شایستهسالاری در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
←پرسش مستقیم
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
این انتخاب پیامبر به مذاق برخی [[اصحاب]] که برای خود مقام و شخصیت اجتماعی و خانوادگی بالاتری قائل بودند، بسیار تلخ و ناگوار بود. از اینرو، زبان به [[طعن]] و [[اعتراض]] گشودند. وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} از کارشکنیهای آنان در حرکت [[سپاه]] از [[لشکرگاه]] و اعتراضشان به [[فرماندهی]] اسامه باخبر گشت، بسیار [[خشمگین]] شد و در حالی که به شدت [[بیمار]] بود، راهی [[مسجد]] شد. سپس بر بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] چنین فرمود: هان ای [[مردم]]! من از تأخیر حرکت سپاه بسیار ناراحتم. گویا فرماندهی اُسامه برای گروهی از شما گران آمده است و زبان به [[انتقاد]] گشودهاید، ولی اعتراض و [[سرپیچی]] شما تازگی ندارد. پیش از این نیز از فرماندهی پدرش زید انتقاد میکردید. به [[خدا]] [[سوگند]]! هم پدرش شایسته این [[منصب]] بود و هم اسامه لایق و شایسته این مقام است. من او را بسیار دوست دارم. ای مردم! به او [[نیکی]] کنید و دیگران را نیز به نیکی در [[حق]] او فرا خوانید که او از [[نیکان]] شماست<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصههای تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصههای تمدن نبوی]]، ص ۶۲.</ref>. | این انتخاب پیامبر به مذاق برخی [[اصحاب]] که برای خود مقام و شخصیت اجتماعی و خانوادگی بالاتری قائل بودند، بسیار تلخ و ناگوار بود. از اینرو، زبان به [[طعن]] و [[اعتراض]] گشودند. وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} از کارشکنیهای آنان در حرکت [[سپاه]] از [[لشکرگاه]] و اعتراضشان به [[فرماندهی]] اسامه باخبر گشت، بسیار [[خشمگین]] شد و در حالی که به شدت [[بیمار]] بود، راهی [[مسجد]] شد. سپس بر بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] چنین فرمود: هان ای [[مردم]]! من از تأخیر حرکت سپاه بسیار ناراحتم. گویا فرماندهی اُسامه برای گروهی از شما گران آمده است و زبان به [[انتقاد]] گشودهاید، ولی اعتراض و [[سرپیچی]] شما تازگی ندارد. پیش از این نیز از فرماندهی پدرش زید انتقاد میکردید. به [[خدا]] [[سوگند]]! هم پدرش شایسته این [[منصب]] بود و هم اسامه لایق و شایسته این مقام است. من او را بسیار دوست دارم. ای مردم! به او [[نیکی]] کنید و دیگران را نیز به نیکی در [[حق]] او فرا خوانید که او از [[نیکان]] شماست<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصههای تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصههای تمدن نبوی]]، ص ۶۲.</ref>. | ||
==[[شایستهسالاری]]== | |||
[[پیامبر]] در [[گزینش]] [[فرماندهان]] و [[کارگزاران]]، [[شایستگان]] را برمیگزید. از نگاه آن حضرت، سن و سال اهمیت نداشت. اگر کسی میتوانست مأموریتی را درست انجام دهد، او را [[مأمور]] میکرد. برای نمونه، پیامبر در نخستین [[حرکت]] نظامی، [[حضرت حمزه]]، عموی خود را برگزید؛ زیرا همه [[مسلمانان]] از [[شجاعت]] و توانمندی او [[آگاه]] بودند. | |||
هنگامی که اصل بر [[گزینش شایستگان]] باشد، [[رهبر]] باید [[جوانان]] را [[باور]] کند. [[جوان]]، [[تجربه]] کافی ندارد، ولی میتواند از تجربه دیگران بهرهمند شود. پیامبر بر این باور بودند که {{متن حدیث|الْأَفْضَلُ هُوَ الْأَكْبَرُ}}؛ «شایستهتر، بزرگتر است»<ref>بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۲۳، ح۲۰.</ref>. به سن کم [[فرمانده]] یا [[فرماندار]] نباید خرده گرفت. اگر او شایسته است، پس میتواند کارهای بزرگ انجام دهد. | |||
هنگامی که پیامبر، [[مصعب بن عمیر]] را به عنوان نخستین [[سفیر]] خود به [[مدینه]] فرستاد، [[شگفتی]] مسلمانان را برانگیخت. چیزی نگذشت که [[مردم مدینه]] به وسیله همین جوان کمسن و سال، [[اسلام]] را برگزیدند و پیامبر را به دیارشان [[دعوت]] کردند. از افتخارهای [[مصعب]] این بود که نخستین [[نماز جمعه]] را در مدینه برپا کرد و بزرگانی از مدینه همچون [[سعد بن معاذ]]، به [[همت]] او [[مسلمان]] شدند<ref>پیامبر اعظم{{صل}}، صص۱۶۴- ۱۸۳.</ref>. | |||
پیامبر هنگام گزینش فرماندار برای [[مکه]] نیز [[جوانی]] ۲۱ ساله را برگزید. پیامبر که میدانست [[انتصاب]] [[عتاب بن اسید]] سبب رنجش بزرگان مکه میشود، در نامهای به [[مردم]] مکه نوشت: | |||
کسی در [[نافرمانی]] از او، به کمی سنّش [[استدلال]] نکند؛ زیرا مسنتر، شایستهتر نیست، بلکه شایستهتر، بزرگتر است<ref>بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۲۳، ح۲۰.</ref>. | |||
پیامبر در اقدامی دیگر، [[اسامه بن زید]] را که هیجده سال داشت، به عنوان فرمانده [[نبرد با رومیان]] [[منصوب]] کرد و فرمود: «او و پدرش شایسته [[فرماندهی]] بودند»<ref>الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[مهدی غلامی|غلامی، مهدی]]، [[سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۱.</ref> | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |