پرش به محتوا

امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:
با پایان یافتن ماجرای خیانت‌بار [[حکمیت]] ([[داوری]]) و [[مخالفت]] [[خوارج]] با آن، شبهاتی در صحت گفتار خوارج پیش آمد و فضای [[سیاسی]] کوفه را چنان فرا گرفت که در میان رؤسای [[قبائل]] و [[مردم]] گفتگوهای بسیاری درباره حکمیت شایع شد به گونه‌ای که مردم [[انتظار]] داشتند تا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} یا یکی از [[اهل]] بیتش در این موضوع روشنگری کند. از این رو، [[امام علی]]{{ع}} به فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} دستور داد تا درباره حکمیت [[ابوموسی]] و [[عمرو بن عاص]] [[سخن]] بگوید و امام حسن{{ع}} چنین فرمود: «ای مردم! درباره این دو [[مرد]] ([[ابوموسی اشعری]] و عمرو بن عاص) که [[داور]] [[انتخاب]] شدند سخن بسیار گفتید، آنها انتخاب شدند تا بر اساس [[کتاب خدا]] داوری کنند، ولی [[هوای نفس]] خود را بر [[قرآن]] ترجیح دادند و چنین کسانی نمی‌توانند [[حکم]] (داور) باشند، بلکه محکوم هستند. ابوموسی در اینکه [[عبدالله بن عمر]] را [[خلیفه]] خواند، سه [[اشتباه]] کرد: اول اینکه پدرش عمر از پسرش [[راضی]] نبود، دوم اینکه عمر او را به کاری نگمارد و سوم اینکه [[مهاجران]] و [[انصاری]] که پیشتر در [[انتخاب خلیفه]] نقش داشتند، بر او [[اجماع]] نکردند. [[حکمیت]] و داوری [[تفضل الهی]] است و [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[سعد بن معاذ]] را درباره [[بنی قریظه]] داور قرار داد و او به [[حکم خداوند]] درباره آنان داوری کرد و رسول خدا{{صل}} آن را پذیرفت، اما اگر خلاف حکم خداوند داوری کرده بود، [[پیامبر]]{{صل}} آن را [[اجرا]] نمی‌کرد<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۵، ص۹۸؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۲، ص۶-۷.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص۹۴.</ref>
با پایان یافتن ماجرای خیانت‌بار [[حکمیت]] ([[داوری]]) و [[مخالفت]] [[خوارج]] با آن، شبهاتی در صحت گفتار خوارج پیش آمد و فضای [[سیاسی]] کوفه را چنان فرا گرفت که در میان رؤسای [[قبائل]] و [[مردم]] گفتگوهای بسیاری درباره حکمیت شایع شد به گونه‌ای که مردم [[انتظار]] داشتند تا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} یا یکی از [[اهل]] بیتش در این موضوع روشنگری کند. از این رو، [[امام علی]]{{ع}} به فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} دستور داد تا درباره حکمیت [[ابوموسی]] و [[عمرو بن عاص]] [[سخن]] بگوید و امام حسن{{ع}} چنین فرمود: «ای مردم! درباره این دو [[مرد]] ([[ابوموسی اشعری]] و عمرو بن عاص) که [[داور]] [[انتخاب]] شدند سخن بسیار گفتید، آنها انتخاب شدند تا بر اساس [[کتاب خدا]] داوری کنند، ولی [[هوای نفس]] خود را بر [[قرآن]] ترجیح دادند و چنین کسانی نمی‌توانند [[حکم]] (داور) باشند، بلکه محکوم هستند. ابوموسی در اینکه [[عبدالله بن عمر]] را [[خلیفه]] خواند، سه [[اشتباه]] کرد: اول اینکه پدرش عمر از پسرش [[راضی]] نبود، دوم اینکه عمر او را به کاری نگمارد و سوم اینکه [[مهاجران]] و [[انصاری]] که پیشتر در [[انتخاب خلیفه]] نقش داشتند، بر او [[اجماع]] نکردند. [[حکمیت]] و داوری [[تفضل الهی]] است و [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[سعد بن معاذ]] را درباره [[بنی قریظه]] داور قرار داد و او به [[حکم خداوند]] درباره آنان داوری کرد و رسول خدا{{صل}} آن را پذیرفت، اما اگر خلاف حکم خداوند داوری کرده بود، [[پیامبر]]{{صل}} آن را [[اجرا]] نمی‌کرد<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۵، ص۹۸؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۲، ص۶-۷.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص۹۴.</ref>


== [[امامت امام حسن]]{{ع}} ==
== امامت امام حسن{{ع}} ==
{{اصلی|امامت امام حسن مجتبی}}
{{اصلی|امامت امام حسن مجتبی}}
[[دلایل]] متعددی برای [[امامت امام حسن مجتبی]]{{ع}} بیان شده است، مانند روایاتی که از [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و خود [[امام حسن]]{{ع}} نقل شده است؛ علاوه بر آن ادله‌ای مانند: [[آیه تطهیر]]، [[آیه اولی الامر]]، [[حدیث ثقلین]] و... بر [[افضلیت]] آن حضرت اقامه شده است و همچنین برخی از [[معجزات]] و [[کرامات]] نقل شده از ایشان می‌تواند به عنوان دلیل بر امامت آن حضرت باشد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۹-۲۴.</ref>.
[[دلایل]] متعددی برای [[امامت امام حسن مجتبی]]{{ع}} بیان شده است، مانند روایاتی که از [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و خود [[امام حسن]]{{ع}} نقل شده است؛ علاوه بر آن ادله‌ای مانند: [[آیه تطهیر]]، [[آیه اولی الامر]]، [[حدیث ثقلین]] و... بر [[افضلیت]] آن حضرت اقامه شده است و همچنین برخی از [[معجزات]] و [[کرامات]] نقل شده از ایشان می‌تواند به عنوان دلیل بر امامت آن حضرت باشد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۹-۲۴.</ref>.


=== [[صلح امام حسن]] ===
=== صلح امام حسن ===
{{اصلی|صلح امام حسن مجتبی}}
{{اصلی|صلح امام حسن مجتبی}}
یکی از حوادث مهم دوران [[امامت]] و [[خلافت امام حسن]]{{ع}}، صلح با معاویه بود که در نیمه [[جمادی الاول]] سال ۴۱ هجری<ref>ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۸۷.</ref> به سبب کوتاهی یارانش رخ داد<ref>قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۳، ص۱۲۲.</ref>. در کافی روایتی در اهمیت این [[صلح]] برای [[حفظ]] [[اهل بیت]] و [[شیعیان]] وجود دارد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَلَّذِي صَنَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ{{ع}} كَانَ خَيْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۳۰.</ref>: “به [[خدا]] [[سوگند]] آنچه [[حسن بن علی]] انجام داد، برای این [[امت]] بهتر بود از آن چیزی که [[خورشید]] بر آن تابیده است”. منظور از کاری که امام حسن{{ع}} انجام داده، صلح با معاویه است که خیر و صلاح امت در آن بوده؛ گرچه جمعی از [[یاران]] حضرت با آن مخالف بودند<ref>محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۲۶، ص۴۵۵: {{متن حدیث|"و الله الذي صنعه الحسن بن علي" أي من الصلح مع معاوية و كان خيرا و صلاحاً للأمة و إن لم يرض به أكثر أصحابه}}.</ref>. این صلح باعث بقای [[دین حق]] و نسل [[هاشمیان]] و [[علویان]] و نسل شیعیان<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۲، ص۴۴۰: {{متن حدیث|اذ به كانت نجاتهم من القتل و الاستيصال و بقاء دين الحق و نسل الهاشميين و العلويين و الشيعة فى الاعقاب‏}}.</ref> و تولد جمعی از [[موحدان]] از صلب آنان گردیده است<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۳، ص۹۰۵.</ref>.
یکی از حوادث مهم دوران [[امامت]] و [[خلافت امام حسن]]{{ع}}، صلح با معاویه بود که در نیمه [[جمادی الاول]] سال ۴۱ هجری<ref>ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۸۷.</ref> به سبب کوتاهی یارانش رخ داد<ref>قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۳، ص۱۲۲.</ref>. در کافی روایتی در اهمیت این [[صلح]] برای [[حفظ]] [[اهل بیت]] و [[شیعیان]] وجود دارد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَلَّذِي صَنَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ{{ع}} كَانَ خَيْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۳۰.</ref>: “به [[خدا]] [[سوگند]] آنچه [[حسن بن علی]] انجام داد، برای این [[امت]] بهتر بود از آن چیزی که [[خورشید]] بر آن تابیده است”. منظور از کاری که امام حسن{{ع}} انجام داده، صلح با معاویه است که خیر و صلاح امت در آن بوده؛ گرچه جمعی از [[یاران]] حضرت با آن مخالف بودند<ref>محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۲۶، ص۴۵۵: {{متن حدیث|"و الله الذي صنعه الحسن بن علي" أي من الصلح مع معاوية و كان خيرا و صلاحاً للأمة و إن لم يرض به أكثر أصحابه}}.</ref>. این صلح باعث بقای [[دین حق]] و نسل [[هاشمیان]] و [[علویان]] و نسل شیعیان<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۲، ص۴۴۰: {{متن حدیث|اذ به كانت نجاتهم من القتل و الاستيصال و بقاء دين الحق و نسل الهاشميين و العلويين و الشيعة فى الاعقاب‏}}.</ref> و تولد جمعی از [[موحدان]] از صلب آنان گردیده است<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۳، ص۹۰۵.</ref>.
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش