مختار ثقفی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
مختار بن ابی عبیده ثقفی، معروف به [[کیسان]]، در اصل از [[مردم]] [[طائف]] بود و مادرش | مختار بن ابی عبیده ثقفی، معروف به [[کیسان]]، در اصل از [[مردم]] [[طائف]] بود و مادرش دومة بنت وهب نام داشت. مختار از نخستین نوزادان مسلمانی بود که در سال اول هجری در [[مدینه]] متولد شد. پدر او در زمان [[عمر]] به مدینه رفت، مختار نیز همراه پدرش به مدینه منتقل گشت. سیزده ساله بود که به همراه پدر به سرحدّات عراق و ایران رفت و در جنگ قسّ ناطف (جسر) در نزدیکی کوفه شرکت کرد. این جنگ از او جنگجویی شجاع و بیپروا ساخت. | ||
مردی بود [[خردمند]]، حاضر جواب، [[شجاع]]، [[بخشنده]]، | مردی بود [[خردمند]]، حاضر جواب، [[شجاع]]، [[بخشنده]]، تیزهوش، کارشناس فنون رزم و [[غلبه]] بر [[دشمن]]. در دوران [[علی]] {{ع}} به [[بنی هاشم]] پیوسته بود و با [[حضرت علی]] {{ع}} در [[عراق]] به سر میبرد، پس از [[شهادت]] آن حضرت، ساکن [[بصره]] شد. در میان [[قوم]] خود، [[شریف]] بود. روایاتی در [[مدح]] او وارد شده است. مختار از مروّجین و ناشرین [[فضایل]] [[آل محمّد]] بود و پیوندش با [[اهل بیت]] {{ع}}، او را از ادبی سرشار و [[اخلاقی]] [[فاضل]] برخوردار ساخته بود. در [[نهان]] و آشکار هواداری از دودمان پیامبر میکرد<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۴۳۵؛ مقتل الحسین، مقرّم، ص۱۶۷.</ref>. وی نقش بزرگی در حوادث مهم سیاسی و اجتماعی عصر خویش ایفا کرد، به طوری که چهره سیاسی ایشان در تعیین حوادث مهم و حرکتهای سیاسی و موضعگیریهای مشخص از روشنترین چهرههای تاریخ [[اسلام]] است. | ||
[[میثم تمّار]] در زندان [[ابن زیاد]]، به مختار گفته بود که تو [[آزاد]] شده و به [[خونخواهی حسین]] {{ع}} [[خروج]] خواهی کرد و [[ابن زیاد]] را خواهی کشت<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. | [[میثم تمّار]] در زندان [[ابن زیاد]]، به مختار گفته بود که تو [[آزاد]] شده و به [[خونخواهی حسین]] {{ع}} [[خروج]] خواهی کرد و [[ابن زیاد]] را خواهی کشت<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
این خبر از [[اعتقاد]] طرفداران مختار به [[امامت]] محمد بن حنفیه حکایت دارد؛ به همین جهت به طرفداران وی [[کیسانیه]] میگفتند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۵۴۳؛ محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۸، ص۹.</ref> و در این خبر به آنان «مختاریه» اطلاق شده است. در خبری امام میفرماید: همیشه سرّ ما مکتوم و پنهان بود تا اینکه در دست [[فرزندان]] [[کیسان]] قرار گرفت و آنان در راهها و روستاهای [[کوفه]] آن را مطرح و فاش نمودند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۲۳: {{متن حدیث|مَا زَالَ سِرُّنَا مَكْتُوماً حَتَّى صَارَ فِي يَدَيْ وُلْدِ كَيْسَانَ فَتَحَدَّثُوا بِهِ فِي الطَّرِيقِ وَ قُرَى السَّوَادِ}}.</ref>. کیسان را [[لقب]] مختار دانستهاند که به انتقام خون امام حسین{{ع}} [[قیام]] کرد<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۹، ص۱۲۱؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۵، ص۶۹۹.</ref>: در نتیجه باید گفت منظور از فرزندان وی طرفداران اوست که در [[کوفه]] بودند. برخی برای [[کیسان]] معنای دیگر بیان کردهاند<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۱۰۱؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۹، ص۱۹۰.</ref>. این خبر نوعی تعریض به عملکرد مختار است. | این خبر از [[اعتقاد]] طرفداران مختار به [[امامت]] محمد بن حنفیه حکایت دارد؛ به همین جهت به طرفداران وی [[کیسانیه]] میگفتند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۵۴۳؛ محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۸، ص۹.</ref> و در این خبر به آنان «مختاریه» اطلاق شده است. در خبری امام میفرماید: همیشه سرّ ما مکتوم و پنهان بود تا اینکه در دست [[فرزندان]] [[کیسان]] قرار گرفت و آنان در راهها و روستاهای [[کوفه]] آن را مطرح و فاش نمودند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۲۳: {{متن حدیث|مَا زَالَ سِرُّنَا مَكْتُوماً حَتَّى صَارَ فِي يَدَيْ وُلْدِ كَيْسَانَ فَتَحَدَّثُوا بِهِ فِي الطَّرِيقِ وَ قُرَى السَّوَادِ}}.</ref>. کیسان را [[لقب]] مختار دانستهاند که به انتقام خون امام حسین{{ع}} [[قیام]] کرد<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۹، ص۱۲۱؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۵، ص۶۹۹.</ref>: در نتیجه باید گفت منظور از فرزندان وی طرفداران اوست که در [[کوفه]] بودند. برخی برای [[کیسان]] معنای دیگر بیان کردهاند<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۱۰۱؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۹، ص۱۹۰.</ref>. این خبر نوعی تعریض به عملکرد مختار است. | ||
در خبری آمده ابنحنفیه مدعی بود [[امام حسین]]{{ع}} به کسی [[وصیت]] نکرده است و در نتیجه [[امامت]] به من که [[برادر]] و بزرگتر هستم منتقل میشود. [[امام سجاد]]{{ع}} پاسخ میدهد: امام حسین{{ع}} قبل از رفتن به [[عراق]] و نیز قبل از شهادتش به من وصیت کرده و تو مدعی چیزی مباش که حقّت نیست و وصیت و امامت در خاندان حسین{{ع}} است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>. از خبری که ابننما آورده<ref>ابننما، ذوب النضار، ص۹۷.</ref> و در [[بحار الأنوار]] بازتاب یافته است، استفاده میشود که امام سجاد{{ع}} امور مربوط به [[قیام مختار]] را به عمویش ابنحنفیه واگذار کرده است. حضرت خطاب به ایشان فرمود: اگر بندهای آفریقایی در صدد [[انتقام]] برآید، باید از او | در خبری آمده ابنحنفیه مدعی بود [[امام حسین]]{{ع}} به کسی [[وصیت]] نکرده است و در نتیجه [[امامت]] به من که [[برادر]] و بزرگتر هستم منتقل میشود. [[امام سجاد]]{{ع}} پاسخ میدهد: امام حسین{{ع}} قبل از رفتن به [[عراق]] و نیز قبل از شهادتش به من وصیت کرده و تو مدعی چیزی مباش که حقّت نیست و وصیت و امامت در خاندان حسین{{ع}} است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>. از خبری که ابننما آورده<ref>ابننما، ذوب النضار، ص۹۷.</ref> و در [[بحار الأنوار]] بازتاب یافته است، استفاده میشود که امام سجاد{{ع}} امور مربوط به [[قیام مختار]] را به عمویش ابنحنفیه واگذار کرده است. حضرت خطاب به ایشان فرمود: اگر بندهای آفریقایی در صدد [[انتقام]] برآید، باید از او حمایت کرد و خطاب به [[محمد بن حنفیه]] میافزاید: ای عمو، تو را در امور مربوط به قیام بر ضد [[قاتلان]] حضرت [[ولایت]] دادم؛ آنگونه که میخواهی، عمل کن<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۶۵: {{متن حدیث|يَا عَمِّ لَوْ إنَّ عَبْداً زَنْجِيّاً تَعَصَّبَ لَنا أَهْلَ الْبَيْتِ لَوَجَبَ عَلَى النَّاسِ مُوازَرَتُهُ وَ قَدْ وَلَّيْتُكَ هذَا الأمْر فَاصْنَعْ ما شِئْتَ}}؛ «ای عمو، اگر برده زنگی برای ما خاندان تعصّب بورزد، بر مردم واجب است که از او حمایت کنند. من زمام این کار را به دست تو سپردم؛ پس هرگونه که میخواهی عمل کن».</ref>؛ در نتیجه مختار به دستور امام سجاد{{ع}} از ابنحنفیه در قیام خود کسب [[تکلیف]] میکرده است. | ||
۲. خبری در [[تهذیب]] درباره وضعیت مختار نقل شده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: [[پیامبر]]{{صل}} از [[صراط]] میگذرد، بعد علی{{ع}} و بعد حسن{{ع}} و بعد از حسن، حسین{{ع}} میگذرند. در وسط [[صراط]] که قرار میگیرند، مختار [[امام حسین]]{{ع}} را صدا میزند: ای [[ابوعبدالله]]، من [[انتقام]] تو را گرفتم. [[رسول خدا]]{{صل}} به امام حسین{{ع}} میفرماید: به او پاسخ بده. امام حسین{{ع}} مانند یک عقاب تیزپرواز خود را به [[آتش]] میزند و مختار را [[نجات]] میدهد. در ادامه آمده است: اگر [[قلب]] مختار شکافته شود، در قلب او [[دوستی]] آن دو وجود دارد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۴۶۶.</ref>. | ۲. خبری در [[تهذیب]] درباره وضعیت مختار نقل شده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: [[پیامبر]]{{صل}} از [[صراط]] میگذرد، بعد علی{{ع}} و بعد حسن{{ع}} و بعد از حسن، حسین{{ع}} میگذرند. در وسط [[صراط]] که قرار میگیرند، مختار [[امام حسین]]{{ع}} را صدا میزند: ای [[ابوعبدالله]]، من [[انتقام]] تو را گرفتم. [[رسول خدا]]{{صل}} به امام حسین{{ع}} میفرماید: به او پاسخ بده. امام حسین{{ع}} مانند یک عقاب تیزپرواز خود را به [[آتش]] میزند و مختار را [[نجات]] میدهد. در ادامه آمده است: اگر [[قلب]] مختار شکافته شود، در قلب او [[دوستی]] آن دو وجود دارد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۴۶۶.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
علامه مجلسی در ادامه به نقل روایاتی میپردازد که بر [[تأیید]] مختار دلالت دارد و از [[ابنادریس]] خبری مشابه خبر [[تهذیب الأحکام]] نقل میکند<ref>محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۳، ص۳۱۳.</ref>. خبر معتبری دربارۀ مختار در [[رجال کشی]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده که میفرماید: مختار را [[ناسزا]] نگویید؛ زیرا وی [[قاتلان]] ما را کشت و انتقام [[خون]] ما را گرفت و بیوهزنان ما را به [[ازدواج]] درآورد و در میان ما در [[زمان]] [[سختی]]، اموالی را تقسیم کرد<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۱۲۵.</ref>. شارحان [[کتب اربعه]] این خبر و اخبار دیگری را درباره مختار، نقل کردهاند<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۵۵؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۲۵، ص۶۹۳؛ محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار، ج۳، ص۳۱۴.</ref>. در [[رجال کشی]] [[روایات]] مختلفی در [[مدح]] مختار نقل شده است<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۱۲۵.</ref>. کتاب وافی بعد از نقل خبر رجال کشی، به معرفی مختار میپردازد و چند [[روایت]] در [[تأیید]] وی از رجال کشی نقل میکند<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۲۵، ص۶۹۳.</ref>. | علامه مجلسی در ادامه به نقل روایاتی میپردازد که بر [[تأیید]] مختار دلالت دارد و از [[ابنادریس]] خبری مشابه خبر [[تهذیب الأحکام]] نقل میکند<ref>محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۳، ص۳۱۳.</ref>. خبر معتبری دربارۀ مختار در [[رجال کشی]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده که میفرماید: مختار را [[ناسزا]] نگویید؛ زیرا وی [[قاتلان]] ما را کشت و انتقام [[خون]] ما را گرفت و بیوهزنان ما را به [[ازدواج]] درآورد و در میان ما در [[زمان]] [[سختی]]، اموالی را تقسیم کرد<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۱۲۵.</ref>. شارحان [[کتب اربعه]] این خبر و اخبار دیگری را درباره مختار، نقل کردهاند<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۵۵؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۲۵، ص۶۹۳؛ محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار، ج۳، ص۳۱۴.</ref>. در [[رجال کشی]] [[روایات]] مختلفی در [[مدح]] مختار نقل شده است<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۱۲۵.</ref>. کتاب وافی بعد از نقل خبر رجال کشی، به معرفی مختار میپردازد و چند [[روایت]] در [[تأیید]] وی از رجال کشی نقل میکند<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۲۵، ص۶۹۳.</ref>. | ||
در جمعبندی این روایات، اگر خبر ارجاع وی توسط [[امام سجاد]]{{ع}} به [[محمد بن حنفیه]] را درست بدانیم و اینکه مختار با ارسال سر [[عبیدالله بن زیاد]] و [[عمر سعد]] برای امام سجاد{{ع}}، آن حضرت را خوشحال کرد، [[اعتقاد]] وی به [[امامت]] آن حضرت تأیید میشود. وقتی که امام سجاد{{ع}} از کشتهشدن این دو | در جمعبندی این روایات، اگر خبر ارجاع وی توسط [[امام سجاد]]{{ع}} به [[محمد بن حنفیه]] را درست بدانیم و اینکه مختار با ارسال سر [[عبیدالله بن زیاد]] و [[عمر سعد]] برای امام سجاد{{ع}}، آن حضرت را خوشحال کرد، [[اعتقاد]] وی به [[امامت]] آن حضرت تأیید میشود. وقتی که امام سجاد{{ع}} از کشتهشدن این دو جنایتکار [[آگاه]] شد، سجده شکر به جای آورد و فرمود: [[خدا]] به مختار جزای خیر دهد<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۱۲۷؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۲۵، ص۶۹۳: {{متن حدیث|وَ جَزَى اللَّهُ الْمُخْتَارَ خَيْراً}}.</ref>؛ درنتیجه میتوان گفت او مورد عنایت بوده است؛ البته این احتمال بعید نیست که در هنگام حکمرانی تخلفاتی کرده باشد، اما از جهت [[عقیده]] مشکلی نداشته است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۹۳</ref>. | ||
== قیام مختار == | == قیام مختار == |