آیه اولی الامر از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
←بررسی و ارزیابی احادیث اهل سنت
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
#دسته سوم از این [[روایات]] که اولی الامر را [[عالمان]] و فقیهان معرفی میکند، با چند اشکال روبهرو است؛ از جمله قیدی که در اطاعت از آنان لحاظ شده، در حالی که آیه به طور مطلق به اطاعت فرمان داده است (جز آنکه بگوییم مراد از این [[عالمان]] و [[فقیهان]]، [[معصومان]] از [[عترت پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} باشند؛ یعنی همان که [[شیعه]] میگوید)؛ [[اطاعت]] از آنان نیز در صورتی که [[مقید]] باشد، به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] بازگشت میکند و اطاعتی مستقل نخواهند بود. افزون بر آن – همانگونه که [[شیخ طوسی]] میگوید- [[اولی الامر]] به معنای [[صاحبان امر]] و [[فرمان]] میباشند و عالمان موضوعاً از این عنوان بیروناند<ref>ر.ک: طوسی (شیخ طوسی)، التبیان، ج۲، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>؛ زیرا آنان صاحبان امر و فرمان نیستند. اشکال دیگری که بر همه این [[روایات]] وارد میشود این است که با این معنا از اولی الامر، اطاعت از آنان [[مولوی]] نخواهد بود و ارشادی است؛ یعنی اطاعتی که [[خداوند]] دستور داده از اولی الامر انجام گیرد، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] است که همواره [[انسان]] را به [[فرمانبرداری]] از [[فرمانده]] خود جز در مواردی که به [[معصیت خدا]] بینجامد، فرا میخواند، در حالی که به نظر میآید [[آیه]] در [[مقام]] بیان [[امر مولوی]] به [[اطاعت از اولی الامر]] به [[طور]] مطلق است، به همان شکلی که به [[اطاعت از رسول]] به صورت مطلق فرمان داده است<ref>در واقع در اینجا بین اصل اطاعت و اطلاق آن تفکیک شده است؛ اصل اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر ارشادی است، ولی امر به اطاعت از اولی الامر به طور مطلق و بدون قید و شرط (با قید اطلاق) مولوی و به دستور شارع است.</ref>. افزون بر آن، اگر مراد از اولی الامر، عالمان و فقیهان باشند خطاب {{متن قرآن|إِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به اولی الامر خواهد بود؛ یعنی در این فرض [[قرآن]] به عالمان دستور میدهد [[نزاع]] خود را با ارجاع به [[کتاب خدا]] و رسول او حل کنند؛ زیرا عالمان و فقیهان اطاعتی مستقل از خدا و رسول ندارند و امکان [[اشتباه]] و [[اختلاف]] در [[فهم]] و فتوای آنان از [[کتاب و سنت]] نیز هست، در صورتی که ظاهر خطاب در [[آیه]] به [[فرمانبرداران]] یعنی [[مؤمنان]] و افراد [[جامعه]] است؛ همان افرادی که خطاب {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ...}} متوجه آنهاست. | #دسته سوم از این [[روایات]] که اولی الامر را [[عالمان]] و فقیهان معرفی میکند، با چند اشکال روبهرو است؛ از جمله قیدی که در اطاعت از آنان لحاظ شده، در حالی که آیه به طور مطلق به اطاعت فرمان داده است (جز آنکه بگوییم مراد از این [[عالمان]] و [[فقیهان]]، [[معصومان]] از [[عترت پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} باشند؛ یعنی همان که [[شیعه]] میگوید)؛ [[اطاعت]] از آنان نیز در صورتی که [[مقید]] باشد، به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] بازگشت میکند و اطاعتی مستقل نخواهند بود. افزون بر آن – همانگونه که [[شیخ طوسی]] میگوید- [[اولی الامر]] به معنای [[صاحبان امر]] و [[فرمان]] میباشند و عالمان موضوعاً از این عنوان بیروناند<ref>ر.ک: طوسی (شیخ طوسی)، التبیان، ج۲، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>؛ زیرا آنان صاحبان امر و فرمان نیستند. اشکال دیگری که بر همه این [[روایات]] وارد میشود این است که با این معنا از اولی الامر، اطاعت از آنان [[مولوی]] نخواهد بود و ارشادی است؛ یعنی اطاعتی که [[خداوند]] دستور داده از اولی الامر انجام گیرد، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] است که همواره [[انسان]] را به [[فرمانبرداری]] از [[فرمانده]] خود جز در مواردی که به [[معصیت خدا]] بینجامد، فرا میخواند، در حالی که به نظر میآید [[آیه]] در [[مقام]] بیان [[امر مولوی]] به [[اطاعت از اولی الامر]] به [[طور]] مطلق است، به همان شکلی که به [[اطاعت از رسول]] به صورت مطلق فرمان داده است<ref>در واقع در اینجا بین اصل اطاعت و اطلاق آن تفکیک شده است؛ اصل اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر ارشادی است، ولی امر به اطاعت از اولی الامر به طور مطلق و بدون قید و شرط (با قید اطلاق) مولوی و به دستور شارع است.</ref>. افزون بر آن، اگر مراد از اولی الامر، عالمان و فقیهان باشند خطاب {{متن قرآن|إِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به اولی الامر خواهد بود؛ یعنی در این فرض [[قرآن]] به عالمان دستور میدهد [[نزاع]] خود را با ارجاع به [[کتاب خدا]] و رسول او حل کنند؛ زیرا عالمان و فقیهان اطاعتی مستقل از خدا و رسول ندارند و امکان [[اشتباه]] و [[اختلاف]] در [[فهم]] و فتوای آنان از [[کتاب و سنت]] نیز هست، در صورتی که ظاهر خطاب در [[آیه]] به [[فرمانبرداران]] یعنی [[مؤمنان]] و افراد [[جامعه]] است؛ همان افرادی که خطاب {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ...}} متوجه آنهاست. | ||
# [[روایات]] دسته چهارم و پنجم که در [[مقام]] تطبیق [[اولی الامر]] بر افرادی خاص است، [[اجتهاد]] شخصی از ناحیه افرادی مانند [[عکرمه]] میباشد و از نظر [[اهل سنت]] نیز قابل استناد نیست؛ از این رو به آنها توجهی نکردهاند. | # [[روایات]] دسته چهارم و پنجم که در [[مقام]] تطبیق [[اولی الامر]] بر افرادی خاص است، [[اجتهاد]] شخصی از ناحیه افرادی مانند [[عکرمه]] میباشد و از نظر [[اهل سنت]] نیز قابل استناد نیست؛ از این رو به آنها توجهی نکردهاند. | ||
#دسته ششم نیز که گفته شد در اعصار بعدی به تدریج در بین اهل سنت طرفدارانی یافت، در بین [[صحابه]] مطرح نبوده و نخستین کسی که چنین [[تفسیری]] از آیه دارد «مکحول» از [[تابعین]] است.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۶</ref>. | #دسته ششم نیز که گفته شد در اعصار بعدی به تدریج در بین اهل سنت طرفدارانی یافت، در بین [[صحابه]] مطرح نبوده و نخستین کسی که چنین [[تفسیری]] از آیه دارد «مکحول» از [[تابعین]] است. | ||
'''جمع بندی روایات''' | |||
حاصل آنکه از [[روایات اهل سنت]] تنها روایات دسته اول پذیرفتنی است چون با اطلاق [[اطاعت از اولی الامر]] و نیز روایات متعدد از [[پیامبر خدا]]{{صل}} توافق دارد که در آنها [[اطاعت]] مطلق [[فرمانبرداران]] از [[فرماندهان]] و [[والیان]] [[منصوب]] خود، دستور داده است؛ از این رو «اولی الامر» تنها بر افرادی معین از [[معصومان]] اطلاق میشود که نخستین آنان [[امام علی]]{{ع}} است. | |||
[[تذکر]] این نکته نیز لازم است که اگر طبق [[روایات اهل سنت]]، [[آیه شریفه]] را تنها درباره منصوبان از سوی [[پیامبر خدا]]{{صل}} بدانیم (که از جمله آنان [[فرماندهان]] [[سپاهیان]] اعزامی در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} میباشند) در این صورت، باید بر دیدگاه [[شیعه]] درباره [[نص]] بر [[اولی الامر]] تأکید کنیم؛ زیرا به [[باور]] شیعه، اولی الامر منحصر در افرادی هستند که از جانب رسول خدا{{صل}} به [[امر خدا]] به عنوان «اولی الامر» [[منصوص]] و منصوباند. | |||
با تحلیلی که درباره روایات اهل سنت ارائه شد، روشن میشود نقدهایی که بر دیدگاههای [[تفسیری]] [[اهل سنت]] درباره «اولی الامر» وجود دارد، متأثر از [[روایات]] در این زمینه است و تنها دیدگاه [[فخر رازی]] به نوعی مستقل از سایر دیدگاهها و روایات میباشد که شایسته بررسی و نقد جداگانه است.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۶</ref>. | |||
== دو دیدگاه اصلی در تبیین مراد از اولی الامر == | == دو دیدگاه اصلی در تبیین مراد از اولی الامر == |