پرش به محتوا

امام حسن مجتبی از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷: خط ۷:


==[[جایگاه امام]] [[مجتبی]]{{ع}} از نگاه [[اندیشمندان]] و تاریخ‌نگاران‌==
==[[جایگاه امام]] [[مجتبی]]{{ع}} از نگاه [[اندیشمندان]] و تاریخ‌نگاران‌==
# [[حافظ ابو نعیم اصفهانی]] از اندیشمندان [[قرن پنجم]] درباره [[امام مجتبی]]{{ع}} می‌گوید: وی [[سالار جوانان]] و [[اصلاحگر]] [[نزدیکان]] و علاقه‌مندان، شبیه و [[محبوب]] [[دل]] [[رسول خدا]]{{صل}}، سلاله [[هدایت]]، [[هم‌پیمان]] [[تقواپیشگان]]، چهارمین اختر [[اصحاب کساء]] فرزند [[بانوی بانوان]]، حسن بن [[علی بن ابی طالب]] [[رضی]] [[الله]] عنهما است.
# [[حافظ ابو نعیم اصفهانی]] از اندیشمندان [[قرن پنجم]] درباره [[امام مجتبی]]{{ع}} می‌گوید: وی [[سالار جوانان]] و [[اصلاحگر]] [[نزدیکان]] و علاقه‌مندان، شبیه و [[محبوب]] [[دل]] [[رسول خدا]]{{صل}}، سلاله [[هدایت]]، [[هم‌پیمان]] [[تقواپیشگان]]، چهارمین اختر [[اصحاب کساء]] فرزند [[بانوی بانوان]]، حسن بن [[علی بن ابی طالب]] است.
#[[ابن عبد البر]] درباره او گفته است: کدام فرد را می‌توان والاتر از کسی دانست که رسول خدا{{صل}} او را [[سرور]] و سالار نامیده است. [[رضوان]] و [[رحمت خدا]] بر او (امام مجتبی) باد که [[انسانی]] [[بردبار]]، [[پروا]] پیشه و [[اندیشمند]] بود. [[ورع]] و [[تقوا]] و فضل و دانشش، او را به رها ساختن [[خلافت]] و [[دنیا]] واداشت تا به [[اجر]] و [[پاداش الهی]] دست یابد و خود فرمود: از آن [[زمان]] که به [[سود]] و [[زیان]] خود پی بردم، علاقه‌مند نبودم [[رهبری]] [[امت]] رسول خدا{{صل}} را به گونه‌ای که حتی قطره خونی بر [[زمین]] بریزد، به دست گیرم<ref>استیعاب، ج۱، ص۳۸۵، چاپ مصر ۱۳۸۰، اگر سلطنت و حکومت برای به‌پاداری احکام الهی در زمین باشد، رها کردن آن را زهد و ورع نمی‌توان دانست، اینکه امام حسن{{ع}} از خلافت و حکومت گذشت، چون مسئولیت شرعی امام در آن شرایط چنین اقتضایی داشت.</ref>.
#[[ابن عبد البر]] درباره او گفته است: کدام فرد را می‌توان والاتر از کسی دانست که رسول خدا{{صل}} او را [[سرور]] و سالار نامیده است. [[رضوان]] و [[رحمت خدا]] بر او (امام مجتبی) باد که [[انسانی]] [[بردبار]]، [[پروا]] پیشه و [[اندیشمند]] بود. [[ورع]] و [[تقوا]] و فضل و دانشش، او را به رها ساختن [[خلافت]] و [[دنیا]] واداشت تا به [[اجر]] و [[پاداش الهی]] دست یابد و خود فرمود: از آن [[زمان]] که به [[سود]] و [[زیان]] خود پی بردم، علاقه‌مند نبودم [[رهبری]] [[امت]] رسول خدا{{صل}} را به گونه‌ای که حتی قطره خونی بر [[زمین]] بریزد، به دست گیرم<ref>استیعاب، ج۱، ص۳۸۵، چاپ مصر ۱۳۸۰، اگر سلطنت و حکومت برای به‌پاداری احکام الهی در زمین باشد، رها کردن آن را زهد و ورع نمی‌توان دانست، اینکه امام حسن{{ع}} از خلافت و حکومت گذشت، چون مسئولیت شرعی امام در آن شرایط چنین اقتضایی داشت.</ref>.
# [[حافظ ابن کثیر دمشقی]] درباره‌اش گفته: [[ابو بکر]] و عمر از او [[تجلیل]] به عمل آورده و به [[عظمت]] یاد می‌کردند و به وی [[ارج]] و [[احترام]] قائل بوده و او را [[دوست]] می‌داشتند و همواره به او می‌گفتند: فدایت گردیم. و [[ابن عباس]] هنگام [[سوار شدن]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بر مرکب، رکاب آن دو [[بزرگوار]] را می‌گرفت و آن را برای خود نوعی [[نعمت]] تلقی می‌کرد و هرگاه آن دو [[طواف]] [[خانه خدا]] انجام می‌دادند [[مردم]] برای [[ابلاغ]] [[سلام]] و [[درود]] خود به آن بزرگواران پیرامون آنها به نحوی ازدحام می‌کردند که گویی می‌خواستند دیوارهای [[کعبه]] را درهم بشکنند.
# [[حافظ ابن کثیر دمشقی]] درباره‌اش گفته: [[ابو بکر]] و عمر از او [[تجلیل]] به عمل آورده و به [[عظمت]] یاد می‌کردند و به وی [[ارج]] و [[احترام]] قائل بوده و او را [[دوست]] می‌داشتند و همواره به او می‌گفتند: فدایت گردیم. و [[ابن عباس]] هنگام [[سوار شدن]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بر مرکب، رکاب آن دو [[بزرگوار]] را می‌گرفت و آن را برای خود نوعی [[نعمت]] تلقی می‌کرد و هرگاه آن دو [[طواف]] [[خانه خدا]] انجام می‌دادند [[مردم]] برای [[ابلاغ]] [[سلام]] و [[درود]] خود به آن بزرگواران پیرامون آنها به نحوی ازدحام می‌کردند که گویی می‌خواستند دیوارهای [[کعبه]] را درهم بشکنند.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش