پرش به محتوا

حق در خانواده: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۷: خط ۱۷:


== حق به معنای [[حقیقت]] ==
== حق به معنای [[حقیقت]] ==
یعنی به [[ادراک]] [[مطابق با واقع]] که حقیقت است، حق گفته می‌شود. مثلاً ادراک اینکه مرگ وجود دارد و پذیرش [[دعوت]] [[پیامبران]] و [[پاداش]] و [[مکافات]] و [[بهشت و دوزخ]] حق است.
یعنی به [[ادراک]] مطابق با واقع که حقیقت است، حق گفته می‌شود. مثلاً ادراک اینکه مرگ وجود دارد و پذیرش [[دعوت]] [[پیامبران]] و [[پاداش]] و مکافات و [[بهشت و دوزخ]] حق است.
{{متن حدیث|وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ {{ع}}: كَأَنَّ‏ الْمَوْتَ‏ فِيهَا عَلَى‏ غَيْرِنَا كُتِبَ‏ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ‏ أَجْدَاثَهُمْ‏ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ‏ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۲.</ref>.
{{متن حدیث|وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ {{ع}}: كَأَنَّ‏ الْمَوْتَ‏ فِيهَا عَلَى‏ غَيْرِنَا كُتِبَ‏ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ‏ أَجْدَاثَهُمْ‏ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ‏ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۲.</ref>.
[و [[امام علی]] {{ع}} در پی جنازه‌ای می‌رفت، شنید مردی می‌خندد، فرمود:] گویا مرگ را در [[دنیا]] بر جز ما نوشته‌اند، گویا حق (مرگ) را در آن بر عهده جز ما گذاشته‌اند، گویی آنچه از [[مردگان]] می‌بینیم، مسافرانند که به زودی نزد ما بازمی‌آیند. آنان را در گورهایشان جای می‌دهیم و میراثشان را می‌خوریم، گویا ما پس از آنان جاودان به سر می‌بریم. سپس [[پند]] پنددهندگان [اعم از [[زن]] و مرد] را فراموش می‌کنیم و به هر [[بلا]] و آفتی گرفتار می‌شویم.
[و [[امام علی]] {{ع}} در پی جنازه‌ای می‌رفت، شنید مردی می‌خندد، فرمود:] گویا مرگ را در [[دنیا]] بر جز ما نوشته‌اند، گویا حق (مرگ) را در آن بر عهده جز ما گذاشته‌اند، گویی آنچه از [[مردگان]] می‌بینیم، مسافرانند که به زودی نزد ما بازمی‌آیند. آنان را در گورهایشان جای می‌دهیم و میراثشان را می‌خوریم، گویا ما پس از آنان جاودان به سر می‌بریم. سپس [[پند]] پنددهندگان [اعم از [[زن]] و مرد] را فراموش می‌کنیم و به هر [[بلا]] و آفتی گرفتار می‌شویم.
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش