پرش به محتوا

سیره اخلاقی پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۶۱: خط ۶۱:
==سیره اخلاقی پیامبر خاتم در [[جنگ]]==
==سیره اخلاقی پیامبر خاتم در [[جنگ]]==
===[[شجاعت]]===
===[[شجاعت]]===
[[دلیری]] و بی‌باکی [[پیامبر اسلام]] برای [[دوستان]] و [[دشمنان]] ایشان آشکار است. تلاش سیزده ساله [[پیامبر]] و [[تبلیغ دین]] جدید خود هنگام [[نبرد]]، نشان دهنده شهامتی والاست. همه [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] از شجاعت آن [[بزرگوار]] یاد کرده‌اند. [[انس بن مالک]]، یکی از [[یاران پیامبر]] اعظم{{صل}} می‌گوید: «[[پیامبر خدا]]، [[زیباترین]] و [[بخشنده‌ترین]] و [[شجاع‌ترین]] [[مردم]] بود»<ref>محمد محمدی ری‌شهری، پیامبر اعظم{{صل}} از نگاه قرآن و اهل بیت{{عم}}، ص۱۶۵.</ref>.
[[دلیری]] و بی‌باکی [[پیامبر اسلام]] برای [[دوستان]] و [[دشمنان]] ایشان آشکار است. تلاش سیزده ساله [[پیامبر]] و [[تبلیغ دین]] جدید خود هنگام [[نبرد]]، نشان دهنده شهامتی والاست. همه [[مسلمانان]] صدر اسلام از شجاعت آن بزرگوار یاد کرده‌اند. [[انس بن مالک]]، یکی از [[یاران پیامبر]] اعظم{{صل}} می‌گوید: «[[پیامبر خدا]]، زیباترین و بخشنده‌ترین و شجاع‌ترین [[مردم]] بود»<ref>محمد محمدی ری‌شهری، پیامبر اعظم{{صل}} از نگاه قرآن و اهل بیت{{عم}}، ص۱۶۵.</ref>.


همو در توصیف [[شجاعت پیامبر]] خاطره‌ای بیان می‌کند: شبی [[مردم مدینه]] صدایی شنیدند و دچار [[وحشت]] شدند. عده‌ای از مردم، به طرف صدا [[حرکت]] کردند. پیامبر که پیش‌تر از آنها به طرف صدا رفته بود، در حالی که سوار بر اسب برهنه [[ابوطلحه]] بود و [[شمشیر]] به دوش برمی‌گشت، آن عده را دید و فرمود: «نترسید، نترسید»<ref>محمد محمدی ری‌شهری، پیامبر اعظم{{صل}} از نگاه قرآن و اهل بیت{{عم}}، ص۱۶۵.</ref>.
همو در توصیف شجاعت پیامبر خاطره‌ای بیان می‌کند: شبی مردم مدینه صدایی شنیدند و دچار [[وحشت]] شدند. عده‌ای از مردم، به طرف صدا [[حرکت]] کردند. پیامبر که پیش‌تر از آنها به طرف صدا رفته بود، در حالی که سوار بر اسب برهنه [[ابوطلحه]] بود و [[شمشیر]] به دوش برمی‌گشت، آن عده را دید و فرمود: «نترسید، نترسید»<ref>محمد محمدی ری‌شهری، پیامبر اعظم{{صل}} از نگاه قرآن و اهل بیت{{عم}}، ص۱۶۵.</ref>.


جرئت پیامبر خدا{{صل}}، قوت [[قلبی]] برای تمام [[یاران]] بود. آنان در [[سختی]] [[کارزار]]، همواره به آن حضرت [[متوسل]] می‌شدند و از [[اقتدار]] و بی‌باکی ایشان [[روحیه]] می‌گرفتند. دلاورمردی همچون علی{{ع}} از شجاعت پیامبر [[خدا]] چنین یاد می‌کند: چون کارزار دشوار می‌شد، ما خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} نگاه می‌داشتیم [و او را سپر خود می‌کردیم]، چنان که هیچ یک از ما از وی به [[دشمن]] نزدیک‌تر نبود<ref>سید رضی، نهج البلاغه (ترجمه شهیدی)، کلمات غریب، ح۹.</ref>.
جرئت پیامبر خدا{{صل}}، قوت [[قلبی]] برای تمام [[یاران]] بود. آنان در [[سختی]] [[کارزار]]، همواره به آن حضرت [[متوسل]] می‌شدند و از [[اقتدار]] و بی‌باکی ایشان [[روحیه]] می‌گرفتند. دلاورمردی همچون علی{{ع}} از شجاعت پیامبر [[خدا]] چنین یاد می‌کند: چون کارزار دشوار می‌شد، ما خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} نگاه می‌داشتیم [و او را سپر خود می‌کردیم]، چنان که هیچ یک از ما از وی به [[دشمن]] نزدیک‌تر نبود<ref>سید رضی، نهج البلاغه (ترجمه شهیدی)، کلمات غریب، ح۹.</ref>.
۱۱۴٬۸۷۷

ویرایش