پرش به محتوا

سب امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۲: خط ۴۲:


رسم [[سب]] و [[لعن]] همچنان در [[کوفه]] باقی ماند و کمابیش در عصر [[حکام]] بعد ادامه یافت. عبیدالله فرزند زیاد نیز سال‌ها در این شهر [[حکومت]] کرد. او با همان حدت و شدت و [[خشونت]] پدرش با مردم [[رفتار]] می‌کرد و همانند پدر، [[دشمنی]] با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را در صدر برنامه‌های حکومتش قرار داده بود<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[سب (مقاله)| مقاله «سب»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۳۳۷؛ [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۱۸۸؛ [[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]]، ص ۳۰۵.</ref>.
رسم [[سب]] و [[لعن]] همچنان در [[کوفه]] باقی ماند و کمابیش در عصر [[حکام]] بعد ادامه یافت. عبیدالله فرزند زیاد نیز سال‌ها در این شهر [[حکومت]] کرد. او با همان حدت و شدت و [[خشونت]] پدرش با مردم [[رفتار]] می‌کرد و همانند پدر، [[دشمنی]] با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را در صدر برنامه‌های حکومتش قرار داده بود<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[سب (مقاله)| مقاله «سب»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۳۳۷؛ [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۱۸۸؛ [[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]]، ص ۳۰۵.</ref>.
==[[مظلومیت سیدالشهداء]] در [[سب علی]]{{ع}} بالای [[منابر]]==
شب پره‌های تاریک‌نشین همیشه از [[نور]] گریزانند و چشم دیدن [[روشنایی]] را ندارند، [[امیرالمؤمنین]] که از بدو ورود [[پیامبر اکرم]] دوشادوش [[رسول خاتم]] وارد [[مدینه]] شده و در طول یازده سال پس از [[هجرت]]، [[تدبیر]] و [[شجاعت]] و شمشیرش، غبار [[غم]] از چهره [[اسلام]] زدوده است و چون خورشیدی تابان یک تنه در تمام عملیات‌ها و [[جنگ‌های پیامبر]]، [[گره‌گشا]] بوده است. اگر در [[جنگ]]، [[اشقیا]] و [[محاربین]] را سر بریده، به [[حکم خدا]] و رسولش و به [[ضرورت]] [[احیای دین]] بوده است و اگر [[عفو]] و [[اغماض]] کرده تشخیص و ضرورت اجتناب‌ناپذیر آن عصر بوده، این علی{{ع}} در عصر [[خلافت معاویه]] و [[امامت]] [[سیدالشهداء]] بر بالای ۷۰ هزار [[منبر]] [[لعن]] و [[سبّ]] می‌شود.
معاویه به [[حکام]] ولایات و [[فرمانداران]] خود دستور داد که از طرفی نسبت به [[قتل]] و [[اعدام]] و فشار به [[شیعیان علی]]{{ع}} چیزی فروگذار نکنند و از طرف دیگر [[حافظان قرآن]] و [[قراء]] برجسته و [[قضات]] [[اهل شام]] را حاضر کردند و به آنها عطایای فراوان بخشیدند و به آنها [[مأموریت]] داد تا روانه [[شهرها]] گردند و [[فضائل]] او «معاویه» را به [[مردم]] گوشزد و نسبت به [[خاندان]] علی{{ع}} و [[اولاد]] او با سبّ و [[افتراء]]، خاطر عموم مردم را مشوش کنند و به آنها تفهیم کنند که امر [[ولایت]] درست نبوده و [[قتل عثمان]] از طرف علی{{ع}} با [[رضایت]] او به دست [[اصحاب]] و یارانش انجام گرفته و خود را [[خونخواه عثمان]] معرفی نمود.
معاویه موجودیت ننگین و ظلمانی خود را در نبود علی{{ع}} می‌دید و از آنجا که خود دارای کمترین صلاحیت نفسی و [[اخلاقی]] و حسب و [[نسب]] و سوابق مثبت نبود، [[احساس]] می‌کرد که با [[نفی]] علی{{ع}} که [[مظهر]] [[پاکی‌ها]] و قداست‌هاست می‌تواند بر [[فکر]] و [[فرهنگ]] مردم [[حکومت]] کند.
[[ابن عبد ربه اندلسی]]، داستان زیر را در [[اخبار]] معاویه نقل می‌کند هنگامی که [[امام مجتبی]]{{ع}} از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود، معاویه با سمت [[خلافت]] به [[حج]] آمد، پس از انجام [[اعمال]] حج به [[مدینه]] [[مسافرت]] کرد. او در این [[سفر]] می‌خواست که [[امام]] را بر [[منبر]] [[مسجد پیامبر]] در مدینه [[لعن]] گوید، اطرافیان به او گفتند: در این [[شهر]] [[سعد بن ابی‌وقاص]]، فاتح [[ایران]] و [[صحابی]] قدیمی و با [[نفوذ]] [[پیامبر]] است و او بدین کار [[رضایت]] نخواهد داد. وی را احضار کن و نظرش را به دست بیاور.
معاویه مأموری نزد سعد فرستاد و نظر و خواسته خود را به او اعلام داشت. سعد گفت: اگر این کار را انجام دهی، من از [[مسجد]] بیرون خواهم رفت و دیگر هم به آنجا بازنخواهم گشت «یعنی در مسجدی که در آن علی لعن شود، پا نخواهم گذاشت» معاویه از نفوذ فراوان سعد بیمناک بود و از انجام [[فکر]] خویش دست برداشت و تا زمانی که او [[وفات]] یافت، [[انتظار]] کشید. پس از [[مرگ]] سعد بود که معاویه، توانست، امام [[پرهیزکاران]] را بر منبر مسجد پیامبر در [[شهر مدینه]]، لعن و [[ناسزا]] گوید<ref>نقش عایشه در تاریخ اسلام، ص۲۸۵.</ref>.
این شیوه [[سب]] و [[ناسزاگویی]] بذری بود که معاویه در اندرون [[والیان]] و استاندارانش کاشته بود، مخصوصاً چهره‌های [[پلیدی]] مثل [[مروان]] و [[مغیره]] و زیاد و [[عمروعاص]] در این امر گوی [[سبقت]] را در [[اطاعت]] از [[امامت]] [[نار]] ربوده بودند.
[[ابویحیی]] می‌گوید من نشسته بودم که مروان و [[امام حسین]]{{ع}} با یکدیگر پرخاش می‌کردند، [[امام حسن]]{{ع}} مانع [[برادر]] می‌شد. مروان به قدری تندی کرد که گفت: شما [[اهل بیت]] [[ملعون]] هستید. این سخن نشان دهنده عمق [[خباثت]] ذاتی مروان است. همان لحظه امام حسن{{ع}} به مروان فرمود: {{متن حدیث|والله لقد لعن الله اباك على لسان نبيه و انت في صلبه}} [[خداوند]] بر زبان رسولش پدر تو را [[لعنت]] کرد در حالی که تو در پشت پدرت بودی و مروان این‌گونه از پیامبر [[انتقام]] می‌گرفت<ref>ترجمه الامام الحسین، ابن سعد، ص۱۴۵.</ref>.
[[ابن شهر آشوب]] حکایت می‌کند که روزی مروان بالای [[منبر]] بود و در [[خطبه]] خویش از [[امام علی]]{{ع}} [[بدگویی]] کرد، [[امام حسن]]{{ع}} در آن مجلس حاضر بود خبر به [[امام حسین]]{{ع}} رسید و گفت: پدرتان را [[دشنام]] می‌دهند و شما چیزی نمی‌گویید؟ امام حسن{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|وَ مَا عَسَيْتُ أَنْ أَقُولَ لِرَجُلٍ مُسَلَّطٍ يَقُولُ مَا شَاءَ وَ يَفْعَلُ مَا یَشَاءَ}}؛ بر مردی که بر اریکه [[قدرت]] سوار است و آنچه می‌خواهد می‌گوید و می‌کند چه می‌توانم بگویم<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۸.</ref>.
[[سبّ]] و [[ناسزاگویی]] به [[امیرالمؤمنین]] در [[جامعه]] [[اموی]] نهادینه شد و آن‌قدر معاویه در آن [[فرهنگ‌سازی]] کرد تا به صورت یک [[سنت]] متشرعه در آمد و [[مردم]] در ردیف [[آداب]] و [[وظایف دینی]] خود علی{{ع}} را سبّ می‌کردند و تا سالیان دراز بعد از [[مرگ معاویه]] این [[هجوم]] [[فکری]] و [[فرهنگی]] در [[جامعه مسلمین]] در [[جوش]] و غلیان بود، تا اینکه در [[زمان]] [[عمر بن عبدالعزیز]] تصمیم بر ترک سبّ حضرت گرفته شد، وقتی عمر بن عبدالعزیز [[لغو]] سبّ را اعلام کرد، با [[تنش]] مردم مواجه گردید. این تنش نشان‌دهنده حجم عمیق [[تبلیغات]] [[امامت]] [[نار]] در علی‌زدایی از [[قلوب]] مردم و پاشیدن بذر [[کینه]] حضرت در دل‌های مردم [[اغفال]] شده بود.
کتاب العتب الجمیل [[محمد بن عقیل]] نقل کرده؛ وقتی عمر بن عبدالعزیز سبّ بر علی{{ع}} را الغا کرد، [[خطیب]] [[مسجد جامع]] حران خطبه خواند و از منبر به زیر آمد و علی{{ع}} را طبق رسم سبّ نکرد. مردم [[نادان]] از هر طرف فریادشان بلند شد {{عربی|ويحك ويحك السنة السنة، تركت السنة}} وای بر تو سنت، سنت تو سنت را ترک کردی! زیرا [[گمان]] می‌کردند این سبّ و نازا از اجزاء مشروعه خطبه است<ref>الاسلام بین السنه و الشیعه، ص۲۵.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۱، ص ۴۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۹: خط ۶۴:
# [[پرونده: IM010553.jpg|22px]] [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|'''بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری''']]
# [[پرونده: IM010553.jpg|22px]] [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|'''بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:IM010710.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۳۶۴

ویرایش