ولادت امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
بنا به صحیحترین گفته [[تاریخی]]، [[امام مجتبی]]{{ع}} در نیمه [[ماه رمضان]] [[سال سوم هجری]] در [[شهر مدینه]] پا به عرصه وجود نهاد. پدر بزرگوارش [[حضرت علی]]{{ع}} در ماه [[ذیحجه]] [[سال دوم هجری]] با [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} [[ازدواج]] کرد و [[امام حسن مجتبی]] نخستین فرزند [[زهرا]] بهشمار میآید<ref>کشف الغمه، ج۱، ص۵۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۳۶؛ العوالم، ص۱۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | بنا به صحیحترین گفته [[تاریخی]]، [[امام مجتبی]]{{ع}} در نیمه [[ماه رمضان]] [[سال سوم هجری]] در [[شهر مدینه]] پا به عرصه وجود نهاد. پدر بزرگوارش [[حضرت علی]]{{ع}} در ماه [[ذیحجه]] [[سال دوم هجری]] با [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} [[ازدواج]] کرد و [[امام حسن مجتبی]] نخستین فرزند [[زهرا]] بهشمار میآید<ref>کشف الغمه، ج۱، ص۵۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۳۶؛ العوالم، ص۱۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۵۵.</ref> | ||
==چگونگی | == چگونگی ولادت == | ||
از [[جابر انصاری]] [[روایت]] شده گفت: وقتی [[امام حسن]]{{ع}} از مادرش [[فاطمه]] متولد شد [[رسول اکرم]]{{صل}} بدانان دستور داده بود نوزاد را در پارچهای سفید بپیچند، ولی او را در پارچه زردی پیچیده بودند فاطمه{{س}} به علی عرضه داشت برای نوزادمان نامی برگزین. علی{{ع}} فرمود: من در نامگذاری فرزندم از [[رسول خدا]]{{صل}} پیشی نمیگیرم. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با ورود به [[خانه]] زهرا نوزاد را گرفت و بوسه زد و زبان خود را در دهان او قرار داد و امام حسن زبان [[مبارک]] رسول خدا{{صل}} را میمکید. سپس پیامبر اکرم{{صل}} بدانان فرمود: مگر به شما نگفته بودم این نوزاد را در پارچه زرد نپیچید؟! آنگاه حضرت خود پارچه سفیدی خواست و نوزاد را در آن پیچید و پارچه زرد را به کناری افکند و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه گفت و پس از آن به علی{{ع}} فرمود: | از [[جابر انصاری]] [[روایت]] شده گفت: وقتی [[امام حسن]]{{ع}} از مادرش [[فاطمه]] متولد شد [[رسول اکرم]]{{صل}} بدانان دستور داده بود نوزاد را در پارچهای سفید بپیچند، ولی او را در پارچه زردی پیچیده بودند فاطمه{{س}} به علی عرضه داشت برای نوزادمان نامی برگزین. علی{{ع}} فرمود: من در نامگذاری فرزندم از [[رسول خدا]]{{صل}} پیشی نمیگیرم. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با ورود به [[خانه]] زهرا نوزاد را گرفت و بوسه زد و زبان خود را در دهان او قرار داد و امام حسن زبان [[مبارک]] رسول خدا{{صل}} را میمکید. سپس پیامبر اکرم{{صل}} بدانان فرمود: مگر به شما نگفته بودم این نوزاد را در پارچه زرد نپیچید؟! آنگاه حضرت خود پارچه سفیدی خواست و نوزاد را در آن پیچید و پارچه زرد را به کناری افکند و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه گفت و پس از آن به علی{{ع}} فرمود: | ||
نوزاد را چه نامیدهای؟ عرضه داشت: من در نامگذاری او بر شما پیشی نخواهم گرفت. رسول خدا{{صل}} فرمود: من نیز در نام نهادن فرزندم بر [[پروردگار]] خویش پیشی نمیگیرم از اینرو، فرمود: خدای عز و جل اینک به [[جبرئیل]] [[وحی]] نمود که برای محمد فرزند پسری متولد شده، نزدش فرودآی و [[سلام]] مرا به او [[ابلاغ]] کن و از ناحیه من و خود به وی | نوزاد را چه نامیدهای؟ عرضه داشت: من در نامگذاری او بر شما پیشی نخواهم گرفت. رسول خدا{{صل}} فرمود: من نیز در نام نهادن فرزندم بر [[پروردگار]] خویش پیشی نمیگیرم از اینرو، فرمود: خدای عز و جل اینک به [[جبرئیل]] [[وحی]] نمود که برای محمد فرزند پسری متولد شده، نزدش فرودآی و [[سلام]] مرا به او [[ابلاغ]] کن و از ناحیه من و خود به وی تهنیت گفته و بدو بگو: نسبت علی به تو، نظیر نسبت [[هارون]] به [[موسی]] است، بنابراین، نوزاد خود را به نام پسر هارون نامگذاری کن. جبرئیل بر رسول خدا{{صل}} نازل شد و از ناحیه خدای عز و جل و خود، به او تهنیت و شادباش گفت و سپس اظهار داشت: خدای عز و جل تو را [[فرمان]] میدهد او را به نام پسر [[هارون]] نامگذاری نما، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: نام پسر هارون چه بوده؟ [[جبرئیل]] عرضه داشت: نام وی شبّر بوده است، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: زبان من که عربی است او را چه بنامم؟ عرضه داشت: او را حسن نامگذاری کن و بدینترتیب رسول خدا{{صل}} نوزاد را حسن نامید<ref>معانی الاخبار، ص۵۷؛ علل الشرایع، ص۱۳۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۴۰، حدیث ۸.</ref>. | ||
جابر از پیامبر اکرم{{صل}} [[روایت]] کرده که: آن [[حضرت امام حسن]]{{ع}} را به این دلیل حسن نامید که [[آسمانها]] و [[زمین]] به احسان الهی سرپا شدهاند<ref>مناقب، ج۳، ص۱۶۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۶۰.</ref> | |||
== | == آداب و رسوم ولادت == | ||
از [[ | رسول خدا{{صل}} [[روز]] هفتم ولادت [[امام مجتبی]]{{ع}} با دست [[مبارک]] خویش برای او گوسفندی عقیقه کرد و در دعای عقیقه فرمود: {{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ، عَقِيقَةٌ عَنِ الْحَسَنِ، اللَّهُمَّ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ وَ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ شَعْرُهَا بِشَعْرِهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا وِقَاءً لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ}}؛ «به نام خدا، عقیقهای از حسن، خدایا! استخوانش به استخوان نوزاد، گوشتش به گوشت وی و خونش به [[خون]] او و مویش به موی وی نثار باد، خداوندا! این [[قربانی]] را موجب نگهداری [[خاندان]] پیامبرت قرار ده» و حضرت یک سهم و به گفته برخی ران گوسفند عقیقه را به قابله حسن داد و از گوشت آن قربانی به [[همسایگان]] [[هدیه]] کرد و سپس سر نوزاد را تراشید و مویش را وزن نمود و هم وزن آن [[نقره]] [[صدقه]] داد<ref>العوالم، ص۲۰-۲۲، به نقل از کافی، ج۶، ص۳۳، در عیون اخبار الرضا آمده است که حضرت زهرا{{س}} ران گوسفند و یک دینار به قابله داد.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۶۰.</ref> | ||
=== شیرخوارگی === | |||
از ام الفضل همسر عباس ـ عموی پیامبر{{صل}} ـ منقول است که میگوید: به [[پیامبر]] عرضه داشتم: ای رسول خدا! در [[خواب]] دیدم عضوی از اعضای بدن مبارکت در دامان من قرار گرفته است، [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: خواب [[نیکی]] دیدهای. از [[فاطمه]] پسری متولد خواهد شد که سرپرستیاش را تو به عهده خواهی گرفت. وقتی [[امام حسن]] از مادر متولد شد [[رسول خدا]]{{صل}} او را به [[امّ الفضل]] سپرد و این بانوی گرامی با شیری که به فرزند خود [[قثم بن عباس]]، میداد، امام حسن{{ع}} را شیر داد<ref>العوالم، ص۲۳، به نقل از بحار، ج۴۳، ص۲۴۲ و ۲۵۵ و نسخه خطی العدد القویه، ص۵؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۲۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۶۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |