حجر اسماعیل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←احکام فقهی حجر اسماعیل
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
دیدگاه دیگر به استناد [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است: پیش از [[اسلام]]، [[قریش]] هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود [[مصالح]] تهیه شده از [[هدایا]] و [[نذورات]]، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.</ref>. برپایه این روایت، رسول اکرم{{صل}} بر اثر [[هراس]] از [[ارتداد]] مردم [[تازه مسلمان]]، بنای آن را [[تغییر]] ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت [[عبدالله بن زبیر]] (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر [[حمله]] [[سپاه]] یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن [[حجاج بن یوسف]] (م. ۹۵ ق.) به دستور [[عبدالملک بن مروان]] کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. در سدههای پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و [[امام صادق]]{{ع}} جزء کعبه بودنِ آن را [[نفی]] کرده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.</ref>. [[منصور دوانیقی]] (م. ۱۵۸ ق.) یا [[مهدی عباسی]] (م. ۱۶۹ ق.) خواست که [[بنای کعبه]] را [[تغییر]] دهد و [[حجر]] را درون آن [[نهد]]؛ لیکن [[مالک بن انس]] او را برحذر داشت<ref>فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. حجر، پیش از [[اسلام]] و پس از آن، پیوسته [[قداست]] و جایگاهی والا نزد [[مردم]] داشته است: پیش از اسلام، [[بزرگان قریش]] چون مطلب بن عبد مناف، [[عبدالمطلب]]{{ع}} و [[ابوطالب]]{{ع}} آنجا مینشستهاند<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>. عبدالمطلب{{ع}} در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقهای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.</ref>. پس از اسلام نیز حجر مکان [[احتجاج]] ابوطالب{{ع}} با [[مشرکان]]، محل نشستن، [[تلاوت قرآن]]، [[عبادت]] و [[معراج پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بوده و آن حضرت{{صل}} در همین جا [[معجزه]] [[شق القمر]] را نمایاند<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص۲۶۹.</ref>. براساس برخی گزارشها [[مشرکان قریش]] نیز برای [[دسیسه]] چینی بر ضد [[پیامبر]]{{صل}} در حجر به [[مشورت]] مینشستهاند<ref>مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیرهالنبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.</ref>. حجر در سدههای پس از [[صدر اسلام]] تا امروز نیز در میان [[مسلمانان]] قداست و جایگاه والای خود را [[حفظ]] کرده است. اهتمام ویژه [[پیشوایان معصوم]] [[شیعه]]{{عم}} به آن و [[نماز]] گزاردن و [[دعا]] خواندنشان در آنجا مؤید این معناست<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۷.</ref> | دیدگاه دیگر به استناد [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است: پیش از [[اسلام]]، [[قریش]] هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود [[مصالح]] تهیه شده از [[هدایا]] و [[نذورات]]، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.</ref>. برپایه این روایت، رسول اکرم{{صل}} بر اثر [[هراس]] از [[ارتداد]] مردم [[تازه مسلمان]]، بنای آن را [[تغییر]] ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت [[عبدالله بن زبیر]] (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر [[حمله]] [[سپاه]] یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن [[حجاج بن یوسف]] (م. ۹۵ ق.) به دستور [[عبدالملک بن مروان]] کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. در سدههای پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و [[امام صادق]]{{ع}} جزء کعبه بودنِ آن را [[نفی]] کرده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.</ref>. [[منصور دوانیقی]] (م. ۱۵۸ ق.) یا [[مهدی عباسی]] (م. ۱۶۹ ق.) خواست که [[بنای کعبه]] را [[تغییر]] دهد و [[حجر]] را درون آن [[نهد]]؛ لیکن [[مالک بن انس]] او را برحذر داشت<ref>فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. حجر، پیش از [[اسلام]] و پس از آن، پیوسته [[قداست]] و جایگاهی والا نزد [[مردم]] داشته است: پیش از اسلام، [[بزرگان قریش]] چون مطلب بن عبد مناف، [[عبدالمطلب]]{{ع}} و [[ابوطالب]]{{ع}} آنجا مینشستهاند<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>. عبدالمطلب{{ع}} در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقهای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.</ref>. پس از اسلام نیز حجر مکان [[احتجاج]] ابوطالب{{ع}} با [[مشرکان]]، محل نشستن، [[تلاوت قرآن]]، [[عبادت]] و [[معراج پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بوده و آن حضرت{{صل}} در همین جا [[معجزه]] [[شق القمر]] را نمایاند<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص۲۶۹.</ref>. براساس برخی گزارشها [[مشرکان قریش]] نیز برای [[دسیسه]] چینی بر ضد [[پیامبر]]{{صل}} در حجر به [[مشورت]] مینشستهاند<ref>مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیرهالنبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.</ref>. حجر در سدههای پس از [[صدر اسلام]] تا امروز نیز در میان [[مسلمانان]] قداست و جایگاه والای خود را [[حفظ]] کرده است. اهتمام ویژه [[پیشوایان معصوم]] [[شیعه]]{{عم}} به آن و [[نماز]] گزاردن و [[دعا]] خواندنشان در آنجا مؤید این معناست<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۷.</ref> | ||
== | ==احکام شرعی مرتبط== | ||
در احکام فقهی حجر اسماعیل [[اختلاف]] هست که از [[نزاع]] بر سر [[تاریخ]] آن برمیخیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، [[طواف]] دور آن و [[خواندن نماز]] [[واجب]] در آن از این دستاند<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>. بیشتر فقهای شیعه حجر را جزء [[کعبه]] نمیدانند<ref>الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.</ref> همه [[حجر]] و بعضی<ref>السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> بخشی از آن را جزء [[کعبه]] میشمارند. فقهای شیعه گرچه در جزء کعبه بودن حجر، [[اختلاف]] نظر دارند، همگی معتقدند [[طواف]] باید خارج از حجر انجام شود<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.</ref>. [[اهل سنت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> نیز جز [[ابوحنیفه]] (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را [[واجب]] میدانند. برخی که حجر را جزء کعبه میدانند برای طواف از بیرون حجر به {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایشهای خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> و [[روایت]] [[عایشه]] از [[پیامبر]]{{صل}} استناد کردهاند<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref>. درباره «استقبال حجر»<ref>جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.</ref> و «گزاردن نماز واجب در آنجا»<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.</ref>، فتاوا و [[روایات]] با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوتاند<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۹.</ref>. | در احکام فقهی حجر اسماعیل [[اختلاف]] هست که از [[نزاع]] بر سر [[تاریخ]] آن برمیخیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، [[طواف]] دور آن و [[خواندن نماز]] [[واجب]] در آن از این دستاند<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>. بیشتر فقهای شیعه حجر را جزء [[کعبه]] نمیدانند<ref>الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.</ref> همه [[حجر]] و بعضی<ref>السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> بخشی از آن را جزء [[کعبه]] میشمارند. فقهای شیعه گرچه در جزء کعبه بودن حجر، [[اختلاف]] نظر دارند، همگی معتقدند [[طواف]] باید خارج از حجر انجام شود<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.</ref>. [[اهل سنت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> نیز جز [[ابوحنیفه]] (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را [[واجب]] میدانند. برخی که حجر را جزء کعبه میدانند برای طواف از بیرون حجر به {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایشهای خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> و [[روایت]] [[عایشه]] از [[پیامبر]]{{صل}} استناد کردهاند<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref>. درباره «استقبال حجر»<ref>جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.</ref> و «گزاردن نماز واجب در آنجا»<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.</ref>، فتاوا و [[روایات]] با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوتاند<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۹.</ref>. | ||