پرش به محتوا

احترام و تکریم والدین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۱: خط ۳۱:


پیامبر همواره خاطره [[رحلت]] مادر [[مهربان]] را با خود داشت، به گونه‌ای که پس از گذشت پنجاه و پنج سال، در [[سفر]] "[[عمرة القضاء]]" همین که گذارش به [[مزار]] مادر افتاد، چنان [[اشک]] از دیدگانش فروریخت که همه حاضران را به [[گریه]] انداخت. ایشان می‌فرمود: «مهر و [[محبت]] مادرم را به خاطر آوردم»<ref>تفسیر فی ظلال القرآن، ج۷، ص۱۲۵.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص ۲۹.</ref>
پیامبر همواره خاطره [[رحلت]] مادر [[مهربان]] را با خود داشت، به گونه‌ای که پس از گذشت پنجاه و پنج سال، در [[سفر]] "[[عمرة القضاء]]" همین که گذارش به [[مزار]] مادر افتاد، چنان [[اشک]] از دیدگانش فروریخت که همه حاضران را به [[گریه]] انداخت. ایشان می‌فرمود: «مهر و [[محبت]] مادرم را به خاطر آوردم»<ref>تفسیر فی ظلال القرآن، ج۷، ص۱۲۵.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص ۲۹.</ref>
==[[ترویج]] [[فرمان‌برداری]] از [[والدین]]==
{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی! * و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.
[[پیامبر]] که طعم تلخ [[یتیمی]] را چشیده بود، پیوسته بر [[تکریم]] و بزرگ داشت والدین تأکید می‌ورزید و این اهتمام، بر اساس [[رهنمودهای قرآن]] بود؛ زیرا [[پروردگار]] پس از [[توحید]]، به [[فرمان برداری]] از پدر و مادر اشاره می‌کند. [[حضرت محمد]]{{صل}} در پاسخ کسانی که از ایشان می‌پرسیدند: [[برترین]] کارها نزد [[خداوند]] چیست؟ می‌فرمود: «نخست، [[نماز اول وقت]]؛ سپس [[نیکی به پدر و مادر]] و [[جهاد در راه خدا]]»<ref>الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۴.</ref>.
[[پیروی]] از والدین و حضور در جبهه‌های [[جنگ]]، ضروری و [[واجب]] است، ولی هرگاه این دو واجب با هم [[تعارض]] داشت، پیامبر فرمان برداری از والدین را مهم‌تر می‌دانست. موارد بسیاری در [[جنگ‌ها]] اتفاق می‌افتاد که آن حضرت به یارانش [[فرمان]] می‌داد جنگ را ترک کنند و از پدر و مادر خود، برای حضور در میدان [[نبرد]] [[اجازه]] بگیرند. در بیشتر موارد، هنگامی که [[جوانان]] برای [[جهاد]] حاضر می‌شدند، اگر پیامبر احتمال می‌داد والدین آنها ناراضی‌اند، از آنان می‌خواست [[رضایت]] والدین را به دست آورند.
«مردی به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و از ایشان برای حضور در جنگ اجازه خواست. پیامبر از او پرسید: آیا والدین تو در قید [[حیات]] هستند. گفت: آری. [[پیامبر خدا]] فرمود: برگرد و از آنان [[اجازه]] بگیر. اگر اجازه دادند که در [[جهاد]] حاضر شو، وگرنه [نزد آنان بمان و] به ایشان [[نیکی]] کن»<ref>سنن ابی داوود، ج۱، ص۵۶۹، ح۲۵۳۰.</ref>.
در ماجرای دیگری، رزمنده‌ای با حضرت درباره حضور در [[جبهه]] [[رایزنی]] می‌کرد. [[پیامبر]] از او پرسید: آیا مادرت زنده است؟ گفت: آری. پیامبر فرمود: «نزد او باش. به [[راستی]] که [[بهشت]] زیر پای اوست»<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۰۴.</ref>.
بر اساس این گزارش‌ها، پیامبر دریافته بود که [[والدین]] این [[جوانان]] به حضور آنان در [[خانه]] نیاز دارند یا از شرکت در جهاد آنان ناخرسندند. «شخصی از [[یمن]] به سوی پیامبر [[هجرت]] کرد و می‌خواست در جهاد همراه حضرت بجنگد. پیامبر از او پرسید: آیا والدین تو در یمن زنده هستند؟ مرد گفت: آری. پیامبر گفت: آیا به تو اجازه حضور در جبهه را داده‌اند؟ [[مرد]] [[یمنی]] گفت: نه. [[پیامبر خدا]] فرمود: به یمن برگرد و از والدین خود اجازه بگیر. اگر آنان [[راضی]] بودند، در جهاد شرکت کن. به آن دو تا جایی که می‌توانی نیکی کن. [[نیکی به پدر و مادر]] پس از [[توحید]]، بهترین چیزی است که [[بنده]] برای دیدار [[خدا]] نیاز دارد»<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۳، ح۳.</ref>.
برخی [[فرزندان]] به گونه‌ای با پدر و مادر خویش مأنوس هستند که سبب [[وابستگی]] دوطرفه می‌شود. این افراد، خوب می‌دانند که اگر برای مدتی از خانه پدری‌شان فاصله بگیرند، پدر و مادر [[تحمل]] دوری آنان را ندارند. پیامبر [[رحمت]] در چنین مواردی [[دوست]] نداشت جوانان به جبهه بروند.
[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:
فردی نزد پیامبر خدا آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من با [[شور]] و [[نشاط]] برای حضور در جهاد آماده‌ام. پیامبر هم فرمود: پس در [[راه خدا]] [[نبرد]] کن. اگر کشته شوی، در پیشگاه خدا زنده هستی و روزی می‌خوری و اگر در این راه به [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] بروی، پاداشت بر عهده خداست و اگر زنده بازگشتی، همانند روزی که متولد شده‌ای، از گناهانت [[پاک]] شوی.
مرد عرض کرد: ای [[پیامبر خدا]]! من پدر و مادر [[پیری]] دارم که آنان به [[گمان]] خویش با من انس و الفتی ویژه گرفته‌اند و رفتن من [به [[جهاد]]] را خوش ندارند. پیامبر خدا فرمود: نزد پدر و مادرت بمان. قسم به خدایی که [[جان]] من در دست اوست، انس گرفتن یک شبانه [[روز]] آنان با تو، بهتر از یک سال جهاد است<ref>کافی، ج۲، ص۱۶۰، ح۱۰.</ref>.
از نظر [[پیامبر]]، به دست آوردن [[رضایت]] پدر و مادر و [[اکرام]] و [[احترام]] [[والدین]]، بر جهادهایی که [[وجوب کفایی]] دارند، مقدّم است. آن حضرت به [[خواهر]] خود بیش از برادرش احترام می‌گذاشت؛ زیرا [[معتقد]] بود خواهر به پدر و مادرش، از آن [[برادر]] خوش‌رفتارتر بوده است<ref>کافی، ج۲، ص۱۶۲، ح۱۲.</ref>. این توجه پیامبر حتی درباره پدر و [[مادری]] که [[مشرک]] و [[کافر]] بودند، دیده می‌شد. [[اسماء]]، [[دختر ابوبکر]] می‌گوید:
پس از [[صلح حدیبیه]]، مادر من که از [[مشرکان]] بود، همراه هدیه‌ای بر من وارد شد. من [فردی] را به سوی پیامبر فرستادم تا [[حکم]] آن را بپرسد و گفتم: مادرم نزد من آمده و او به من علاقه‌مند است. آیا او را به خانه‌ام راه بدهم؟ پیامبر خدا پاسخ مرا چنین فرستاد: آری. مادرت را به [[خانه]] [[دعوت]] و او را احترام کن<ref>صحیح بخاری، ج۳، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[مهدی غلامی|غلامی، مهدی]]، [[سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۷: خط ۵۴:
# [[پرونده:1379752.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|'''نگین رسالت''']]
# [[پرونده:1379752.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|'''نگین رسالت''']]
# [[پرونده:10047035.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|'''رسول مهربانی''']]
# [[پرونده:10047035.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|'''رسول مهربانی''']]
# [[پرونده:88519034.jpg|22px]] [[مهدی غلامی|غلامی، مهدی]]، [[سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۰۹۴

ویرایش