پرش به محتوا

حق در خانواده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[حق]] در لغت به معنای [[درستی]]، مطابقت، موافقت، یکسانی، امر [[ثابت]]، [[ضد]] [[باطل]] و قرار داشتن شئ در جا و موقع خود است<ref>أبوعبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، تحقیق مهدی المخزومی، ابراهیم السامرائی، افست مؤسسة دار الهجرة، قم، ۱۴۰۵ ق. ج۱، ص۴۰۷؛ المفردات، ص۱۲۵؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۴۱۳؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۵۵.</ref>. این واژه در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] در پنج معنا به کار رفته است که دیگر معانی نیز به این پنج معنا بازمی‌گردد. دو معنا از این پنج معنا [[حقیقی]] و سه معنای دیگر اعتباری است که عبارتند از<ref>أبوعبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، تحقیق مهدی المخزومی، ابراهیم السامرائی، افست مؤسسة دار الهجرة، قم، ۱۴۰۵ ق. ج۱، ص۴۰۷؛ المفردات، ص۱۲۵؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۴۱۳؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۵۵؛ و نیز: عبدالکریم سروش، آیین شهریاری و دینداری، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، ۱۳۷۹ ش. ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>:
[[حق]] در لغت به معنای [[درستی]]، مطابقت، موافقت، یکسانی، امر [[ثابت]]، ضد [[باطل]] و قرار داشتن شئ در جا و موقع خود است<ref>أبوعبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، تحقیق مهدی المخزومی، ابراهیم السامرائی، افست مؤسسة دار الهجرة، قم، ۱۴۰۵ ق. ج۱، ص۴۰۷؛ المفردات، ص۱۲۵؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۴۱۳؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۵۵.</ref>. این واژه در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] در پنج معنا به کار رفته است که دیگر معانی نیز به این پنج معنا بازمی‌گردد. دو معنا از این پنج معنا [[حقیقی]] و سه معنای دیگر اعتباری است که عبارتند از<ref>أبوعبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، تحقیق مهدی المخزومی، ابراهیم السامرائی، افست مؤسسة دار الهجرة، قم، ۱۴۰۵ ق. ج۱، ص۴۰۷؛ المفردات، ص۱۲۵؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۴۱۳؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۵۵؛ و نیز: عبدالکریم سروش، آیین شهریاری و دینداری، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، ۱۳۷۹ ش. ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>:


== حق به معنای واقعیت و امر واقعی ==
== حق به معنای واقعیت و امر واقعی ==
خط ۱۴: خط ۱۴:
# {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ}}<ref>«اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برج‌ها نهاد تا شمار سال‌ها و “حساب” را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید» سوره یونس، آیه ۵.</ref>.
# {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ}}<ref>«اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برج‌ها نهاد تا شمار سال‌ها و “حساب” را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید» سوره یونس، آیه ۵.</ref>.
# {{متن حدیث|فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ‏ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ‏ وَ الْحَقُّ‏ لَا الْكَذِبُ‏ وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ‏ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲.</ref>. [[سوگند]] به [[خدا]]، امر مهمی است، واقعیت است و شوخی نیست؛ [[حق]] است و [[دروغ‌پردازی]] نیست، و این امر واقعی، [[مرگ]] است که منادی آن دعوتش را شنواند و سرودخوان آن همه را شتبان خواند.
# {{متن حدیث|فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ‏ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ‏ وَ الْحَقُّ‏ لَا الْكَذِبُ‏ وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ‏ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲.</ref>. [[سوگند]] به [[خدا]]، امر مهمی است، واقعیت است و شوخی نیست؛ [[حق]] است و [[دروغ‌پردازی]] نیست، و این امر واقعی، [[مرگ]] است که منادی آن دعوتش را شنواند و سرودخوان آن همه را شتبان خواند.
# {{متن قرآن|وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ}}<ref>«و از تو خبر می‌گیرند که آیا آن (عذاب) حقّ است؟ بگو آری سوگند به پروردگارم که بی‌گمان حقّ است و شما به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید» سوره یونس، آیه ۵۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۱۹.</ref>
# {{متن قرآن|وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ}}<ref>«و از تو خبر می‌گیرند که آیا آن (عذاب) حقّ است؟ بگو آری سوگند به پروردگارم که بی‌گمان حقّ است و شما به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید» سوره یونس، آیه ۵۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۱۹.</ref>


== حق به معنای [[حقیقت]] ==
== حق به معنای [[حقیقت]] ==
خط ۲۰: خط ۲۰:
{{متن حدیث|وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ {{ع}}: كَأَنَّ‏ الْمَوْتَ‏ فِيهَا عَلَى‏ غَيْرِنَا كُتِبَ‏ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ‏ أَجْدَاثَهُمْ‏ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ‏ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۲.</ref>.
{{متن حدیث|وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ {{ع}}: كَأَنَّ‏ الْمَوْتَ‏ فِيهَا عَلَى‏ غَيْرِنَا كُتِبَ‏ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ‏ أَجْدَاثَهُمْ‏ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ‏ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۲.</ref>.
[و [[امام علی]] {{ع}} در پی جنازه‌ای می‌رفت، شنید مردی می‌خندد، فرمود:] گویا مرگ را در [[دنیا]] بر جز ما نوشته‌اند، گویا حق (مرگ) را در آن بر عهده جز ما گذاشته‌اند، گویی آنچه از [[مردگان]] می‌بینیم، مسافرانند که به زودی نزد ما بازمی‌آیند. آنان را در گورهایشان جای می‌دهیم و میراثشان را می‌خوریم، گویا ما پس از آنان جاودان به سر می‌بریم. سپس [[پند]] پنددهندگان [اعم از [[زن]] و مرد] را فراموش می‌کنیم و به هر [[بلا]] و آفتی گرفتار می‌شویم.
[و [[امام علی]] {{ع}} در پی جنازه‌ای می‌رفت، شنید مردی می‌خندد، فرمود:] گویا مرگ را در [[دنیا]] بر جز ما نوشته‌اند، گویا حق (مرگ) را در آن بر عهده جز ما گذاشته‌اند، گویی آنچه از [[مردگان]] می‌بینیم، مسافرانند که به زودی نزد ما بازمی‌آیند. آنان را در گورهایشان جای می‌دهیم و میراثشان را می‌خوریم، گویا ما پس از آنان جاودان به سر می‌بریم. سپس [[پند]] پنددهندگان [اعم از [[زن]] و مرد] را فراموش می‌کنیم و به هر [[بلا]] و آفتی گرفتار می‌شویم.
{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۲۰.</ref>
{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۲۰.</ref>


== [[حق]] به معنای اجازه و رخصت ==
== [[حق]] به معنای اجازه و رخصت ==
مثلاً وقتی می‌گوییم [[آدمیان]] حق [[پرسش]] دارند، معنایش این است که رخصت پرسش دارند و در استفاده یا عدم استفاده از این حق مخیرند، و این امر برای آنان مجاز است. یکی از [[یاران علی]] {{ع}} پرسشی نااستوار و ناسنجیده از [[امام]] کرد و حضرت آن را پاسخ داد و بر حق [[پرسشگری]] آدمیان تأکید کرد و فرمود: {{متن حدیث|وَ لَكَ... حَقُّ‏ الْمَسْأَلَةِ}}<ref>«تو را حق پرسش است». نهج البلاغه، خطبه ۱۶۲.</ref>. همچنین است [[حقّ]] [[مسکن]]، [[شغل]] و [[انتخاب همسر]]<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۲۱.</ref>
مثلاً وقتی می‌گوییم [[آدمیان]] حق [[پرسش]] دارند، معنایش این است که رخصت پرسش دارند و در استفاده یا عدم استفاده از این حق مخیرند، و این امر برای آنان مجاز است. یکی از [[یاران علی]] {{ع}} پرسشی نااستوار و ناسنجیده از [[امام]] کرد و حضرت آن را پاسخ داد و بر حق [[پرسشگری]] آدمیان تأکید کرد و فرمود: {{متن حدیث|وَ لَكَ... حَقُّ‏ الْمَسْأَلَةِ}}<ref>«تو را حق پرسش است». نهج البلاغه، خطبه ۱۶۲.</ref>. همچنین است [[حقّ]] [[مسکن]]، [[شغل]] و [[انتخاب همسر]]<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۲۱.</ref>


== حق به معنای [[استحقاق]] ==
== حق به معنای [[استحقاق]] ==
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ * وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ * إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ}}<ref>«پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون دارنده میخ‌ها هم، (پیامبران را) دروغگو انگاشتند * و ثمود و قوم لوط و “اصحاب ایکه” همان گروه‌ها (ی شکست خورده) بودند * هیچ یک جز اینکه پیامبران را دروغگو شمردند کاری نکردند و کیفر من بر آنان به حقیقت پیوست» سوره ص، آیه ۱۲-۱۴.</ref>.
{{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ * وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ * إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ}}<ref>«پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون دارنده میخ‌ها هم، (پیامبران را) دروغگو انگاشتند * و ثمود و قوم لوط و “اصحاب ایکه” همان گروه‌ها (ی شکست خورده) بودند * هیچ یک جز اینکه پیامبران را دروغگو شمردند کاری نکردند و کیفر من بر آنان به حقیقت پیوست» سوره ص، آیه ۱۲-۱۴.</ref>.
و در این معنا، [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در نامه‌ای به یکی از کارگزارانش چنین نوشته است:
و در این معنا، [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در نامه‌ای به یکی از کارگزارانش چنین نوشته است:
{{متن حدیث|فَلْيَكُنْ‏ أَمْرُ النَّاسِ‏ عِنْدَكَ‏ فِي‏ الْحَقِّ‏ سَوَاءً}}<ref>«پس باید کار مردم در آن‌چه حق است [استحقاق آن را دارند و سزاوار آن هستند] نزد تو یکسان باشد». نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۲۲.</ref>
{{متن حدیث|فَلْيَكُنْ‏ أَمْرُ النَّاسِ‏ عِنْدَكَ‏ فِي‏ الْحَقِّ‏ سَوَاءً}}<ref>«پس باید کار مردم در آن‌چه حق است [استحقاق آن را دارند و سزاوار آن هستند] نزد تو یکسان باشد». نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۲۲.</ref>


== [[حق]] به معنای طلب و مطالبه ==
== [[حق]] به معنای طلب و مطالبه ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
{{متن حدیث|فَقَدْ جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ لِي‏ عَلَيْكُمْ‏ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ‏ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ}}<ref>«همانا خدا بر شما برای من حقی قرار داد، چون حکمرانی شما را به عهده‌ام نهاد، و شما را نیز حق است بر من، همانند حق من که شما راست بر گردن». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>.
{{متن حدیث|فَقَدْ جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ لِي‏ عَلَيْكُمْ‏ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ‏ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ}}<ref>«همانا خدا بر شما برای من حقی قرار داد، چون حکمرانی شما را به عهده‌ام نهاد، و شما را نیز حق است بر من، همانند حق من که شما راست بر گردن». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>.


آن‌چه در [[خانواده]] مطرح است، [[شناخت]] [[حقوق]] اعتباری و لحاظ کردن و رعایت آنهاست، بدین معنا که مبنای تمام روابط و مناسبات [[زن]] و مرد در [[خانواده]] و مجموعه اعضای خانواده [[حقوق]] قرار گیرد که در این صورت مناسبات و روابط خانوادگی جایگاه درست خود را می‌یابد<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۲۳.</ref>.
آن‌چه در [[خانواده]] مطرح است، [[شناخت]] [[حقوق]] اعتباری و لحاظ کردن و رعایت آنهاست، بدین معنا که مبنای تمام روابط و مناسبات [[زن]] و مرد در [[خانواده]] و مجموعه اعضای خانواده [[حقوق]] قرار گیرد که در این صورت مناسبات و روابط خانوادگی جایگاه درست خود را می‌یابد<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۲۳.</ref>.


== حقوق متقابل ==
== حقوق متقابل ==
خط ۵۲: خط ۵۲:
عالمان شیعه و [[سنی]] [[روایت]] کرده‌اند که در [[حجة الوداع]] در ایام تشریق<ref>ایام تشریق نام سه روز آخر مراسم حج، یعنی روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی‌الحجه است. در این سه روز حاجیان پس از انجام دادن قربانی در روز دهم (روز عید قربان) و ختم اعمال و مناسک حج در صحرای منی اقامت می‌کنند و به رمی جمرات می‌پردازند. این ایام را ایام تشریق نامیده‌اند ازاین‌رو که حاجیان گوشت‌های قربانی رای تکه‌تکه کرده و در تابش خورشید خشک می‌کرده‌اند؛ و یا از این‌رو تشریق نامیده‌اند که ذبح قربانی با برآمدن خورشید جایز می‌شود. ر. ک: النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص۴۶۴؛ منصور بن یونس بن صلاح الدین البهوتی الحنبلی، کشف القناع، تحقیق أبوعبدالله محمد حسن، تقدیم کمال عبدالعظیم العنانی، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۸ ق. ج۲، ص۶۶؛ فخرالدین بن محمد الطریحی، مجمع البحرین، المکتبة المرتضویة، طهران، ۱۳۶۵ ش. ج۵، ص۱۹۱-۱۹۲؛ حسین بن جمال الدین محمد بن الحسین (المحقق الخوانساری)، مشارق الشموس، الطبعة الاولی، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، ج۲، ص۳۹۲.</ref> [[سوره]] {{متن قرآن|إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ}}<ref>«چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد،» سوره نصر، آیه ۱.</ref> بر [[پیامبر]] نازل شد و آن حضرت دانست که رحلت خواهد کرد. پس درحالی‌که بر شتر [[غضباء]] سوار بود خطبه‌ای ایراد کرد؛ آخرین خطبه‌های [[رسول خدا]] {{صل}} با مردمش. پیامبر در این [[خطبه]] اساسی آخرین سفارش‌های خود را در جمع [[مردم]] [[مکه]] و جمعیت عظیمی که در [[مراسم حج]] شرکت نموده بودند بیان کرد و از جمله فرمود: {{متن حدیث|... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ النِّسَاءَ عِنْدَكُمْ‏ عَوَانٍ‏ لَا يَمْلِكْنَ لِأَنْفُسِهِنَّ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانَةِ اللَّهِ وَ اسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ فَلَكُمْ عَلَيْهِنَّ حَقٌّ وَ لَهُنَّ عَلَيْكُمْ حَقٌّ}}<ref>«مردم! زنانتان در بند شمایند، آنان را به عنوان امانت خدا برگرفتید و با حکم خدا بر شما حلال شده‌اند. پس شما را بر ایشان حقوقی است و آنان را بر شما حقوقی است». منتخب مسند عبد بن حمید، ص۲۷۱؛ أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری)، الطبعة الاولی، بولاق، مصر، ۱۳۲۳ ق. افست دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۴، ص۲۱۲؛ الخصال، ج۲، ص۴۸۷؛ البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۲؛ سیرة ابن کثیر، ج۲، ص۴۳۹؛ مجمع الزوائد، ج۳، ص۲۶۷؛ الدر المنثور، ج۲، ص۱۳۲؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۳۷۸؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۸۱.</ref>.
عالمان شیعه و [[سنی]] [[روایت]] کرده‌اند که در [[حجة الوداع]] در ایام تشریق<ref>ایام تشریق نام سه روز آخر مراسم حج، یعنی روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی‌الحجه است. در این سه روز حاجیان پس از انجام دادن قربانی در روز دهم (روز عید قربان) و ختم اعمال و مناسک حج در صحرای منی اقامت می‌کنند و به رمی جمرات می‌پردازند. این ایام را ایام تشریق نامیده‌اند ازاین‌رو که حاجیان گوشت‌های قربانی رای تکه‌تکه کرده و در تابش خورشید خشک می‌کرده‌اند؛ و یا از این‌رو تشریق نامیده‌اند که ذبح قربانی با برآمدن خورشید جایز می‌شود. ر. ک: النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص۴۶۴؛ منصور بن یونس بن صلاح الدین البهوتی الحنبلی، کشف القناع، تحقیق أبوعبدالله محمد حسن، تقدیم کمال عبدالعظیم العنانی، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۸ ق. ج۲، ص۶۶؛ فخرالدین بن محمد الطریحی، مجمع البحرین، المکتبة المرتضویة، طهران، ۱۳۶۵ ش. ج۵، ص۱۹۱-۱۹۲؛ حسین بن جمال الدین محمد بن الحسین (المحقق الخوانساری)، مشارق الشموس، الطبعة الاولی، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، ج۲، ص۳۹۲.</ref> [[سوره]] {{متن قرآن|إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ}}<ref>«چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد،» سوره نصر، آیه ۱.</ref> بر [[پیامبر]] نازل شد و آن حضرت دانست که رحلت خواهد کرد. پس درحالی‌که بر شتر [[غضباء]] سوار بود خطبه‌ای ایراد کرد؛ آخرین خطبه‌های [[رسول خدا]] {{صل}} با مردمش. پیامبر در این [[خطبه]] اساسی آخرین سفارش‌های خود را در جمع [[مردم]] [[مکه]] و جمعیت عظیمی که در [[مراسم حج]] شرکت نموده بودند بیان کرد و از جمله فرمود: {{متن حدیث|... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ النِّسَاءَ عِنْدَكُمْ‏ عَوَانٍ‏ لَا يَمْلِكْنَ لِأَنْفُسِهِنَّ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانَةِ اللَّهِ وَ اسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ فَلَكُمْ عَلَيْهِنَّ حَقٌّ وَ لَهُنَّ عَلَيْكُمْ حَقٌّ}}<ref>«مردم! زنانتان در بند شمایند، آنان را به عنوان امانت خدا برگرفتید و با حکم خدا بر شما حلال شده‌اند. پس شما را بر ایشان حقوقی است و آنان را بر شما حقوقی است». منتخب مسند عبد بن حمید، ص۲۷۱؛ أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری)، الطبعة الاولی، بولاق، مصر، ۱۳۲۳ ق. افست دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۴، ص۲۱۲؛ الخصال، ج۲، ص۴۸۷؛ البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۲؛ سیرة ابن کثیر، ج۲، ص۴۳۹؛ مجمع الزوائد، ج۳، ص۲۶۷؛ الدر المنثور، ج۲، ص۱۳۲؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۳۷۸؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۸۱.</ref>.


[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این خطبه مهم‌ترین سفارش‌های خود را به [[امت]] خویش بیان کرد، و مشخص است که حقوق متقابل در [[خانواده]] تا چه پایه نزد آن حضرت اهمیت داشته است که در آن جمع و در آن شرایط این‌گونه از آن سخن رانده است. در این عرصه آنچه خانواده را بسامان می‌کند و روابط میان اعضای خانواده را به [[درستی]] تنظیم می‌نماید و این مجموعه را به سوی اهدافش پیش می‌برد [[شناخت]] اقسام [[حقوق]] و پایبندی به آنهاست<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۲۶.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این خطبه مهم‌ترین سفارش‌های خود را به [[امت]] خویش بیان کرد، و مشخص است که حقوق متقابل در [[خانواده]] تا چه پایه نزد آن حضرت اهمیت داشته است که در آن جمع و در آن شرایط این‌گونه از آن سخن رانده است. در این عرصه آنچه خانواده را بسامان می‌کند و روابط میان اعضای خانواده را به [[درستی]] تنظیم می‌نماید و این مجموعه را به سوی اهدافش پیش می‌برد [[شناخت]] اقسام [[حقوق]] و پایبندی به آنهاست<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۲۶.</ref>.


== [[حقوق فرزندان بر والدین]] ==
== [[حقوق فرزندان بر والدین]] ==
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش