انفاق در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۳: خط ۶۳:


۷. '''نیازمحوری''': از دیگر اصول [[حاکم]] بر انفاق معصومان، نیازمحوری بوده است؛ زیرا هر گونه از انفاق حضرات آنان، اعم از کم و کلان آن در بر آوردن نیازهای [[واقعی]] [[فقیران]] بوده است؛ چنان‌که بر اساس [[روایت]] [[یونس بن عبدالرحمن]]<ref>ر.ک: همین نوشتار «اصول حاکم بر انفاق (اصل ارشاد)».</ref> و روایت [[ولید بن صبیح]]<ref>ر.ک: همین کتاب، بحث میانه‌روی، ص۱۷۸.</ref>، درخواست‌های مجاز؛ تنها نیازهای واقعی و [[راستین]] معرفی شده است؛ پس به لحاظ [[حاکمیت]] اصول گفته‌آمده در انفاق حضرات معصومان{{عم}}، [[حمایت]] و [[دستگیری]] آنان از [[نیازمندان]] در محدوده نیاز‌های واقعی و نیازمندان راستینی بوده است که راه و چاره‌ای برای [[تأمین نیاز]] آنان، جز انفاق و عطای بر آنان نبوده است؛ ازاین‌رو برخی از گروه‌های نیازمند مشمول کمک‌های [[مالی]] آن حضرات بوده‌اند که در ذیل آنها را معرفی می‌کنیم.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۹۱.</ref>
۷. '''نیازمحوری''': از دیگر اصول [[حاکم]] بر انفاق معصومان، نیازمحوری بوده است؛ زیرا هر گونه از انفاق حضرات آنان، اعم از کم و کلان آن در بر آوردن نیازهای [[واقعی]] [[فقیران]] بوده است؛ چنان‌که بر اساس [[روایت]] [[یونس بن عبدالرحمن]]<ref>ر.ک: همین نوشتار «اصول حاکم بر انفاق (اصل ارشاد)».</ref> و روایت [[ولید بن صبیح]]<ref>ر.ک: همین کتاب، بحث میانه‌روی، ص۱۷۸.</ref>، درخواست‌های مجاز؛ تنها نیازهای واقعی و [[راستین]] معرفی شده است؛ پس به لحاظ [[حاکمیت]] اصول گفته‌آمده در انفاق حضرات معصومان{{عم}}، [[حمایت]] و [[دستگیری]] آنان از [[نیازمندان]] در محدوده نیاز‌های واقعی و نیازمندان راستینی بوده است که راه و چاره‌ای برای [[تأمین نیاز]] آنان، جز انفاق و عطای بر آنان نبوده است؛ ازاین‌رو برخی از گروه‌های نیازمند مشمول کمک‌های [[مالی]] آن حضرات بوده‌اند که در ذیل آنها را معرفی می‌کنیم.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۹۱.</ref>
==[[شایستگان]] [[انفاق]] در سیرۀ [[معصومان]]{{عم}}==
چنان‌که اشاره گردید بر اساس اصول [[حاکم]] بر انفاق معصومان{{عم}} و [[روایت‌ها]] و گزاره‌های [[تاریخی]]، از میان همۀ [[نیازمندان]] اعم از نیازمندان [[راستین]] و غیرواقعی، تنها گروه‌های خاصی مشمول و شایسته انفاق و [[حمایت مالی]] آن حضرات بوده‌اند که عبارت‌اند از:
۱. '''[[ناتوانان]]''': ناتوانان از [[فقرا]] و نیازمندانی که عاجز از کار بوده‌اند یا شرایط کاری برای آنان فراهم نبوده است از جمله گروه‌های مشمول انفاق و عطای بی‌درنگ حضرات معصومان{{عم}} بوده‌اند و چنان‌که گفته آمد<ref>ر.ک: همین نوشتار، «اصول حاکم بر انفاق (اخلاص)».</ref>، این گروه اغلب از خرابه‌نشینان و ناتوانانی بوده‌اند که شبانه و گاهی روزانه از انبان‌های پر از [[خوراک]] و طعام بر دوش حضرات معصومان برخوردار بوده‌اند.
۲. '''[[بردگان]]''': افزون بر گروه [[فقیران]] [[ناتوان]] از [[کار و تلاش]] و عاجز از تأمین نیاز‌های [[زندگی]]، بردگانِ ناتوان‌تر از آنان که نه‌تنها مالک مِلک و [[مالی]] برای تأمین زندگی خود نبوده‌اند، بلکه مالک خود هم نبوده‌اند و با انفاق‌های بی‌درنگ حضرات معصومان خریداری و [[آزاد]] می‌شده‌اند که از نمونه‌ها و مصادیق آن، [[آزادی]] [[سلمان]] به دست [[پیامبر خدا]]{{صل}} و برخی از [[مسلمانان]] است که با پرداخت چهل اَوقِیَّۀ طلا از سوی [[پیامبر]]{{صل}} و غرس سیصد [[نخل]] توسط [[برادران دینی]] او به [[بردگی]] او پایان داده شد<ref>عبدالملک ابن‌هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۴ و۲۳۵؛ الراوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۰۱-۳۰۲؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۳، با اندکی اختلاف در عبارت.</ref>.
[[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز چنان‌که گفته آمد<ref>ر.ک: همین نوشتار، «اوضاع و شرایط مالی امیر مؤمنان{{ع}}».</ref>، آزادی هزار برده را فراهم کرد. [[امام حسن]]{{ع}} نیز در کمک به این قشر از ناتوانان به پدر بزرگوارش امیر مؤمنان{{ع}} [[تأسی]] کرده است. وقتی [[غلام]] سیاهی را دید که قرص نانی در دست دارد و یک لقمۀ آن را خود می‌خورد و لقمۀ دیگر آن را به سگی می‌دهد، از او پرسید: تو را چه چیزی به چنین کاری وا داشته است؟ [[غلام]] گفت: از اینکه خودم چیزی بخورم و به او ندهم، [[حیا]] می‌کنم. [[امام]]{{ع}} نزد ارباب غلام رفت و افزون بر خرید شخص او، باغ محل کارش را خرید و به او عطا فرمود<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینۀ دمشق، ج۱۳، ص۲۴۳؛ ابن‌اثیر، البدایه والنهایه، ج۸، ص۴۲.</ref> و بستر تلاش و کارش در تأمین نیاز‌های [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] او فراهم گردید و در پرتو [[آزادی]]، [[فرصت]] [[رهایی]] از [[فقر]] فردی، بلکه اثرگذاری در [[زدودن فقر]] از چهره [[زندگی اجتماعی]] برایش میسر گردید.
[[امام حسین]]{{ع}} نیز به بهانۀ دسته گلی که یکی از کنیزانش برایش [[هدیه]] آورد، او را [[آزاد]] کرد و به [[ناتوانی]] وی از [[کار و تلاش]] و تأمین [[زندگی]] پایان داد<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۱؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج۴، ص۱۸.</ref>.
[[امام باقر]]{{ع}} نیز به آزادساختن و رهایی [[بردگان]] از قید [[بندگی]] علاقه‌مند بود؛ از همین رو بردگان بسیاری را می‌خرید و آزاد می‌کرد؛ چنان‌که شصت برده بر جای گذاشت که ثلث آنان را هنگام رحلتش آزاد کرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} مَاتَ وَ تَرَكَ سِتِّينَ مَمْلُوكاً فَأَعْتَقَ ثُلُثَهُمْ عِنْدَ مَوْتِهِ}} (احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۶۲۴).</ref>.
اما [[فقیران]] و [[نیازمندان]] [[توانمند]] و برخوردار از [[قدرت]] بر کار و شرایط کاری، بهره‌ای از [[انفاق]] [[معصومان]] نداشته‌اند؛ چنان‌که بر پایه گزارشی [[پیامبر]]{{صل}} که رحمة‌للعالمین و [[سخاوتمندترین]] [[مردم]] بود<ref>{{متن حدیث|كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} أَسْخَى النَّاسِ}} (ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷).</ref>، از انفاق بر درخواست‌کنندگان توانمند دریغ می‌ورزید؛ ازاین‌رو وقتی سائلی برخوردار از توان بر کار نزد آن حضرت آمد و ابراز داشت که دو [[روز]] است چیزی نخورده‌ام، پیامبر{{صل}} به جای [[اطعام]] و انفاق به او فرمود: بر تو باد به [[بازار]]. فردای آن روز نیز وقتی به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: یا [[رسول‌الله]] دیروز بازار رفتم و چیزی به دست نیامد و شب را بدون [[شام]] به [[خواب]] رفتم، باز هم حضرت همان جمله را تکرار کرد. برای بار سوم هم که [[خدمت پیامبر خدا]] آمد، حضرت بدون اینکه چیزی عطایش کند او را بر رفتن به [[بازار]] سفارش فرمود تا سرانجام کاروانی از راه رسید و کالایی از آن دریافت داشت و با فروش آن دیناری عایدش شد. آن‌گاه [[رسول خدا]] به او فرمود: «هر کس در پی [[غنا]] و [[بی‌نیازی]] از دیگران باشد، [[خدا]] بی‌نیازش کند و هر کس دری از سؤال به روی خود گشاید، خدا هفتاد درِ [[فقر]] را به روی او بگشاید که کوچک‌ترین آن را هیچ چیزی نبندد»<ref>قطب‌الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۹۰.</ref>. با این [[کلام]] خود به او تفهیم کرد که راه [[مقابله با فقر]] و تأمین نیازهای [[زندگی]] برای افراد همچون تو که عاجز از کار و [[کسب درآمد]] هستی، همواره همین است، نه دست نیاز نزد دیگران داشتن. در ادامه [[روایت]] فرمود: «[[صدقه]] بر [[غنی]] و کسی که از توان کسب غنای از دیگران برخوردار است، [[حلال]] و روا نیست». حضرت با این سخن هم بر بیان پیشین خود تأکید فرمود و هم دلیل [[امتناع]] خود از عطای به او را تبیین کرد.
[[امام صادق]]{{ع}} نیز با چنین برخوردی با شخصی نیازمند و محتاج، به رسول خدا [[تأسی]] کرده است. [[عبدالرحمان بن حجاج]] می‌گوید: یکی از [[دوستان]] ما در [[مدینه]] در تنگنای شدید [[مالی]] قرار گرفت و در پی چاره‌ای بود که امام صادق{{ع}} به او فرمود: برو و در بازار مغازه‌ای بگیر و بساطی پهن کن و آنجا را ترک نکن. او [[اجابت]] کرد تا اینکه از [[مصر]] کاروانی آمد و هر کدام از افراد آن، کالای خود را در مغازۀ دوستش گذارد و جایی جز مغازۀ [[دوست]] ما باقی نماند که فردی بی‌جاماندۀ از کاروان متاع خود را در آن به معرض فروش گذارد؛ اما هنوز کالای تجاری‌اش به فروش نرسیده بود که کاروان آهنگ مصر کرد و صاحب متاع همراه دیگر افراد کاروان عازم مصرشد و سفارش فروش باقیمانده کالا و فرستادن [[سود]] آن را به مغازه‌دار کرد و از آن پس هم تبادل کالا و سود آن ادامه یافت و سرانجام وضعیت [[مالی]] [[مرد]] [[مدنی]] بهبود یافت و صاحب [[مال]] و ثروتی شد و از [[فقر]] و فلاکت [[نجات]] یافت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref>.
۳. '''[[بدهکاران]]''': از دیگر گروه‌های شایسته و مشمول [[انفاق]] [[معصومان]]{{عم}} بدهکاران بوده‌اند که به لحاظ [[ناتوانی]] از پرداخت بدهی خود از [[حمایت مالی]] و انفاق [[ائمه]] برخوردار گشته‌اند که از نمونه‌های آن است:
# [[امام سجاد]]{{ع}} بر محمد بن [[اسامه]] وارد شد و او در بستر [[بیماری]] افتاده بود و [[گریه]] می‌کرد. حضرت فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ عرض کرد: برای [[دینی]] که بر عهده دارم. فرمود: بدهی تو چقدر است؟ در پاسخ گفت: پانزده هزار دینار. حضرت فرمود: نگران نباش [[دین]] تو بر عهدۀ من<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۸۱. این روایت را -با اندکی اختلاف در عبارت- ابن‌شهرآشوب و محدث نوری از امام حسین{{ع}} نیز گزارش کرده‌اند. (ر.ک: ابن‌شهرآشوب، المناقب، ج۴، ص۶۵؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۴۳۶).</ref>.
# پرداخت دین [[غفاری]] به وسیلۀ [[امام رضا]]{{ع}} مردی از آل‌ابی‌رافع - به نام طیس - بر غفاری حقی داشت و در مطالبۀ آن [[اصرار]] می‌ورزید تا اینکه ناگزیر در [[ماه رمضان]] به محضر علی بن موسی‌الرضا{{ع}} شرفیاب شد و بدون اینکه از مقدار [[حق]] او بر خود سخنی بگوید، کلّی جریان را به عرض آن حضرت رساند و [[گمان]] و انتظارش این بود که آن [[بزرگوار]] او را بر ترک اصرار امر فرماید و برایش مهلتی بخواهد؛ اما پس از آنکه [[افطار]] کرد، فرمود: متکا را بلند کن و هر آنچه زیر آن است، بردار؛ پس از آنکه به امر آن حضرت آنچه بود، برداشتم، چهار نفر از غلامانش را [[مأمور]] فرمود تا [[منزل]] مرا [[همراهی]] کنند. وقتی به [[منزل]] رسیدم، نگاه کردم دیدم آنچه برگرفته‌ام ۴۸ دینار است؛ درحالی‌که [[حق]] بر عهده من ۲۸ دینار بوده است و دینار [[زیبا]] و درخشنده‌ای از میان همۀ دینارها نظرم را جلب کرد وقتی آن را برداشتم، دیدم بر آن نوشته است: ۲۸ دینار آن را بابت بدهی و باقیمانده آن را برای خود بردار<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۸ و ۴۸۷؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۵۶ و ۲۵۷.</ref>.
# [[عربی]] از [[اعراب]] [[کوفه]] برای [[ادای دین]] خود در روستایی از [[سامرا]] [[خدمت]] [[امام هادی]]{{ع}} رسید و عرض کرد من از اعراب کوفه و از ولایتمداران جد شما [[علی بن أبی‌طالب]]{{ع}} هستم و [[دینی]] کمرشکن بر عهده دارم که بر دوشم سنگینی می‌کند و کسی را جز شما برای ادای آن نیافتم. آن حضرت که گویا در آن [[زمان]] [[مالی]] در [[اختیار]] نداشت مکتوبی را که در آن با خط [[مبارک]] خود نوشته بود مالی به این مقدار از [[اعرابی]] بر عهدۀ من است، به او داد و فرمود: وقتی به سُرّ مَن رَای رسیدی، نزد من آی و [[مال]] را در حضور جمع حاضر از من مطالبه کن و بر عدم ادای به موقع آن [[درشتی]] نمای. وقتی [[امام]] به سامرا رسید و جمعی از [[یاران]] [[خلیفه]] و غیر آنان در محضرش بودند، اعرابی وارد شد و مکتوب را ارائه کرد و چنان‌که آن [[بزرگوار]] سفارش کرده بود، بر مطالبۀ خود تأکید می‌ورزید و امام عذر می‌خواست و به او [[وعده]] ادای آن می‌داد. وقتی خبر به [[متوکل]] رسید، دستور داد مبلغ سی هزار درهم را برای آن حضرت فرستادند. امام آن را نگهداشت تا اعرابی آمد و به او فرمود: این مال را بگیر و [[دین]] خود را ادا کن و باقیمانده را بر [[اهل]] و عیالت [[انفاق]] نما و عذر ما بپذیر». اعرابی گفت: «یابن رسول‌الله به [[خدا]] انتظارم کمتر از ثلث این مال بود»<ref>علی بن عیسی اربلی،کشف الغمه، ج۲، ص۳۷۴-۳۷۵؛ ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۶۶.</ref>.
# پرداخت [[دین]] [[عثمان بن سعید]] به وسیلۀ [[امام عسکری]]{{ع}} که با [[احمد بن اسحق اشعری]] و [[علی بن جعفر همدانی]] بر آن حضرت وارد شد و از دین خود [[شکوه]] کرد. حضرت به او فرمود: سی هزار دینار به ایشان (احمد بن اسحق اشعری) بده، سی هزار دینار به علی بن جعفر همدانی و سی هزار دینار را تو خود بردار<ref>ابن‌شهرآشوب، المناقب، ج۴، ص۴۰۹.</ref>.
۴. '''بی‌سرپناهان''': از دیرباز تاکنون [[هزینه]] [[مسکن]] بیش از دیگر هزینه‌های [[زندگی]] بر دوش [[مردم]] سنگینی می‌کرد و اغلب سبب [[فقر]] و تهیدستی مردم می‌شود؛ ازاین‌رو حضرات [[معصومین]]{{عم}} [[حمایت]] از بی‌خانمانان را نیز از نظر به دور نداشته‌اند، بلکه آن را از جمله [[وظایف]] خود در [[فقرزدایی]] می‌دانسته‌اند و در مواردی بر [[تهیه مسکن]] بی‌سر پناهان اقدامات بایسته‌ای کرده‌اند که از نمونه‌های آن است:
# اقدام [[پیامبر خدا]] برای تأمین مسکن [[مهاجران]] در آغاز [[هجرت]] که در بحث «فقرزدایی [[حکومتی]]» گفته خواهد آمد.
# از جمله اقدامات [[حضرت علی]]{{ع}} در تأمین سرپناهی برای [[فقیران]] و [[نیازمندان]] اعم از [[فقیر]] [[خویشاوند]] و غیر آنان از [[مسلمانان]]، [[وقف]] و واگذاردن [[خانه]] شخصی خود - در محلۀ [[بنی‌زریق]] [[مدینه]] - به خاله‌ها و [[فرزندان]] از [[نسل]] آنها و محتاجان [[مسلمان]] پس از [[مرگ]] آنان بود<ref>نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۴۳؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۴۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۳۱-۱۳۲؛ شیخ طوسی، الاستبصار، ج۴، ص۹۸.</ref>.
# وقف خانه‌ای به دست [[امام حسین]]{{ع}} نیز بر اساس گزارش [[امام باقر]]{{ع}}<ref>نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۴۴.</ref>؛ این‌گونه از وقف‌ها از دیگر اولویت‌های حضرات [[معصومان]] در [[انفاق]] و [[حمایت از نیازمندان]] بوده است که در منابع معتبر [[روایی]] ثبت‌شده، می‌تواند نقش بسزایی در کاهش فقر ایفا کند.
۵. '''[[درراه‌ماندگان]]''': درراه‌ماندگان از جمله فقیرانی هستند که در [[سفر]] تهیدستی بر آنان [[تحمیل]] شده است و محتاج حمایت دیگران برای رسیدن به مقصد خود گشته‌اند. [[قرآن]] چنین فقیرانی را «[[ابن‌السبیل]]» خوانده و سهمی از [[غنایم]] را به گروهی از آنان اختصاص داده است<ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. حضرات [[معصومان]] هم که در این عرصه نیز سرآمد و الگوی دیگران در [[حمایت]] از واماندگان در [[سفر]] بوده‌اند، آن را از اولویت‌های خود در [[انفاق]] قرار داده‌اند؛ چنان‌که گزارش‌های معتبر [[روایی]] و [[تاریخی]] بر نمونه‌هایی از آن [[گواهی]] داده است؛ از جمله:
# اختصاص سهمی از غنایم به [[درراه‌ماندگان]] _ به [[فرمان الهی]] _ از سوی [[پیامبر خدا]] که در سطور پیشین به آن اشاره گردید؛ همچنین اهتمام [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به این نوع از انفاق که خود را موظف به حمایت از درراه‌ماندگان دانسته است، سهمی از درآمد و دسترنج خود را به آنان اختصاص داده است. به [[روایت]] ایوّب بن عطیَۀ حذَا از [[امام صادق]]{{ع}}، هنگام فوران چشمۀ [[ینبع]] که [[بشیر]] بشارتش می‌داد، فرمود: «همۀ این [[ملک]] [[وقف]] [[حاجیان]] و [[زایران]] بیت‌الله‌الحرام و درراه‌ماندگان است»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۴-۵۵؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>.
# [[انفاق امام کاظم]]{{ع}} بر [[محمد بن عبدالله بکری]] و [[انفاق امام رضا]]{{ع}} به [[یسع بن حمزه]] که در بحث عدم [[تحقیر]] گذشت.
۶. '''[[فقیران]] قانع''': قانع‌بودن [[فقیر]] از دیگر اولویت‌های اثرگذار در انفاق حضرات [[معصومان]] بوده است. [[مسمع بن عبدالملک]] می‌گوید: درحالی‌که در [[سرزمین منا]] مشغول خوردن انگور بودیم، سائلی آمد و از [[امام صادق]]{{ع}} [[درخواست کمک]] کرد. آن حضرت فرمود: خوشۀ انگوری به او بدهید. چنین کردند و او نپذیرفت و گفت: محتاج چنین کمکی نیستم. اگر درهمی موجود است، عطا کنید. حضرت فرمود: [[خدا]] به تو وسعت در [[رزق]] دهد. رفت و برگشت و با همان پاسخ پیشین مواجه شد و [[امام]]{{ع}} چیزی به او عطا نفرمود. پس از لحظاتی سائلی دیگر آمد و کمک خواست. حضرت سه دانۀ انگور برداشت و به او داد. [[سائل]] گرفت و [[حمد]] خدایش کرد. امام دست‌های [[مبارک]] خود را پر از انگور کرد و عطایش فرمود و [[فقیر]] آن را گرفت و باز هم به حمد و ثنای خدا پرداخت. آن‌گاه امام رو به [[غلام]] خود کرد و فرمود: آیا چیزی از درهم‌ها پیش تو هست؟ غلام پاسخ داد حدود بیست درهم موجود است. حضرت آن درهم‌ها را به او عطا کرد و سائل آنها را از دست مبارک امام دریافت کرد و حمد خدا گفت. سپس هنگام رفتن هم پیراهن از تن در آورد و عطایش کرد و فرمود: بپوش. سائل آن را پوشید و حمد و ثنا کرد و رفت. مسمع می‌گوید: [[گمان]] ما بر این بود که اگر سائل نرفته بود، کمک ادامه می‌داشت؛ چون پس از هر عطایی حمد و ثنای خدا داشت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۶.</ref>.
۷. '''دیه‌داران''': از جمله هزینه‌های ناخواسته‌ای که بر اثر برخی از حوادث و رخدادها بر [[زندگی]] [[تحمیل]] می‌شود، [[دیه]] است که به لحاظ ورود ناگهانی آن به عرصۀ زندگی و عجز غالب [[مردم]] از پرداخت آن، همواره بایستۀ جبران و حمایتی فوق‌العاده برای [[پیشگیری]] از [[فقر]] و مسکنتی سنگین و شکننده بوده است. حضرات معصومان [[حمایت]] از مبتلایان در چنین حوادث و رخدادهایی را در [[اولویت]] از انفاق‌ها و عطایای خود قرار داده‌اند که مواردی از آن به ثبت [[تاریخ]] رسیده است که از جملۀ آنهاست [[دیه]] مردی که بر عهده شخصی آمده بود و [[امام حسن]]{{ع}} آن را پرداخت فرمود<ref>{{متن حدیث|وَهَبَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ{{ع}} لِرَجُلٍ دِيَتَهُ}} (ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌أبی‌طالب، ج۴، ص۱۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۴۲).</ref>.
۸. '''خسارت‌دیدگان''': به لحاظ اینکه خسارت‌های وارده بر [[انسان]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] و ابتلای فرد و [[جامعه]] به [[فقر]] و [[درماندگی]] تأثیرگذار است؛ پرداخت خسارت به آسیب‌دیدگان از آن نیز از جمله رفتارهای حضرات [[معصومان]] در [[اولویت]] مقابلۀ با فقر قرار گرفته است. مواردی از خیل فراوان آن در تاریخ ثبت شده است که از نمونه‌های آن است:
# پرداخت خسارت شخصی به نام «غاضری» به دست [[امام مجتبی]]{{ع}} که بر آن حضرت وارد شد و گفت: من [[رسول خدا]] را [[معصیت]] کرده‌ام. حضرت فرمود: بد کاری کردی. چگونه؟ عرض کرد: رسول خدا فرمود: قومی‌که زنی بر آنان [[حکومت]] کند، [[رستگار]] نخواهد شد. زنم بر من [[حاکم]] شد و به من دستور داد برده‌ای بخرم. من هم بنده‌ای خریدم؛ ولی [[فرار]] کرد و دچار [[خسران]] گشتم حضرت فرمود: یکی از سه چیز را [[انتخاب]] کن: قیمت برده، ولی هنوز دو گزینۀ دیگر بیان نشده بود که غاضری گفت: همین را انتخاب کردم و حضرت همان را (قیمت برده را) به او عطا کرد<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج۴، ص۱۷.</ref>.
# پرداخت خسارت [[عیسی بن محمد قرطی]] به دست [[موسی بن جعفر]]{{ع}}؛ چنان‌که خود می‌گوید: خیار و خربزه و کدو کشت کردم که شبانه هجمه ملخ همه [[زراعت]] را فرا گرفت و از آن چیزی باقی نماند و مرا دچار خسارت کرد؛ خسارتی به قیمت دو شتر نر و صد و بیست دینار. درحالی‌که در اندیشۀ خسارت وارده بر خود نشسته بودم، ناگهان موسی بن جعفر{{ع}} رسید و بر من [[سلام]] کرد و جویای حالم شد. جریان را به عرض حضرت رساندم که پرسید: چقدر خسارت دیده‌ای؟ گفتم صد و بیست دینار و قیمت دو شتر نر. فرمود: این صد و پنجاه دینار، پس سودت سی دینار شد و دو شتر نر؛ آن‌گاه تقاضای دعای [[برکت]] از او کردم و [[دعا]] فرمود. آن دو شتر را در [[زمین]] به کار بستم و آبیاری‌اش کردم، [[زکات]] آن را پرداخت نمودم و [[خدا]] چنان برکتی در آن قرار داد که ده‌ها برابر آن را فروختم<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۱۷.</ref>.
۹. '''بی‌سرمایگان [[توانمند]]''': [[انفاق]] حضرات [[معصومان]] به [[فقرا]] همواره سطحی و روبنایی نبوده است، بلکه در بسیاری از موارد ریشه‌ای و زیربنایی بوده است؛ چنان‌که در دسته‌ای از [[روایت‌ها]] و گزارش‌های [[تاریخی]] به آن اشاره شده است:
# خرید [[باغی]] به وسیلۀ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از مردی [[ثروتمند]] و انفاق آن به [[فقیر]] بی‌سرمایۀ توانمند که در کنار باغ می‌زیست و از [[رفتار]] [[خشن]] صاحب باغ به کودکانش، [[شکایت]] خود را به [[پیامبر خدا]] برده بود و این انفاق [[شأن نزول آیات]] [[سورۀ لیل]]<ref>وَ {{متن قرآن|... وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَا... * وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى * الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى...}} «... و به شب چون آن را فرا پوشاند... * و پرهیزگارتر، از آن برکنار داشته خواهد شد * همان کس که داراییش را می‌بخشد تا خود پاک و پیراسته شود.».. سوره لیل، آیه ۱-۲۱.</ref> و وصف انفاق آن حضرت قرار گرفت<ref>فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۶۵.</ref>؛ پس آن حضرت افزون بر اینکه با انفاق خود [[کارآفرینی]] می‌کرد، با بیل‌زدن خود در مزارع، حفر چاه‌ها و احداث باغ‌ها، فرصت‌های شغلی فراوانی را برای بسیاری از بیکاران و [[فقیران]] فراهم می‌کرد و به [[بیکاری]] و [[فقر]] آنان پایان می‌داد.
# عطای [[امام کاظم]]{{ع}} به فقیر [[مؤمن]] بی‌سرمایه‌ای که [[خدمت]] آن حضرت آمد و خواستار علاج فقر خود شد و عرضه داشت: اگر صد درهم داشتم آن را به کسب‌وکاری می‌زدم و [[تأمین معیشت]] می‌کردم. [[امام]]{{ع}} تبسمی‌کرد و فرمود: از تو مسئله‌ای می‌پرسم، اگر پاسخ گفتی ده برابر خواسته‌ات عطا کنم، و الا به [[میزان]] درخواست خودت. [[فقیر]] پذیرفت. [[امام]] مسئله را طرح فرمود و پاسخ آن را دریافت کرد و به او [[تحسین]] گفت؛ سپس دستور داد مبلغ دو هزار درهم به او عطا کردند. آن‌گاه فرمود: این [[پول]] را در خریدوفروش «عفص»<ref>(عَفص) بار درختی است که با آن دباغی می‌کنند و از آن جوهر گرفته می‌شود (فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۱۷۵؛ ابن‌منظور، لسان‌العرب، ج۷، ص۵۴).</ref> به کار بزن که خشک است و کمتر آسیب می‌بیند. فقیر [[ارشاد]] امام را به کار بست و پس از گذشت یک سال، سرمایه‌اش پانزده برابر شد و آنچه را به دو هزار درهم خرید به سی هزار درهم فروخت<ref>تفسیر الامام العسکری، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۲۰۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۶٬۰۸۹

ویرایش