آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دوم: دلالت بر ولایت تشریعی
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
{{همچنین|ولایت تشریعی}} | {{همچنین|ولایت تشریعی}} | ||
[[آیۀ ولایت]] یکی از ادلهای است که میتواند دلیلی بر [[ولایت تشریعی امام]] باشد<ref>این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی {{ع}} بهره جستهاند. برای نمونه، ر. ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی {{ع}} استفاده کردهاند؛ ر. ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.</ref>؛ بدین صورت که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] که در [[آیه]] برای [[خداوند]] بیان شده عام بوده و شامل حوزههای [[تکوین]] و [[تشریع]] میشود<ref>{{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.</ref> و از آنجا که [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی [[امامان]] {{ع}} در یک | [[آیۀ ولایت]] یکی از ادلهای است که میتواند دلیلی بر [[ولایت تشریعی امام]] باشد<ref>این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی {{ع}} بهره جستهاند. برای نمونه، ر. ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی {{ع}} استفاده کردهاند؛ ر. ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.</ref>؛ بدین صورت که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] که در [[آیه]] برای [[خداوند]] بیان شده عام بوده و شامل حوزههای [[تکوین]] و [[تشریع]] میشود<ref>{{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.</ref> و از آنجا که [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی [[امامان]] {{ع}} در یک سیاق بیان شده، نشان میدهد قلمرو [[ولایت]] نیز همسان باشد. بنابراین میتوان گفت براساس این [[آیه]]، [[امامان]] {{ع}} [[شأن]] [[تشریع احکام]] یعنی [[ولایت تشریعی]] را دارند<ref>ر. ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.</ref>. | ||
اشکال شده است که اطلاق [[آیۀ ولایت]] زمانی میتواند [[ولایت تشریعی]] و [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[ائمه]] {{ع}} را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد در حالی که آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> [[آیه ولایت]] را قید میزند، زیرا با وجود [[اکمال دین]] به ولی و [[ولایت]] احتیاجی نیست. | اشکال شده است که اطلاق [[آیۀ ولایت]] زمانی میتواند [[ولایت تشریعی]] و [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[ائمه]] {{ع}} را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد در حالی که آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> [[آیه ولایت]] را قید میزند، زیرا با وجود [[اکمال دین]] به ولی و [[ولایت]] احتیاجی نیست. | ||
در پاسخ باید گفت مقصود از [[اکمال دین]] در [[آیه]] با چند فرضیه قابل | در پاسخ باید گفت مقصود از [[اکمال دین]] در [[آیه]] با چند فرضیه قابل تصور است: | ||
# تمام | # تمام معارف اصیل [[دین]] اعم از [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و [[فقهی]]؛ خواه کلی و خواه جزئی نازل شده است، در نتیجه [[دین]] ظرفیت معارفی بیش از این را ندارد. | ||
# تمام | # تمام معارف کلی به همراه برخی جزئیات آنها بیان شده و به اعتبار همان معارف کلی، [[اکمال دین]] تحقق یافته است؛ | ||
# تنها | # تنها معارف کلی [[دین]] بیان شده؛ اما تفصیل آنها بیان نشده است؛ به گونهای که اگر کسی به آن معارف کلی مراجعه کند، میتواند [[حقیقت]] را یافته و [[هدایت]] شود. | ||
فرضیه سوم پذیرفتنی نیست؛ زیرا با جستجو در [[آیات]] و [[سنت نبوی]] میتوان دریافت بیان [[دین]]، به کلیات محدود نبوده است. [[قرآن کریم]] از برخی مسائل جزئی [[وضو]]، [[ارث]]، [[روزه]]، انواع [[طلاق]] و عدّه، مسائل [[زنان]]، مهریه، چگونگی قرض دادن به دیگران و... [[سخن]] گفته است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز خود [[وضو]] گرفته، [[نماز]] خوانده، [[غسل]] کرده، [[اقدام]] به [[گرفتن زکات]] و نیز [[جزیه]] از [[اهل کتاب]] کرده، [[حدود شرعی]] را بر [[مجرمان]] پیاده و مسئله [[ارث]] را با جزئیات آن بیان کرده است. معاملات فراوانی نیز در عصر [[نبوی]] انجام میشد، متنجسات بیشماری [[تطهیر]] میشد و... در حوزه [[عقاید]] و [[اخلاق]] نیز [[آیات]] و روایاتی پرشمار وجود دارند که بیانگر [[تبیین معارف]] جزئی در این دو حوزهاند، بنابراین نمیتوان گفت [[قرآن کریم]] یا [[سنت نبوی]] تنها به بیان کلیات بسنده کرده است. [[اثبات]] فرضیۀ نخست نیز کاری بس دشوار است؛ زیرا به لحاظ آنچه اکنون در [[اختیار]] داریم، نمیتوان گفت تمام [[احکام]] و [[معارف دین]] ـ اعم از [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و [[فقهی]]؛ خواه کلی و خواه جزئی ـ در عصر [[نبوی]] بیان شده است. اما فرضیه دوم صحیح و قابل [[اثبات]] است؛ زیرا [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] مؤید این فرضیهاند. به بیان دیگر میتوان گفت [[قرآن کریم]]، اصول و کلیات | فرضیه سوم پذیرفتنی نیست؛ زیرا با جستجو در [[آیات]] و [[سنت نبوی]] میتوان دریافت بیان [[دین]]، به کلیات محدود نبوده است. [[قرآن کریم]] از برخی مسائل جزئی [[وضو]]، [[ارث]]، [[روزه]]، انواع [[طلاق]] و عدّه، مسائل [[زنان]]، مهریه، چگونگی قرض دادن به دیگران و... [[سخن]] گفته است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز خود [[وضو]] گرفته، [[نماز]] خوانده، [[غسل]] کرده، [[اقدام]] به [[گرفتن زکات]] و نیز [[جزیه]] از [[اهل کتاب]] کرده، [[حدود شرعی]] را بر [[مجرمان]] پیاده و مسئله [[ارث]] را با جزئیات آن بیان کرده است. معاملات فراوانی نیز در عصر [[نبوی]] انجام میشد، متنجسات بیشماری [[تطهیر]] میشد و... در حوزه [[عقاید]] و [[اخلاق]] نیز [[آیات]] و روایاتی پرشمار وجود دارند که بیانگر [[تبیین معارف]] جزئی در این دو حوزهاند، بنابراین نمیتوان گفت [[قرآن کریم]] یا [[سنت نبوی]] تنها به بیان کلیات بسنده کرده است. [[اثبات]] فرضیۀ نخست نیز کاری بس دشوار است؛ زیرا به لحاظ آنچه اکنون در [[اختیار]] داریم، نمیتوان گفت تمام [[احکام]] و [[معارف دین]] ـ اعم از [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و [[فقهی]]؛ خواه کلی و خواه جزئی ـ در عصر [[نبوی]] بیان شده است. اما فرضیه دوم صحیح و قابل [[اثبات]] است؛ زیرا [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] مؤید این فرضیهاند. به بیان دیگر میتوان گفت [[قرآن کریم]]، اصول و کلیات معارف را همراه با برخی جزئیات بیان کرده است. اما سخن در این است که چگونه میتوان [[دینی]] را که بخشی از معارف آن گفته نشده، [[دینی]] کمال یافته دانست؟ آیا [[اکمال دین]] با این فرضیه سازگار است؟ در پاسخ باید گفت روزی که [[آیه اکمال]] نازل شد، مصادف با [[واقعه غدیر خم]] و [[انتصاب امام]] [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امام]] و [[پیشوای مسلمانان]] پس از [[رسول خدا]] بود. بنابراین، آنچه موجب [[اکمال دین]] شد، به خاطر چنین [[انتصابی]] بود و این [[انتصاب]] به این معناست، معارفی که در عصر [[نبوی]] گفته نشده بود به وسیله [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تشریع]]، [[تفسیر]] و تبیین شد بنابراین داشتنِ [[حق تشریع]] [[امامان]] {{ع}} با [[اکمال دین]] ناسازگار نیست. بلکه [[اکمال دین]] را معنادار میکند ضمن آنکه باید توجه داشت، [[اکمال دین]]، غیر از ختم [[دین]] است و آیۀ یادشده از [[اکمال دین]] [[سخن]] گفته از اینرو ناسازگاری میان [[اکمال دین]] و [[حق تشریع]] برای [[امام]] وجود ندارد بنابراین مقصود از اکمال دین، لزوماً این نیست که تمام کلیات و جزئیات [[دین]] بیان شده باشد؛ بلکه اگر برای اکمال دین چارهای اندیشیده شده که از طریق آن، [[دین]] به کمال خود برسد، باز هم میتوان از اکمال دین [[سخن]] گفت؛ پس [[آیۀ اکمال دین]] نمیتواند [[مقید]] [[آیۀ ولایت]] باشد و اگر [[دلیل]] دیگری بر تقیید پیدا نشود باید پذیرفت که [[امام]] {{ع}} [[حق تشریع]] [[حکم]] را دارد<ref>ر. ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.</ref>. | ||
=== سوم: دلالت بر امامت و ولایت امام علی === | === سوم: دلالت بر امامت و ولایت امام علی === |