله [[برنامه‌ریزی]] [[اقتصادی]] و شهری وجود داشت. به نظر می‌رسید [[موفقیت]] «برنامه‌های پنج ساله» [[اتحاد]] شوروی و مؤثر بودن برنامه‌ریزی جامع [[تولید]] و [[توزیع منابع]] در [[انگلستان]] [[زمان]] [[جنگ]]، [[آینده]] را در [[اختیار]] برنامه ریزان قرار داده است<ref>فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ص۶۰۶.</ref>. اما از اوایل دهه ۱۹۷۰ این برداشت گسترده بوجود آمده است که شناخته شده‌ترین شکل‌های برنامه‌ریزی یعنی برنامه‌ریزی [[اقتصاد]] و شهری در اهداف خود [[شکست]] خورده‌اند. احیای نظریات سیاست‌های [[آزادی]] [[کسب و کار]] و [[توسعه]] نظریه‌های [[انتخاب]] عقلایی که می‌گوید برنامه‌ریزان [[واقعی]] نمی‌توانند عینیت یا وسعت بینشی لازم برای برنامه‎ریزی موفق را داشته باشند، این برداشت را به لحاظ نظری توصیه کرده است.
در غیاب ساز و کارهای مؤثر کنترل، ممکن است چیزی به نام «برنامه‌ریزی» تداوم یابد، اما می‌تواند نقش‌های بسیار متفاوتی داشته باشد. برنامه‌ریزان می‌توانند داور باشند. برنامه‌ریزی می‌تواند به عرصه [[رقابت]] [[مردم]] برای [[اعمال]] [[نفوذ]] بر [[سیاست]] تبدیل شود یا یکی از چند رقیب اعمال نفوذ در یک چارچوب وسیع‌تر باشد. اگر برنامه‌ریزان در سیاستگذاری فاقد «نقش [[حاکم]] مطلق» باشند، هرگز به معنای درست آن برنامه‌ریز واقعی نیستند، هر چند که معمولاً ما همچنان آنها را برنامه‌ریز بخوانیم و آنها را به دلیل بلاهایی که نمی‌تواند [[مسئول]] آن باشند، ملامت کنیم. تمایز میان برنامه‌ریزی و سایر انواع سیاست، تمایزی مشکوک است. حتی کسانی که به تمایز آشکار معتقدند، به ناچار اعتراف می‌کنند که آنچه در واقع در [[جهان]] رخ می‌دهد نتیجه [[برنامه‌ریزی]] نیست<ref>فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ص۶۰۷.</ref>.
در غیاب ساز و کارهای مؤثر کنترل، ممکن است چیزی به نام «برنامه‌ریزی» تداوم یابد، اما می‌تواند نقش‌های بسیار متفاوتی داشته باشد. برنامه‌ریزان می‌توانند [[داور]] باشند. برنامه‌ریزی می‌تواند به عرصه [[رقابت]] [[مردم]] برای [[اعمال]] [[نفوذ]] بر [[سیاست]] تبدیل شود یا یکی از چند رقیب اعمال نفوذ در یک چارچوب وسیع‌تر باشد. اگر برنامه‌ریزان در [[سیاستگذاری]] فاقد «نقش [[حاکم]] مطلق» باشند، هرگز به معنای درست آن برنامه‌ریز واقعی نیستند، هر چند که معمولاً ما همچنان آنها را برنامه‌ریز بخوانیم و آنها را به دلیل بلاهایی که نمی‌تواند [[مسئول]] آن باشند، ملامت کنیم. تمایز میان برنامه‌ریزی و سایر انواع سیاست، تمایزی مشکوک است. حتی کسانی که به تمایز آشکار معتقدند، به ناچار اعتراف می‌کنند که آنچه در واقع در [[جهان]] رخ می‌دهد نتیجه برنامه‌ریزی نیست<ref>فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ص۶۰۷.</ref>.


«نظام اداری»، توانی است که همه [[انسان‌ها]] آن را دارند ولی وقتی تناسب [[مسئولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] به هم خورد، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفت‌های نظام اداری فراهم می‌گردد که از اهم [[آفات نظام اداری]] عدم برنامه‌ریزی است. علی{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|قِفْ عِنْدَ كُلِّ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ‌}}<ref>الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.</ref> در هر کاری نخست درنگ کن و [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آنگاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده به معنی اندازه‌گیری و برنامه‌ریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] است، بی‌برنامگی [[مدیریت]] را از صلاحیت خارج می‌کند و [[سازمان]] را تباه و نیروها و امکانات را نابود می‌سازد<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۹- ۵۰۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۰۸.</ref>
«[[نظام اداری]]»، توانی است که همه [[انسان‌ها]] آن را دارند ولی وقتی تناسب [[مسئولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] به هم خورد، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفت‌های نظام اداری فراهم می‌گردد که از اهم [[آفات نظام اداری]] عدم برنامه‌ریزی است. علی{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|قِفْ عِنْدَ كُلِّ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ‌}}<ref>الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.</ref> در هر کاری نخست درنگ کن و [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آنگاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده به معنی اندازه‌گیری و [[برنامه‌ریزی]] در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] است، بی‌برنامگی [[مدیریت]] را از صلاحیت خارج می‌کند و [[سازمان]] را تباه و نیروها و امکانات را نابود می‌سازد<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۹- ۵۰۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۴۰۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۵: خط ۳۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مدخل]]
[[رده:تدبیر]]
[[رده:تدبیر]]
۱۱۴٬۴۳۵

ویرایش