پرش به محتوا

سیره عبادی امام سجاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹٬۹۲۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۴
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:
بار پروردگارا [[شکست]] مرا جز [[لطف]] و مهر تو جبران نتواند کرد و تهیدستی مرا جز توجه و [[احسان]] تو تبدیل به [[توانگری]] نکند و ترسم را جز [[امنیت‌بخشی]] تو به [[آرامش]] بدل نسازد، [[خواری]] مرا جز [[چیرگی]] تو به [[عزت]] نکشاند و جز فضل تو چیزی مرا به آرزویم نرساند، [[اندوه]] مرا جز رحمتت نگشاید و [[زیان]] مرا جز رحمتت برطرف نسازد، سوز درونم را جز وصالت فروننشاند و شوقم را جز نظاره جمالت [[سیراب]] نگرداند و آرامشم جز به نزدیکی تو قرار نگیرد<ref>مناجات المفتقرین.</ref>.
بار پروردگارا [[شکست]] مرا جز [[لطف]] و مهر تو جبران نتواند کرد و تهیدستی مرا جز توجه و [[احسان]] تو تبدیل به [[توانگری]] نکند و ترسم را جز [[امنیت‌بخشی]] تو به [[آرامش]] بدل نسازد، [[خواری]] مرا جز [[چیرگی]] تو به [[عزت]] نکشاند و جز فضل تو چیزی مرا به آرزویم نرساند، [[اندوه]] مرا جز رحمتت نگشاید و [[زیان]] مرا جز رحمتت برطرف نسازد، سوز درونم را جز وصالت فروننشاند و شوقم را جز نظاره جمالت [[سیراب]] نگرداند و آرامشم جز به نزدیکی تو قرار نگیرد<ref>مناجات المفتقرین.</ref>.
در این [[مناجات امام]]{{ع}} [[فقر]] و فاقه‌اش را به [[خداوند سبحان]] بیان داشته و دلباختگی خود را به [[سید]] و مولای خویش که [[خالق هستی]] و زندگی‌آفرین [[کاینات]] است نشان داده است، آن حضرت همه آرزوی خود را در او خلاصه کرده و در همه امیدش را منحصر در [[امیدواری]] به ذات اقدسش کرده است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۱۸۶.</ref>.
در این [[مناجات امام]]{{ع}} [[فقر]] و فاقه‌اش را به [[خداوند سبحان]] بیان داشته و دلباختگی خود را به [[سید]] و مولای خویش که [[خالق هستی]] و زندگی‌آفرین [[کاینات]] است نشان داده است، آن حضرت همه آرزوی خود را در او خلاصه کرده و در همه امیدش را منحصر در [[امیدواری]] به ذات اقدسش کرده است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۱۸۶.</ref>.
==جلوه‌هایی از [[عرفان]] [[الهی]] در [[مناجات امام]] [[سجاد]]{{ع}}‌==
[[امام سجاد]]{{ع}} در [[مناجات]] [[عارفان]] می‌فرمایند:
{{متن حدیث|إِلَهِي مَا أَلَذَّ خَوَاطِرَ الْإِلْهَامِ بِذِكْرِكَ عَلَى الْقُلُوبِ، وَ مَا أَحْلَى الْمَسِيرَ إِلَيْكَ بِالْأَوْهَامِ فِي مَسَالِكِ الْغُيُوبِ، وَ مَا أَطْيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ وَ مَا أَعْذَبَ شُرْبَ قُرْبِكَ، فَأَعِذْنَا مِنْ طَرْدِكَ وَ إِبْعَادِكَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِيكَ وَ أَصْلَحِ عِبَادِكَ وَ أَصْدَقِ طَائِعِيكَ، وَ أَخْلَصِ عِبَادِكَ...}}؛
خدایا خاطره وقتی که یاد تو بر [[دل]] [[الهام]] می‌شود چقدر گوارا و ره پیمودن به سوی تو در راه‌های [[غیبی]]، سوار بر مرکب [[اندیشه]] چه شیرین است، عشقت چه خوش طعم و باده قربت چه گوارا است... پس ما را از رانده شدن و دور گردیدن [[پناه]] ده و از خصوصی‌ترین آشنایان، [[شایسته‌ترین]] [[بندگان]] و [[راستگوترین]] فرمانبرانت قرار ده<ref>مناجات العارفین.</ref>.
[[امام زین العابدین]]{{ع}} به واقع [[سرور]] [[موحدان]] و [[رهبر]] عارفان [[خداوند]] بود.
[[عبادت]] آن حضرت هرگز از سر [[تقلید]] نبوده بلکه ناشی از [[شناخت]] کاملی بود که به [[خدای تعالی]] داشت در عبارت مذکور آن حضرت پرده از منتهای آرزویش برداشته که همانا [[اخلاص در عبادت]] [[خداوند متعال]] است.
آن حضرت در مناجات ذاکران فرموده است:
{{متن حدیث|إِلَهِي فَأَلْهِمْنَا ذِكْرَكَ فِي الْخَلَاءِ وَ الْمَلَاءِ وَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ، وَ الْإِعْلَانِ وَ الْإِسْرَارِ، وَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ آنِسْنَا بِالذِّكْرِ الْخَفِيِّ، وَ اسْتَعْمِلْنَا بِالْعَمَلِ الزَّكِيِّ وَ السَّعْيِ الْمَرْضِيِّ...}}؛
خداوندا یاد و ذکر خود را در میان جمع و [[خلوت]]، شب‌وروز، پنهان و آشکار و در [[خوشی]] و [[ناخوشی]] در دل‌هایمان انداز و ما را با [[ذکر خفی]] دمساز کن و در کرداری [[پاکیزه]] و کوششی مورد [[رضایت]] خود به کار وادار.
{{متن حدیث|أَنْتَ الْمُسَبِّحُ فِي كُلِّ مَكَانٍ، وَ الْمَعْبُودُ فِي كُلِّ زَمَانٍ، وَ الْمَوْجُودُ فِي كُلِّ أَوَانٍ، وَ الْمَدْعُوُّ بِكُلِّ لِسَانٍ، وَ الْمُعَظَّمُ فِي كُلِّ جَنَانٍ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ، وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ...}}؛
خداوندا در همه‌جا [[تسبیح]] تو گویند، در هرزمان تو را پرستند و تو در همه زمان‌ها موجود بوده‌ای، با هرزبان ترا بخوانند و در هر [[دل]] تنها تو جایگاهی بزرگ داری، از هرلذتی غیر از یاد تو برده‌ام، هر آسایشی جز انس با انس تو داشته‌ام، هر [[شادی]] جز نزدیک شدن به تو و از هر کاری به جز طاعتت، از تو [[طلب آمرزش]] و [[بخشایش]] می‌کنم<ref>مناجات الذاکرین.</ref>.
وقتی این عبارات را از [[امام سجاد]]{{ع}} مطالعه می‌کنیم از بلندی این معانی که تصویر روشن و برجسته‌ای از [[تضرع]] آن حضرت و [[خوار]] کردن خود در برابر [[خداوند متعال]] - که هیچ‌چیزی در [[آسمان]] و [[زمین]] بر او پوشیده نیست - از آن [[مشاهده]] می‌شود مات‌ومبهوت می‌شویم.
[[شناخت]] [[واقعی]] این [[حقیقت]] که [[انسان]] - چنان‌که در عبارات قبلی گذشت - نسبت به خداوند متعال نیاز و [[فقر]] مطلق است، او را وامی‌دارد تا همواره به آن [[ذات مقدس]] [[پناه]] برد، از اینجا است که می‌بینیم امام سجاد{{ع}} در تمام حالات [[زندگی]] دست به [[دعا]] به درگاه [[خدا]] داشته است که قسمتی از آن گذشت و بخش بسیاری از آن نیز در این مختصر نیامده است مانند: دعا در [[طلب رحمت]] بر [[محمد و آل محمد]]{{صل}}، در [[درود]] بر [[حاملان عرش]]، در [[پناه بردن به خدا]]، در خواستن [[حاجت]]، در هنگام [[بیماری]]، در [[مکارم اخلاق]]، دعا برای [[همسایگان]]، [[دوستان]]، مرزبانان، برای [[استخاره]]، در [[طلب]] [[توبه]]، دعا در هنگام دیدن ماه نو، در [[عید فطر]]، در اظهار [[خواری]] در پیشگاه خدا، در هنگام [[سختی]]، در هنگام [[یاد مرگ]]، در هنگام [[ترس]]، و دعا در طلب رفع غم‌ها.
از لابه‌لای بخش‌های پیشین مشخص شد که روش [[زندگی امام سجاد]]{{ع}}‌ جمع بین [[روح]] انقلابی، حماسی و ضد [[طاغوت]] با [[معرفت]] و [[شناخت خداوند]] [[متعال]] و [[عبادت]] شدید بود که خود این زندگی بابرکت، پاسخ قاطعی به سؤالاتی از این دست است که آیا می‌توان از یک‌سو میان دعا و [[مناجات]] و از دیگر سوی روح [[نهضت]] و [[فداکاری]] جمع کرد؟
شاید منشأ پیدایش این سؤالات این باشد که بعضی [[گمان]] کرده‌اند خالی کردن [[فکر]] و [[اندیشه]] برای [[جهاد اکبر]]، [[مبارزه با نفس]]، [[ریاضت‌های شرعی]] و پرداختن به [[عبادت]] آنان را از [[مبارزه]] و کارهای انقلابی و [[روح]] [[جهاد]] [[بی‌نیاز]] می‌کند چراکه از این کارها به [[جهاد اصغر]] تعبیر شده است اما آنان از این [[حقیقت]] غافلند که: عمل کردن به همین جهاد اصغر یکی از محورها و عوامل اساسی برای ایجاد زمینه‌های جهاد اکبر در معنی وسیع آن است و [[ترک جهاد]] در بیشتر موارد ناشی از [[شکست]] پنهانی در یکی از میدان‌های جهاد اکبر است بنابراین ملازمه میان شدت [[تقیه]] و شدت [[شجاعت]] ملازمه‌ای منطقی است؛ چراکه همین ملازمه بیانگر حقیقت فراگیر [[شریعت]] و [[دین حنیف]] [[الهی]] است که شامل همه ابعاد [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] است.
[[معرفت]] [[توحیدی]] و مبارزه دو صفت بارزند که [[زندگی]] [[ائمه]]{{عم}} به هردو عینیت بخشیده است؛ چراکه هیچ‌گاه [[سیره]] آنان از این‌دو خالی نبوده است اگر در مناجات‌های [[خلوت]] از سویی و خطابه‌های میدان [[نبرد]] از دیگر سوی [[تعمق]] کنیم این نکته را به وضوح در خواهیم یافت.
روح جهاد و [[مبارزه امام]] [[سجاد]]{{ع}} از کلمات آن حضرت در [[شام]] و مجلس [[یزید بن معاویه]] که [[امام سجاد]]{{ع}} در آن به صورت اسیری در [[غل و زنجیر]] بودند یا از جواب دندان‌شکن ایشان به [[ابن زیاد]] در [[دار الاماره کوفه]] که در جواب [[تهدید]] به [[قتل]] فرمودند: «آیا ما را از [[مرگ]] می‌ترسانی در حالی‌که [[کرامت]] ما خاندان‌ [[شهادت در راه خدا]] است»<ref>محدث قمی، نفس المهموم، ص۴۰۸.</ref> به وضوح نمایان است، این همان روح لطیفی است که [[دعاهای صحیفه سجادیه]] و [[مناجات]] خمسة عشرة از او صادر شده و این بهترین [[شاهد]] بر [[اجتماع]] روح حماسی با روح [[دعا]]، مناجات و عبادت در آن حضرت است.
نقش‌آفرینی این حقیقت آنجا روشن می‌شود که می‌بینیم [[دعاهای امام سجاد]] نیز دارای همین دو جنبه یعنی جنبه [[سیاسی]]، [[جهادی]] [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] در کنار جنبه معارفی و [[عبادی]] و دارای اهدافی متغیر و فراگیر بوده است.
[[دعاهای امام سجاد]]{{ع}} دارای ابعاد وسیع [[فکری]] از جهت حل‌وفصل [[مسائل اعتقادی]] [[اسلام]] بوده است، اعتقاداتی که پس از وزش [[طوفان]] جریانات فکری [[الحادی]] مانند [[تشبیه]]، [[جبر]]، [[ارجاء]] و... بر [[اصول عقاید اسلامی]]،- که البته دست [[حکومت اموی]] با [[هدف]] [[نابودی اسلام]] و [[بازگشت به جاهلیت]] پیشین در پس پرده [[ترویج]] این [[عقاید]] بوده است- نیاز مبرمی به [[نصوص]] معتبر در [[پاسخ‌گویی به شبهات]] مطرح‌شده داشتند.
البته در شرایطی که [[حکومت]] وقت هرکس را که به قصد [[مبارزه]] با این [[افکار]] وارد میدان می‌گردید قلع و قمع و نابود کرده و همه را نه‌تنها از میدان به در کرده که به تعقیب آن نیز می‌پرداخت و صدای آنان را در گلو خفه می‌کرد [[سیاست امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} بر این قرار گرفت که رویه [[دعا]] را در پیش گیرد که موفق‌ترین وسیله برای اشاعه [[حقایق]] و ماندگاری آن و ایمن‌ترین راهی است که از دست [[قدرت]] [[حاکم]] به دور بوده قوی‌ترین وسیله ارتباط سرّی مکتوب و مورد [[اطمینان]] بود.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۱۹۲.</ref>.
==ویژگی [[گریه]] در [[زندگانی امام سجاد]]{{ع}}‌==
گریه در [[انسان]] عوامل مختلفی دارد، گاه انسان در اثر [[شوق]] به [[محبوب]] می‌گرید و گاه برای بلند کردن صدای [[اعتراض]] در برابر [[سلطه]] [[ظالم]] صدا به گریه بلند می‌کند و از اینجا است که می‌توان دریافت چرا در [[روایات]] واردشده «[[گریه بر امام حسین]]{{ع}} از عوامل نیل به [[سعادت]] [[پایدار]] و [[تقرب]] به درگاه [[خداوند سبحان]] است».
[[پیامبر اکرم]] [[محمد مصطفی]]{{صل}} همواره در [[منزل]] و [[مسجد]] بر [[امام حسین]]{{ع}} می‌گریستند، گاه در [[خلوت]] و [[تنهایی]] و گاه در میان [[اصحاب]] و [[یاران]] و هرکس علت این گریه را از ایشان جویا می‌شد در پاسخش می‌فرمودند:
[[جبرئیل]] خبر [[قتل]] پسرم و گروهی از خاندانش را به من داده و خاکی را که او در آن به [[شهادت]] می‌رسد به من نشان داده است<ref>کشف الغمه، ج۲، ص۷- ۱۲.</ref>.
مضافا به اینکه [[گریه بر امام حسین]]{{ع}} موجب آشنایی بیشتر [[افکار عمومی]] با عمق [[قساوت]] و فجایعی است که [[بنی امیه]] و اطرافیان آنها نسبت به [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} انجام داده‌اند و از این‌رو است که می‌بینیم [[ائمه]]{{عم}} [[شیعیان]] خود را به برپایی محافل و [[مجالس ذکر]] [[حادثه کربلا]] و [[اشک]] ریختن بر این [[فاجعه]] دردناک [[ترغیب]] نموده و [[اجر]] و [[ثواب]] بی‌پایانی برای آن برشمرده‌اند.
مخفی نماند که [[گریه امام سجاد]]{{ع}} بر پدر بزرگوارش در [[طول عمر]] تنها از سر [[رقّت]] [[قلب]] و [[عواطف]] پدر و [[فرزندی]] نبوده است، بلکه آن حضرت از این عمل اهداف بلندی را دنبال می‌فرموده که عبارت از آشنا کردن نسل‌های [[بیدار]] [[آینده]] با این حادثه بزرگ بوده است و خود [[امام]]{{ع}} هم [[شاهد]] زنده‌ای بر کارهای آکنده از [[سنگدلی]] و [[جنایت]] [[امویان]]، خروج آنان از [[دین]] و موضع‌گیری خصمانه‌ آنان در برابر [[عدالت]]، [[مروت]] و [[انسانیت]] بوده است.
[[امام سجاد]]{{ع}} مدتی را که پس از پدر بزرگوارش زنده بود، در [[حال]] [[گریه]] به سر برد تا جایی که یکی از غلامانش به وی عرض کرد: [[بیم]] آن دارم که از گریه خود را هلاک نمایید، و امام{{ع}} در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|{{متن قرآن|إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref> إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ}}؛ گفت: «من [[شکایت]] [[غم]] و [[اندوه]] خود را پیش [[خدا]] می‌برم، و از [عنایت‌] خدا چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید* هیچ‌وقت کشتارگاه [[پسران فاطمه]] را به یاد نمی‌آورم مگر آنکه گریه گلوگیرم می‌شود<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۶، سیره علی بن الحسین{{ع}} گریه آن حضرت بر پدرش.</ref>.
دیگری به آن حضرت عرضه داشت: آیا آن [[زمان]] فرا نرسیده که اندوه تو پایان پذیرد؟ امام سجاد{{ع}} در پاسخ وی فرمودند:
وای بر تو، [[یعقوب]] کمتر از من [[مصیبت]] دید و [[شکایت]] به [[خدا]] برد و عرض کرد (ای دریغ بر یوسف) او تنها یک پسر گم کرده بود که آن هم در قید [[حیات]] بود اما من، پدر و گروهی از خاندانم را دیدم که پیش چشمم سر از بدنشان جدا کردند»<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۶، سیره علی بن الحسین{{ع}} گریه آن حضرت بر پدرش.</ref>.
آن حضرت هرگاه ظرف آب را برای [[نوشیدن]] به دست می‌گرفتند به یاد [[تشنگی]] پدر خود و یارانش می‌افتاده و آن‌قدر می‌گریستند که آن آب با [[اشک]] چشم ایشان آمیخته می‌گردید و چون در این‌باره از ایشان سؤال می‌شد می‌فرمودند: «چگونه نگریم؟ پدرم را از آبی منع کردند که برای درندگان و حیوانات [[وحشی]] نیز [[آزاد]] بود»<ref>بحار الأنوار، ج۴۶، ص۱۰۸ به نقل از مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۹ و ۱۸۰ و از حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۸.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}} بسیاری از اوقات [[اصحاب]] خود را به فواید [[اندوهگین]] شدن در [[مصیبت امام حسین]]{{ع}} و [[گریه]] بر مصائبی که بر آن حضرت رفته بود، [[ارشاد]] می‌فرمود؛ از جمله [[احادیث]] ایشان در این باب است: هرمؤمنی که چشمانش بر [[قتل حسین]]{{ع}} گریان شده و اشک بر صورش جاری گردد، [[خداوند متعال]] در [[بهشت]] منزل‌هایی برایش آماده خواهد ساخت<ref>ر ک: ثواب الأعمال، ص۸۳.</ref>.
امام سجاد{{ع}} با گریه‌ای که بر پدر نازنینش می‌کرد، نسبت به جنایاتی که [[بنی امیه]] مرتکب آن شده بودند آتشی در [[دل‌ها]] ایجاد می‌کرد، جنایاتی که [[عاطفه]] [[انسانی]] سرزدن آن را از یک [[انسان]] [[باور]] نمی‌دارد چه رسد به اینکه مرتکب چنین جنایتی را [[رهبر]] [[جامعه]] یا [[سرپرست]] گروهی بداند، و چه رسد به اینکه چنین شخصی را [[خلیفه]] [[دینی]] بداند که [[پیروی]] کردن از او [[واجب]] است.
آن حضرت چون عرصه [[مبارزه]] و [[سخن گفتن]] صریح درباره جنایات بنی امیه و [[غصب]] [[خلافت الهی]]، توسط آنان و افشای [[جنایت]] آنان نسبت به [[اهل بیت]]{{عم}} [[پیامبر]] را برخود تنگ می‌دید، [[گریه]] را وسیله‌ای برای [[بیدار]] کردن [[مردم]] و [[سخن گفتن]] از جنایات [[بنی امیه]] با مردم قرار داده بود و همین [[حرکت]] خود، [[جهاد]] بزرگی بود که در راه درهم کوبیدن تخت‌وتاج بنی امیه از ناحیه [[وجود مقدس]] ایشان بود، بنی امیه‌ای که مصداق بارز [[فساد در زمین]] و از بین بردن محصولات و نسل‌ها بودند، پس [[گریه امام سجاد]]{{ع}} کامل‌کننده [[نهضت کربلا]] بود.
پیش از [[امام سجاد]]{{ع}} جده‌اش [[حضرت صدیقه کبری]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} نیز چنین جهاد بزرگی را به انجام رسانیده بودند تا آنجا که طرفداران حکومت‌ [[زمان]] به این بهانه که در اثر گریه ایشان ناراحت می‌شوند و نمی‌توانند غذا بخورند در صدد ساکت کردن آن حضرت برآمدند، اما دختر عزیز [[پیامبر]]{{صل}} شب‌وروز گریه می‌کرد و از گریه‌اش کاسته نمی‌گردید؛ لذا [[حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} مجبور شدند برای ایشان در [[بقیع]] اطاقکی از شاخه خرما درست کنند که به [[بیت الاحزان]] یا [[خانه]] غم‌ها معروف شد، اما [[هدف]] فاطمه زهرا{{س}} از این گریه شناساندن این [[واقعیت]] به مردم بود که [[خلافت]]، از آن کیست و چه‌کسی خلافت را [[غصب]] کرده است.
گریه باعث می‌شد که توجه مردم به این مطلب جلب شود که سبب این گریه زیاد چیست؟ و این جست‌وجو راهگشای آنان به سوی [[حقیقت]] شده و پرده از حقی بر می‌داشت که توسط [[ستمگران]] غصب شده بود.
البته گریه یکی از راه‌هایی بود که امام سجاد برای زنده نگه داشتن یاد [[کربلا]] از آن استفاده می‌کردند و آن حضرت برای نیل به این مهم راه‌های دیگری نیز داشتند، از جمله:
[[ترغیب]] مردم به [[زیارت امام حسین]]{{ع}}.
[[ابو حمزه ثمالی]] گوید درباره زیارت امام حسین از امام سجاد{{ع}} پرسیدم در پاسخ فرمودند:
هرروز او را [[زیارت]] کن، اگر نمی‌توانی هرروز [[جمعه]] و اگر نمی‌توانی حداقل ماهی یک بار [[امام حسین]]{{ع}} را زیارت کن که هرکس زیارت او را ترک کند [[حق]] [[رسول خدا]]{{صل}} را سبک شمرده است<ref>جهاد الإمام السجاد، ص۲۲۰.</ref>.
از دیگر راه‌ها اهمیت دادن به [[سجده]] بر خاک [[قبر امام حسین]]{{ع}} بود<ref>بحار الأنوار، ج۴۶، ص۷۹، باب ۵، ح۷۵.</ref>.
راه دیگر این بود که [[امام سجاد]]{{ع}} همیشه انگشتری پدرش [[امام حسین]] را در انگشت داشت<ref>سید جعفر مرتضی، نقش الخواتیم، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۱۹۷.</ref>.
==ویژگی [[آزاد کردن بردگان]] در [[زندگانی امام سجاد]]{{ع}}‌==
آزاد کردن بردگان ویژگی منحصربه‌فردی است که [[شریعت اسلام]] آن را آورده و [[ائمه اطهار]]{{عم}} بسیار به آن اهمیت می‌داده‌اند، اما این ویژگی در [[زندگی امام سجاد]]{{ع}} بسیار آشکار شده که در [[تاریخ ائمه]]{{عم}} بی‌مانند است و این مطلب توجه و تحقیق بیشتری را [[طلب]] می‌کند.
وقتی با دقت شرایط و روابط [[حاکم]] بر دوره‌ای که [[امام]]{{ع}} در آن می‌زیسته است را مورد بررسی قرار داده و کارهای آن حضرت را با جریاناتی که در پیرامون آن حضرت به وقوع می‌پیوست و شرایطی که کار آزاد کردن بردگان توسط ایشان در آن صورت گرفته بود مقایسه نماییم [[درک]] [[هدف]] [[حقیقی]] امام{{ع}} از این کار ممکن خواهد گردید، که به بعضی از این شرایط اشاره می‌کنیم:
#در اثر [[فتوحات]] پی‌درپی تعداد [[بردگان]] در مملکت [[اسلام]] به صورت شگفت‌آوری افزایش یافته بود.
# [[امویان]] [[سیاست]] [[نژادپرستی]] را در پیش گرفته بودند، آنها بردگان را جزو [[مردم]] به [[حساب]] نمی‌آوردند بلکه آنان را شبه مردم می‌دانستند.
#دستگاه حاکمه [[دولت]] اسلام از [[خلیفه]] گرفته تا [[وزرا]] و [[امرا]] و [[کارمندان]] جزء هیچ‌کدام نشانی از اسلام نداشته و اگرچه در زبان آنان نام اسلام و [[شهادتین]] جاری می‌شد اما رفتارشان مخالف [[احکام]] و [[آداب]] اسلام بود.
#از آنجا که بردگان از کشورهای [[غیر مسلمان]] آورده می‌شدند پراکنده شدن آن در مملکت اسلام بدون [[تربیت]] صحیح [[اسلامی]] آنهم در حجم زیاد به شیوع [[بیهودگی]] و [[فساد]] منجر می‌گردید که دولت [[ستمگر]] [[اموی]] نیز در پی همین بود.
اما نکاتی که در این موضوع به خود امام سجاد{{ع}} مربوط می‌شود:
#هیچ‌کدام از [[غلامان]] و کنیزانی که امام{{ع}} آنها را خریداری می‌فرمود بیش از یک سال نزد آن حضرت باقی نمی‌ماندند و ایشان به بهانه‌های مختلف و در مناسبت‌های گوناگون آن را [[آزاد]] می‌کرد، نتیجه می‌گیریم که [[امام]] احتیاج به [[خدمت]] آنان نداشته و [[هدف]] از خریدن آن چیز دیگری بوده است.
# امام{{ع}} با [[بردگان]] [[رفتاری]] غیر از آنچه معمولا با بردگان انجام می‌شود داشت، او با آنان رفتاری [[انسانی]] و نمونه داشت و این [[رفتار]]، [[محبت]] [[اسلام]] و [[اهل بیت]]{{عم}} را در [[دل]] آنان زیاد کرده و آنان را به داشتن [[کرامت]] [[اخلاقی]] [[تشویق]] می‌نمود.
# [[امام سجاد]]{{ع}} به بردگان [[احکام]] می‌آموخت و آنان را با مسائل معارفی اسلام [[تغذیه]] [[روحی]] و [[فکری]] می‌کرد تا جایی که هرکدام از آنان از نزد آن حضرت خارج می‌شد دارای معلومات مفیدی بود که در [[زندگی]] راهگشای او بوده و او را از [[انحراف]] از اسلام بازمی‌داشت.
# امام سجاد{{ع}} نه‌تنها بردگان را آزاد می‌کرد بلکه به هرکدام از آنها که آزاد می‌شدند سرمایه‌ای می‌داد تا پس از [[آزادی]] سربار [[جامعه]] نبوده و بتواند از آن [[سرمایه]] [[کسب درآمد]] و [[امرار معاش]] نماید.
هدف اساسی امام سجاد{{ع}} از میان بردن سیاستی بود که [[امویان]] در رابطه‌ با بردگان [[اعمال]] می‌کردند و در نهایت عملکرد امام{{ع}} به چند نتیجه رسید:
# [[بردگی]] یک حالت استثنایی است که تعدادی از [[بندگان خدا]] [[اسیر]] دست همچون خودی می‌شوند و اگرچه اسلام آن را به دلیل بعضی از شرایط که با مطالعه [[تاریخ اسلام]] روشن می‌شود برقرار داشته است، اما برای آزاد شدن بردگان راه‌های متعددی قرار داده و به هربهانه‌ای اسباب آزادی آنان را فراهم کرده است و امام سجاد در درجه اول موفق شد تا با این کار خود جمع زیادی از بندگان خدا را که در بند [[اسارت]] بودند آزاد نماید و از هرشرایط و مناسبتی برای پیاده کردن [[احکام اسلامی]] در جهت [[آزادی بردگان]] بهره جوید پس اولین هدف امام سجاد پیاده کردن [[احکام اسلام]] بود که به آن نایل گشت.
# بردگان [[آزادشده]] امام سجاد{{ع}} خود نسلی از دانش‌آموختگان را تشکیل می‌دادند که در [[دانشگاه]] [[تربیتی]] آن حضرت و با بهترین کیفیت به دست خود ایشان پرورش یافته بودند، آنان با آن حضرت [[زندگی]] لبریز از [[حقیقت]]، [[شناخت]]، [[راستی]] و [[اخلاص]] را [[تجربه]] کرده و [[عقاید]] و [[شرایع]] و [[اخلاق اسلامی]] را فراگرفته بودند. این گروه، تمامی اینها را در [[دل]] نگاه داشته و این آموزه‌ها در ضمیر خود [[آگاه]] یا ناخودآگاه آنان باقی می‌ماند و به نسل‌های بعد انتقال می‌یافت این فرایند موجب [[حفظ]] و بقای [[اسلام ناب محمدی]] بود که یکی از اهداف و مسئولیت‌های [[اهل بیت]]{{عم}} به شمار می‌آمد. شکی نیست که اگر [[امام سجاد]] در صدد تأسیس مدرسه‌ای برمی‌آمد تا در آن شاگردانی را پرورش دهد حتما با [[مخالفت]] و [[کارشکنی]] [[حکومت]] یا حداقل با [[رقابت]] شدیدی روبرو می‌شد، در حالی‌که آن حضرت در این دانشگاه پنهان [[آزاد]] بود و تحت [[پوشش]] خریدن و [[آزاد کردن برده]] که در آن [[زمان]] آزاد و کاری‌ طبیعی به شمار می‌آمد به اهداف خود دست می‌یافت.
# [[بردگان]] [[آزادشده]] امام سجاد{{ع}} پس از [[آزادی]] رابطه خود را با [[امام]] حفظ می‌کردند و امام به این ترتیب افراد زیادی را به خود جذب نمود؛ چراکه هرکدام از این [[آزادشدگان]] [[نزدیکان]]، [[خانواده]] و خویشانی داشتند که همه آنها طبیعتا با امام{{ع}} ارتباطی [[عاطفی]] [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] برقرار می‌کردند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۲۰۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش