پرش به محتوا

بقیع در سیره معصومین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


بقیع از منظر [[معصومان]] دارای [[حرمت]] و جایگاه بسیار والایی بوده و همۀ [[امامان شیعه]] در آن مکان [[مطهر]] حضور می‌یافتند و به شاگردان، [[یاران]] و شیعیان خود دستور می‌دادند به بقیع رفته، آن را [[زیارت]] کنند و برای [[اهل]] بقیع و خودشان از [[خدای متعال]] درخواست [[بخشش]] نمایند. [[هدف]] [[ائمه اطهار]] آن بود که نگاه [[احترام]] آمیز آنان به بقیع، برای [[پیروان]] ایشان [[سنت]] شود و بقیع همواره در نظر آنان [[محترم]] باشد<ref>فصلنامه میقات حج، ش ۶۲، ص۹۴.</ref>.<ref> [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص۱۸۸ ـ ۱۹۷.</ref>
بقیع از منظر [[معصومان]] دارای [[حرمت]] و جایگاه بسیار والایی بوده و همۀ [[امامان شیعه]] در آن مکان [[مطهر]] حضور می‌یافتند و به شاگردان، [[یاران]] و شیعیان خود دستور می‌دادند به بقیع رفته، آن را [[زیارت]] کنند و برای [[اهل]] بقیع و خودشان از [[خدای متعال]] درخواست [[بخشش]] نمایند. [[هدف]] [[ائمه اطهار]] آن بود که نگاه [[احترام]] آمیز آنان به بقیع، برای [[پیروان]] ایشان [[سنت]] شود و بقیع همواره در نظر آنان [[محترم]] باشد.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۲۲: خط ۲۲:
[[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: «شبی دیدم [[پیامبر خدا]] از [[خانه]] خویش بیرون آمدند و دست علی را گرفته، به [[بقیع]] رفتند»<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۱۷۶.</ref>.
[[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: «شبی دیدم [[پیامبر خدا]] از [[خانه]] خویش بیرون آمدند و دست علی را گرفته، به [[بقیع]] رفتند»<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۱۷۶.</ref>.


[[امام صادق]]{{ع}} نقل فرمود: «روزی پیامبر خدا{{صل}} در بقیع بودند که علی{{ع}} خبر از [[پیامبر]] گرفتند. به وی گفته شد پیامبر در بقیع هستند. علی به بقیع آمد و بر پیامبر [[سلام]] کرد. پیامبر فرمود: بنشین! علی در طرف راست آن حضرت نشست. سپس [[جعفر بن ابی طالب]] در جستجوی پیامبر بود که گفته شد آن حضرت در بقیع است. جعفر هم به بقیع آمد و بر پیامبر سلام کرد. پیامبر فرمود: بنشین جعفر رو به روی پیامبر نشست سپس پیامبر رو به علی کردند و فرمودند: ای علی آیا [[بشارت]] دهم و خبری را بر تو بگویم؟ علی عرض کرد: آری، ای پیامبر! پیامبر فرمود: شب گذشته [[جبرئیل]] نزد من بود و خبر داد قائمی که در [[آخرالزمان]] [[قیام]] و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند بعد از آنکه از [[ظلم و جور]] آکنده شده باشد از [[نسل]] فرزندت حسین است.»...
[[امام صادق]]{{ع}} نقل فرمود: «روزی پیامبر خدا{{صل}} در بقیع بودند که علی{{ع}} خبر از [[پیامبر]] گرفتند. به وی گفته شد پیامبر در بقیع هستند. علی به بقیع آمد و بر پیامبر [[سلام]] کرد. پیامبر فرمود: بنشین! علی در طرف راست آن حضرت نشست. سپس [[جعفر بن ابی طالب]] در جستجوی پیامبر بود که گفته شد آن حضرت در بقیع است. جعفر هم به بقیع آمد و بر پیامبر سلام کرد. پیامبر فرمود: بنشین جعفر رو به روی پیامبر نشست سپس پیامبر رو به علی کردند و فرمودند: ای علی آیا [[بشارت]] دهم و خبری را بر تو بگویم؟ علی عرض کرد: آری، ای پیامبر! پیامبر فرمود: شب گذشته [[جبرئیل]] نزد من بود و خبر داد قائمی که در [[آخرالزمان]] [[قیام]] و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند بعد از آنکه از [[ظلم و جور]] آکنده شده باشد از نسل فرزندت حسین است...».


از این دست [[روایات]] فراوان است که پیامبر علی را با خود به بقیع می‌برد. بعد از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]] علی{{ع}} بر اساس درس‌هایی که از پیامبر گرفته بودند در بیست و پنج سالی که در [[مدینه]] بودند برای ستردن غم‌های [[دل]] خویش و برای سبک شدن [[روح]] بزرگوارش و به جهت [[طلب مغفرت]] برای خفتگان پیامبر و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] و عموی گرامی‌اش عباس و... فراوان به بقیع می‌رفتند و برای [[اهل]] بقیع [[استغفار]] و با آن [[گفتگو]] می‌کردند. در برخی منابع نقل شده که علی با بقیع سخن گفته است یکی از آنها روایتی است که «[[ابن حمزه طوسی]]» در کتاب «[[الثاقب فی المناقب]]» آورده است که به دنبال درخواست برخی از [[اهالی مدینه]] [[امیرمؤمنان علی]] به بقیع وارده شد و خطاب به آن [[قبرستان]] مطالبی را بیان داشت.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۳.</ref>
از این دست [[روایات]] فراوان است که پیامبر علی را با خود به بقیع می‌برد. بعد از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]] علی{{ع}} بر اساس درس‌هایی که از پیامبر گرفته بودند در بیست و پنج سالی که در [[مدینه]] بودند برای ستردن غم‌های [[دل]] خویش و برای سبک شدن [[روح]] بزرگوارش و به جهت [[طلب مغفرت]] برای خفتگان پیامبر و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] و عموی گرامی‌اش عباس و... فراوان به بقیع می‌رفتند و برای [[اهل]] بقیع [[استغفار]] و با آن گفتگو می‌کردند. در برخی منابع نقل شده که علی با بقیع سخن گفته است یکی از آنها روایتی است که «[[ابن حمزه طوسی]]» در کتاب «الثاقب فی المناقب» آورده است که به دنبال درخواست برخی از اهالی مدینه [[امیرمؤمنان علی]] به بقیع وارده شد و خطاب به آن قبرستان مطالبی را بیان داشت<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۳.</ref>.


== بقیع در [[سیره فاطمه زهرا]] {{س}} ==
== بقیع در [[سیره فاطمه زهرا]] {{س}} ==
در منابع و متون [[تاریخی]] نقل شده است که [[فاطمه]] [[زهرا]] با توجه به [[سیره]] پدر بزرگوارش به دو مکان عنایت ویژه داشتند: اول [[احد]] که آن حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارش به احد سر [[قبر]] [[حمزه]] می‌‌رفت و می‌گریست. دوم: بقیع که باز هم با [[اقتدا]] به پیامبر خدا همواره به بقیع می‌‌رفت. این مطلب نیز دارای [[شهرت]] تاریخی است که فاطمه {{س}} به بقیع می‌رفت و به مناجات، [[دعا]] و [[راز و نیاز]] و [[گریه]] می‌‌پرداخت. تا آنجا که گریه ممتد [[زهرا]] را در بقیع نمی‌توان [[انکار]] کرد و حتی در منابع فراوانی از [[اهل سنت]]، ماجرای بیت الاحزان فاطمه آمده و آنان نیز این مسأله را تقریبا مسلم می‌‌دانند.
در منابع و متون [[تاریخی]] نقل شده است که [[فاطمه]] [[زهرا]] با توجه به [[سیره]] پدر بزرگوارش به دو مکان عنایت ویژه داشتند: اول [[احد]] که آن حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارش به احد سر [[قبر]] [[حمزه]] می‌‌رفت و می‌گریست. دوم: بقیع که باز هم با [[اقتدا]] به پیامبر خدا همواره به بقیع می‌‌رفت. این مطلب نیز دارای [[شهرت]] تاریخی است که فاطمه {{س}} به بقیع می‌رفت و به مناجات، [[دعا]] و [[راز و نیاز]] و [[گریه]] می‌‌پرداخت. تا آنجا که گریه ممتد [[زهرا]] را در بقیع نمی‌توان [[انکار]] کرد و حتی در منابع فراوانی از [[اهل سنت]]، ماجرای بیت الاحزان فاطمه آمده و آنان نیز این مسأله را تقریبا مسلم می‌‌دانند.


[[مجلسی]] نقل می‌کند [[زهرا]] به [[قبرستان بقیع]] می‌رفت و بر سر [[قبر]] [[شهدا]] و سربازان فداکار [[احد]] می‌‌نشست و [[اشک]] می‌ریخت. علی بن ابی طالب سایبانی در [[بقیع]] بنا کرد که بعدها بیت الأحزان نامیده شد.. آن بانو صبحگاهان دست حسن و حسین را می‌گرفت و به بقیع می‌‌رفت و [[گریه]] می‌کرد.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۴.</ref>
[[مجلسی]] نقل می‌کند [[زهرا]] به [[قبرستان بقیع]] می‌رفت و بر سر [[قبر]] [[شهدا]] و سربازان فداکار [[احد]] می‌‌نشست و [[اشک]] می‌ریخت. علی بن ابی طالب سایبانی در [[بقیع]] بنا کرد که بعدها بیت الأحزان نامیده شد.. آن بانو صبحگاهان دست حسن و حسین را می‌گرفت و به بقیع می‌‌رفت و [[گریه]] می‌کرد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۴.</ref>.


== بقیع در نگاه [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} ==
== بقیع در نگاه [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} ==
[[امام مجتبی]]{{ع}} از [[بقیع]] خاطرات فراوان دارد. آن حضرت، هم در کنار جد بزرگوارش بوده و حضور آن گرامی را در بقیع [[مشاهده]] کرده و هم گریه‌های پی در پی مادرش زهرا{{س}} را در بقیع به خاطر دارد و نیز از [[سیره]] پدر گرامی‌اش [[آگاه]] است.
[[امام مجتبی]]{{ع}} از [[بقیع]] خاطرات فراوان دارد. آن حضرت، هم در کنار جد بزرگوارش بوده و حضور آن گرامی را در بقیع مشاهده کرده و هم گریه‌های پی در پی مادرش زهرا{{س}} را در بقیع به خاطر دارد و نیز از [[سیره]] پدر گرامی‌اش [[آگاه]] است. از آنها درس‌ها گرفته و به سیرۀ آن بزرگواران [[اقتدا]] کرده است و بالأخره آن حضرت، [[حرمت]] ذاتی بقیعرا به خوبی می‌شناسد. بنابراین، حضور آن [[سبط]] ارجمند [[پیامبر]] در بقیع، از قطعیات [[تاریخی]] است.
از آنها درس‌ها گرفته و به سیرۀ آن بزرگواران [[اقتدا]] کرده است و بالأخره آن حضرت، [[حرمت]] ذاتی بقیعرا به خوبی می‌شناسد. بنابراین، حضور آن [[سبط]] ارجمند [[پیامبر]] در بقیع، از [[قطعیات]] [[تاریخی]] است.
علاوه بر اینها، امام مجتبی{{ع}} از سوی پدر بزرگوارش، به حضور در بقیع [[مأمور]] شده است.
[[قطب الدین راوندی]] نقل کرده است که علی{{ع}} در حادثه عجیبی، [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} را مأمور کرد که به به بقیع برود و [[فرمان علی]]{{ع}} را مبنی بر انجام حادثه‌ای عجیب به جای آورد و آن گرامی، امر پدر را به انجام رسانید.


«علی{{ع}} فرمود: نزد فلانی برو و چوب (عصای دست) پیامبر را بگیر و به بقیع رفته، سه بار بر فلان [[صخره]] بزن و بنگر که از آن، چه چیز خارج می‌شود.»...
علاوه بر اینها، امام مجتبی{{ع}} از سوی پدر بزرگوارش، به حضور در بقیع [[مأمور]] شده است. [[قطب الدین راوندی]] نقل کرده است که علی{{ع}} در حادثه عجیبی، [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} را مأمور کرد که به به بقیع برود و فرمان علی{{ع}} را مبنی بر انجام حادثه‌ای عجیب به جای آورد و آن گرامی، امر پدر را به انجام رسانید.
قطب الدین راوندی نقل می‌کند که [[حسن بن علی]]{{ع}} با اقتدا به سیره جدش، هر [[پنج‌شنبه]] بهبقیع می‌رفت و برای [[اهل]] آن [[طلب مغفرت]] می‌کرد و آنجا را محل [[استجابت دعا]] می‌دانست و گاهی هم شب‌ها به [[تنهایی]] به بقیع قدم می‌نهاد و به [[دعا]] و [[مناجات]] می‌پرداخت.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۴.</ref>
 
«علی{{ع}} فرمود: نزد فلانی برو و چوب (عصای دست) پیامبر را بگیر و به بقیع رفته، سه بار بر فلان [[صخره]] بزن و بنگر که از آن، چه چیز خارج می‌شود...». قطب الدین راوندی نقل می‌کند که [[حسن بن علی]]{{ع}} با اقتدا به سیره جدش، هر پنج‌شنبه به بقیع می‌رفت و برای [[اهل]] آن [[طلب مغفرت]] می‌کرد و آنجا را محل [[استجابت دعا]] می‌دانست و گاهی هم شب‌ها به تنهایی به بقیع قدم می‌نهاد و به [[دعا]] و [[مناجات]] می‌پرداخت<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۴.</ref>.


=== [[وصیت]] امام مجتبی ===
=== [[وصیت]] امام مجتبی ===
[[وصیت امام مجتبی]]{{ع}}؛ گرچه خواسته و توصیه [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به برادرش [[حسین بن علی]]{{ع}} این بود که در کنار جد بزرگوارش [[دفن]] شود، اما با توجه به حوادثی که [[پیش‌بینی]] می‌کرد و با اهمیتی که برای [[بقیع]] قائل بود، در [[وصیت]] خویش به [[برادر]] گرامی‌اش [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: «برادرم چون پایان مهلتم برسد، [[چشم]] مرا ببند و غسلم بده و کفنم کن و مرا بر سریری گذارده، بر سر [[قبر]] جدم [[پیامبر خدا]]{{صل}} ببر تا پیمانم را با ایشان تجدید کنم، سپس مرا نزد جده‌ام [[فاطمه]] (بنت اسد) ببر و در آنجا به خاکم بسپار». از این رو پس از شهادتش آن حضرت را در بقیع، در کنار جده‌اش [[فاطمه بنت اسد]] دفن کردند.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۴.</ref>
[[وصیت امام مجتبی]]{{ع}}؛ گرچه خواسته و توصیه [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به برادرش [[حسین بن علی]]{{ع}} این بود که در کنار جد بزرگوارش [[دفن]] شود، اما با توجه به حوادثی که پیش‌بینی می‌کرد و با اهمیتی که برای [[بقیع]] قائل بود، در [[وصیت]] خویش به [[برادر]] گرامی‌اش [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: «برادرم چون پایان مهلتم برسد، [[چشم]] مرا ببند و غسلم بده و کفنم کن و مرا بر سریری گذارده، بر سر [[قبر]] جدم [[پیامبر خدا]]{{صل}} ببر تا پیمانم را با ایشان تجدید کنم، سپس مرا نزد جده‌ام [[فاطمه]] (بنت اسد) ببر و در آنجا به خاکم بسپار». از این رو پس از شهادتش آن حضرت را در بقیع، در کنار جده‌اش [[فاطمه بنت اسد]] دفن کردند<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۴.</ref>.


== بقیع در [[سیره]] [[سید الشهداء]] {{ع}} ==
== بقیع در [[سیره]] [[سید الشهداء]] {{ع}} ==
[[امام حسین]] با [[تأسی]] به [[سیره]] جد گرامی و پدر [[بزرگوار]] و مادرش زهرا: [[بقیع]] را [[محترم]] می‌‌شمرد و به حضور در این مکان [[اصرار]] داشت؛ به خصوص پس از [[دفن]] جده‌اش [[فاطمه بنت اسد]] و عموی بزرگوارش عباس و به ویژه پس از دفن [[برادر]] گرامی‌اش [[امام مجتبی]] در سیره آن بزرگوار حضور در بقیع [[قطعی]] و مشهور است. [[قطب الدین راوندی]] نقل کرده است: «آن [[سبط]] گرامی پس از [[وداع]] با جدش [[پیامبر]] و مادرش [[فاطمه]] راهی بقیع گردید و سخنانی را با برادرش داشت و سپس به سمت [[مکه]] خارج گردید. البته قبل از آنکه [[امام]] [[شهید]] به سمت مکه خارج شود بارها در روزهای [[پنج شنبه]] در بقیع حاضر می‌‌شده است.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۵.</ref>
[[امام حسین]] با [[تأسی]] به [[سیره]] جد گرامی و پدر بزرگوار و مادرش زهرا: [[بقیع]] را [[محترم]] می‌‌شمرد و به حضور در این مکان اصرار داشت؛ به خصوص پس از [[دفن]] جده‌اش [[فاطمه بنت اسد]] و عموی بزرگوارش عباس و به ویژه پس از دفن [[برادر]] گرامی‌اش [[امام مجتبی]] در سیره آن بزرگوار حضور در بقیع [[قطعی]] و مشهور است. [[قطب الدین راوندی]] نقل کرده است: «آن سبط گرامی پس از وداع با جدش [[پیامبر]] و مادرش [[فاطمه]] راهی بقیع گردید و سخنانی را با برادرش داشت و سپس به سمت [[مکه]] خارج گردید. البته قبل از آنکه [[امام]] [[شهید]] به سمت مکه خارج شود بارها در روزهای پنج شنبه در بقیع حاضر می‌‌شده است<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۵.</ref>.


== بقیع در [[سیره]] [[امام سجاد]] {{ع}} ==
== بقیع در [[سیره]] [[امام سجاد]] {{ع}} ==
[[امام سجاد]]{{ع}} با [[احترام]] بسیار به [[بقیع]] می‌نگریستند؛ به خصوص پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} و ماجرای [[عاشورا]]، دو مکان برای امام سجاد{{ع}} بسی آمیخته با [[تکریم]] و احترام بود:
[[امام سجاد]]{{ع}} با [[احترام]] بسیار به [[بقیع]] می‌نگریستند؛ به خصوص پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} و ماجرای [[عاشورا]]، دو مکان برای امام سجاد{{ع}} بسی آمیخته با [[تکریم]] و احترام بود:
#کنار [[مرقد]] [[پیامبر گرامی اسلام]]، که بیش‌تر [[دعاهای صحیفه]] در آنجا خوانده شده و ایراد گردیده است.
# کنار مرقد [[پیامبر گرامی اسلام]]، که بیش‌تر دعاهای صحیفه در آنجا خوانده شده و ایراد گردیده است.
# بقیع، که به نقل صحیفه‌شناسان، برخی از فقرات دعاهای صحیفه در بقیع ایراد گردیده است. بر این مسأله، [[گواهان]] فراوانی وجود دارد: «[[پرسش‌گری]] در برخی از کوچه‌های [[مدینه]] می‌پرسید: کجایید ای [[اهل]] [[زهد]] در [[دنیا]] و راغبان به به [[آخرت]]؟ پس صدایی از جانب بقیع شنیده شد، ولی معلوم نبود که چه شخصی است. این شخص در واقع [[علی بن الحسین]]، امام سجاد{{ع}} بود». مانند این متن را [[شیخ مفید]] هم در [[ارشاد]] آورده است.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۵.</ref>
# بقیع، که به نقل صحیفه‌شناسان، برخی از فقرات دعاهای صحیفه در بقیع ایراد گردیده است. بر این مسأله، [[گواهان]] فراوانی وجود دارد: «[[پرسش‌گری]] در برخی از کوچه‌های [[مدینه]] می‌پرسید: کجایید ای [[اهل]] [[زهد]] در [[دنیا]] و راغبان به به [[آخرت]]؟ پس صدایی از جانب بقیع شنیده شد، ولی معلوم نبود که چه شخصی است. این شخص در واقع [[علی بن الحسین]]، امام سجاد{{ع}} بود». مانند این متن را [[شیخ مفید]] هم در [[ارشاد]] آورده است<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۵.</ref>.


== جایگاه بقیع در [[سیره]] [[امام باقر]] ==
== جایگاه بقیع در [[سیره]] [[امام باقر]] ==
بقیع نزد [[امام باقر]] {{ع}} نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و دلایلی مانند [[دفن]] پدر بزرگوار و جده گرامی‌اش [[فاطمه بنت اسد]] و به احتمال، دفن مادر [[ائمه]]، حضرت [[زهرای مرضیه]] این امر را موجب می‌‌شد؛ از همین رو ایجاد یک [[سنت]] در میان شاگردان و نیز شیعیانشان برای رفتن به بقیع و [[محترم]] شمردن آن جزو برنامه‌ها و دستوراتش بود.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۶.</ref>
بقیع نزد [[امام باقر]] {{ع}} نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و دلایلی مانند [[دفن]] پدر بزرگوار و جده گرامی‌اش [[فاطمه بنت اسد]] و به احتمال، دفن مادر [[ائمه]]، حضرت [[زهرای مرضیه]] این امر را موجب می‌‌شد؛ از همین رو ایجاد یک [[سنت]] در میان شاگردان و نیز شیعیانشان برای رفتن به بقیع و [[محترم]] شمردن آن جزو برنامه‌ها و دستوراتش بود<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۶.</ref>.


== بقیع از منظر [[امام صادق]] {{ع}} ==
== بقیع از منظر [[امام صادق]] {{ع}} ==
در اینکه امام صادق {{ع}} نیز با [[تأسی]] به پدر بزرگوارش، در بقیع حضور می‌‌یافت شکی وجود ندارد؛ زیرا هم جد بزرگوارش امام سجاد {{ع}} و هم [[امام مجتبی]] {{ع}} و هم مادرش فاطمه بنت اسد و به احتمال، [[قوی]] مادرش حضرت [[زهرا]] در آنجا مدفون‌اند و هم ذات بقیع از [[احترام]] ویژه‌ای برخوردار است.  
در اینکه امام صادق {{ع}} نیز با [[تأسی]] به پدر بزرگوارش، در بقیع حضور می‌‌یافت شکی وجود ندارد؛ زیرا هم جد بزرگوارش امام سجاد {{ع}} و هم [[امام مجتبی]] {{ع}} و هم مادرش فاطمه بنت اسد و به احتمال، [[قوی]] مادرش حضرت [[زهرا]] در آنجا مدفون‌اند و هم ذات بقیع از [[احترام]] ویژه‌ای برخوردار است.  


سمهودی می‌‌گوید: «[[جعفر بن محمد]] این محل را محل [[استجابت دعا]] می‌دانست و فرموده است: «در تمام اماکنی که [[پیامبر خدا]] [[دعا]] می‌کرد و محل آمد و شد آن حضرت بود، برای [[دعا]] شایسته و به [[استجابت]] نزدیک است».<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۶.</ref>
سمهودی می‌‌گوید: «[[جعفر بن محمد]] این محل را محل [[استجابت دعا]] می‌دانست و فرموده است: «در تمام اماکنی که [[پیامبر خدا]] [[دعا]] می‌کرد و محل آمد و شد آن حضرت بود، برای [[دعا]] شایسته و به [[استجابت]] نزدیک است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۶.</ref>.


== حضور [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} در بقیع ==
== حضور [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} در بقیع ==
علی بن موسی الرضا {{ع}} نیز با اقتدا به نیاکان و پدران و اجداد طاهرشان به بقیع می‌رفتند و بر مدفونین بقیع [[سلام]] می‌دادند و از [[خداوند]] برای [[اهل]] بقیع طلب مغفرت می‌کردند.
علی بن موسی الرضا {{ع}} نیز با اقتدا به نیاکان و پدران و اجداد طاهرشان به بقیع می‌رفتند و بر مدفونین بقیع [[سلام]] می‌دادند و از [[خداوند]] برای [[اهل]] بقیع طلب مغفرت می‌کردند.
[[علی بن اسباط]] می‌گوید: «در [[روز عرفه]] خدمت [[امام رضا]] {{ع}} رفتم، حضرت به من فرمود: مرکبم را آماده کن، پس آماده‌اش کردم، حضرت به سمت بقیع رفتند تا [[فاطمه]]) را [[زیارت]] کنند. آن حضرت زیارت کردند و من هم زیارت کردم، پس پرسیدم آقای من بر کدام یک از مدفونین [[سلام]] دهم؟ فرمود: [[سلام]] کن بر [[فاطمه زهرا]] {{س}} و بر حسن و حسین و بر [[علی بن الحسین]] و [[محمد بن علی]] و [[جعفر بن محمد]] و [[موسی بن جعفر]] {{ع}}، پس سلام دادم بر سروران خودم و بازگشتم».  
[[علی بن اسباط]] می‌گوید: «در [[روز عرفه]] خدمت [[امام رضا]] {{ع}} رفتم، حضرت به من فرمود: مرکبم را آماده کن، پس آماده‌اش کردم، حضرت به سمت بقیع رفتند تا [[فاطمه]]) را [[زیارت]] کنند. آن حضرت زیارت کردند و من هم زیارت کردم، پس پرسیدم آقای من بر کدام یک از مدفونین [[سلام]] دهم؟ فرمود: [[سلام]] کن بر [[فاطمه زهرا]] {{س}} و بر حسن و حسین و بر [[علی بن الحسین]] و [[محمد بن علی]] و [[جعفر بن محمد]] و [[موسی بن جعفر]] {{ع}}، پس سلام دادم بر سروران خودم و بازگشتم». به خاطر عظمت و احترامی که [[بقیع]] نزد [[امام رضا]] {{ع}} داشت، آن حضرت امر می‌کرد که [[دوستداران]] و [[شیعیان]] خود را در این مکان [[دفن]] کنند<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۶.</ref>.
 
به خاطر عظمت و احترامی که [[بقیع]] نزد [[امام رضا]] {{ع}} داشت، آن حضرت امر می‌کرد که [[دوستداران]] و [[شیعیان]] خود را در این مکان [[دفن]] کنند.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۶٬۰۱۲

ویرایش