پرش به محتوا

آیه اولی الامر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۱: خط ۹۱:
{{اصلی|وجوب اطاعت امام}}
{{اصلی|وجوب اطاعت امام}}
[[قرآن کریم]] در آیه اولی الامر خطاب به [[مؤمنان]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> در این [[آیه کریمه]] [[اطاعت از اولی الامر]] در سیاق و ردیف [[اطاعت]] از [[خداوند تعالی]] و [[رسول]] {{صل}} قرار داده شده است و بدون تردید [[امتثال]] و [[فرمان]] برداری مطلق و بدون قید و شرط از [[دستورات]] [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است بنابراین [[اطاعت از اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.</ref>. [[فخر رازی]] (م ۶۰۶) نیز ذیل آیه اولی الامر وجه ملازمه بین [[وجوب اطاعت]] مطلق و [[عصمت]] [[اولی الامر]] را تبیین می‌‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.</ref>. و از آنجا که [[عصمت]] امر [[باطنی]] و مخفی است و راهی برای [[شناخت امام]] [[معصوم]] جز [[نصب الهی]] وجود ندارد، عدم [[نصب امام]] [[معصوم]] و عدم [[تنصیص]] و تعیین و [[ابلاغ]]، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست زیرا در این صورت، [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>.
[[قرآن کریم]] در آیه اولی الامر خطاب به [[مؤمنان]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> در این [[آیه کریمه]] [[اطاعت از اولی الامر]] در سیاق و ردیف [[اطاعت]] از [[خداوند تعالی]] و [[رسول]] {{صل}} قرار داده شده است و بدون تردید [[امتثال]] و [[فرمان]] برداری مطلق و بدون قید و شرط از [[دستورات]] [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است بنابراین [[اطاعت از اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.</ref>. [[فخر رازی]] (م ۶۰۶) نیز ذیل آیه اولی الامر وجه ملازمه بین [[وجوب اطاعت]] مطلق و [[عصمت]] [[اولی الامر]] را تبیین می‌‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.</ref>. و از آنجا که [[عصمت]] امر [[باطنی]] و مخفی است و راهی برای [[شناخت امام]] [[معصوم]] جز [[نصب الهی]] وجود ندارد، عدم [[نصب امام]] [[معصوم]] و عدم [[تنصیص]] و تعیین و [[ابلاغ]]، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست زیرا در این صورت، [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>.
[[اطاعت]]، پذیرشی برخاسته از میل و رغبت درونی و [[تمکین]] [[قلبی]] است، نه [[تحمیل]] بیرونی [[اطاعت]] از [[اهل بیت]] {{عم}} نیز به معنای [[عمل به دستورات]] آنها با میل و رغبت درونی است.
[[اطاعت از اولوالامر]] با [[اطاعت از خدا]] و [[اطاعت از پیامبر|رسولش]] همراه است و [[خدا]] به [[مؤمنان]] [[دستور]] داده تا از [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولوالامر]] [[اطاعت]] کنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
این مهم به عنوان یک [[حق]] بر گردن هر [[انسانی]] است که از [[امام]] خود [[اطاعت]] کند. از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیده شد، [[حقّ]] [[امام]] بر [[مردم]] چیست؟ فرمود: [[حقّ]] [[امام]] بر [[مردم]] آن است که به سخنان او گوش فرا دهند و از او [[اطاعت]] کنند<ref>{{متن حدیث|مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَى النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ وَ يُطِيعُوا}}؛ کافی، ج۱، ص۴۰۵.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۷.</ref>
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} می‌فرمایند: یکی از [[حقوق]] من بر گردن شما [[اطاعت]] از من است<ref>{{متن حدیث| وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ... وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم‌}}؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.</ref> ازاین‌رو، باید بدانیم که [[سعادت]] ما در پرتو گوش دادن و [[اطاعت]] کردن از [[خدا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} است: {{متن قرآن|سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} مصادیق [[اولی‌الامر]] را [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] {{عم}} برشمرده‌اند<ref>{{متن حدیث|قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۸.</ref>
[[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] است. [[دلایل]] [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به [[زندگی]] [[مسلمانان]] را شامل می‌شود و در این جهت تفاوتی میان مسایل [[عبادی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] وجود ندارد. به عنوان مثال در [[آیه اولی الأمر]]، [[اطاعت از اولی الأمر]] همان جایگاه و گستره‌ای را دارد که [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} دارد.
[[اولی الأمر]] چنانکه بیان گردید از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند، و این ویژگی به [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} اختصاص دارد.
[[حدیث ثقلین]]، دال بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] است، در این [[حدیث]]، [[نجات]] [[امت]] از [[گمراهی]] منوط به تمسک به [[کتاب خدا]] و [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به [[قرآن]] به [[شناخت]] [[دستورات]] [[قرآن]] و [[پیروی]] از آنهاست، همین گونه است درآویختن به [[اهل بیت]]، یعنی نخست باید دستورهای آنان را [[شناخت]]، سپس آنها را به‌کار بست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه أولی الأمر (مقاله)|مقاله «آیه أولی الأمر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۸۶-۹۰.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌‌فرماید: "به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید و به آن‌سو روید که آنان می‌روند و پا جای پای آنان نهید، که هیچ‌گاه شما را از طریق [[هدایت]] [[منحرف]] نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که [[گمراه]] شوید و از آنان واپس نمانید که هلاک شوید"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۶.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۵۵.</ref>
[[حدیث سفینه نوح]] نیز بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] دلالت می‌کند، زیرا در این [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[اهل بیت]] خود را به [[کشتی نوح]] تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان [[نجات]] یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} [[پیروی]] کند، از [[گمراهی]] [[نجات]] خواهد یافت و هر کس از [[پیروی]] از آنان سرباز زند، [[گمراه]] خواهد شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه أولی الأمر (مقاله)|مقاله «آیه أولی الأمر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۸۶-۹۰.</ref>.
بررسی نظرات [[مفسران]] بزرگ [[اسلامی]] نشان می‌دهد که امر به [[اطاعت از اولی الامر]] همانند امر به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] می‌باشد که این خود گویای چند واقعیت است:
# [[اطاعت از اولی الامر]] همانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] بدون قید و شرط [[واجب]] است. بنابراین، [[اوامر]] او در همه [[شئون]] [[دینی]]، [[دنیوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیر آن لازم‌الاجرا می‌باشد.
# همانگونه که [[پیامبر]] {{صل}} بر خلاف [[دین]] و [[فرامین الهی]]، به [[معصیت]] و [[گناه]] [[فرمان]] نمی‌دهد، [[اولی الامر]] نیز چنین فرمانی صادر نمی‌کند، و [[حکم]] او، [[حکم خدا]] و [[رسول]] او می‌باشد. پس اگر حاکمی بر خلاف [[دین]] [[فرمان]] دهد او به [[یقین]] مصداق [[حقیقی]] [[اولی الامر]] نخواهد بود، و در نتیجه اطاعتش [[واجب]] نیست.
# همین طور که [[پیامبر]] از همه [[گناهان]] و [[زشتی‌ها]] [[معصوم]] است، [[اولی الامر]] نیز چنین‌اند؛ زیرا [[خداوند]] به [[پیروی]] از [[اولی الامر]] به‌طور مطلق و بدون قید و شرط [[فرمان]] داده است، و هر کس که [[خداوند]] اینگونه امر به [[اطاعت]] از او کند [[ضرورت]] دارد که از هر گونه [[خطا]] و و [[زشتی]] [[معصوم]] باشد، و الا تناقض در صدر و ذیل [[آیه]] لازم میآید. پس ثابت می‌گردد که [[اولی الامر]] در [[آیه]] حتماً باید [[معصوم]] باشد<ref>اقتباس از تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۰، ص۱۴۳ - ۱۴۴؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۳.</ref>.
# همانگونه که [[رسول]] از جانب [[خدا]] تعیین و [[نصب]] می‌شود، [[اولی الامر]] نیز باید از جانب [[خدا]] تعیین و [[نصب]] گردد. لذا جایی برای طرح این ادعا که [[اولی الامر]] باید توسط گروهی به نام "[[اهل حل و عقد]]" تعیین و معرفی شود، نیست<ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۶ - ۴۰۰.</ref>.
بنابراین، روشن می‌شود [[امامت]] با ویژگی‌های ممتاز یاد شده، همچون [[نبوّت]]، اصلی از [[اصول دین]] شمرده می‌شود<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۸۱-۸۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱٬۱۴۲

ویرایش