پرش به محتوا

مبارزه با احتکار در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = مبارزه با احتکار | عنوان مدخل = مبارزه با احتکار | مداخل مرتبط = مبارزه با احتکار در معارف و سیره نبوی - مبارزه با احتکار در معارف و سیره علوی - مبارزه با احتکار در معارف و سیره معصوم | پرسش مرتبط = }} ==مبارزه با اح...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


===[[برخورد پیامبر]]{{صل}} با [[محتکر]]===
===[[برخورد پیامبر]]{{صل}} با [[محتکر]]===
{{اصلی|مبارزه با احتکار در معارف و سیره نبوی}}
[[رسول خدا]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} که [[حکومت]] را در [[اختیار]] داشتند، همان‌گونه که بیان شد، بر [[بازار]] [[نظارت]] و با [[احتکار]] و محتکر مبازره می‌کردند. [[امام صادق]]{{ع}} گوید: غذای [[مردم مدینه]] در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} نایاب شده بود. [[مسلمانان]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: ای رسول خدا{{صل}}، در [[شهر]] طعام (گندم) نیست و چیزی باقی نمانده جز نزد فلان آقا؛ به او دستور ده که بفروشد. حضرت بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: ای فلان، مسلمانان بیان کردند طعام و گندم در [[شهر مدینه]] یافته نمی‌شود جز آنچه نزد توست؛ پس آن را بیرون بیاور و آن‌گونه که می‌خواهی بفروش و آن را نگه ندار<ref>شیخ طوسی، الإستبصار، ج‌۳، ص۱۱۴: {{متن حدیث|نَفِدَ الطَّعَامُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَأَتَى الْمُسْلِمُونَ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}}، قَدْ فُقِدَ الطَّعَامُ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْ‌ءٌ إِلَّا عِنْدَ فُلَانٍ فَمُرْهُ يَبِعْ. قَالَ: فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: يَا فُلَانُ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا أَنَّ الطَّعَامَ قَدْ فُقِدَ إِلَّا شَيْئاً عِنْدَكَ فَأَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ كَيْفَ شِئْتَ وَ لَا تَحْبِسْهُ}}.</ref>. در نقل [[کتاب کافی]] در همه موارد واژه «نفد» دارد که به معنای کمبود است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۱۶۴.</ref> و در نقل [[تهذیب]] واژه «فقد» آمده که به معنای نبود گندم است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص۱۵۹.</ref>. آنچه گذشت، نقل [[استبصار]] بود که اول آن «نفد» و دو مورد آن «فقد» است. به نظر می‌رسد منظور از فلان در این خبر [[حکیم بن حزام]] باشد. حکیم بن حزام از [[ثروتمندان]] [[مکه]] بود که در [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شد<ref>ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۶۲.</ref>؛ به همین جهت امکانات لازم را برای [[معامله]] و دردست‌گرفتن نبض [[بازار]] [[مدینه]] داشت. به نظر می‌رسد که بعد از ورود به مدینه از [[پیامبر]]{{صل}} [[اجازه]] کار در بازار مدینه را گرفته است<ref>‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۱۵۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص۵.</ref>.
[[رسول خدا]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} که [[حکومت]] را در [[اختیار]] داشتند، همان‌گونه که بیان شد، بر [[بازار]] [[نظارت]] و با [[احتکار]] و محتکر مبازره می‌کردند. [[امام صادق]]{{ع}} گوید: غذای [[مردم مدینه]] در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} نایاب شده بود. [[مسلمانان]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: ای رسول خدا{{صل}}، در [[شهر]] طعام (گندم) نیست و چیزی باقی نمانده جز نزد فلان آقا؛ به او دستور ده که بفروشد. حضرت بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: ای فلان، مسلمانان بیان کردند طعام و گندم در [[شهر مدینه]] یافته نمی‌شود جز آنچه نزد توست؛ پس آن را بیرون بیاور و آن‌گونه که می‌خواهی بفروش و آن را نگه ندار<ref>شیخ طوسی، الإستبصار، ج‌۳، ص۱۱۴: {{متن حدیث|نَفِدَ الطَّعَامُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَأَتَى الْمُسْلِمُونَ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}}، قَدْ فُقِدَ الطَّعَامُ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْ‌ءٌ إِلَّا عِنْدَ فُلَانٍ فَمُرْهُ يَبِعْ. قَالَ: فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: يَا فُلَانُ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا أَنَّ الطَّعَامَ قَدْ فُقِدَ إِلَّا شَيْئاً عِنْدَكَ فَأَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ كَيْفَ شِئْتَ وَ لَا تَحْبِسْهُ}}.</ref>. در نقل [[کتاب کافی]] در همه موارد واژه «نفد» دارد که به معنای کمبود است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۱۶۴.</ref> و در نقل [[تهذیب]] واژه «فقد» آمده که به معنای نبود گندم است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص۱۵۹.</ref>. آنچه گذشت، نقل [[استبصار]] بود که اول آن «نفد» و دو مورد آن «فقد» است. به نظر می‌رسد منظور از فلان در این خبر [[حکیم بن حزام]] باشد. حکیم بن حزام از [[ثروتمندان]] [[مکه]] بود که در [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شد<ref>ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۶۲.</ref>؛ به همین جهت امکانات لازم را برای [[معامله]] و دردست‌گرفتن نبض [[بازار]] [[مدینه]] داشت. به نظر می‌رسد که بعد از ورود به مدینه از [[پیامبر]]{{صل}} [[اجازه]] کار در بازار مدینه را گرفته است<ref>‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۱۵۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص۵.</ref>.


خط ۳۵: خط ۳۷:


===[[مبارزه امیرالمؤمنین]]{{ع}} با محتکران===
===[[مبارزه امیرالمؤمنین]]{{ع}} با محتکران===
{{اصلی|مبارزه با احتکار در معارف و سیره علوی}}
همان‌گونه که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[احتکار]] [[نهی]] می‌کرد و [[مردم]] را از آن باز می‌داشت، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز مردم را از این [[عمل زشت]] باز می‌داشت. [[شیخ صدوق]] نقل کرده: {{متن حدیث|نَهَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} عَنِ الْحُكْرَةِ فِي الْأَمْصَارِ}}<ref>شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۳، ص۲۶۷.</ref>: «امیر مؤمنان{{ع}} از احتکار در [[شهرها]] نهی کرد».
همان‌گونه که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[احتکار]] [[نهی]] می‌کرد و [[مردم]] را از آن باز می‌داشت، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز مردم را از این [[عمل زشت]] باز می‌داشت. [[شیخ صدوق]] نقل کرده: {{متن حدیث|نَهَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} عَنِ الْحُكْرَةِ فِي الْأَمْصَارِ}}<ref>شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۳، ص۲۶۷.</ref>: «امیر مؤمنان{{ع}} از احتکار در [[شهرها]] نهی کرد».
[[حمیری]] این خبر را از [[امام صادق]]{{ع}} و او از پدرش [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده که [[سیره علی]]{{ع}} این بود که از احتکار در شهرها نهی می‌کرد<ref>ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص‌۱۳۵: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} كَانَ يَنْهَى عَنِ الْحُكْرَةِ فِي الْأَمْصَارِ}}.</ref>. از این خبر استفاده می‌شود که حضرت بخش‌نامه‌ای کلی برای [[جلوگیری از احتکار]] به کارگزارانش در شهرهای مختلف صادر کرده است. حضرت در نامۀ خود به [[رفاعة بن شداد]]، [[قاضی]] [[اهواز]] می‌نویسد: {{متن حدیث|اِنْهَ عَنِ الْحُكْرَةِ فَمَنْ رَكِبَ النَّهْيَ فَأَوْجِعْهُ ثُمَّ عَاقِبْهُ بِإِظْهَارِ مَا احْتَكَرَ}}<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۲، ص‌۳۶.</ref>: «از احتکار باز بدار و هر کس بعد از نهی تو مرتکب احتکار شد، او را [[تنبیه]] کن؛ سپس [[کیفر]] ده، به عرضه آنچه احتکار کرده است». حضرت در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، [[حاکم]] اعزامی خود به [[مصر]]، بعد از بیان توضیحاتی دربارۀ [[بازاریان]] می‌نویسد:
[[حمیری]] این خبر را از [[امام صادق]]{{ع}} و او از پدرش [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده که [[سیره علی]]{{ع}} این بود که از احتکار در شهرها نهی می‌کرد<ref>ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص‌۱۳۵: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} كَانَ يَنْهَى عَنِ الْحُكْرَةِ فِي الْأَمْصَارِ}}.</ref>. از این خبر استفاده می‌شود که حضرت بخش‌نامه‌ای کلی برای [[جلوگیری از احتکار]] به کارگزارانش در شهرهای مختلف صادر کرده است. حضرت در نامۀ خود به [[رفاعة بن شداد]]، [[قاضی]] [[اهواز]] می‌نویسد: {{متن حدیث|اِنْهَ عَنِ الْحُكْرَةِ فَمَنْ رَكِبَ النَّهْيَ فَأَوْجِعْهُ ثُمَّ عَاقِبْهُ بِإِظْهَارِ مَا احْتَكَرَ}}<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۲، ص‌۳۶.</ref>: «از احتکار باز بدار و هر کس بعد از نهی تو مرتکب احتکار شد، او را [[تنبیه]] کن؛ سپس [[کیفر]] ده، به عرضه آنچه احتکار کرده است». حضرت در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، [[حاکم]] اعزامی خود به [[مصر]]، بعد از بیان توضیحاتی دربارۀ [[بازاریان]] می‌نویسد:
۷۳٬۳۶۴

ویرایش