اثبات عصمت پیامبران در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دلیل بیست و دوم: اعتبار سنّت در گرو عصمت
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
هر سه محور از [[قرآن]] و [[سنت]] اخذ میگردد. قرآن [[کلام خدا]] و مورد قبول تمامی [[مسلمانان]] است و سنت مجموعه [[عقائد]]، [[احکام]] و آدابی است که از [[رفتار]]، گفتار و تقریر پیامبر و [[جانشینان]] او{{عم}} سرچشمه میگیرد. پس [[پیامبر اکرم]] و [[امام]] باید در قول، فعل و تقریر معصوم باشند تا بتوان سنت را منبع معتبر و مورد اعتمادی برای اخذ [[دین]] برشمرد. باید توجه داشت که هر چند قرآن -بر اساس [[حدیث شریف ثقلین]] - از نظر رتبه بر سنت مقدم است، اما در قرآن عمومات، اطلاقات و مجملات فراوانی وجود دارد که مخصصات مقیدات و آنها در سنت بیان شده است. پس در فهم قرآن و احکام آن به سنت نیازمندیم؛ سنتی که باید به شخصی [[معصوم]] مستند باشد تا رفتار و گفتار و حتی تقریر (سکوتی که از آن [[رضایت]] استفاده شود) او [[حجت]] و مورد اعتماد باشد. محال است [[پیامبر]] و امامی که از طرفی [[منصوب]] از جانب خداوندند و حجت او بر [[خلق]]، اما از طرفی دیگر از آنان [[خطا]]، [[سهو]] و نسیان سر بزند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۷۷.</ref>. | هر سه محور از [[قرآن]] و [[سنت]] اخذ میگردد. قرآن [[کلام خدا]] و مورد قبول تمامی [[مسلمانان]] است و سنت مجموعه [[عقائد]]، [[احکام]] و آدابی است که از [[رفتار]]، گفتار و تقریر پیامبر و [[جانشینان]] او{{عم}} سرچشمه میگیرد. پس [[پیامبر اکرم]] و [[امام]] باید در قول، فعل و تقریر معصوم باشند تا بتوان سنت را منبع معتبر و مورد اعتمادی برای اخذ [[دین]] برشمرد. باید توجه داشت که هر چند قرآن -بر اساس [[حدیث شریف ثقلین]] - از نظر رتبه بر سنت مقدم است، اما در قرآن عمومات، اطلاقات و مجملات فراوانی وجود دارد که مخصصات مقیدات و آنها در سنت بیان شده است. پس در فهم قرآن و احکام آن به سنت نیازمندیم؛ سنتی که باید به شخصی [[معصوم]] مستند باشد تا رفتار و گفتار و حتی تقریر (سکوتی که از آن [[رضایت]] استفاده شود) او [[حجت]] و مورد اعتماد باشد. محال است [[پیامبر]] و امامی که از طرفی [[منصوب]] از جانب خداوندند و حجت او بر [[خلق]]، اما از طرفی دیگر از آنان [[خطا]]، [[سهو]] و نسیان سر بزند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۷۷.</ref>. | ||
=== دلیل بیست و سوم سوم: {{عربی|فاقد الشيء لا يعطي}}؛ کسی که ندارد چگونه ببخشد؟! === | |||
بر اساس [[حکم]] روشن [[عقل]]، کسی که چیزی ندارد نمیتواند آن را به دیگران ببخشد، فرقی نمیکند آن شیء مادی باشد یا [[معنوی]]. مرحوم علامه مجلسی در این باره میفرماید: «[[اعتقاد]] ما درباره [[معصومین]] این است که ایشان موصوف به کمال و تمام در تمامی امور و موصوف به [[علم]] از ابتدای عمر تا آخر آن هستند، و هرگز و در هیچ جهتی از احوالاتشان نقصی وجود ندارد»<ref>{{عربی|و اعتقادنا فيهم أنهم موصوفون بالكمال والتمام والعلم من أوائل أمورهم إلى أواخرها، لا يوصفون في شيء من أحوالهم بنقص و لا جهل}}؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص۷۲؛ به نقل از الاعتقادات فی دین الإمامیة، ص۹۶.</ref>. | |||
بر اساس این عبارت، [[معصوم]] هیچگاه به نقص، [[جهل]]، [[انحراف]]، [[سهو]]، [[خطا]] و فراموشی دچار نمیشود؛ زیرا کار [[نبی]] یا [[امام]] رساندن [[بشریت]] به کمال است، پس چگونه کسی که ناقص است میتواند دیگران را به کمال برساند؟ [[جاهل]] چگونه میتواند به دیگران علم بدهد؟ و کسی که ندارد چگونه ببخشاید؟ | |||
در نتیجه آنکه [[هدایت]] دیگران را بر عهده دارد، باید دارای تمامی [[کمالات]] بوده و از هر نقصی مبرا باشد و این همان معصوم است پس با نبود [[عصمت]]، [[هدایتی]] حاصل نمیشود<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۷۹.</ref>. | |||
=== ادله نقلی === | === ادله نقلی === |